eitaa logo
کانال جوانترین شهید مدافع حرم سید مصطفی موسوی
379 دنبال‌کننده
21.9هزار عکس
15.6هزار ویدیو
207 فایل
کانالهای @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس.شهدا @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 شهدا را باید خیلی جدّی گرفت. ما برای شهدا همان ارزشهایی را باید قائل باشیم که خدای متعال برای اینها قائل است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼جواد قبلا یکبار زخمی شده بودند و بطور وحشتناک ماشینش داغون شد... به برادرش محمدرضا بعدا گفته بود آخرین لحظه که ماشین منفحر شد چشم های زهرا را یادم آمد به همین خاطر و همین تعلق خاطر برگشتم....  به خان طومان حمله شد جواد الله کرم سریع خودش را رساند گرسنه و تشنه... دوباره برگشت... حتی آب و غذا نخورد... یک تیر به شش و یک تیر به پایش می خورد... تشنه و گرسنه مانند مولایش شده بود... آخرین ذکرش سه تا یا حسین بود... حتی از پیکرش هم می ترسند... تکفریها آنقدر تیر بهش میزنند که سر از بدنش جدا می شود... بدنش را جابه جا می کنند و چند سال گم می شود... , راوی: حاج آقا ترابی نسب 📣 الحمدلله بعد از سالها پیکر مطهر شهید مدافع حرم, جواد الله کرم آمده و روز چهارشنبه مصادف با شهادت امام صادق (ع) در مهرآباد جنوبی تشیع می شود...خلاصه کسی که می خواهد بوی شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای مدافع حرم را استشمام کند حتما تشریف بیاورد...خدا را چه دیدی!؟ به نظر من مولا و مقتدایمان حضرت حجت (عج) شاید یه سری بزنه... بالاخره یکی از فرماندهانش شهید شده... به نظر حقیر فردا خبرهایی است, حتما تشریف بیاورید. ‌‌امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست مقام معظم رهبری ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال @shahidmostafamousavi کانال استیگر.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545
و حتی به دفتر بیت هم رسیده بود که چنین شایعه‌ای پخش شده است، چون آن موقع شایعه جدی‌ای بود، ولی در رسانه ما کار نشده بود... 🌺 این قضیه کاملاً تحلیل‌اش این است که نیروهای حزب‌الله حضور دارند و عکس‌های شهید نوروزی را نشان و نسبت می‌دهد اینها اشمر هستند.آن شخصی را که از طریق عکس شناخته شده بود آقایی به نام حسین منیف اشمر بود. دی ماه سال 93 و انتشار تصاویر پیکر مطهر شهید «مهدی نوروزی» مشخص کرد که تمام این جوسازی‌های رسانه‌ای یک دروغ بزرگ درباره یک بسیجی متولد کرمانشاه بوده است. شاید در پی این شایعه پراکنی یک حرف راست هم زده باشند و آن هم این است واقعا صاحب این عکس شهید مهدی نوروزی بچه بسیجی کرمانشاهی برادر دیگر اشمرها هستند که آن دو مقابل اسراییل ایستادگی کردند و شهید نوروزی در مقابل داعش... 🌺 روایت خانم مریم عظیمی همسر: شهید نوروزی :👇 در ایام انتخابات ایشان متوجه می‌شوند در ساختمان قیطریه دارد یک‌سری برنامه‌هایی پیاده می‌شود. در مهمانی‌های بزرگی که می‌رفتیم افراد زیادی را می‌دیدیم و آقامهدی می‌گفتند فلانی را در ساختمان قیطریه دیدم. این ساختمان خط قرمز آقا مهدی شده بود و از هر کسی که در آنجا بود فاصله می‌گرفت و می‌گفت در ساختمان قیطریه عوامل فتنه را دیدم. در آنجا سعی می‌کنند روی سرشان بریزند و اینها را زندانی کنند و اسلحه آقا مهدی را از ایشان بگیرند. آقامهدی می‌گفتند کاسه و کوزه‌شان را به هم ریختیم و آمدیم. کارشان این بود که مانع کارهای منفی یا جریان‌های انحرافی شوند. با توجه به مخالفت‌ها و موانع موجود مأموریت‌شان را به نحو احسن انجام می‌دهند و راه گریزی پیدا می‌کنند و می‌گریزند. سال 1393 اغتشاشات ایران به پایان رسیده بود اما در کشورهای همسایه فتنه تازه ایی در عراق و سوریه به وجود آمد، داعش !!! 