eitaa logo
شهیده نسرین افضل
573 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
✍‌يکبار به ابراهيم گفتم: داداش، اينهمــه پول از کجا مياري؟! از آموزش و پــرورش ماهي دو هزار تومان حقوق ميگيري، ولــي چند برابرش را براي ديگران خرج ميکني! نگاهي به صورتم انداخت و گفت: روزي رسان خداست. در اين برنامه ها من فقط وسيله‌ام. من از خدا خواستم هيچوقت جيبم خالي نماند. خدا هم از جایی که فکرش را نميکنم اسباب خير را برايم فراهم ميکند. بـــرادر شــهــیـــدم ..🌷🕊
ابراهیم می‌گفت: برای خدمت به خدا و بندگانش، باید بدنی قوی داشته باشیم. مرتب دعا می‌کرد: خدایا بدنم را برای خدمت کردن به خودت قوی کن.
🥀 می‌گفت: اگر انسان‌ سرش‌ را به‌ سمت‌ آسمان‌ بالا‌ بیاورد‌ و کارهایش‌ را فقط‌ برای‌ رضای‌ خدا، انجام دهد، مطمئن‌ باشید زندگی اش‌ عوض‌ میشود و تازه‌ معنای زندگی کردن‌ را میفهمد... 🕊 🕊
سال ۱۳۵۹ بود. برنامه‌ی بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مانده به اذان صبح، کار بچه‌ها تمام شد. ابراهیم بچه‌ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد. خاطراتش، هم جالب بود هم خنده دار. بچه‌ها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه‌هایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها، همان ساعت می‌رفتند، معلوم نبود برای نماز بیدار می‌شدند یا نه، شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه‌ها را تا اذان صبح نگه دارید که نمازشان قضا نشود.
با اتوبوس راهی تهران بودیم بیشتر مسافرین نظامی بودند راننده به محض خروج از شهر صدای نوار ترانه را زیاد کرد. ابراهیم چند بار ذکر صلوات داد. بعد هم ساکت شد اما بسیار عصبانی بود. ذکر می گفت دستانش را به هم فشار می داد و چشمانش را می بست . حدس،زدم به خاطر نوار ترانه باشد. گفتم می خوای برم بهش بگم؟ گفت: قربونت برو بهش بگو خاموشش کنه. راننده گفت: نمیشه خوابم می بره. من عادت کردم و نمی تونم. برگشتم به ابراهیم مطلب را گفتم. فکری به ذهنش رسید از توی جیبش قرآن کوچکش را درآورد و با صدای زیبا شروع به قرائت آن کرد. همه محو صوت او شدند راننده هم چند دقیقه بعد نوار را خاموش کرد و مشغول شنیدن آیات الهی شد. 💠
•°• أز وَقتے فَهمیـــــدَم ، " حَضـــــرت زَهـــــٰراۜ "؛ بِہ خـــــٰواب اومَده بـــــودَن و بِہ فَرموده بودَن:" مٰا تُو رو دوســـــتْ دٰاریم " . بٰا خــُـــودم مےگم : اِ؎ ڪٰاش هَمہ مٰا ، یِک ﴿شَهیدابرٰاهیم هآد؎۔۔﴾ بودیمْ.. تا مےرَفتیـــــم ۔۔ تو لیستِ مُورد ؏َــــلٰاقہ هـــــآ؎ "حَضـــــرت زَهـــــراۜ ۔۔𑁍 😍" •°•
✍ ابراهیم می‌گفت : هر جا دیدی کسی غیبت شخص دیگه‌ای رو میکنه سریع بحث رو عوض کن . اهل شوخی و خنده باش ، اما هیچ‌وقت کسی‌رو مسخره‌ نکن؛سعی کن با همدیگه بخندید نه‌اینکه به همدیگه بخندید.. ...🌷🕊
برڪت روزمان از شماست ؛ ڪہ اگر نباشد ، ما ڪجا و یادتان ڪجا ..!