• دمار از روزگار تکفیری ها در می آورد !
• هدف را به صورت نقطه ای می خواستند. خلبان ها هم مختصات هر کسی را نمی پذیرفتند . کار هر کسی هم نبود. فقط از دست #محمود بر می آمد و قرارگاه هم فقط گراهای او را قبول داشت...!
• وقتی هم که می خواستند بمب ها را بریزند، باید فاصله هدف با نیروهای خودی بیش از ۵۰۰ متر باشد. فکر همه جایش را میکرد. چنان دقيق مختصات را می گرفت که اگر این فاصله رعایت نمی شد، موقتا خط را از نیروهای خودی خالی می کرد تا با خیال راحت بمب ها فرود بیاید و وقتی فرود می آمد، دمار از روزگار تکفیری ها در می آورد ...
❞منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
#نابغه #فرمانده #دیدبان
Ⓜ رسانه رسمی شهید محمود رادمهر:
▷ @shahidradmehr_ir
•آن روزی که تکفیری ها می خواستند
#خان_طومان را از چنگ ما درآورند و
حـــمله شدیدی کردند، مـــی شنیدم که
#محمود پشت بی سیم فریـــاد میـزد:
#أين_الرجبیون ؟ أين الرجبیون؟!
•امروز اول #ماه_رجب هست ! بشتابید
به سوی دشمن! خدا شما را صدا می زند!
ندا فرستاده است! خدا امروز فرشتگانش
را به زمین فرستاده است!
•رجزهایش همه را به گریه شوق انداخته
بود. چنان شور و حمـــاسه ای در نــیروها
ایجاد شده بود که همه سر از پا نـشناخته
به سمت خط هجوم می بردند...
📒منبع : کتاب شهیـــد عزیـــز
"مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
به روایت هـــمرزم شهیـــد.
💚ماه مبارک رجب ، ماه رحمت و برکت الهی مبارک.این فرصت باارزش رو قدر بدونیم. سال (۹۵) ماه رجب بود که شهدای خانطومان و شهید رادمهر به فیض شهادت نایٔل شدند ...
Ⓜ رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر تلگرام،سروش،ایتا و روبیکا :
▷ @shahidradmehr_ir
Ⓜ️ صفحه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر در اینستاگرام :
▷ [12k] https://b2n.ir/080861
🔹 من از زمان و مکان شهادتم خبر دارم ...!
▫️یک بار که خیلی نگرانش شده بودم، چند بار به رضایی و صالحی بی سیم زدم که مراقب #محمود باشند. خبر نگرانیام به محمود رسید و یک بار که در #دیده_بانی پشت دوربین بودم آمد سراغم و گفت:
«می خواهم یک چیزی به تو بگویم و آن این است که این قدر نگرانم نباش، من در این مأموریت اتفاقی برایم نمی افتد. این مطلب پیش خودمان بماند. من زمان و مکان شهادت خودم را میدانم. حتی می دانم که چطوری به شهادت می رسم. خیلی از اتفاقاتی که در شهادتم می افتد را دقیقا میدانم».
▫️ آن لحظات انگاردهانم بسته مانده بود و مَنی که در این مواقع سمج میشدم و حرف میکشیدم، سکوت کرده بودم و فقط گوش میدادم...
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" | به روایت همرزم و دوست صمیمی شهید ...
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
#همه_چی_خدا #عارف_بالله
#نخبه_نظامی
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR.IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
شهید محمـــود رادمهر❤️🩹
💛میلاد فرخنده امام رئوف علیابنموسیالرضا علیهالسلام مبارک باد. 📸 تصویری دیدنی از آقا محمود در حر
♥️ شهید رادمهر ، ضامن آهو ...!
🔹در مأموریتی که به جنوب رفته بودیم. باید منطقهای را شناسایی میکردیم؛ آن منطقه کوهستانی بود و اطراف ما پر بود از کوه و صخره . مسیری را رفتیم و دوباره از همان مسیر برگشتیم. در راه برگشت چشمم به یک خانواده کوچک #آهو افتاد.