🔷 شهید مهدی نوروزی در پی رشادت ها و دلاوریهای فراوانی که از خود به جای گذاشت، در روز بیستم دی ماه سال 1393 در دفاع از حرمین عسگریین(ع) در سامرا به شهادت رسید و پیکر مطهرش در کرمانشاه به خاک سپرده شد... @shahidmostafamousavi
شهدای امام زمانی(6):👇 💥معرفی مختصری از مدافع حریم انقلاب اسلامی ،قاری برجسته قرآن کریم ، محقق و پژوهشگر قرآنی, بسیجی جهادگر ، نخبه و فعال بین المللی، دانشجوی کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی دانشگاه تهران و خادم الشهدا شهید حاج حمید رضا اسداللهی معروف به ابو محمد تاریخ تولد: پانزدهم بهمن ماه 1363 محل تولد: تهران وضعیت تاهل: متاهل فرزندان گرانقدر شهید به نام محمد آقا 4 ساله و احمد آقا 3 ماهه شهادت : اذان ظهر روز 29 آذر ماه 1394 محل شهادت: شهر حلب واقع در سوریه مزار شریف شهید: تهران ، بهشت زهرا ، قطعه 50،ردیف 2 ، شماره 14 نحوه شهادت: اصابت ترکش خمپاره به گردن 🌹شهید مورد علاقه : شهیدمهدی باکری و شهید حاج عماد مغنیه👈 اولین روزهایی که تیم فرهنگی بسیج مسجد موسی بن جعفر ع شروع به کار کرد حمید شد مسئول ستاد یادواره شهدای مسجد، همون اوایل هرکدوم از بچه ها قرار گذاشتن اسم یکی از شهدا رو برای خودشون انتخاب کنن و با اسم اون شهید همدیگرو صدا کنن ، یکی شد حاج همت ، یکی شد عباس کریمی ، یکی دیگه شد مهدی زین الدین ... شهید حمید، آقا مهدی باکری رو انتخاب کرد... 🌹این شهید بزرگوار یک شب قبل از اعزام به منطقه در حرم امام رضا(ع) وصيت نامه اش را می نویسد كه وصيت نامه او چندين بخش دارد، وصيت به همسرش ،به فرزندانش، به پدر و مادرش، به خواهر و برادر، به كانون مسجد، وصيت به مجموعه تربیتی بسیج و بخش هایی هم صحبت با امام زمان و نائبشون امام خامنه ای و مسلمانان جهان دارد 📣بخش هایی از وصیت نامه نورانی شهید: واقعاً این انقلاب جای شکر دارد و شکر این انقلاب یعنی خدمت و حفظ این انقلاب؛ انقلابی که امام بزرگوار آن را نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه معرفی کرد. حیف کسانی به دنبال خدمت به اهل‌بیت (ع) و امام زمان (عج) هستند غافل از اینکه خدمت به اهل‌بیت (ع) در این زمانه، همان خدمت به انقلاب اسلامی است. انقلابی که ثمره خون انبیاء و رسولان است. انقلابی که ثمره زحمات و مشقاتی است که سید ما، رسول‌الله کشیدند. 🌹ای سید و مولای من! آقاجان! گر چه برای تربیت شدن و سرباز تو شدن تلاشی نکرده‌ام اما به آن امید جان می‌دهم که در آن روز موعود که ندا می‌دهند:👈 «از قبرهایتان بیرون بیایید و به یاری مولای تان بشتابید» من هم به اذن مولایم در حالی که شمشیر به کمر بسته‌ام از قبر بیرون آمده و پای رکاب تو آقاجان سربازی کنم؛ 🌹رهبر عزیزم!... لبیک به فرمان شما همان تکبیر حج است و همان لبیک به رسول خدا (ص) و همان لبیک «یا حسین (ع)» است و این را امام بزرگوار به ما یاد داد؛ چون ولایت‌فقیه همان ولایت رسول‌الله است. برایم دعا کنید و از من راضی باشید تا خدا از من راضی شود. 