✅ مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره)، در منظر ادیبان بزرگ ایران🔰
✍ الفاظی که دانشوران نامی ایران، در مورد علامه شیخ فضل الله نوری(ره) به کار گرفته اند، نوعا" واژه های بلند قله سان است. تو گویی کلمات سترگ، از گنجینه لغات پر می کشند، عقاب وار بر صدر قله می نشینند تا والاییهای آن فقیه فرزانه را وصفی در خور آورند! و انتخاب این گونه تعابیر، بخوبی نشان می دهد که اهل نظر، نوعا" شیخ را در پایگاهی بس رفیع از فضل و دانش می دیده اند.
باهم دیدگاه🔰
◽️ادیب پیشاوری (سید احمد رضوی)
◽️علامه محمد قزوینی
◽️دکتر عباس اقبال آشتیانی
◽️دکتر قاسم غنی
◽️دکتر سعید نفیسی
◽️دکتر شمس الدین تندرکیا
و نویسنده شهیر،
◽️سید جلال آل احمد
را از نظر می گذرانیم. لازم به توضیح است که اینان پس از بیانِ نظراتشان در دفاع از علامه شیخ فضل الله، توسط غربزدگان سکولار،ِ مورد هجمه، تهمت و تخریبِ شخصیت واقع شدند!(روحشان شاد)🔰
❇️ ادیب پیشاوری(آقا سید احمد رضوی)
✍ حکیم، ریاضیدان، تاریخ پژوه، شاعر و حماسه سرای بی همال عصر قاجار است که بسیاری از رجال شاخص علمی و ادبی قرن اخیر همچون میرزا محمدرضا کلهر کرمانشاهی (خطاط مشهور عصر قاجار)، علامه محمد قزوینی، بدیع الزمان فروزانفر، عباس اقبال آشتیانی، مجتبی مینویی ... خوشه چین محضر او بوده و به شاگردیش افتخار کرده اند. او از اصحاب و مریدان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه، بود. چنین شخصیت دانشور و عدالتخواهی که به قول باستانی پاریزی: "از آزادیخواهان به نام بود و هیچ آلودگی نداشت" قصیده ای بلند و غراء به زبان عربی در سوگ شیخ شهید فضل الله نوری دارد که از شهرتی وافر برخوردار است، چندان که اهل نظر آنرا از غرر قصاید رثائیه تاریخ ایران، و تالی چکامه مشهور ابن انباری شمرده اند. وی درآن، قدرت ایمان و قوت قلب آن شهید بزرگ را به زیبایی و شیوایی تمام باز گفته است.
❇️ ادیب بزرگ، علامه #محمد_قزوينی
✍ قزوینی كه جايگاه رفيعش در #ادبيات_ايران نه تنها در ميان ايرانيان بلكه در ميان ساير ايران دوستان و ايرانشناسان هم پر پيدا است، از جمله نوابغ و نخبگاني است كه در جريان #مشروطيت به شايستگي و بايستگي دخالت كرد و شاعر ملي ايران لقب گرفت. او خود از شاگردان و مريدان شيخ فضل الله نوری (ره) بود و در مكاتباتش با شيخ، خودش را خانهزاد معرفي ميكرد. قزويني به عنوان نماینده پژوهشی شیخ در اروپا، از پاريس نامهاي طويل براي شيخ فرستاد كه مشروحي از مواضع مطبوعات و محافل خارجي در قبال #مشروطه ايران را بازگو و به ایشان گزارش ميكرد. اين نامه به سفارش شيخ که اوضاع جهان را مستمر رصد می کرد، تتبع و نگارش يافته و قرار بود سلسلهوار نیز تداوم يابد و داراي اهميت تاريخي است.
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰
❇️ دکتر عباس اقبال آشتیانی
✍ کسی که شیوه تحقیق علمی را در ایران رواج داد، اقبال در پاریس با محمد قزوینی[از شاگردان خاص مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری] مراوده یافت و از همکاری و راهنمایی او در تحقیق و تصحیح متون بهره برد.
