💢مروری بر اندیشه مبنایی رهبر انقلاب بر جامعیت اسلام بهعنوان مکتب جامع و انسانساز
🔹🔸درسی مهم برای #نیروهای_انقلابی
♦️من چند سال قبل به #مشهد رفته بودم؛ یکی از رفقای قدیمی ما نواری به من داد و گفت خواهش میکنم شما این نوار را همینطور که در ماشین نشستهاید، گوش کنید. نوار را گذاشتم، دیدم او در سخنرانیهای دورههای طولانی من گشته است و از هر کدام تکّهای را انتخاب کرده که در آن، تصویر آینده و وعدهی به آینده و #حکومت_علوی وجود دارد و از من میخواهد بپرسد الان هم همان تصویر را در ذهن دارید؟ البته اِشکال او وارد نبود. من بعد خودش را دیدم و به او گفتم این اشکال وارد نیست. الان هم اگر بخواهم در آن مقام حرف بزنم، همان حرفها را میزنم و حرفم عوض نشده است... این سخنرانیها منبع خوبی برای مچگیری ماست... که الان هم آنها را تأیید میکنم. اینها پایههای فکری برای ایجاد یک #نظام_اسلامی بود.» ۸۱/۴/۴
♦️اشارهی رهبر انقلاب به سخنرانیهای ایشان در ماه مبارک رمضان سال ۱۳۵۳ شمسی است. سیّدعلی خامنهای، آن روزها، برخلاف عرف مرسوم جلسات دینی و عقیدتی، مباحثش را از #ایمان شروع کرد و به #توحید رساند. بعد هم با مطرح کردن دو سرفصل #نبوت و #ولایت آن را به اتمام رساند و توانست با کاشتن بذرِ #ایمان_آگاهانه در قلب و جان #جوانان_مشهد، آنان را با قرآن آشتی دهد و قرآن را از غربت طاقچهها و سفرههای عقد و مجالس ختم درآورده و در اختیار جوانان بگذارد.
♦️بعدتر، آیتالله خامنهای در مقدمهی کتابی که در آبان همان سال، با عنوان «طرح کلی اندیشهی اسلامی در قرآن» چاپ شد چنین پیشنهاد داد که: «معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همهی مکاتب اجتماعی، ناظر به تکالیف عملی و بهویژه زندگی اجتماعی باشد و هر یک از مباحث نظری، از این دیدگاه که چه طرحی برای زندگی انسان و چه هدفی برای بودن او و چه راهی برای رسیدن به این هدف ارائه میدهد، مورد بررسی و تأمل و تحقیق قرار گیرد.»
♦️از آن روزها تا به امروز، گرچه ۴۵ سال گذشته، اما همچنان این موضوع، یعنی ارائهی #معارف_اسلامی به مثابه #مسلکی_اجتماعی که برای همهی شئون و بخشهای مختلف زندگی انسان برنامه دارد، در دستور کار رهبر انقلاب قرار داشته است و در کمتر سخنرانیای از معارف قرآنی و روایی، سخنی به میان نیاوردهاند. پربیراه نیست بگوییم که اساساً مبنای تمامی بیانات ایشان در طول همهی این سالها، مستقیم یا غیرمستقیم مبتنی بر اندیشههای ناب اسلامی بوده است. و این، میتواند #درس_مهمی برای #سیاسیون و از آن مهمتر #نیروهای_مؤمن_انقلابی باشد.
✅ #کانال_جوانان_انقلابی
🆔 @naslechaharome
💥 در دورۀ صدرالمتألهين و حتی در دورۀ شيخ اشراق، حدّ اوليۀ فلسفه _ که مفهوم مرکزی فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد میشوند_ تحتتأثير معرفتهای توحيدی قرار گرفته است.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«فيلسوفان مسلمان، با فرهنگ اسلامي ميانديشيدند و به دنبال اثبات معارف اسلامي بودند. شما هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که رسيده باشد به اينکه خدا نيست يا #توحيد اصل نيست، به ثنويت رسيده باشد. هيچ فيلسوف مسلماني نداريد که در اثبات نبوت يا حتي در بحث سياست مُدُن، پاي نبي اکرم (صلي الله عليه و آله) را پيش نکشيده باشد. اين بهمعناي تأثير فرهنگ اسلام بر عرفان و فلسفه است. يعني عرفان و فلسفه ما، بهلحاظ نظام موضوعات و بهلحاظ غايات و حتي بهلحاظ منابع، بهشدت تحت تأثير فرهنگ اسلام بودند. حتي يک قدم جلوتر بروم. ما يک امري داريم در فلسفه، به نام #مفهوم_مرکزی که من گاهي از آن به عنوان «حدّ اوليه» تعبير ميکنم. در دورۀ صدرالمتألهين حتي در دوره شيخ اشراق، اين حد اوليۀ فلسفه که مفهوم مرکزي فلسفه است و همه مفاهيمِ ديگر، بر حول او چينش و تعريف و بازتوليد ميشوند، در دوره اسلامي، تحتتأثير معرفتهاي توحيدي قرار گرفته است.