🌹برادران و خواهران!... انقلاب اسلامی یک پدیده تاریخی و یک اتفاق اجتماعی نیست! این انقلاب یک انقلاب الهی و نورانی است و این انقلاب متعلق به یک قشر خاص و یک ملت فقط نیست. نه! انقلاب اسلامی موهبتی الهی است که خداوند در این دوران به بشریت و همه انسان‌های آزاد ارزانی داشته است. انقلاب اسلامی مقدمه همان حیات طیبه‌ای است که انبیاء و رسولان و همه ادیان توحیدی به دنبال آن بوده‌اند. ما اجازه نداریم هر کس و هر فکری را در جریان تربیتی خود قرار دهیم. باید تربیت ما در نظام ولایی قرار بگیرد تا نتیجه آن سربازی امام زمان (عج) باشد. امروز میزان و فصل الخطاب، بعد از قرآن و عترت ولی‌فقیه است. وظیفه ما به‌ عنوان مربی یا متربی این است که دائماً نظرات مربی جامعه را رصد کنیم و خود را مأمور به انجام آن بدانیم؛ حتی در مسائل بسیار جزئی. 🌹محمدجان!... زندگی نکن برای خودت، زندگی کن برای مهدی (عج)؛ درس بخوان برای مهدی (عج)؛ ورزش کن برای مهدی (عج). 🌹احمدجان!... وصیت اصلی من به تو تبعیت کامل از ولی‌فقیه است. سعی کن خودت را از جهات علمی، معرفتی و جسمانی آماده نصرت امام زمان (عج) کنی. شعری که مدام بر لبانش جاری بود رمز تعجیل فرج نصرت مولا مهدیست ما برآنیم که این رمز جهانی بشود ادمین تبادلات.ایتا @mousavi515 کانال ایتا @shahidmostafamousavi کانال استیگرشهدا.عکس نوشته ها @shahidaghseyedmostafamousavi گروه https://eitaa.com/joinchat/2436431883C549b63c545 امروزفضیلت زنده نگه داشتن یادشهداکمترازشهادت نیست مقام معظم رهبری
(8):👇 🌺 لایوم کیومک یا اباعبدالله 💥خواهر شهید جهاد مغنیه می گفت: مادر من یک زن فوق العاده ست. وقتی خبر شهادت بابا (عماد مغنیه) رسید رفت دو رکعت نماز خوند. و تا دید ما با دیدن پیکر بابا بی تاب شدیم، خطاب به بابا گفت: الحمدلله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده ات رو به اسارت نبرد و به ما جسارت نکرد. و اینگونه ما آروم شدیم... خبر شهادت جهاد که رسید، باز مادر غیر مستقیم ما رو آروم کرد، صورت جهاد رو بوسید و گفت: ببین دشمن چه بر سر جهادم آورده، البته هنوز اربا اربا نشده، لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع) ... ما هم از خجالت آروم شدیم... 💥مادر شهید عماد مغنیه خطاب به سید حسن نصر الله دبیرکل حزب الله (پس از شهید شدن سه پسرش و شهادت نوه اش جهاد مغنیه), ضمن عذرخواهی از او اعلام کرده است که دیگر هیچ یک از فرزندانش برای او باقی نمانده تا تقدیم راه خدا کند... شهید عماد مغنيه، معاون دبیرکل و مغز متفکر حزب الله لبنان بود که بیشترین عملیات نظامی علیه اسرائیل را به نام خود ثبت کرد.... این شهید والا مقام توانسته بود شاگردانی تربیت کند که در جنگ 33روزه، در زمين، تانک های فوق مدرن نسل پنجم مرکاوا، در هوا هلیکوپتر های فوق مدرن آپاچی، و در دریا کشتی جنگی فوق مدرن ساعر را منهدم کنند!... گزارش های دستگاه های اطلاعات نظامی اسرائیل از سربازان ارتش اسرائیل هاکی از وجود چریک هایی بود، که همه جا بودند ولی در عین حال هیچ جا نبودند!... به طوری که بسیاری از سربازان ارتش دچار افسردگی های شدید شدند!... او در بعلبک قله دو کوه را به هم متصل کرده بود و یک مسیر هوایی ایجاد کرده بود!... شهید حاج قاسم سلیمانی در رابطه با شهید عماد مغنیه می گوید: او