اقبال پژوهشگری پرکار و مورخی صمیمی و ادیبی آگاه به مقتضای زمان بود. او بعد از محمد قزوینی در شمار معدود پژوهشگرانی است که شیوه جدید تحقیق علمی را در تاریخنویسی و تصحیح متون رواج دادند.
دکتر اقبال آشتیانی در باره مرجع شهید علامه نوری(ره) می نویسد:
در عصر ما، در میان مشتغلین به علوم قدیمه، دیگر کسی...در فقه، به درجه حاج شیخ فضل الله نوری (از علمای متنفذ تهران)...وجود ندارد.
❇️ دکتر قاسم غنی
✍ سیاستمدار، دیپلمات، پزشک، ادیب و نویسندهٔ ایرانی بود. او به سبب همکاری با ادیب بزرگ، علامه محمد قزوینی (شاگرد و نماینده پژوهشی علامه شیخ فضل الله نوری در اروپا) در تصحیح دیوان حافظ شهرت دارد که یکی از معتبرترین تصحیحهای این دیوان به شمار میرود.
دکتر قاسم غنی، در نامه ای که در ۲۳ بهمن ۱۳۳۰ از کالیفرنیا به دوستش فرستاده، درباره شیخ می گوید:
مرحوم شیخ فضل الله نوری، از دانشمند ترین و بزرگ ترین علمای شرع بعد از مرحوم میرزا حسن شیرازی محسوب است.مرحوم [علامه محمد قزوینی] نزد او فقه درس خوانده بود.از وسعت مشرب، آزادی و آزادمنشی و رندی و صفات بزرگ و همه چیز او حکایت ها می کرد که متواترا" از همه شنیده ایم./نامه های دکتر قاسم غنی، ص ۲۶ و ۲۷
❇️ دکتر سعید نفیسی
✍ دانشپژوه، ادیب، تاریخنگار، نویسنده، مترجم و شاعر ایرانی بود. او جزء نسل اول استادهای دانشکدهٔ تاریخ دانشگاه تهران بود.
وی از بنیانگذاران مکتب نثر دانشگاهی است که از جمله ویژگی این نثر پیراستگی عبارات در لفظ و معنا بوده، بهطوریکه نویسنده میکوشید، اندیشه خود را چنان ساده بیان کند که عبارات او از هر گونه پیچیدگی دور بماند و به جای زیورهای بیهوده لفظی، از استحکام دستوری بهره بگیرد. نفیسی را معمار نثر جدید معاصر ایران نامیدهاند. یکی از افتخارات نفیسی، احیا و بنیانگذاری شیوه داستاننویسی تاریخ است.
دکتر سعید نفیسی که در دوران جوانی خویش، علامه شیخ فضل الله نوری(ره) را درک کرده، درباره ایشان می نویسد:
باسواد ترین و باذوق ترین آخوندهای تهران بود، بسیار خوش روی، خوش مشرب و شیرین زبان، موقوفات مهم را به او می سپردند و او هم وسایل مشکل گشایی بسیار داشته است./خاطرات سیاسی، ادبی، جوانی به روایت سعید نفیسی، ص ۶۸۷
❇️ دکتر شمس الدین تندر کیا
و
❇️ سید جلال آل احمد
✍ دکتر تندر کیا، نوه پسری شیخ شهید و فرزند میرزا هادی نوری (فرزند خلف شیخ) است.او بنیانگذار سبک نو در ادبیات فارسی تحت عنوان نهیب ادبی شاهین است. اختصار و روان بودن نثر وی در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد یک گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن شیخ (تحت عنوان سرّ دار) شده است. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آلاحمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است.
جلال در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غربزدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم.
در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک تر از همه در فرهنگمان، فرنگى مآب مىپروریم و فرنگىمآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.»