🔹 یک آهوی نر، یک آهوی ماده و یک بچه آهو در فاصله ۲۰ متری ما ایستاده بودند و به ما نگاه میکردند. هوس شکار به ذهنم افتاد. سریع اسلحه را برداشتم تا يكیشان را شکار کنم. تا اسلحه را برداشتم، #محمود جلویم را گرفت!
🔹 گفت : دلت می آید اینها را شکار کنی!؟ قدرت خدا را ببین، از ما نترسیدند! کدام را می خواهی بزنی؟ مادر را جلوی پدر و بچه یا پدر را جلوی مادر و بچه، یا بچه را جلوی چشم پدر و مادر؟! مگر نمیدانی #امام_رضا_علیه_السلام ضامن آهوشد؟!
🔹 یک لحظه با جملات #محمود مو براندامم سیخ شد! نگاهی به محمود انداختم و دوباره به خانواده آهوها نگاه کردم. جالب بود و عجیب ! آهو ها کمی بالاتر رفته بودند و همچنان به ما نگاه می کردند. دوباره محمود نفسی تازه کرد و گفت: «ما که به گوشتشان نیازی نداریم، سازمان دارد غذای ما را میدهد. اگر شکارشان میکردی قید رفاقت چندین ساله ام با تو را می زدم !».
📚منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" به روایت همرزم شهید ...
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
#ولادت_امام_رضا
#یا_ضامن_آهو
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR_IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika https://b2n.ir/q68226
🔹 سال ۹۰ که مأموریت اشنویه را پشت سرگذاشتیم به پاس تلاشهای بی نظیری که او به دور از هرگونه ريا و تظاهر و به صورت کاملا خالصانه انجام می داد، از قرارگاه سیدالشهداء برایش تقاضای ارشدیت و درجه تشویقی کردم.
🔹اعتقادم این بود که ایشان از مهره های مفید برای آینده لشکر است و باید مراحل ترقی اداری را زودتر طی کند. وقتی به #محمود موضوع را گفتیم، به دریافت درجه پشت پا زد! هر چه اصرار کردیم و توضیح دادیم که این کار خواسته فرماندهان بالادستی حق سازمانی کاملا قانونی و چیز مرسومی در سازمان است. قبول نکرد که نکرد.
🔹شد زمان مأموریت پیرانشهر و هم خواستیم ارشدیت و درجه تشویقی اش را مطرح کنیم که باز هم مقاومت کرد و گفت : من هر کار کرده ام وظیفه ام بوده و هر درجه ای بخواهم بگیرم بایدهمانند دیگران روال طبیعی اش را طی کند.
🔹بعد دلیلش را فهمیدم و آن این بود که جدای از این که امتیاز خواهی در مرامش نبود نمی خواست هزینه ای اضافه بردوش سازمان بگذارد!
❤️ #شهید_محمود_رادمهر
#فرمانده #همه_چی_خدا
#اخلاص #کار_خالصانه
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" | به روایت رستمیان فرمانده وقت لشکر۲۵کربلا
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @shahidradmehr_ir
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
دشت شقایق ها ...
• محمود و رحیم کابلی باهم رفته بودند شناسایی منطقه یدکی لشکر و در راه برگشت با دشت شقایق روبه رو شده بودند. همین دشتی که محمود و رحیم تعدادی عکس در همین دشت گرفته اند و پخش شده . هر چه از #محمود میخواستیم آدرسش را بدهد، قبول نمی کرد!
• میگفت: «این دشت مخصوص شهدای آینده است» . بعد از مدتی خودمان این دشت را پیدا کردیم و به علت درگیری و کارهایی که داشتیم، گرفتن عکس را گذاشتیم برای بعد. دو روز گذشت تا بتوانیم فرصتی پیدا کنیم و برویم آنجا عکس بگیریم؛ ولی وقتی رسیدیم، تمام شقایق ها پرپر شده بودند.
