#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۱۹
#نخواستم_باور_کنم_این_قدر_مشتاق_شهادتی🌷
🔹هیچ وقت نفهمیدیم وقتی به عکس آن شهدا خیره می شوی، {چندتا عکس شهید که به سقف اتاق زده بود تا برق چشمان شهدا بیفتد توی نگاهش} به چی فکر می کردی.
هیچ وقت نخواستم باور کنم این قدر مشتاق #شهادتی🌷.
حتی وقتی که روی دیوار اتاقت درست روبه روی جایی که نماز می خوانی آن شعرها و مناجات ها را می دیدم.
می دیدم نوشته ای :
#یارب_المستغفرین_بالاسحار.
می فهمیدم سحرهای تو شبیه بقیه ی آدم هایی که می بینم نیست، ولی نمی خواستم باور کنم.
«قبل ازدواج می دیدم می نشینی توی اتاق و توی دفترت می نویسی، ولی نمی دانستم داری با خدای خودت مناجات می کنی. »
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۳۹
نوشته ای که #شهیدنوید در اتاقش نوشته و زده بود، چه بود⁉️
#یارب_المستغفرین_بالاسحار
#شهدا_اهل_سحر_بودند
#یارب_المستغفرین_بالاسحار
#نویدانه💐
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۰
#نوید_صفای_مهمانی_ها_و_دورهمی_ها
#شیوه_امربه_معروف_شهیدنوید🌷
🔹سال های نزدیک #شهادتت خیلی فرق کرده بودی. قبل تر خیلی بیشتر اهل شوخی و خنده بودی. اصلا صفای مهمانی ها و دورهمی ها به وجود تو بود. از جمع فاصله نگرفتی، ولی خیلی #مراقب بودی. نامحرمی دستش را می آورد جلو، با احترام حواسش را جمع می کردی که بزرگ شدی. به هرکدام از دخترهای فامیل که حجاب نداشتند با محبت می گفتی :
« اگر روسری تون رو سرتون نکنید، نمی تونم نگاتون کنم. »
من اگر می رفتم توی جاده #غیبت، می آمدی دستت را می زدی روی شانه ام و می گفتی:
«ماااامان مامان بیدار شو، بیدار شو!! »
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید🌷
کاش الان هم از توی این خاک سرد بلند می شدی با قد رشیدت کنارم می ایستادی. من به کت و شلور بادمجانی و پیراهن یاسی ات نگاه می کردم و کیف می کردم.😭
بعد تو دست می گذاشتی روی شانه ام و با صدای قشنگت می گفتی:
«ماماااان ماماان بیدار شو من اینجام!!!»
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۰
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
#نویدانه
#مادرانه💕
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهید_نوید📕
#شماره_۲۱
#آخرین_حضور_شهیدنوید_درحرم_اباالجواد💐
من شنیده ام می گویند هرکس غصه ای دارد بیاید حرم شما {امام رضا}. شنیده ام می گویند زیارت شما غبار غم را از دل می برد. شنیده ام می گویند شما دوست دارید روی لب های زائرتان خنده باشد. اما دیگر فکر نمی کردم دخترم برایم تعریف کند شبی که به همراه پیکر برادرش آمدند #مشهد شما انگار که شب عروسی #نویدم💙 باشد همین قدر شاد بودند.
می گفت آرامشی که کنار #پیکر_نوید🌷 داشتیم خیلی عجیب بوده، تا جایی که حتی یکی از زائزهایی که این صحنه را می بیند نمی تواند درک کند که چرا ما جیغ و داد و بی تابی نمی کنیم، می آید جلو و می پرسد :
«این آرامش عجیب نیست؟ می شه بگید دلیلش چیه؟ »
دخترم می گفت در جوابش گفتم : « #برادرم باعث سربلندی ماست، بهترین راه رو رفته،👌 بهترین عاقبت رو داشته، چرا باید ناراحتش باشیم؟! »
این هم از کرامت شماست. دل های مرده را زنده کردن از دست شما بر می آید فقط.