مثل یک شمشیر ضربه میزد و مثل یک شبح ناپدید می شد!... خاطراتی از مادر شهیدان مغنیه از فرماندهان حزب الله لبنان 💥یک هفته قبل از شهادتش از سوریه خانه آمد، پنجشنبه شب بود نصف شب ديدم صداي ناله و گريه جهاد ميآيد. رفتم در اتاقش از همان لاي در نگاه كردم ديدم جهاد سرسجاده مشغول دعا و گريه است و دارد با امام زمان (عج) صحبت ميكند. دلم لرزيد ولي نخواستم مزاحمش شوم، وانمود كردم كه چيزي نديدم. صبح موقعي كه جهاد مي خواست برود موقع خداحافظي نتوانستم طاقت بيارم از او پرسيدم پسرم ديشب چی می گفتی؟... چرا اينقدر بي قراری مي كردی؟... چي شده؟... جهاد خواست طفره برود براي همين به روي خودش نياورد و بحث را عوض كرد. من به خاطره دلهره اي كه داشتم اين بار با جديت بيشتر پرسيدم و سوالاتمو با جديت تكرار كردم، گفت چيزي نيست مادر... من نماز می خواندم ديگر.... 💥ديدم اين طوری پاسخ داد نخواستم بيشتر از اين پافشاري كنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم... مرابوسيد وبغل كرد و رفت. بعد از شهادتش, متوجه شدم آن شب به خداوند و امام زمان(عج) چه گفته و بين شان چه گذشته و آن لحن پر التماس براي چه بوده است... 💥مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خواب. بهش گفتم: چرا دیر کردی؟... منتظرت بودم! گفت: دیر کردیم... طول کشید تا از بازرسی ها رد شدیم...گفتم: چه بازرسی؟... گفت: بیشتر از همه سَرِ بازرسی نماز وایستادیم... بیشتر از همه درباره "نماز صبح" مى پرسند.... راوی مادر شهید جهاد مغنیه و همسر @shahidmostafamousavi
⭐شهید جواد الله کرم به خواب یکی از دوستانش میآید و میگه من مثل حضرت مسلم شهید شده ام... بعدها که پیدایش می کنند معلوم می شود که ابتدا این شهید سه تا تیر خورده و با حالت زخمی خودش را تا نزدیک یک پرتگاه که حدود ۲۰ متر ارتفاع داشت میرساند که داعشی ها میرسند آنها ابتدا سر از بدن این شهید جدا می کنند و سپس او را همانند حضرت مسلم پرت می کنند به پایین و همانجا ۴ سال مفقود و گمنام می ماند.که بعدها پس از ۴ سال پیکر مطهرش را کشف می کنند و برای تشیع و تدفین به بهشت زهرا به تهران آوردند... راوی: جواد تاجیک ⭐به روایت همرزمان: وقتی شهید امین کریمی با تیر دشمن روی زمین افتاد، جواد الله کرم هم تیر خورد ولی چیزی نگفت. بالاخره فرمانده باید خودش را جلوی نیروهایش سرحال نشان دهد. گذشت و بعد یک ساعت روستا کامل دست ما بود. به اتفاق آقا جواد انتهای روستا نشستیم و تازه وقت کردیم که از شهادت امین کریمی بغض کنیم. جواد الله کرم گفت: «امین خیلی بچه خوبی بود، از اوایل پاسدار شدنش من می دونستم که شهید میشه.» با تعجب پرسیدم: «مگه شما از اون موقع می شناختینش؟» گفت: «بله. من مربی‌ شون بودم. از همون موقع می رفت دنبال جدیدترین اطلاعات و سخت‌ترین کارها و درست کردن پیشرفته‌ترین وسایل تخریب و خلاصه خیلی آدم مخلصی بود.» ⭐جواد الله‌کرم نیز ازجمله شهدای مدافع حرمی بود که شهادت خود را پیش‌بینی کرده و برای آن آماده بود. یکی از همرزمان شهید، خاطره‌ای از شب قبل از شهادت او نقل کرده و گفته بود: شب بود، همه جمع نشسته بودیم و داشتیم شوخی می‌کردیم، جواد گفت: بچه‌ها امشب کمتر شوخی کنید. تعجب کردم، به شوخی گفتم: «جواد نکنه داری شهید می‌شی» گفت: «آره نزدیکه» هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه لحظه‌ای