eitaa logo
کانال رسمی شهید امید اکبری
1.2هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
40 فایل
اِلهی به #اُمید تو ♡.. "خیلی به حضرت رقیه ارادت داشت.." شهــــیدمدافـع‌وطـــن امیداڪبری🍃🥀 از شهدای حادثه تروریستی میلـاد: ۶۸/۱۰/۰۲ اصفهــان شهــادت: ۹۷/۱۱/۲۴ خاش_زاهدان ارتباط با ما: @shahidomidakbariii
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹خاطره بهش می گفتن: آخه تو که پسر نیستی، چه جوری می خوای بجنگی؟! می گفت دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره. هر کی باید هر کاری از دستش بر میاد بکنه. با اینکه سنش خیلی کم بود اصلا از جنگ و جبهه نمی ترسید. به کسایی هم که می ترسیدن می گفت: وقتی دشمن اومده تو شهرتون، چرا نشستید و هیچ کاری نمی کنید؟! همه باید مبارزه کنن. شهیده سهام خیام منبع : http://shahid-nojavan.blog.ir 🌸🍃 @Shahidomidakbari
💢 در روزهایی که بالاترین مسئول اجرائی کشور به تحریف شهید حاج قاسم سلیمانی مشغول است مدارس حزب‌الله مکتب قاسم سلیمانی را درس می‌دهند و امتحان می‌گیرند... 🌸🍃 @Shahidomidakbari
﷽ اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى ای کاش دلم شبیه گنبد می‌شد عالم همگی شبیه مشهد می‌شد ای کاش دلم شبیه یک فرش فقط از داخل صحن‌های او رد می‌شد 🌺کانال شهید امید اکبری🌺 👇👇👇 🌷 @shahidomidakbari 🌷
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ... 💐 امروز ۲۶ بهمن ماه سالروز شهادت مدافع حرم " " گرامی باد
السلام عليك يا عمري قلبي مطمئن لأنني برعايتك السلام عليك يا اجمل المشاعر السلام عليك يا أول أزهار الربيع السلام عليك يا نور منزلنا السلام عليك يا قمر السماء سلام عمرم❣ دلم خوش ميشه كه تو هوامو داري❤️ سلام🍃 احساس🍃 سلام اولين شكوفـ🌸ـه ي بهاري سلام نور خونمون سلام ماه ِ🌙 آسمون 🌸کانال شهیـــد امیــد اکبــری🌸 👇👇👇 🍃💯@shahidomidakbari 💯🍃
در تصمیم گرفت که سه روز آب و غذا کمتر بخوره یا اصلاً نخوره تا حال آقا علیه السلام رو در روز عاشورا درک کنه. . روز سوم وقتی خواست از خانه بیرون بیاد که چشماش سیاهی رفت. . می گفت : مثل همه جا را مثل می دیدم. اینقدر حال من بد شد که نمی توانستم روی پای خودم بایستم. . از آن روز بیشتر از قبل مفهوم و و علیه السلام را فهمید. 🍃🌸 @shahidomidakbari
سلام امام رئوف 😍✋ هر روز من از عشق تو دم میزنم آقا پیچیده به گوش همه این حُزنِ صدایم من عَبدِ گنه‌کار و تو اربابِ رئوفی تغییر کند با تو فقط حالُ‌هَوایم 🍃🌸 @shahidomidakbari
لیست ائتلاف منتشر شد👇 🔹1. مجید انصاری 🔸2. مصطفی کواکبیان 🔹3. علیرضا محجوب 🔸4. داوود محمدی 🔹5. محمدحسین مقیمی 🔸6. محمدرضا راه چمنی 🔹7. علی داستانی 🔸8. سهیلا جلودارزاده 🔹9. امیر عسگری 🔸10. افشین اعلا 🔹11. پروانه مافی 🔸12. اعظم صمصامی 🔹13. سعید باقری 🔸14. محمدرضا بادامچی 🔹15. محمدهای انتشاری 🔸16. فریده اولادقباد 🔹17. فخرالدین صابری 🔸18. محمدرضا شریفی 🔹19. زهرا ساعی 🔸20. محمدعلی وکیلی 🔹21. سید فرید موسوی 🔸22. محسن علیجانی 🔹23. محمدرضا نجفی 🔸24. محمدحسین شیخ‌محمدی 🔹25. وحید توتون‌چی 🔸26. حسن انصاری 🔹27. علی‌حسین رضاییان 🔸28. ابوالفضل سروش 🔹29. حبیب سهرابی پارسا 🔸30. مهدی شیخ ✍ انتشار این لیست یک تبلیغ نیست بلکه افشای اسامی کسانی است که عامل وضع کنونی کشورند. اگه از این وضعیت زیبا رضایت خاطر دارید مجددا دست در سوراخ کنید و از گزیده شدن خود و هم میهنتان لذت ببرید 😊 *مردمی که سیاستمداران فاسد را انتخاب می کنند ؛ قربانی نیستند ، بلکه شریک جرمند*