🔸منابع: مقاله استاد ابوالحسنی در مورد علامه قزوینی و ادیب پیشاوری/ ک، خانه بر دامنه آتشفشان/ ک، آخرین آواز قو/ک، تنهای شکیبا/ ک، غرب زدگی/مجله یادگار، سال ۵، ش ۸ و ۹، ص ۶/تاریخ مفصل ایران از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه/نامه های دکتر قاسم غنی/زندگینامه و خدمات علمی سعید نفیسی، انجمن مفاخر ایران/خبرگزاری قرآنی ایکنا...
✳️ @ShahidRabe
📚 معرفی کتابی با عناوین متفاوت و برگرفته از یک منبع!🔰
📕شهید هرگز نمی میرد
📘نگاه دوم
📗 سرّ دار
اثر🔰
✍ ادیب شهیر، مرحوم دکتر شمس الدین تندر کیا، نوه مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) و فرزند مرحوم آقا میرزا هادی نوری (از فرزندان خلف شیخ)، سعی بسیار کرد که سبکی نو در ادبیات فارسی پدید آورد و این کار را "نهیب جنبش ادبی: شاهین" نامید. اولین بیانیه تندر کیا در مهر ۱۳۱۸ با همین نام در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید که با نقدهای تندی مواجه شد و همان را در آبان و آذر ۱۳۱۸ با عنوان "شاهین یک" در بیست صفحه چاپ کرد. سپس شاهین های دو و سه همراه با شاهین یک در آبان و آذر ۱۳۲۰ در ۱۲۸ صفحه و شاهین های ۴ تا ۲۵ در آبان و آذر ۱۳۲۲ در ۳۱ صفحه، چاپ شد و از دی ماه ۱۳۳۵ شاهین های ۲۶ تا ۳۱ را به همراه چند ضمیمه، در ۲۰۸ صفحه (یعنی دنباله شاهین های قبلی از صفحه ۱۶۱ تا صفحه ۳۶۸) به چاپ رساند. وی شاهین های ۳۲ تا ۴۳ را در ۵۶۲ صفحه تدوین کرد و شاهین های ۴۴ تا ۵۰ را در شهریور ۱۳۴۴ به وسیله شرکت سهامی چاپ گهر در ۴۹۸ صفحه (یعنی از صفحه ۹۳۱ تا ۱۴۲۸) به چاپ رساند و در مقدمه آن نوشت: "این دفتر که دنباله نهیب جنبش ادبی است باید به آنها پیوسته شود و با آن شاهین تمام است" و در آخر کتاب گوید: "و بدینگونه پس از یک ربع قرن تلاش، شاهین در پنج شنبه ۲۱ آذر ۱۳۴۲ ساعت ۹ شب تمام شد. تهران، تندر کیا"
بنابراین "نهیب جنبش ادبی: شاهین" تألیف تندر کیا در پنجاه "شاهین" در طول ۲۵ سال در ۱۴۲۸ صفحه (تمام صفحات پنجاه شاهین) به چاپ رسید. قبل از شروع در شاهین ۲۶ ، مقدمه ای به همراه دو ضمیمه به چاپ رسیده است که ضمیمه دوم شرح حال جدش، مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری اعلی الله مقامه است و در پایان شاهین ۳۱ می نویسد: ((کار این دفتر از آغاز خرداد ۱۳۳۴ تا هفتم مهر ۱۳۳۴ یعنی چهار ماه طول کشید. فقط نسبت به ضمیمه دوم [شرح حال علامه شیخ فضل الله] بعدا به مرور تکمیلاتی صورت گرفته است)). شرح حال علامه شیخ فضل الله از صفحه ۲۱۰ "نهیب جنبش ادبی: شاهین" شروع می شود و تا صفحه ۳۱۹ ادامه دارد و چگونگی تألیف شرح حال جد بزرگوارش را در مقدمه به تفصیل می نویسد.
