فواید دست مصنوعی
سهمیه مکه برای شهید پیچک بود که آن را به علی (شهید موحد دانش) داد. ایشان وقتی میخواست عازم حج شود، همچنان از کار تبلیغات و کار برای اسلام غافل نبود. لذا با توجه به مصنوعی بودن دستش از این موضوع حداکثر استفاده را کرد و مقدار زیادی عکس و پوستر انقلابی را داخل آن جاسازی کرد، طوری که تا خود عربستان هیچکس متوجه این قضیه نشده بود. آن جا که میرسند، در یکی از به اصطلاح کمپها که وارد میشود میبیند عکس «فهد» نصب شده است. با زیرکی آن عکس را میکند و عکسی را که همراه خود برده بود به جای آن نصب میکند.
مأمورین سعودی که این قضیه را میبینند علیرضا را برای بازجویی میبرند اما چیزی از وی نمیتوانند پیدا کنند. عکس فهد را دوباره روی دیوار میزنند و میروند.
بر میگردند و میبینند عکس فهد باز پایین آورده شده پوستر دیگری به جای آن نصب شده است. عصبانی میشوند که علیرضا این پوسترها را از کجا میآورد، باز هم متوجه دست مصنوعی علیرضا نمیشوند تا اینکه بالاخره رهایش میکنند. همین کار را مکرر ادامه میدهد.
به دوستانش گفته بود: «این دست مصنوعی ما بیشتر از دست واقعی درخدمت اسلام قرار گرفته است.»😌
#علیرضا_موحد_دانش
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزشهادت
ڪانال #شهید_امید_اکبری🌸🍃
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
┄✦۞✦༻﷽༺✦۞✦┄
اخلاقشهدایی 💖
🌺 پنجمین روز شهادت پدرم یڪی اومد در خونہ . یڪ آقای روشن دلی بود .
گفتیم : «بفرمایید»
🌺 مرد نابینا گفت : «عباس شهید شده؟»
گفتیم : «بله»
🌺 گفت : «من ڪسی را ندارم .
من یڪ هفتهای هست ڪه حمام نرفتم ؛
🌺 این شهید من را هر هفتہ روزهای جمعه ڪول میڪرد و بہ حمام میبرد و لباسهام را میشست و بدون چشم داشت میرفت .»
🌹#شهیدعباسبابایی
شهید عملیات نصر۷
📚موضوع مرتبط:
#شهید_عباس_بابایی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سیره_ی_شهید
#سالروزشهادت
ڪانال #شهید_امید_اکبری🌸🍃
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
#شهید_محسن_حججی
📚موضوع مرتبط:
#شهدا_و_زیارت_عاشورا
#زیارت_عاشورا
#عکس_نوشته
#خاطره
ڪانال #شهید_امید_اکبری🌸🍃
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
قسمتي از دست نوشته هاي برادر جانباز حاج علي اصغر كوثري كه بيانگر حال و هواي معنوي رزمندگان اسلام در اين عمليات است :
نيروهاي اعزامي از كرج در قالب چهار گروهان سازماندهي شده بودند پس از طي يك دوره آموزشي دراردوگاه تيپ حضرت سيدالشهداء (ع) در ساختمانهاي ستاد بازسازي جهاد سازندگي كرج كه هنوز سقف نداشت مستقر شدند آن روزهاي داغ مرداد ماه تابستان استان خوزستان كه روزهاي آن به مانند كوره داغ يكپارچه آتش بود با همت بچه ها حسينيه اي درست شد رزمنده ها ظهرها در آن هواي داغ و سوزان با اشتياق براي برپايي نماز جماعت حضور بهم ميرساندند گاهي اوقات براثر داغي تابش آفتاب پیشاني بچه ها كه روي مهر نماز قرار مي گرفت مي سوخت ، امام جماعت نماز را خيلي سريع مي خواند تا بچه ها در گرما اذيت نشوند اما اين عاشقان دلباخته حضرت دوست گاهي اوقات تا يك ساعت بعد از نماز در حال سجده و يا خواندن دعا و مناجات بعد از نماز بودند در اين ميان شهيد ابوالقاسم كشميري كه مربي تخريب بود وقتي سر از سجده بر ميداشت سجده گاه او از اشك چشمانش خيس شده بود .