🍀🍃 من از طرح نگاهت امید مبهمی دارم #دلتنگی_یکساله_برای_یک_رفیق 🇮🇷کانال شهید امید اکبری 🇮🇷 ❤ @shahidomidakbari ❤
🍃🍀 حاج_حسین_یکتا : آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آنقدر بدوی تا به آن برسی. اگر بنشینی تا بیاید، همه می‌شوند، می‌روند و جا می‌مانی. .. 🇮🇷کانال شهید امید اکبری🇮🇷 ❤ @shahidomidakbari
🌷باور کن ، دوستت دارد ! همین که بر ایســتاده ای ، یعنی تو را به حضور طلبیده اند همین که هایت روان میشود ، یعنی نگاهت میکنند ... همین که دست میگذاری بر ، یعنـی دستت را گرفته اند ... همین که سبک میشوی از ناگفته های غمبارت ، یعنی وجودت را خوانده اند ... همین که قول مردانه میدهی ، یعنی تو را به همرزمی قبول کرده اند ... باور کن ، دوستت دارد ! که میان این شلوغی های دنیا هنوز گوشه‌ ی خلوتی برای دیدار نگاه معنویشان داری.... 🇮🇷کانال شهید امید اکبری🇮🇷 ❤ @shahidomidakbari
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى صد مرده زنده می شود از لطف دائمت در صحن با صفای تو یا ایها الرئوف... 🌺کانال شهید امید اکبری🌺 👇👇👇 🌷 @shahidomidakbari 🌷
.. تــو سرآسیمہ ترین! حادثہ عُـمر منے... ‌ ‌ 🌺کانال شهید امید اکبری🌺 👇👇👇 🌷 @shahidomidakbari 🌷
کانال رسمی شهید امید اکبری
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸 🍀قسمت هشتم🍀 🌷آغاز راه🌷 ⏮انیس نقاش در زمان جنگ داخلی لبنا
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸 🍀قسمت نهم🍀 🌷سخت کوشی عماد🌷 ⏮مادر: در فروردین ۱۳۵۴ (آوریل ۱۹۷۵) جنگ داخلی لبنان از میدان "الربید" در "عین الرمانه" که فقط پنجاه متر با رستوران پدرش فاصله داشت، شروع شد. در واقع از اینجا بود که زندگی نظامی عماد هم آغاز شد. از اینجا این زمینه برای عماد فراهم شد تا با گروه های مختلف آشنا شده و از طرز فکر و افکارشان مطلع شود. اما این آشنایی منجر به پیوستن او به هیچ کدام از این گروه ها نشد. او مانند دیگر بچه های هم سن و سال خود، از محوری به محور دیگر می رفت و به طبیعت سن و سالش، مشارکت او در این درگیری ها به ساختن دیوارهای آجری برای محافظت از غیر نظامی ها در مقابل شلیک تک تیراندازان، خلاصه می شد. بعد هم در گشت های شبانه ای که گروه های فلسطینی ترتیب داده بودند شرکت می کرد و در همان شب ها بود که از آن ها داستان های فلسطین را می شنید. نصیب من هم از جنگ این بود: یک محور به محور دیگر به دنبال عما بگردم و سعی کنم او را از مداخله در امور بازدارم. بعضی شب ها با زحمت او را پیدا می کردم و به خانه می آوردم. اما صبح روز بعد، باز از خانه بیرون می زد و تا زمانی که دوباره او را پیدا کنم باز نمی گشت. در منطقه "شیاح"، عماد و دوستانش گروهی کوچک را تشکیل داده بودند تا از مظلومین دفاع کنند. آن ها مسائل