در اولین فرصت پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی در ۲۲ فروردین ۱۳۵۸ (حدود دو ماه پس از پیروزی انقلاب) این شرح حال به عنوان "شهید هرگز نمی میرد" با مقدمه و زیر نظر عبدالمنتظر مقدسیان در دو هزار نسخه در چاپخانه میهن، تهران، در ۱۵۲ صفحه رقعی منتشر شد.
در مقدمه آن می خوانیم: ((...این کتاب شرح حال راد مردی است بزرگ که افکار عمومی را زیر بال تربیت، گرفته و سرنوشت میلیونها انسان را در پهنه جهان به دست عالمی که شرح حالش را مطالعه می نمایند، داده است...افسوس و صد افسوس که حال، در بین ما نیست...
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ﴿۱۶۹﴾آل عمران، (ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند، آری شهید هرگز نمی میرد)) وی نام کتاب را از این آیه مبارکه اقتباس کرده است.
مقدمه کتاب به قلم عبدالمنتظر مقدسیان در هجده صفحه اول کتاب به چاپ رسیده است و شرح حال مرجع شهید در آن از صفحه ۱۹ تا صفحه ۱۴۸ است.
همین شرح حال برای بار سوم با عنوان "سرّ دار"
در پاییز ۱۳۸۰ توسط انتشارات کتاب صبح در قطع پالتویی در ۱۴۰ صفحه به چاپ رسیده است. همچنین برای بار چهارم و تحت همین عنوان،
در صد و چهار صفحه رقعی به همت نهاد کتابخانه های عمومی کشور در سال ۱۳۹۱ ش منتشر شد.
✅ هم داستانیِ جلال آل احمد با دکتر تندر کیا
اختصار و روان بودن نثر تندرکیا در کنار دسترسی به جزئیات اطلاعات خانوادگی و شاهدان عینی موجب ایجاد گزارش خواندنی از داستان غم انگیز بر دار رفتن علامه شیخ فضل الله (ره) تحت عنوان سرّ دار شد. خصوصاً که او خود از شاعران برجسته نسل شعر نو در دهه چهل بوده است و حتی قلم او شبیه به جلال آلاحمد است. از قضا، جلال نیز در مورد سرنوشت شیخ با او همداستان است.
جلال در صفحه 78 کتاب غربزدگی می گوید: «من با دکتر تندر کیا موافقم که نوشت، شیخ شهید نورى، نه به عنوان مخالف مشروطه که خود در اوایل امر مدافعش بود، بلکه به عنوان مدافع مشروعه باید بالاى دار برود و من مى افزایم به عنوان مدافع کلیت تشیع اسلامى، از آن روز بود که نقش غرب زدگى را همچون داغى بر پیشانى ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمى مى دانم که به علامت استیلاى غربزدگى، پس از دویست سال کشمکش بر بام سراى این مملکت افراشته شد و اکنون در لواى این پرچم، ما شبیه به قومى از خود بیگانهایم.
در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک تر از همه در فرهنگمان، فرنگى مآب مىپروریم و فرنگىمآب، راه حل هر مشکلى را مى جوییم.»
🔸منبع: ک، تنهای شکیبا، اثر علی ابوالحسنی، از نوشته علی اکبر زمانی نژاد/ک، غربزدگی، جلال...