📚موضوع مرتبط:
#عملیات_عاشورای_3
#عملیات_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزعملیات
ڪانال #شهید_امید_اکبری🌸🍃
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
«رفتنش برای ما زود و برای خودش دیر بود» عمار همه کارهایش را کرده بود و این مسیر به شهادت ختم می شد. به جرات می گویم که اگر عمار در مکه شهید نمی شد، الان جزو شهدای مدافع حرم بود....
با خاطرات شهید عمار میر انصاری از «سفره داری مدینه» در تهران در «شهادت در یاری حاجیان منا»
به امام حسن (ع) علاقه ای ویژه داشت و به عشق امام مجتبی نام فرزند دلبندش را هم «مجتبی» گذاشت. سال 84 تا 86 با همان روحیه جهادی که داشت طرح سفره داری مدینه را در روز تولد آقا امام حسن (ع) در سطح تهران انجام داد.
همیشه یک لبخند معصومانه بر چهره داشت، با روی باز برخورد می کرد و متعادل بود در ستاد امر معروف و نهی از منکر دست جوان تر های را می گرفت.
حالا ما مانده ایم ویک سال سخت و جدایی از یار و رفیق بیست ساله و هنوزباور نداریم که عمار از حج باز نمی گردد...
راوی دوست شهید
📚موضوع مرتبط:
#شهید_عمار_میرانصاری
#شهید_منا
#خاطره
#سالروزشهادت
ڪانال #شهید_امید_اکبری🏴
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
یکی از آشنایان خواب شهید سید احمد پلارک را میبیند. او از شهید تقاضای شفاعت میکند. که شهید پلارک به او میگوید:
من نمیتوانم شما را شفاعت کنم؛
تنها وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که شما نمــاز بخوانید.
#شهید_منوچهر_پلارک
#شهید_سید_احمد_پلارک
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
تاریخ ولادت
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
#jihad
#martyr
#خاطره
#شهید_حسن_تهرانی_مقدم
🔸مذاکره جالب #پدر_موشکی_ایران با یک هیات خارجے
در یکے از سفرها، طرف مذاکره ما یک پروفسور خارجی بود اما در طول این مذاکرات به مشکل خوردیم به طوری که نه آنها حرف ما را قبول می کرد و نه ما حرف آنها را.
یک دفعه #حسن یک پیشنهاد عجیب داد و گفت بهتر است یک مسابقه #فوتبال بدهیم و هرکس پیروز شد، به حرف او عمل کنیم.
این پیشنهاد اول برای طرف ما که پیرمردهای تحصیل کرده بودند، عجیب بود و فکر نمی کردند در چنین فضای تخصصی این پیشنهاد داده شود اما بعد قبول کردند.
البته اینها یک شوخی بود تا بواسطه آن فضای خشک مذاکرات تلطیف شده و بحث از بن بست خارج شود.
وقتی رفیتم دیدیم آنها یک تیم حرفه ای آوردند و ما به حسن گفتیم این چه پیشنهادی بود دادی؟
اما حسن گفت چاره ای نیست و باید #غیرتی عمل کنیم تا آبرویمان نرود.
ما در آن بازی پیروز شدیم و حسن همیشه می گفت فلانی آن روز غیرتی بازی کرد و بهترین بازی عمرش بود. هرچند بنده اصلا نه بازی بلد بودم و نه علاقه ای داشتنم برای بازی کردن.
⚪️🍃به نقل از :سردار امیرعلے حاجےزاده فرمانده نیروے هوافضاے سپاه پاسداران
منبع: سایت شهید آوینی
@shahidtehrani
کانال #شهید_امید_اکبری✨
@shahidomidakbari
نمیخواست به این زودیها شهید شود
مرتضی با اینکه عاشق شهادت بود نمیخواست به این زودیها شهید شود.