عبادی و نماز را بر پا می کردند. در آن زمان به خاطر حضور فرقه های مختلف مسیحی، کمونیست و... توجه به مسائل دینی بسیار دشوار بود. روزی میان او و احزاب آنجا بر سر مسئله ای درگیری بوجود آمد. تعداد بچه های مذهبی هم در آن درگیری بسیار اندک بود، ولی عماد توانست در حالی که تقریبا بیست سال داشت، در مقابل آن ها که تعدادشان خیلی بیشتر بود، بایستند و اعضای آن حزب مهم را شکست دهند. بعد از این اتفاق، هر جای بیروت که بچه های مومن با دیگران درگیر می شدند و عماد در میانشان بود، به خاطر وجود او و همین خصوصیت شجاعتی که در وی وجود داشت، طرف مقابل از معرکه فرار می کرد. یک روز هم درگیری بین بچه های مذهبی با بعضی احزاب به وجود آمد و از آنجا که گروه مقابل شروع به تیراندازی کرد، در نتیجه جوانان مومن هم اسلحه هایشان را برداشتند و بیرون زدند. عماد هم با عجله سلاحش را برداشا و با سرعت از خانه خارج شد. آن قدر با عجله رفت که حتی فراموش کرد کفش هایش را بپوشد! من وقتی دیدم او بدون کفش از خانه بیرون دوید، کفش هایش را برداشتم و به دنبالش رفتم. دو کوچه دنبالش دویدم تا بالاخره به او رسیدم. در آن شرایط خطرناک درگیری و تیراندازی گفتم: عزیزم تو چرا بدون کفش رفتی؟ ممکن است شیشه خورده توی پایت برود، آن وقت حتی نمی توانی با آن ها بجنگی! خندید و کفش هایش را از من گرفت و پوشید. انگار که تنها خطری که در آن میدان تهدید می کرد همین بدون کفش بودنش بود؛ بعد هم به خانه برگشتم! عماد سخت‌کوشی و تلاش همراه با برنامه ریزی را برای رسیدن به اهداف اسلامی خود، از همان دوره نوجوانی آغاز کرد. ادامه دارد.. 🌺کانال شهید امید اکبری🌺 👇👇👇 🌷 @shahidomidakbari 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🍃 دروغ بزرگ روحانی در مورد حاج قاسم😔 #پیشنهاد_دانلود 🇮🇷کانال شهید امید اکبری🇮🇷 ❤ @shahidomidakbari ❤
سال شمار زندگی شهید محمد حسین یوسف اللهی زندگی نامه شهید محمد حسین یوسف اللهی قائم مقام فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان ۱۳۳۹؛ (۲۶ اسفند) ولادت در شهر کرمان ۱۳۴۶؛ شروع تحصیلات ابتدایی در مدرسه ارباب زاده کرمان و ادامه تحصیلات راهنمایی در مدارس شهاب و صفاری ۱۳۵۶؛ شروع تحصلات دبیرستان در رشته ریاضی در دبیرستان دکتر شریعتی (شاه پور) ۱۳۵۷؛ (۲۴ مهر) شرکت در راهپیمایی خونین اربعین شهدای میدان ژاله و سالگرد شهادت آیت الله شهید سید مصطفی خمینی (ره) ۱۳۵۹؛ (۱۵ خرداد) اعزام به خدمت سربازی در مرکز آموزشی زابل ۱۳۶۰؛ (۱۷ آذر) اتمام خدمت سربازی و آماده شدن برای اعزام به جبهه به عنوان بسیجی ۱۳۶۱؛ (تیر) الحاق به تیم های شناسایی اطلاعات عملیات بعد از عملیات رمضان ۱۳۶۲؛ اولین مصدومیت شیمیایی و انتقال به بیمارستان شهید لبافی نژاد تهران و اعزام دو ماهه به فرانسه جهت درمان ۱۳۶۳؛ مصدومیت از ناحیه پا و بستری شدن در بیمارستان ۱۳۶۴؛ دومین مجروحیت شیمیایی در شناسایی های عملیات والفجر ۸ در ساحل غربی اروند ۱۳۶۴؛ اعزام به منطقه جهت شرکت در عملیات والفجر ۸ با وجود مصدومیت ۱۳۶۴؛ (۲۳ بهمن) سومین مصدومیت شیمیایی در منطقه اروند ۱۳۶۴؛ (۲۷ بهمن) شهادت در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران مزار: گلزار شهدای کرمان 🌸🍃 @Shahidomidakbari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال رسمی شهید امید اکبری