سکوت کردند. یکی از بچه‌ها دوربین آورد و گفت: «بگذار چند تا عکس بگیریم» قبول کرد، نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم، فردا جواد شهید شد... ⭐به روایت همسر: من از همان ابتدا و زمان آشنایی با هدف و خواسته آقاجواد آشنا بودم همه ما برایمان جا افتاده بود که در کنار علاقه ای که به خانواده اش، من و بچه ها دارد ادای تکلیفش را مهمتر می داند. برایمان جا افتاده بود که آقا جواد خانواده اش را دوست دارد اما تکلیف را مهمتر از خانواده می دانست ما هم هرگز مانع رفتن ایشان به ماموریت نمی شدیم... ⭐شهید جواد الله کرم: در جواب اینکه چرا اصرار بر رفتن به سوریه دارد به همه می گفت اگر به سوریه نرویم باید در ایران با دشمن رو به رو شویم. آیا شما دوست دارید دشمن وارد تهران بشود و خانه و زندگی ما را ویران کند؟ پس بهتر این است که در سوریه با دشمن رو به رو شویم و او را عقب بزنیم. او معتقد بود حتی اگر حرم حضرت زینب (س) هم در سوریه نبود باید می رفت و چیزی از اهمیت رفتنش کم نمی شد چه برسد به اینکه بحث حرم هم پیش آمده بود. آقا جواد می گفت سوریه محور مقاومت ماست. اگر از دست برود خطر بزرگی برای انقلاب اسلامی است. از طرف دیگر غرور و غیرتم اجازه نمی دهد که زنان و کودکان مسلمان در این کشور بی دفاع و بی سرپناه بمانند... ⭐نسبت به اوضاع واحوال همه نگران بودند و تمام تلاش شان بر این بود که تا جای ممکن از دور و بری ها کسی مشکلی نداشته باشد حتی نسبت به بنده و بچه ها دلسوز و مهربان بود. همیشه عادت داشت به محض رسیدن به خانه تمام مشغله های کاری را کنار بگذارد و مشغول بچه ها می شد. کسی در خانه احساس کمبود محبت و معاش نمی کرد. ⭐شهید الله کرم, به روایت مادر: روزی که خبر شهادت فرزندم را شنیدم از صبح آیه شریف "ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون" ورد زبانم بود و خاطرم هست روزه بودم. نزدیک ظهر بود که دیدم یکی از دخترانم به خانه آمد اما چهره اش آرام نبود. چندبار پرسیدم: «چیزی شده که آنقدر بهم ریخته ای؟» گفت: «نه؛ فقط آقا جواد مجروح شده است.» دیدم چشمان دخترم اشک داشت. گفتم: «مادر! می دانم آقاجواد شهید شده است. به من بگو چون از صبح انگار بمن تلقین شده است که امروز خبر شهادتش را می شنوم.» همین موقع بود که دیدم جمعی از فامیل و همسایه ها وارد منزل شدند برای تسلی دادن. خداوند در قران فرموده وعده من حق است و عملی می شود. اگر بپذیریم وعده مرگ و شهادت هر انسانی آنطور رقم می خورد که تقدیر خداوند است، دیگر دلیلی ندارد برای رفتن فرزندمان به جبهه دفاع از حرم اهل بیت(ع) ممانعت کنیم.
🌷راز تسبیح سبز(خواب همسرشهيد) 💥امین وقتی از اولین سفر سوریه برگشت، گفت «زهرا جان، سوغاتی‌ها را بیاور. برای شما یک هدیه مخصوص آورده‌ام!» گفتم «من که سوغات نخواسته بودم! مگر قرار نبود از حرم بیرون نروی که خطر تهدیدت نکند!» گفت «حالا برو آن جعبه را بیار!» 📣یک تسبیح سبز به من داد... با خودم گفتم من که تسبیح نخواسته بودم! گفت «زهرا این یک تسبیح مخصوص است...» گفتم «یعنی چی؟ یعنی گرونه؟» گفت «خب گرون که هست اما مخصوصه‌ها... این تسبیح به همه جا تبرک شده ... و البته با حس خاصی برایت آورده‌ام... این تسبیح را به هیچ‌کس نده...» تسبیح را بوسیدم و گفتم خدا می‌داند این مخصوص بودنش چه حکمتی دارد ...