دخترم می گفت: توی حرم دنبال تابوت #نوید🌷 می رفتیم.می گفت چادر مریم کشیده می شد روی زمین. مریم تازه عروس نوید است.🕊
می گفت من چادرش را می گرفتم و جمع می کردم. می گفت بی اختیار وقت پر چادرش دستم بود برگشتم و به مریم گفته ام: «شبیه عروسا شدی مریم. یکی باید دنبال سرت بیاد چادرت رو جمع و جور کنه»
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید🌷
📚کتاب شهیدنوید صفحه ۴۴
#نویدانه
#مادرانه💕
#خواهرانه
#همسرانه💞
#به_ما_بپیوندید 👇
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#مـن_هنوز_هـم_بـا_نـوید_زندگـی_می_کنم💕
#انتشار_بمناسبت_ایام_ولادت_حضرت_زهرا
#رمـزمان_را_مـی_خواهـید_بدانید⁉️
#السلام_علـیک_یـاابـاعبداللّـه_الحسـین
مـن هنوز هـم بـا نـوید زندگـی می کنم
رمـزمان را مـی خواهـید بدانید⁉️
﴿الـسلام علـیک یـاابـاعبداللّـه الحسـین﴾
مادر بدان اگر شهید🌷 شدم غصه ندارد، بلکه برای خودم و شما افتخار دارد.
من منتظرم شما بیایید و همه چیز را برای شما مهیا کنم،به شرط صبر و استقامت و ایمان البته.
هروقت یک سـلام به سـیدالشـهدا بدهی ✋ من کنار تو حاضر هستم.
بدان من را به حضرت زینب سپرده ای و از این به بعد پسر حضرت زینب شده ام.
تمام زندگی سعی کردم هر کاری داری انجام بدهم تا دلـت شاد 🎉🎊 شود.
از کارِ خانه تا کارِ فنی و حال باید در عرصه ی جهاد دیگر به مادرِ شهدای مدافع حرم حضرت زینب (س) خدمت کنم.
💐تمام هدفم این است از طرف حضرت زهرا برای مدافعان و خود حضرت زینب خدمت کنم و ثوابش را به حضرت زهرا (س) هدیه بدهم.
ان شاءالله...
من منتظر شما هستم واز شما جدا نیستم.
#به_نقل_از_مـادر_شهیدنوید💜
#مادرانـღـــه
#نـღویدانه
پی نوشت:✍
یعنی هرکدام از دوستانی که با چله زیارت عاشورا، سلام بر سیدالشهدا علیه سلام می دهند در این قرار عاشقیِ این مادر و پسر بهشتی 💐 حاضر و همراه می شوند.
#شهیدنوید_شهیدمادری
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#STORY
#استوری🎵
#وضعیت
#شهیدنوید🌷
نماز خواندن و روزه گرفتنِ کامل آقا نوید در روزهای بلند و گرم تابستان ♨️
#قبل_از_سن_تکلیف
چرا می گیم #شهیدنوید #شهید_مادری هست⁉️
بچه ای بود که اگر کاری بهش می دادم، نسبت به پدرومادرش کلمه #نه رو بلد نبود.
غیرممکن بود کاری رو بهش بسپارم و انجام نده❗️
هرطوری و هرکاری بود انجام می داد.
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید🌷
#سلامتی_و_صبوری_دل
#مادران_شهدا_صلوات ❣
#اللهم_صل_علي_محمدو_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم 🎉🎊
#شهیدنوید_شهیدمادری
🌷 کانال رسمی شهید نوید صفری
🌱 @SHAHIDNAVID_safari
#گزیده_کتاب_شهیدنوید📕
#شماره_۴۸
#با_این_دستا_خیلی_برای_ما_زحمت_کشیدی_پسرم
#خانه_دومش_همیشه_مسجد_بود🕌
داشتم از دست هایش برایتان می گفتم. من همیشه نوازششان می کردم و می گفتم: «تو با این دستا خیلی برای ما زحمت کشیدی پسرم.»
خیلی بیشتر از این حرف ها.
🔹از سربازی که برگشت بیکار بود. رفت توی #مسجدجامع_سیدالساجدین، مسجد محله ی خودمان است.
خانه دومش همیشه مسجد بود.
شروع کرد زیردست آقای پنجه شاهی کارکردن. کارهای تعمیراتی، فنی، کاشی کاری، لوله کشی و هرکاری که لازم است یک مرد هه چیز تمام آچار به دست بلد باشد، یاد گرفت. همیشه آقای پنجه شاهی را دعا می کردم.
ما دیگر توی هیچ کاری لنگ نمی ماندیم.
ته تغاری خانه همه کاره بود.
وقتی که نویدم💜 رفت، بنده خدا آمد خانه پیش ما. خیلی گریه می کرد.
می گفت چرا با این سن باید بمانم و نوید برود. خودش هم سال بعد فوت کرد. خدا رحتمش کند. قسمت بود توی حرم شما {امام رضا} یادش کنم.
📕کتاب شهیدنوید صفحه ۴۲
#به_نقل_از_مادر_شهیدنوید
#نوღـیدانه
🌷 کانال رسمی #شهیدنویدصفری اینجاست👇
🌱 @SHAHIDNAVID_safari