شاید این عجیبترین ویژگیاش بود، و گرنه همه شهدا کم و بیش شبیه به هم اند.
برای همین خبر شهادتش برای بسیاری غیر قابل باور بود، چون وقتی داعش حمله کرد با وجود ترکشی که پهلویش را دریده بود، او را ایستاده دیده بودند.
مرتضی حسین پور هنوز نیروهایش را فرماندهی میکرد.
انگار یکبار دیگر زخمی شده باشد، مثل همان پنج شش بار قبل. اما اینبار در پایان آن درگیریِ سخت، قلب مرتضی ایستاده بود. همان مرتضی حسین پوری که میخواست برای روزهای سخت و کارهای بزرگ بماند.
#شهید_مرتضی_حسین_پور_قمی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
تاریخ تولد
#شهید_امید_اکبری🍂
@shahidomidakbari
🌸| #خاطره
دوࢪان کودکی👶اگر از جایی حرفِزشت
یاد میگرفت و در خـانه تـکـࢪاࢪ میکࢪد؛
میگـفـتـمـ: دهـانـتـ کـثیـف شده و ...
{ادامه در تصویر}
#ابووصال
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
کانال شهید امید اکبری
🆔📲@shahidomidakbari
📖 #خاطره #انس_با_قرآن
🔹خانم دباغ روایت میکند: وقتی غذای امام را داخل اتاق میبردم وارد اتاق که میشدم میدیدم قرآن را باز کردهاند و مشغول قرائت قرآن هستند مدتی این مسئله (کثرت قرائت قرآن) ذهنم را مشغول کرده بود تا اینکه روزی به امام عرض کردم: «حاج آقا شما سراپای وجودتان قرآن عملی است دیگر چرا اینقدر قرآن میخوانید؟»
🍃 امام مکثی کردند و فرمودند: «هر کس بخواهد از آدمیت سر در بیاورد و آدم بشود باید دائم قرآن بخواند.»
📝راوی: مرضیه حدیدچی (دباغ)، پابهپای آفتاب، ج ۲، ص۱۵۷
#امام_خميني رحمةاللهعليه
#قرائت_قرآن
@shahidomidakbari
🌹آخرین بار که به مرخصی آمده بود مادرم گریه می کرد و به او می گفت: می خواهم زنت بدهم ابراهیم در جواب مادرم گفته بود مگر شما نمی خواهید به کربلا بروی؟ ما میرویم تا راه کربلا را باز کنیم .وقتی برگشتم هر چه شما گفتی قبول می کنم.
برادرم می گفت : اگر راه کربلا باز شد به همه شما پول میدهم تا بروید به زیارت امام حسین(ع)
دفعه آخر موقع خداحافظی با مادرم میگفت : ابراهیم این بار مثل دفعه های قبلش نبود وقتی داشت خداحافظی میکرد و میرفت چند بار مرا بوسید دو سه بار خداحافظی می کرد چند قدمی رفت دوباره برمی گشت مرا نگاه می کرد و بعد از سه بار سرش را پایین انداخت و رفت .🍃
📝#خاطره
🎤#خواهرشهیدابراهیمرمضانپور
کانال شهید امیداکبری
╭─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╮
@shahidomidakbari
╰─┅─•🍃🌸🍃•─┅─╯
#خاطره
|صداییبرایآخرینبار...|
روزشهادتشدعوتبودیمخونهمادربزرگش.
گفتم:اگهمیتونیبیا...گفت:منتا۵و۶
کلاسم؛اگهبتونمشببیام.
اینوکهگفت،همیشهموقعخدافظییاعلی
میگفت...برگشتمگفتمپسمیایدیگه؟
گفت:باشهمامانخدافظیاعلی...
دیگهرفتوهموناخرینباریکهصداشو
شنیدم🙂💔
ـبهروایتازمادربزرگوارشهید
#شهیدآرمانعلیوردے🕊
#آرمانِعزیز❤️🩹