✳️ @ShahidRabe
✍ بررسی اجمالی چند واقعه، در نیمه دوم شعبان المعظم
🔳 تشکیل اولین دوره مجلس مشروطه، تحت تسلط غربگرایان (۱۸ شعبان ۱۳۲۴ ق)
🔳 ارتحال عالم مشروعه خواه، اشرف الواعظین شیرازی(۲۱ شعبان ۱۳۵۱ق، کرمانشاه) و فرزندش سلطان الواعظین شیرازی، صاحب اثر گرانسنگ شبهای پیشاور، شاگردی از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه (۱۷ و به روایتی۲۰ شعبان ۱۳۹۱ق، تهران)
🔰👇👇
✍ اجمالی درباره چند واقعه، در نیمه دوم شعبان المعظم (۱۳۲۴، ۱۳۵۱ و ۱۳۹۱ ق)
🔳 تشکیل اولین دوره مجلس مشروطه، تحت تسلط غربگرایان (۱۸ شعبان ۱۳۲۴ق)
✍ پژوهش: سید مرتضی حسینی🔰
در بیستم رجب 1324 ه.ق و کمتر از چهل روز پس از صدور فرمان مشروطیت، قانون #انتخابات مجلس امضاء و اولین انتخابات مجلس شورای ملی برگزار شد. البته این انتخابات تنها در پایتخت و برای انتخاب نمایندگان تهران صورت گرفت. چرا که با توجه به مشکلات ارتباطی و فقدان یک نظام یکپارچه اداری برگزاری انتخابات در سایر مناطق در موعد مقرر مشکل بود. مشروطهخواهان نیز که از احتمال مخالفت و تردیدها و تشکیکها چه از جانب حکومت و چه از جانب منتقدان خود بیم داشتند به این وضعیت بسنده کردند. در نتیجه در ابتدا از بین 156 نماینده، تنها شصت نماینده تهران انتخاب شده و تعیین تکلیف نود وشش کرسی باقیمانده به تدریج صورت گرفت. سرانجام در هجدهم شعبان 1324 ه.ق (14مهر1285) اولین دوره مجلس شورای ملی با حضور نمایندگان تهران گشایش یافت.
قانون اساسی مشروطه؛ طفلی که ناقص به دنیا آمد!
با آغاز به کار مجلس، تهیه قانونی که ساختار حکومت را تعریف و محدود سازد، به دغدغه بنیادین نمایندگان مجلس بدل شد. نخستین مجموعهای که به این منظور تهیه شد، سندی 51 مادهای بود که توسط برادران پیرنیا (حسن معروف به مشیر الدوله و حسین ملقب به موتمن الملک) به نگارش درآمد. بخش عمده این سند ترجمهای از قوانین اساسی چند کشور اروپایی بود. نکتهای که حتی احمد کسروی(فراماسون) هم در کتاب «تاریخ مشروطه» خود به آن اذعان دارد: «گویا مشیرالملک و مؤتمن الملک... آن را مینوشتند یا بهتر بگوییم ترجمه میکردند».
چرا تعجیل در قانون نویسی؟
طراحان قانون اساسی و برخی از نمایندگان مجلس اول که در مقابل گفتمان «مشروطه مشروعه» علامه شیخ فضل الله نوری، نگرش غربگرایانه و غیردینی از مشروطه را مدنظر داشتند، با بهرهگیری از فضای روانی و غلبه حس مشروطهخواهی در میان افکار عمومی، این متن را با شتاب به تصویب رساندند. فاصله گرفتن از این فضای هیجانی و آرام شدن سیر رویدادها میتوانست فضایی عقلانی مهیا سازد تا در سایه آن، ریشههای فکری و اهداف غایی سردمداران این طرز تفکر، با محک نقد عالمانه سنجیده شود تا «سیه روی شود هر که در او غش باشد». امّا تعجیل در تدوین و تصویب قانون اساسی مانع از این امر شد و گفتمان شیخ فضلالله را به حاشیه راند...