من بهعنوان نمونه، نظريه شيخ اشراق را عرض ميکنم که مفهوم «نور» را محور تحليل نظام آفرينش قرار ميدهد و کثرات عالم را بر محور نور تحليل ميکند و اين را هم گرچه به يک معنا وامدار حکمت ايراني است، ولي بيشتر، از معارف قرآني و فرهنگ نبياکرم (صلي الله عليه و آله) بهره جسته است، از جمله آيه نور. اين مفهوم مرکزي، روي همه دستگاه فلسفي او تأثير گذاشته. يعني همه چيز را بر پايه نور تحليل ميکند. گرچه گاهي تحلیل ایشان رسا نيست، ولي تلاش کرده که بر محور اين مفهوم مرکزي، تمام حکمت را سامان بدهد. اين تأثير فرهنگ مذهبْ بر حد اوليه فلسفه و بر مفهوم مرکزي فلسفه است. گرچه تلقي حقير اين است که آيه نور، بيان #شبکۀ_هدايت است، نه #شبکۀ_خلقت. و اينکه کثيراً اين را به عنوانِ بيان شبکه خلقت گرفتند و لذا نور را به وجود تفسير کردند، اين غفلت است. آن آياتي که شبکه خلقت را بيان ميکند، مثل آيتالکرسي است. و الا #آيه_نور، بيان شبکه هدايت است؛ در مقابل #آيه_ظلمات، که شبکه ضلال است. هر دو هم در سوره نور، به فاصله چند آيه آمدند. لذا نقل شده است که «سَأَلْتُ الرِّضَا عليه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَقَالَ هُدَى مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ هُدَى مَنْ فِي الْأَرْضِ». اين هدايت است که مُتمثِّل در نبي اکرم (ص) و مشکات نور ايشان، قلب ايشان و مصابيحي ميشود که در وجود ايشان تجلي کرده. بنابراين، آيه نور، بيان نظام آفرينش نيست، نظام هدايت است. و اين البته غفلتِ مثلِ سهروردي است که اين را مبناي تفسير هستي قرار دادند، لذا نميدانم ظلماتش را ديگر چهکار ميکنند. در حالي که اگر مبناي هدايت و ضلال قرار بدهيد، دو تا دستگاه هدايت و ضلال ميشود. و جريان نور الهي، مال آن کساني است که وارد وادي ولايت حقه ميشوند «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ».
حالا در هر صورت، غرضم اين است سهروردي توانسته حد اوليه فلسفه را متأثر از قرآن بيان و بنا کند. بالاتر از او، صدرالمتألهين است». ۱۳۹۰/۹/۲۹
🔗 https://eitaa.com/mirbaqeri_ir/3398
☑️ @mirbaqeri_ir
💥 خدا و رسول خدا، درگیریِ حق و باطل را در عالَم، مُحکم و تثبیت کردهاند؛
#ديپلماسی نمیتواند این درگیری را حلوفصل کند.
💠 استاد سیّد محمّدمهدی میرباقری:
«به پيامبر گفتند هرچه بخواهی به شما ميدهيم! فرمود: اگر خورشيد را کف دست راستم و ماه را کف دست چپم بگذاريد، من دست برنميدارم، حرف من «لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ» است. «لَكُمْ دينُكُمْ وُلیَ دین»، نه من خداي شما را ميپرستم، نه شما خداي من را ميپرستيد؛ من موحدم و شما بتپرست. بر سر چه چيز معامله کنيم؟!
اين درگيري، در عالَم محکم است. اين جنگ با ديپلماسي حلوفصل نميشود. خدا و پيامبر اين جنگ را تثبيت کردهاند. قرآن ميفرمايد: «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»؛ شأن نزولش دهم هجري است، ولي اين آيه مالِِ سال دهم نيست، مالِ تاريخ است؛ لذا صف، محکم ميشود و آنها #سه_صف ميشوند: منافقين، کفار و مشرکين. بساط اين درگيري هست و هروقت فتنهها جمع شد، جنگ هم تمام ميشود.
ما در اين ميدان بايد به #معيت برسيم. البته در روز عافيت، همه کنار اميرالمؤمنيناند. در جنگ #صفين، يک عده نميآيند؛ در جنگ جمل، يک عده نميآيند. حکميت که اتفاق افتاد، حضرت ميگويد معاويه به عهدش عمل نميکند، بياييد برويم، اما کسي با اميرالمؤمنين(ع) نميآيد و فرياد حضرت بلند ميشود که مثل پارچۀ کهنهاي هستيد که هر طرفش را ميدوزی، از يک طرف ديگر پاره ميشود.
معيت با امام، در وسط جنگ است. مسير #توحيد، از مسير #درگيري عبور ميکند و مسيرِ گُلوبلبل نيست که نماز بخوانيم و روزه هم بگيريم و ششدانگ بهشت هم مال ما باشد! اينطور نيست.» (۱۳۹۸)
☑️ @mirbaqeri_ir