بعد شهادتش، خوابم برایم مرور شد.. تسبیح‌ام سبز بود که یک شهید به من داده بود... 📣من مسئول آموزش بسيجي ها برای اعزام نيروها به سوريه بودم 😎 بيش از يه سال و نيم از ازدواجمون ميگذشت كه ميخواستم به سوريه برم 🙃😊 منتها نمي دونستم چطور موضوع رو به همسرم بگويم. زهرا خيلي حساس بود و نبود من براش طاقت فرسا بود😥 بهش گفتم ميخوام برم ماموريت ١٥ روزه ، زود برميگردم، گفت كجا گفتم جاي دوري نيست ، زود برميگردم ☺ ولي همسرم شك كرد و گفت: امين نكنه ميخواي بري سوريه ؟😳 🌷اولين اعزام شهيد به سوريه از زبان همسر شهيد👈مي دانستم ميخواهد به مأموریت برود اما تاریخ دقیق آن مشخص نبود. تاریخ عروسی و رفتن امین یکی شده بود. به امین گفتم «امین، تو که می‌دانی همه زندگیم هستی ...» 😔خندید و گفت «می‌دانم. مگر قرار است شهید شوم.» گفتم «خودت می‌دانی و خدا که در دلت چه می‌گذرد اما می‌دانم آنجا جایی نیست که کسی برود و به چیز دیگری فکر کند.»سر شوخی را باز کرد گفت «مگر می‌شود من جایی بروم و خانم‌ام را تنها بگذارم؟☺️🌸 📣باز هم نگفت که قرار است به سوریه برود. اول گفت‌خواهم به مأموریت اصفهان بروم. مأموریتی که 10 روز و شاید هم 15 روز طول می‌کشد. غصه‌ام شد. گفتم «تو هیچ وقت 10 روز مرا تنها نگذاشته‌ای. خودت هم می‌دانی حتی در سفرهای استانی 4-3 روزه‌ات من چه حالی پیدا می‌‌کنم. شب‌ها خواب ندارم  و دائماً‌ با تو تماس می‌گیرم...» گفت «ببین بقیه خانم‌ها چقدر راحت همسرشان را وقت سفر بدرقه می‌کنند و می‌گویند به سلامت!» گفتم «نمی‌دانم آنها چه می‌کنند، شاید همسرشان برایشان مهم نباشد...»گفت «مگر می‌شود؟» گفتم «من نمی‌دانم شاید اصلاً آنها دوست دارند همسرشان شهید شود...» سریع گفت «تو دوست نداری شوهرت شهید شود؟»‌ گفتم «در این سن و سال دلم نمی‌خواهد تو شهید شوی. ببین امین حاضرم خودم شهید شویم اما تو نه!» گفت «پس چطور است که در دعاهایت دائماً‌ تکرار می‌کنی یا امام حسین خودم و خانواده‌ام فدای تو شویم؟» گفتم «قربان امام حسین بشوم، خودم فدایش می‌شوم اما فعلاً بمان. اصلاً این همه کار خیر ریخته! سرپرستی چند یتیم را بر عهده بگیر و...»😰خلاصه رضايت همسرم رو گرفتم ولي زهرا هنوز بي قراري ميكرد ، آرومش كردم و گفتم : من خادم حرمم ، خط مقدم نميرم كه😊نخستين اعزامم مهر ماه ١٣٩٤ بود ، البته مدتها بود تلاش و درحال تحقيق كردن برا رفتن به سوريه بودم 😊تقريبا دو هفته اي شد رفتن كه امدم مرخصي يه روزه☺️همسرم خيال كرد ديگه بر نميگردم ، كه گفت اخيش امين خيليي بهم سخت گذاشت ، تو كه ميدوني بدون تو نميتونم نفس بكشم ، قول بده ديگه تنهام نزاري😭 هيچي نگفتم 😔شب شد گفتم زهرا وسايلم رو جمع كن بايد فردا برم همسرم با تعجب 😳گفت كجا امين ؟ گفتم :سوريه 😊 ديدم همسرم با گريه گفت امين قول بده اين اخرين ماموريتت باشه 😭بهش قول دادم 😊 ، گفتم تا ١٥ روز ديگه بر مي گردم و آخرين ماموريتم باشه ،و تنهاش نزارم ديگه ☺️ ‍ ⚘﷽⚘ 🖇عاشقانه‌_شهدا....❤️ 🌟امین روزها وقتے از ادراہ به من زنگ می‌زد و می‌پرسید چه می‌ڪنے ? اگر می‌گفتم ڪارے را دارم انجام می‌دهم می‌گفت: «نمی‌خواهد! بگذار ڪناروقتے آمدم با هم انجام می‌دهیم.» 🌟 می‌گفتم:«چیزے نیست، مثلاً‌ فقط چند تڪہ ظرف ڪوچڪ است» می‌گفت: «خب همان را بگذار وقتے آمدم با هم می‌شوریم!» 🌟مادرم همیشہ به او می‌‌گفت: «با این بساطے ڪه شما پیش می‌روید همسر شما حسابے تنبل می‌شود ها!» 