•بعد ها هر وقت یاد آن دشت شقایق می افتادم این جمله محمود به ذهنم میرسید که این دشت مخصوص شهدای آینده هست...!
.
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" به روایت همرزم شهید ...
.
♥️ آقا محمود_رادمهر
♥️ حاج_رحیم_کابلی
✓تعجیلدرفرجصلوات؛
الّلهمّصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجَهم
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR_IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
• دمار از روزگار تکفیری ها در می آورد !
• هدف را به صورت نقطه ای می خواستند. خلبان ها هم مختصات هر کسی را نمی پذیرفتند . کار هر کسی هم نبود. فقط از دست #محمود بر می آمد و قرارگاه هم فقط گراهای او را قبول داشت...!
• وقتی هم که می خواستند بمب ها را بریزند، باید فاصله هدف با نیروهای خودی بیش از ۵۰۰ متر باشد. فکر همه جایش را میکرد. چنان دقيق مختصات را می گرفت که اگر این فاصله رعایت نمی شد، موقتا خط را از نیروهای خودی خالی می کرد تا با خیال راحت بمب ها فرود بیاید و وقتی فرود می آمد، دمار از روزگار تکفیری ها در می آورد ...
❞منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
#نابغه #فرمانده #دیدبان
✓تعجیلدرفرجصلوات؛
الّلهمّصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجَهم
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR_IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
•آن روزی که تکفیری ها می خواستند
#خان_طومان را از چنگ ما درآورند و
حـــمله شدیدی کردند، مـــی شنیدم که
#محمود پشت بی سیم فریـــاد میـزد:
#أين_الرجبیون ؟ أين الرجبیون؟!
•امروز اول #ماه_رجب هست ! بشتابید
به سوی دشمن! خدا شما را صدا می زند!
ندا فرستاده است! خدا امروز فرشتگانش
را به زمین فرستاده است!
•رجزهایش همه را به گریه شوق انداخته
بود. چنان شور و حمـــاسه ای در نــیروها
ایجاد شده بود که همه سر از پا نـشناخته
به سمت خط هجوم می بردند...
📒منبع : کتاب شهیـــد عزیـــز
"مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
به روایت هـــمرزم شهیـــد.
💚ماه مبارک رجب ، ماه رحمت و برکت الهی مبارک.این فرصت باارزش رو قدر بدونیم. سال (۹۵) ماه رجب بود که شهدای خانطومان و شهید رادمهر به فیض شهادت نایٔل شدند ...
✓تعجیلدرفرجصلوات؛
الّلهمّصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجَهم
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR_IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
هدایت شده از شهید محمـــود رادمهر❤️🩹
•آن روزی که تکفیری ها می خواستند
#خان_طومان را از چنگ ما درآورند و
حـــمله شدیدی کردند، مـــی شنیدم که
#محمود پشت بی سیم فریـــاد میـزد:
#أين_الرجبیون ؟ أين الرجبیون؟!
•امروز اول #ماه_رجب هست ! بشتابید
به سوی دشمن! خدا شما را صدا می زند!
ندا فرستاده است! خدا امروز فرشتگانش
را به زمین فرستاده است!
•رجزهایش همه را به گریه شوق انداخته
بود. چنان شور و حمـــاسه ای در نــیروها
ایجاد شده بود که همه سر از پا نـشناخته
به سمت خط هجوم می بردند...
📒منبع : کتاب شهیـــد عزیـــز
"مجموعه خاطرات شهید رادمهر"
به روایت هـــمرزم شهیـــد.
💚ماه مبارک رجب ، ماه رحمت و برکت الهی مبارک.این فرصت باارزش رو قدر بدونیم. سال (۹۵) ماه رجب بود که شهدای خانطومان و شهید رادمهر به فیض شهادت نایٔل شدند ...
