#لبخند_حلال
#خاطرات_طنز_رزمندگان
💠وقتی اسیر شدیم از همه رسانه ها آمده بودند #برای مصاحبه و در واقع #مانور قدرت و #استفاده تبلیغاتی روی اسرای عملیات بود. #نوبت یکی از #بچه های زرنگ گردان شد. با #آب و تاب تمام و #قدری ملاطفت #تصنعی شروع کردند به سوال کردن.
یکی از مأموران پرسید:
- پسر جان اسمت چیه؟
- #عباس .
- اهل کجا هستی؟
- #بندرعباس .
- اسم پدرت چیه؟
- به او می گویند #حاج عباس !
گویی که طرف بویی از قضیه برده بود پرسید:
- #کجا اسیر شدی؟
- #دشت عباس !
افسر عراقی که اطمینان پیدا کرده بود #طرف دستش انداخته و نمی خواهد حرف بزند به #ساق پای او زد و گفت:
- #دروغ میگی!
و او که خودش را به موش مردگی زده بود با #تظاهر به گریه کردن گفت :
- #نه به حضرت عباس !
🌹ڪانٰالشَھٖیداَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
https://eitaa.com/shahidsalehi72
576.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
🦋 یک قدم در #ملکوت
💎 شهید یوسف قربانی
📍محل تولد: #زنجان
🗓 تاریخ تولد: ۱۳۴۵
💠 تاریخ شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
🔻نام عملیات: کربلای ۵
🔻منطقهی عملیاتی: #شلمچه
💦 شهیدی که در #دنیاهیچکس را نداشت و برای #آب نامه مینوشت
#شهیدقربانی در ۶ ماهگی پدر، در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادربزرگش و برادرش را در تصادف از دست داد.
زمانی که شهید شد، غریبانه دفنش کردند
▫️چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسید: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داد: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجلالله
▫️همرزم یوسف میگوید: هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد! با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ یک روز گفتم: یوسف جان برای کی نامه مینویسی؟
🌊 دست مرا گرفت، قدمزنان کنار ساحل اروند بُرد، نامه را از جیبش درآورد، و داخل آب انداخت! چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم.
#یادشهدا
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🌹کانٰالشَھٖید
اَحمَدصٰالِحےٖمَلِہ🌹
@shahidsalehi72
━━⊰⊰⊰❀🇮🇷❀⊱⊱⊱━━
﷽
🚩 السلام علیک یا #قمرالعشیره
💦 #آب باید محض پابوسی میآمد خدمتش
🌊 کار دنیا را ببین #دریا به سوی آب رفت
#يا_عبّاس