🌟امین جواب می‌داد: «نه حاج خانم! مگر زهرا ڪلفت من است? زهرا رئیس من است.» 🌟بہ خانہ ڪه می‌آمد دستهایش را به علامت احترام نظامے ڪنار سرش می‌گرفت و می‌گفت: 《سلام رئیس.》❤️ 🌟روزِ آماده شدن حلقه‌های ازدواجمون ، گفت : « باید کمی منتظر بمونیم تا آمـاده بشه !! » گفتم : «آمـاده است دیگه، منتظر موندن نـداره! » حلقه‌هـا رو داده بود تا ۲ حرف روش حک بشه "Z&A" 🌟اول اسم هردومون روی هر دو حلقه حک شد! خیلی اهل ذوق بود ؛ سپرده بود که به حالت شکسته حک بشه نه سـاده؛ واقعاً‌ از من هم که یه خانومم بیشتر ذوق داشت . . . راوی: خانم زهرا حسنوند (همسر شهید) @shahidmostafamousavi
شهید مدافع حرم رضاکارگربرزی 🌷 ⚘️آخرین جمعه ماه رمضان سال 1434 قمری (11 مرداد 1392) روز قدس بود که رضا شهید شد .وقتی خبر شهادتش را شنیدم خودم را به سرعت به بیمارستانی که در حلب بود رساندم ، اسمش را نمی شد گذاشت بیمارستان ،چون ازتجهیزات اصلی محروم بود. ⚘️اون روز ما دو شهید داشتیم و چند شهید سوری هم بودند. وقتی به سمت تابوتی که رضا را در آن قرار داده بودند رفتم ، روی تابوت پرچم سوریه کشیده شده بود و به عربی نام جهادی رضا را نوشته بودند « محمد مهدی مهدوی ». ⚘️پرچم سوریه را برداشتم و پرچم ایران را روی تابوت کشیدم. بعد روی آن درشت و بزرگ نوشتم: « شهید مهندس رضا کارگربرزی که در روز جمعه ، روز قدس که متعلق است به امام زمان (عج) در راه خدا و دفاع از اهل بیت رسول الله به شهادت رسیده است » 🌷🌷 اولین شهید مدافع حرم استان البرز🌷🌷 🔸️تاریخ شهادت: 24 رمضان المبارک 1434 هجری قمری – 11 مرداد 1392 هجری شمسی محل شهادت: حلب شهید روز قدس راوی: ب- ر همرزم شهید در سوریه @shahidmostafamousavi
✋نیت کنید که مهمان امروز ما حاجت میــده, یا_زهرا_سلام_الله_علیها 🌷میزبان  امروز ما👇 💗شهید_عباس_دانشگر_است😊 شهید مدافع حرم عباس دانشگر هر کسی با هر شهیدی خو گرفت روز محشر آبرو از او گرفت ﺷﻬﯿﺪﻋﺒﺎﺱﺩﺍﻧﺸﮕﺮﻣﺘﻮﻟﺪ ۷۲ ﺑﻮﺩﮐﻪ ﻇﻬﺮ 20 ﺧﺮﺩﺍﺩﻣﺎﻩ 95 ﺩﺭ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﯿﮑﺮﺵ 25 ﺧﺮﺩﺍﺩ ﺩﺭ ﺯﺍﺩﮔﺎﻫﺶ ﺳﻤﻨﺎﻥ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﺳﭙﺮﺩﻩ شد. 💗شهادت_با_زبان_روزه 💥همرزمان شهید هم قسم میشوند برای برگردوندن مدافع تازه داماد!!...اما خیالی باطل، مگر عباس کسی بود که زمین گیر شود. به قول خودش من سکون را دوست ندارم. وقتی دید دوستانش در خط به کمک نیاز دارند، سریع آماده شد و با فرمانده به سمت خط حرکت کرد. مهمات را که رساند،دید یکی ازبچه ها تیر خورده و میگه عباس را ببرید عقب. در حال برگشت دوام نمیارند که دوستانشان را تنها بگذارند، در کوچه می ایستند که از خودرو پیاده شوند، مورد اصابت موشک که در جنگ لبنان تانک های مرکاوا را از بین بردند،این بار برای عباس استفاده می شود وعباس بین در ودیوار مانند مادرمان زهرا میسوزد و نارنجکی که در پهلویش هم بود منفجر میشود... ای وای عباس! 😰چه گذشت میان تو حضرت زهرا خوشا بحالت میدانم بالای سر تو زینب کبری(س)با مادرش آمد... آه یا زهرا... 💥 داشتیم برمی گشتیم، یه مسجد حوالی اون منطقه بود و ما که از کنار این مسجد رد شدیم،  یکی از دوستان گفت: به حق همین مسجد ان شاالله که پیکر عباس رو پیدا می کنیم. آخه ما سر پیدا نشدن پیکر یکی دیگه از دوستان شهید مون خیلی زجر کشیدیم و طاقت نداشتیم که دیگه پیکر عباس هم برنگرده. 