این شتاب بیش از حد باعث شد تا در اولین قانون اساسی مصوب مجلس مشروطه، فقدان ارکان و بنیانهای مرسوم در قوانین اساسی، (حتی با معیارهای غربی آن) به چشم بیاید. قانون اساسی مشروطه، عمدتاً بیانگر شیوه ایجاد مجلس شورای ملی و مجلس سنا، چگونگی کار مجلسین و طرح لوایح و طرحها و نحوه رایگیری از نمایندگان و همچنین ارتباط مجلس با دولت بود. در نتیجه آنچه قانون اساسی نامیده میشد عملاً «سند قانونی روشمندی نبود و مرکب از مجموعه شروط با عجله سرهم بندی شدهای بود که صرفاً برای نحوه برقراری مقررات و عملکردهای دو پیکره قانونگذاری موجود، یعنی مجلسین تنظیم شده بود». از این مهم تر اینکه در هیچ کدام از اصول آن به حقوق و و آزادیهای عمومی، آزادی احزاب، تفکیک قوا و استقلال قوه قضائیه نیز اشارهای نشده بود.
متمم قانون اساسی رسما" در پانزدهم مهرماه ۱۲۸۶ ش و یک سال پس از تأسیس مجلس شورای ملی به تصویب رسید. امّا ناهمخوانی با خصلتهای مذهبی و اجتماعی جامعه، زمین ناهموار سیاست در ایران و حرکات همراه با احتیاط و مدارا و غیرمستقل، برخی نخبگان سیاسی و نمایندگان مجلس (وابستگی به غرب و اجانب) این متمم را نیز دچار ناکارآمدی کرد و زمینه های آغاز دوران سیاه دیکتاتوری رضاشاه را فراهم آورد.
✅ مهم ترین اصل آن که با تلاش #مرجع_شهید علامه «شیخ فضلالله نوری» اعلی الله مقامه و پیگیریهای مداوم ایشان به متمم اضافه شد، اصل دوم متمم بود. در ابتدای این اصل چنین آمده بود: «مجلس .... باید در هیچ عصری از اعصار مواد قانونیه آن مخالفتی با قواعد مقدسهی اسلام و قوانین موضوعهی حضرت خیرالانام(صلیاللهعلیهوآلهوسَلم) نداشته باشد و معین است که تشخیص مخالفت قوانین موضوعه با قواعد اسلامیه بر عهده علمای اعلام ادام الله برکات وجودهم بوده و هست». در ادامه این اصل هم ترتیب نظارت مجتهدین بر قوانین مصوب مجلس شورای ملی را به تشکیل هیاتی پنج نفره از« مجتهدین و فقهای متدینین که مطلع از مقتضیات زمان هم باشند» منوط میساخت...
💠 امام خمینی(رضوان الله علیه): اگر قانون اساسی (اسلامی) با متمم آن، که شیخ فضل الله در راه آن #شهید شد، دستخوش تصرفات غربی نمیگردید، اسلام و مسلمین ایران آن رنجها را نمیکشید. ما باید از آن توطئهها عبرت بگیریم ... ۶۲/۱۱/۲۲
🔰ادامه در بخش دوم/پایانی🔰
🔰بخش دوم/پایانی🔰
🔳 ارتحال عالم مشروعه خواه، اشرف الواعظین شیرازی(۲۱ شعبان ۱۳۵۱ق، کرمانشاه) و فرزندش سلطان الواعظین شیرازی، صاحب اثر گرانسنگ شبهای پیشاور، شاگردی از شاگردان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری، اعلی الله مقامه (۱۷ و به روایتی۲۰ شعبان ۱۳۹۱ق، تهران)
🌹 مجتهد و خطیب شهیر مرحوم آیت الله سید محمد سلطان الواعظین شیرازی، شاگرد مؤسس حوزه علمیه قم (آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی ره از شاگردان شیخ فضل الله ره) است.
