eitaa logo
شهیده نسرین افضل
576 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
9 فایل
شهیده نسرین افضل پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب. » ادمین خانم هادی دلها : @HADiDelhaO00
مشاهده در ایتا
دانلود
نمیدانم‌ از‌ دلتنگی‌ عاشق‌‌ترم‌ یا‌ از عاشقی‌ دلتنگ‌تر- مرتضی آوینی✨️ @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیده نسرین افضل
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• #شهیده_نسرین_افضل همراهش به مسجد آورده بود، را برداشت و
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• . و دخترها، با همان پوشش عشایری، یکی یکی و دوتا دوتا برامون دست تکون می‌دادن و سوار سرویس می‌شدن. تا ظهر که برمی‌گشتن کار خاصی نداشتیم. خوبی اینجا این بود که توی این فاصله خانه می‌رفتیم و به خونواده سر می‌زدیم و کارهای شخصی مونو انجام می‌دادیم. یک شب از ورودمون به خوابگاه گذشت. ساعت ده خاموش باش زدیم و همه خوابیدن. خودمون هم به اتاق سرپرستی برگشتیم. پلک چشممون تازه سنگین شده بود که گرومپ و گرومپ با مشت به در اتاق کوبیدن. صدای خانم خانم قطع نمی‌شد. سراسیمه پریدیم. نسرین دوید و در را باز کرد و از دو تا دختری که وحشت زده پشت در بودن پرسید: _ چیه، شده؟ اونام با گریه گفتن: _ دلبر حالش بده، داره می‌میره. خانم جون! یه کاری بکن. با عجله همراهشون رفتیم، یکی از دخترها کف اتاق ولو شده و دستش رو روی شکمش گذاشته و از درد به خودش می‌پیچید و ناله می‌کرد و هی می‌گفت: _ مُردم ... مُردم! هُل برمون داشت. نسرین دوید و به اورژانس زنگ زد. ده دقیقه نشد که اومدن دخترک رو معاینه کردن و گفتن: _ چیزی نیست، معدش نفخ کرده، یه آمپول زدن و یه شربت معده دادن. اون شب دیگه خواب به چشممون نیومد. خبر نداشتیم که این برنامه ی هر شبه. شب بعدش تا چشممون گرم شد، با مشت به در کوبیدن، رفتیم دَم در گفتن: منوّر حالش به هم خورده! به قلم: فریبا طالش پور ناشر: انتشارات فاتحان کپی ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
•• 🫀🪐 . . •| کتاب دختری با روسری آبی |• خلاصه دوباره زنگ زدیم اورژانس اومد و گفت: _ منوّر خانم هم معدش نفخ کرده. دیگه کارمون شد هر شب زنگ بزنیم اورژانس. یک بارم که حال یکی از دخترا خیلی بد بود، به اورژانس اصرار کردیم و با آمبولانس بردیمش بیمارستان. من و نسرین تا صبح بالای سرش بیدار بودیم. هرچی بهش گفتم که تو خسته‌تری، برگرد خوابگاه یه کم استراحت کن، قبول نکرد و گفت که ما مسئولیت داریم و باید اینو صحیح و سالم برگردونیم. صبح دکتر اومد و جواب آزمایشاتشو دید و تشخیص داد از معده شه. هاج و واج موندیم که اینا چشونه که همشون معده درد گرفتن که تا اینکه یکی از شبا، وقتی طبق معمول به اورژانس زنگ زدیم و اومدن، بهمون گفتن: اینا بچه‌های روستا هستن و به غذاهای شهری عادت ندارن، اونجا شیر و ماست محلی و غذای ساده می‌خورن، اینجا همش حبوبات و غذاهای پرچرب، اینه که معده‌شون به هم می‌ریزه‌. کم کم حساب کار دستمون اومد. دیگه به اورژانس زنگ نزدیم، تعداد شربت معده گرفتیم و هر شب هم برای بچه‌های خوابگاه نعناع دم کردیم. کم کم حالشون بهتر شد یک روز صبحی وقتی دخترا رو مدرسه فرستادیم، نسرین گفت آماده شو، باید بریم سازمان فنی حرفه‌ای! تعجب کردم، پرسیدم: _ اونجا برای چی؟ گفت: _ بعداً می‌فهمی. ادامه دارد... به قلم: فریبا طالش پور ناشر: انتشارات فاتحان کپی ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃
💢 بِـرِسـان سَـلامِ مـٰا را... این هفته به نیابت از شهید عبدالکریم پرهیزکار از ما برسان محضر ارباب سلامی شهیدی که یک تنه جلوی ۴۰ داعشی ایستاد! اگر شهید عبدالکریم پرهیزگار نبود، جاده بوکمال به دست داعش می‌افتاد و به دنبال آن شهر بوکمال نیز سقوط می‌کرد او به تنهایی با ۴۰ تن روبه‌رو می‌شود و پس از به هلاڪت رساندن ۳۷ نفر از آن‌ها، فشنگ‌هایش تمام می‌شود. به سوی او حمله می‌کنند تا اسیرش کنند، اما این بار با سرنیزه دفاع و دو نفر دیگر را مجروح می‌کند و در نهایت به شهادت می‌رسد. شهید عبدالکریم پرهیزگار ۲۰ آذر ۹۶ در سوریه به شهادت رسید و هیچ گاه دومین پسرش را ندید...💔 اَلسَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَحْمَة اللهِ الْوَاسِعَة... بی‌سبب‌نیست‌شب‌جمعه‌شب‌رحمت‌شد، مادری‌گفت"حُسِین‌ْجٰانْ"همه‌را‌بخشیدی... شهید مهدی زین الدین: 🌹🌱 هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند… نثار روح بلند شان صلوات🌹 🌱🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹🌱 @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانلود+دعای+کمیل+صوتی+سید+مهدی+میرداماد_۲۰۲۲_۰۸_۱۱_۱۹_۳۴_۱۴_۶۳۰.mp3
10.11M
📝 🎤سید مهدی رفقا اگه فرصت نکردین دعای کمیل رو بخونید لااقل صوتشو گوش بدین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ آذرماه ۱۳۳۹ بود که سید_ابراهیم متولد شد... تولدت_مبارک_رئیسی_عزیز 🎉🎊🎉🎊🎉🎊 سلام ما را در روز_جمعه به سیدالشهداء برسان سوریه @shahidnasrinafzall
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽صدا و تصویر سردار شهید دکتر مجید بقایی فرمانده گمنام قرارگاه کربلا🌷 @shahidnasrinafzall
﷽ | مسیر همت بودن شام آن شب سبزی پلو با تن ماهی بود، حاج همت مشغول قاطی کردن پلو با تن بود که یهو رو کرد به عبادیان و گفت: شام بچه‌ها چیه❓ و جواب گرفت: همین. اما چون عبادیان به صورت حاجی نگاه نکرد، شک کرد و گفت: واقعا همین؟! بازهم بدون این‌که به حاجی نگاه کند، آرام گفت: تن رو گذاشتیم فردا ظهر بدیم. حاجی قاشق رو زمین گذاشت و از سفره عقب رفت. عبادیان گفت: به خدا حاجی فردا ظهر بهشون تن می‌دیم. حاجی هم گفت: به خدا منم فردا ظهر می‌خورم😁☺️ (منبع: ایسنا) 📝🔻بخشی از وصیت‌نامه: مادرجان! به خاطر داری که من برای یک اطلاعیه حاضر بودم بمیرم؟ کلام او، الهام‌بخش روح پرفتوح اسلام در سینه و وجود گندیده من بوده و هست. اگر من افتخار شهادت داشتم از امام بخواهید برایم دعا کنند، تا شاید خدا من روسیاه را در درگاه با عظمتش به عنوان یک شهید بپذیرد! @shahidnasrinafzall