📚 شهید حسن ابشناسان 📝 زندگی مشترک ما، رنگ سادگی و معنویت داشت. مراسم اولیه، بدون تکلف و با رعایت مسایل اسلامی برگزار گشت و مدت کوتاهی پس از پایان مراسم عقد، حسن به اهواز رفت. من نیز، در پایان امتحانات به او پیوستم و زندگی خود را در 2 اتاق کوچک اجاره‌ای، آغاز کردیم. یکی از اتاق‌ها، به وسایل شخصی اختصاص یافت و اتاق دیگر با یک فرش و چند صندلی ساده، تزیین شد. قسمتی از اتاق نیز، به عنوان آشپزخانه‌ای با یک چراغ خوراک‌پزی و مقداری ادویه‌جات، مورد استفاده قرار گرفت. آن زمان، روزگار را در مضیقه شدید مالی، سپری می‌کردیم و مشکلات زیادی داشتیم تا جایی که گاهی اوقات، برای تأمین هزینه‌های زندگی، مبلغی را قرض می‌کردیم. در زمان حکومت طاغوت، پیشنهاد شرکت در عملیات «ظفار» در مقابل دستمزد 100 هزار تومانی به وی داده شد، اما شهید آبشناسان، از حضور در عملیات خودداری نمود. می‌گفت: «این عمل، ظلم به یک ملت مسلمان است و رضای خدا در این کار، وجود ندارد. هر نفسی که می‌کشیم، باید برای رضای خدا باشد.» همه این‌ها در صورتی بود که انجام کار مربوطه و دریافت مبلغ مورد نظر، می‌توانست تأثیر زیادی در بهبود وضعیت اقتصادی خانواده داشته باشد. 🌸🍃 @shahidomidakbari
کانال رسمی شهید امید اکبری
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸 🍀قسمت نهم🍀 🌷سخت کوشی عماد🌷 ⏮مادر: در فروردین ۱۳۵۴ (آوریل
🌸راز رضوان(زندگی نامه شهید عماد مغنیه)🌸 🍀قسمت دهم🍀 🌷تیم حفاظت🌷 ⏮ شیخ عبدالمجید عمار و یوسف الشرقاوی و... در آن دوره دشمنان ما تلاش می کردند نماد های اسلامی فعال آن زمان، مثل "سید محمد حسین فضل الله" و "شیخ علی کورانی" را ترور کنند. این افراد با فعالیت های تبلیغی خود به محور های اصلی جنبش مردمی تبدیل شده بودند. بعد از تلاش های مکرر برای ترور "علامه فضل الله" و بعد از اینکه ایشان از دامی که سیستم اطلاعاتی عراق در سال ۱۳۵۸ برای وی گسترده بود جان سالم به در برد، عماد و جمعی از دوستانش تصمیم گرفتند به صورت داوطلبانه یک سپر دفاعی برای حفاظت از جان علامه تشکیل دهند. بعدها عماد اولین سفر حج خود را هم در سال ۱۳۶۰ در معیت "سید محمد حسین فضل الله" انجام داد. در یکی از شب ها که گروهی پنهانی برای ترور "سید محمد حسین فضل الله" به منزل ایشان نزدیک شده بودند، بچه هایی که نقش حفاظت سید را داشتند با آن ها درگیر شدند که متاسفانه در این درگیری "حسن عزّالدین" در بین رفقایش به خوش خلقی و شجاعت شناخته می شد، شهادت وی تاثیر زیادی بر گروه گذاشت. در روز تشییع شهید عزّالدین جمعیت زیادی پیکر وی را تشییع کردند. آنجا سید محمد حسین فضل الله خود به ایراد سخنرانی پرداخت و عماد هم به نمایندگی از دوستان شهید صحبت کرد. صحبت هایی که سرشار از شور و روحیه شهادت‌طلبی بود. صحبت های آن روز عماد تاثیر زیادی بر جمعیت گذاشت. در دوره حفاظت از علامه فضل الله، خانه ایشان به نوعی خانه ما شده بود. ما بیشتر وقتمان را آنجا می گذراندیم و حتی شب ها همان جا می