✍ ...برای تبلیغ و سخنرانی راهی پیشاور شد. مجلسی بزرگ با حضور جمع زیادی از مردم پیشاور و علمای شیعه و سنی برگزار شد.سلطان الواعظین مباحثی در زمینه خلافت و ولایت و عقاید شیعه مطرح ساخت. در پایان سخنرانی دو تن از علمای اهل سنت نزد سلطان الواعظین آمده و تقاضای مناظره کردند. مناظره تا ده شب به طول انجامید. استدلال سلطان الواعظین در طول این مناظره، فقط از كتب و منابع اهل سنت بود، و این خود نشانه تسلط و احاطه آن بزرگوار به منابع اهل سنت بوده است.سید در این مناظره طولانی و كم نظیر چنان با صلابت، قدرت و منطق قوی وارد بحث شد كه پس از مدت كوتاهی یكه تاز میدان گردید و آقایان اهل سنت بیشتر به مستمع تبدیل شدند.
در پایان شب دهم، تعدادی از رجال و بزرگان اهل سنت به مذهب تشیع مشرف شدند؛ ولی آنچه ثمره جاوید این مناظره پر ارج به شمار می آید، كتاب «شبهای پیشاور» است.مؤلف مشروح مذكرات را كه روز بعد از جلسه توسط جراید محلی چاپ می شد مجدداً بررسی كرده و پس از تنظیم در این اثر ارزشمند آورده است.
سلطان الواعظین، واپسین سالهای عمر خویش را با بیماری شدید قلبی میگذراند، به طوری که تقریباً در ده سال آخر زندگی کاملاً خانهنشین شد. وی سرانجام در روز جمعه ۱۷ شعبان المعظم ۱۳۹۱ ه. ق، برابر با ۱۶ مهرماه ۱۳۵۰ ه. ش در تهران از دنیا رفت.
تاریخ فوت ایشان را در وفیات العلماء، بیستم شعبان دانستهاند و روی جلد شبهای پیشاور چاپ دارالکتب نیز همین تاریخ نوشته شده است؛ ولی برابر نوشته حک شده بر سنگ مزار ایشان این تاریخ را ۱۷ شعبان ذکر کردهاند. پیکر ایشان پس از انتقال به قم، با تشییع باشکوهی توسط علماء و فضلای حوزه علمیه قم، در جوار بارگاه نورانی حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) در قبرستان ابوحسین به خاک سپرده شد.
حاج سیدعلیاکبر اشرف الواعظین شیرازی، پدر سلطان الواعظین، نیز رئیس جمعیت بسیاری از سادات شیراز از پرچمداران دیانت و مروجین مذهب و شریعت بود. ایشان سالها در تهران به ترویج و تبلیغ مشغول بود تا آن که حوادث مشروطه پیش آمد. مرحوم اشرف الواعظین به کرمانشاه نقل مکان کرد و در این شهر ماندگار شد. او در کرمانشاه قدرت و نفوذ بسیاری یافت و در برابر دشمنان دین و معاندین سدی استواری گشت. وی در ترویج شرع انور [مشروعه خواهی] و جلوگیری از انحرافات و ایستادگی در برابر ارباب تفکرهای گمراه کننده، نهایت سعی خود را مبذول داشت.
ایشان همواره مورد احترام و توجه علما، همچون آیتالله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی(صاحب عروه و از همفکران و دوستان مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری ره) و مرحوم آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی (مؤسس حوزه علمیه قم و از شاگردان مرجع شهید علامه نوری ره) بود. وی بعد از تقریباً هشتاد سال زندگی، در سپیده دم روز سه شنبه ۲۱ شعبان سال ۱۳۵۱ ه. ق در کرمانشاه بدرود حیات گفت.
به مناسبت درگذشت مرحوم سیدعلیاکبر اشرف الواعظین از سوی آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری دروس حوزه علمیه قم تعطیل شد و مجلس ترحیمی نیز از سوی ایشان در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) برگزار گردید.
🌹 شادی روح تمامی عالمان واقعی دین🔰
«رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات»
اللّهُمَّ صَلّ عَلَی محَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجّل فَرَجَهُم
🔸 منابع: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، کد مطلب 5001/ پایگاه اطلاع رسانی حوزه(حوزه نت)/ ویکی فقه ...
✳️ @ShahidRabe