✓تعجیلدرفرجصلوات؛
الّلهمّصلّعلیمحمّدوآلمحمّدوعجّلفرجَهم
💌 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
Join╰➤ @SHAHIDRADMEHR_IR
insta, telegram, soroush, eitaa, rubika
🔹 من از زمان و مکان شهادتم خبر دارم ...!
▫️یک بار که خیلی نگرانش شده بودم، چند بار به رضایی و صالحی بی سیم زدم که مراقب #محمود باشند. خبر نگرانیام به محمود رسید و یک بار که در #دیده_بانی پشت دوربین بودم آمد سراغم و گفت:
«می خواهم یک چیزی به تو بگویم و آن این است که این قدر نگرانم نباش، من در این مأموریت اتفاقی برایم نمی افتد. این مطلب پیش خودمان بماند. من زمان و مکان شهادت خودم را میدانم. حتی می دانم که چطوری به شهادت می رسم. خیلی از اتفاقاتی که در شهادتم می افتد را دقیقا میدانم».
▫️ آن لحظات انگاردهانم بسته مانده بود و مَنی که در این مواقع سمج میشدم و حرف میکشیدم، سکوت کرده بودم و فقط گوش میدادم...
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" | به روایت همرزم و دوست صمیمی شهید ...
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
#همه_چی_خدا #عارف_بالله
#نخبه_نظامی
🇵🇸 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
『 @shahidradmehr_ir 』
❗️کارت برای #خدا نبوده !
🔹روی یک پروژه مشترک با #محمود و #شهید_همدانی کار میکردیم . وسط کار پروژه را از ما گرفتند. رفتم که پروژه را تحویل آقای همدانی [سردار شهید حاج حسین همدانی ] بدهم، پیدایش نکردم و آن را به یکی از همکارانش دادم.
🔹 بعدها متوجه شدم آن همکارش بداخلاقی کرد و پروژه را به نام خودش تمام کرده. ناراحت شده بودم. با محمود تماس گرفتم و گفتم: «شش ماه این همه شبانه روز زحمت کشیدیم ، آخرش به نام کس دیگری تمام شده. پرسید: «ناراحتی؟» گفتم: «بله!» خندید و گفت: «پس کارت برای خدا نبوده!
🔹 اگر کارت را تمام و کمال برای خدا انجام بدهی، نتیجهاش هرچه که میخواهد شود، بشود. تکلیف از گردنت ساقط است. تا حالا از شما خواسته بودند این پروژه را انجام بدهی، الان این بار را از روی دوشت گرفته اند. این که ناراحتی ندارد...!
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات شهید رادمهر" | به روایت همرزم شهید ...
♥️ #شهید_محمود_رادمهر
#اخلاص #همه_چی_خدا
🇵🇸 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
『 @shahidradmehr_ir 』
• روزی از پشت خاکریز « تل افغان » در حال آتش ریختن روی تجمعات دشمن در حوالی روستای «کدار» در جنوب #حلب بودیم که با هدایت #محمود توانستم با دومین گلوله خمپاره هشتادویک هدف را مورد اصابت قرار دهم .
•این باعث شد که بچه ها خیلی خوشحالی کنند و سر و صدا راه بیندازند که #محمود همه را ساکت کرد و گفت: « تمامی اعمالمان ، حتی گرفتن تلفات از تکفیری ها باید در راه رضایت و خوشنودی خدا باشد و اگر از روی هوای نفس باشد ، هیچ تأثیری ندارد و دل هایمان را سنگ میکند » حرف های آن لحظه محمود باعث شد که بچه ها در فکر فرو بروند و ببینند کجای کارند !
📒منبع : #کتاب_شهید_عزیز "مجموعه خاطرات #شهید_محمود_رادمهر "
🇵🇸 رسانه رسمی شھیـد محمـود رادمھـر ;
『 @shahidradmehr_ir 』