💥 رسیدیم به ماشین‌ها، من بین ماشین سوخته و دیوار، یک جسد سوخته دیدم که هرچه نزدیک تر می شدیم بیشتر شمایل عباس در آن دیده می‌شد. وقتی رسیدیم بدون دیدن چهره اش و بدون هیچ تردید تشخیص دادم که این عباس است، چون دوتا انگشترهای عباس را در دستش دیدم. فهمیدم که خود عباس است. یکی از این انگشترها رو یکی از بچه های سوریه بهش یادگاری داده بود و به عباس گفته بود که من شهید میشم و وقتی که این انگشتر رو دیدی یاد من کن، ولی عباس از همه جلو زد. ولی کجا بودی ببینی که الآن عباس خودش شهید شده و تو باید یادش کنی." 💐خدایا . . . تو هوشیارمان ڪن تو مرا بیدار ڪن صدای العطش می‌شنوم صدای حـرم می‌آید گوش عالم ڪر است ... خیـــام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد مرضی بالاتر از این !؟ چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم روحمان از بین رفته بازیچه‌ی دنیاییم ... 💥از انرژے جوانیتان استفاده ڪنید ... اول:  ورزش را فراموش نڪرده و منظم حداقل یڪ روز در میان 2 ساعت ورزش ڪنید... 💥دوم:  تا مےتوانید در بسیج و مدرسہ و هر جاے دیگر مسئولیت بگیرید.خیلے در مدیریت و اعتماد بہ نفس بہ شما ڪمڪ میڪند... قسمتی از وصیتنامه شهید عباس دانشگر @shahidmostafamousavi
و حتی به دفتر بیت هم رسیده بود که چنین شایعه‌ای پخش شده است، چون آن موقع شایعه جدی‌ای بود، ولی در رسانه ما کار نشده بود... 🌺 این قضیه کاملاً تحلیل‌اش این است که نیروهای حزب‌الله حضور دارند و عکس‌های شهید نوروزی را نشان و نسبت می‌دهد اینها اشمر هستند.آن شخصی را که از طریق عکس شناخته شده بود آقایی به نام حسین منیف اشمر بود. دی ماه سال 93 و انتشار تصاویر پیکر مطهر شهید «مهدی نوروزی» مشخص کرد که تمام این جوسازی‌های رسانه‌ای یک دروغ بزرگ درباره یک بسیجی متولد کرمانشاه بوده است. شاید در پی این شایعه پراکنی یک حرف راست هم زده باشند و آن هم این است واقعا صاحب این عکس شهید مهدی نوروزی بچه بسیجی کرمانشاهی برادر دیگر اشمرها هستند که آن دو مقابل اسراییل ایستادگی کردند و شهید نوروزی در مقابل داعش... 🌺 روایت خانم مریم عظیمی همسر: شهید نوروزی :👇 در ایام انتخابات ایشان متوجه می‌شوند در ساختمان قیطریه دارد یک‌سری برنامه‌هایی پیاده می‌شود. در مهمانی‌های بزرگی که می‌رفتیم افراد زیادی را می‌دیدیم و آقامهدی می‌گفتند فلانی را در ساختمان قیطریه دیدم. این ساختمان خط قرمز آقا مهدی شده بود و از هر کسی که در آنجا بود فاصله می‌گرفت و می‌گفت در ساختمان قیطریه عوامل فتنه را دیدم. در آنجا سعی می‌کنند روی سرشان بریزند و اینها را زندانی کنند و اسلحه آقا مهدی را از ایشان بگیرند. آقامهدی می‌گفتند کاسه و کوزه‌شان را به هم ریختیم و آمدیم. کارشان این بود که مانع کارهای منفی یا جریان‌های انحرافی شوند. با توجه به مخالفت‌ها و موانع موجود مأموریت‌شان را به نحو احسن انجام می‌دهند و راه گریزی پیدا می‌کنند و می‌گریزند. سال 1393 اغتشاشات ایران به پایان رسیده بود اما در کشورهای همسایه فتنه تازه ایی در عراق و سوریه به وجود آمد، داعش !!! 🔷 شهید مهدی نوروزی در پی رشادت ها و دلاوریهای فراوانی که از خود به جای گذاشت، در روز بیستم دی ماه سال 1393 در دفاع از حرمین عسگریین(ع) در سامرا به شهادت رسید و پیکر مطهرش در کرمانشاه به خاک سپرده شد... @shahidmostafamousavi