خوابیدیم‌. بنابراین رابطه برادرانه ای بین ما به وجود آمده بود. از همان زمان عماد در بین ما به عنوان یک هماهنگ کننده و فرمانده درخشید. انگار که ذاتا فرمانده آفریده شده بود. عماد هم برای خودش در قبال مسائل داخلی لبنان مسئولیت قائل بود و هم خودش را در قبال مسائل داخلی لبنان مسئول می دانست و ما را هم تشویق می کرد در همین راستا فکر کنیم. افکار بلند در سر داشت. با وجود همه این ها، او جوانی سرشار از نشاط و شور زندگی بود. به زندگی عشق می ورزید و ما از تمام لحظاتی که در کنارش داشتیم لذت می بردیم. ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ انیس نقاش می گفت: عماد قبلا در جنبش "فتح" فعال بود، ولی با آن ها ارتباط سازمانی نداشت. در آن زمان سلاح فقط در دست "فتح" بود و عماد جوانی با افکار استراتژیک و به دنبال موقعیت بود. او و دوستانش مانند "شیخ راغب حرب" درصدد بودند بر منطقه "نبطیّه" مستولی شوند. آن ها از همین منطقه، کار بنیان‌گذاری حزب‌الله را آغاز کردند. آنجا را پایگاه خود قرار دادند و فعالیت نمودند. عماد مغنیه تحرکات متفاوتی را آغاز کرده بود. او خصوصیات خاصّ خودش را داشت. ما در فتح همیشه دنبال داشتن توپ و تانک بودیم و این عقیده را داشتیم که توپ و تانک نداشته باشیم شکست می خوریم. اما او نگاه متفاوتی داشت و بنای کار حزب‌الله را متفاوت گذاشت. او هیچ وقت مثل ما فکر نمی کرد. سلاح سنگینی را در جای خاصی قرار بگیرد و دشمن بتواند به راحتی آن را از بین ببرد را قبول نداشت. همیشه از سلاح های کم حجم و با قابلیت مانور استفاده می کرد و تمرکزش بر نقاط ضعف دشمن بود. عماد با "راغب حرب" و "عبدالکریم عبید" آشنا شد. آن ها می خواستند نقطه تماس با اسرائیلی ها را در کنترل خود داشته باشند. این چیزی نبود که به آسانی به دست آید، آن ها برای هدفشان تلاش کردند و جنگیدند. ادامه دارد.. 🌺کانال شهید امید اکبری🌺 👇👇👇 🌷 @shahidomidakbari 🌷
آیــہ‌اے‌از‌قــرآن بـعضـیا مـیگݩ :🗣 مـا چـوݩ گـرفـتار فـلاݩ گـنـاه شـدیـم دیگـر نـمـاز هـم نمـیخوانـیم چـوݩ سـودے نـدارد💔 ایـنـطـور نـیستـــ در قــرآن آمـده اگـرگنـاه کـردے🍃 حتـمانـماز بـخواݩ نمـاز پاڪ ڪـݩ گـناهِ استــ •📚•••ســـوره هــود ۱۱۴
[← 💫 🦋🌱→] هروقت که دستت از همه جاکوتاه شدبگو: |وَأُفَوِّضُ أَمْرِ‌ی إِلَے اللَّه إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ‌ بِالْعِبَادِ| کارم رابه خدا می سپارم خداوندبینای به بندگان است❤️ 🌹@shahidomidakbari 🌹
📌 خوبه! ادامه بده! صبحها دیر پاشو برنامه خودتو اجرا نکن تنبلی کن هی بگو بیخیالش عالیه همینجوری پیش برو و انتظار روزای خوب رو داشته باش! صهیونیست ها دارن به نیت گند زدن به دنیا انقدر تلاش میکنن که نه خوابی میشناسن نه خوراکی انقدر با نظم و برنامه ریزی کار میکنن که فکرشم نمیتونی بکنی بعد تو تویی که نیتت مقدسه تویی که اگر بلند شی و حرکت کنی خدا و لشگرش همراهتن هنوز نشستی و درد چه کنم چه کنم گرفتی بشین پای گوشی آفرین برو استوری های به درد نخور کل فالویینگاتو بخون بدو قربونت بدو مطالب کل کانالاتو بخون بعدشم بگیر بخواب با همین فرمون برو جلو قطعا به امام زمان میرسی!