✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
✨خاطره ای از شهید
مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی✨
سال ۹۴ #آخرين ماه مبارک رمضانی بود که با سيد ميلاد بودم. اولين شب قدر را در گلزار شهدای بهار، کنار مزار آيت الله بهاری و شهدا بوديم. سيد حال عجيبی داشت، انگار که با شهدا کنار هم احيا گرفته اند. مدام سر مزار شهدا مخصوصًا شهيد محمد رحيمی ميرفت. شب بسيار ملکوتی و نورانی برای من بود، چرا که در کنار يکی از اوليای الهی بودم. شب ۲۱ ماه مبارک رمضان طبق رسم هرساله رفتيم قم مراسمات حاج مهدی سلحشور. اعلام کردند که حاج مهدی رفته سوريه. سيد بغض عجيبی کرد با #حسرت گفت: خوش به حالش، يعني ميشه ما رو هم ببرن پاسبان حرم عمه جان بشيم. خيلی رفت تو فکر، مثل سير و سرکه ميجوشيد نميدونم اون شب سيد چه عهدی با خداي خودش بست که خيلی زود بهترين تقديرش رو براش نوشتند. #تقديری که فقط برای اوليای الهی مينويسند. اما خوشحال هستم که اون شب من برای لحظاتی هر چند کم حضور معنوی سيد رو درک کردم. شب ۲۳ماه مبارک سيد گفت بريم گلزار شهدای همدان، هيچ وقت باورم نميشد که اين آخرين شب قدر سيد است. اگر شب قدر شب تقدير است، #اواخر عمر سيد همه ی شبهايش شب قدر بود. چرا که تقدير زندگی اش داشت رقم ميخورد. بی تابی و بيقراری تمام وجودش را فرا گرفت. رفتم رسيديم گلزار شهدای همدان، اول زيارتس از قبور شهدا داشتيم. بعد رفتيم نشستيم گوشه ای از قبور شهدا و مراسم شروع شد. #اشکهايی که اون شب سيد ميريخت گواه سوز درونی اش بود. رو کرد به من گفت مجيد جان، امشب شب عزيزی هستش. دعاها #مستجابه؛
شب قدر درهای #رحمت خدا به روي همه بنده هاش بازه. از طرفی هم ديگه اين #آخرين شب قدر امساله، خداوند تقدير امسال مون رو ميخواد بنويسه. قََسمت ميدم که برای من مخصوص دعا کن. من دوست دارم #شهيد بشم، ديگه هيچ رغبتی به اين دنيا ندارم. من زياد حرف #شهادت رو از سيد شنيده بودم. اما خيلی جدی نميگرفتم. ولی سيد اون شب کنار مزار شهدا، دست به دامن شهدا شد. نميدانستم که آخرين بِک یا الله رو از زبان سيد ميشنوم. #قرآن به سرش بود و اشک از چشمانش سرازير. زمزمه مناجات سيد با مناجات شهدا در آميخت و خدا هم خيلی زود دعاهاش رو مستجاب کرد. کمتر از سه ماه سيد به آرزويش رسيد. و اون شب قدر به يادماندنی ترين شب قدر عمر من شد...
جواد رضوانی ميگفت: اين روزهای آخر با يکي از رفقا نزديک گلزار شهدا قرار داشتم. رفتم کارهام رو که انجام دادم چشمم به مزار شهدا افتاد. حيفم اومد تا اينجا بيام و دست خالي برگردم. يک نيرويی من رو کشوند سمت مزار شهدا، رفتم و فاتحه ای خوندم. داشتم بر ميگشتم که صدايی آشنا من رو صدا زد، آقا جواد وايسا کارت دارم. برگشتم سيد ميلاد رو ديدم. سلام و احوال پرسی کرديم. گفت جواد جان، تو رو شهدا حواله کردند!! گفتم بابا اين ديگه چيه؟! آخه من کی باشم که شهدا من رو تحويل بگيرند؟!! گفت آقا جواد خداييش الان سر مزار شهدا بودم. ميخواستم کار خيری انجام بدم اما خودم نميتونستم، #متوسل به شهدا شدم. گفتم خودشون يه نفر واسطه رو بفرستند تا اين کار خير رو انجام بده، تو همين گير و دار بودم که تو رو ديدم اومدی سر مزار شهدا... گفتم: خب حالا بگو ببينم چه کاری از دست من بر مياد؟! گفت: يه بنده خدايی هست كه مريض احواله، من براش دارو و مواد غذايی خريدم چند باری براش بردم، ديگه الان روم نميشه برم در خونشون. ميترسم از من خجالت بکشه. خواستم زحمت اين کار خير رو يه نفری بکشه که شهدا حواله کرده باشند. خيس عرق شدم. گفتم من که لياقت ندارم، اما حالا که اينطور شد چشم .. سيد قسمم داد گفت: جواد جان، تو رو به همين شهدا قسم ميدم که حق نداری اين قضيه رو تا من زنده ام جايی نقل کنی، بی اختيار ياد کمکهای #اهل_بيت و... افتادم و حركت كردم.
#برگرفته_از_کتاب_مهمان_شام
#گروه_نشر_شهید_ابراهیم_هادی
#این_چنین_پرواز_کردن_رسم_پاکان_است
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع
حرم مهندس سید میلاد مصطفوی🇮🇷
https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
@shahidmiladmostafavi
به کانال سید خندان بپیوندید✨👆
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂
🍂🌺🍂
🌺
✨خاطره ای از شهید
مدافع حرم سیدمیلاد مصطفوی✨
سال ۹۴ #آخرين ماه مبارک رمضانی بود که با سيد ميلاد بودم. اولين شب قدر را در گلزار شهدای بهار، کنار مزار آيت الله بهاری و شهدا بوديم. سيد حال عجيبی داشت، انگار که با شهدا کنار هم احيا گرفته اند. مدام سر مزار شهدا مخصوصًا شهيد محمد رحيمی ميرفت. شب بسيار ملکوتی و نورانی برای من بود، چرا که در کنار يکی از اوليای الهی بودم. شب ۲۱ ماه مبارک رمضان طبق رسم هرساله رفتيم قم مراسمات حاج مهدی سلحشور. اعلام کردند که حاج مهدی رفته سوريه. سيد بغض عجيبی کرد با #حسرت گفت: خوش به حالش، يعني ميشه ما رو هم ببرن پاسبان حرم عمه جان بشيم. خيلی رفت تو فکر، مثل سير و سرکه ميجوشيد نميدونم اون شب سيد چه عهدی با خداي خودش بست که خيلی زود بهترين تقديرش رو براش نوشتند. #تقديری که فقط برای اوليای الهی مينويسند. اما خوشحال هستم که اون شب من برای لحظاتی هر چند کم حضور معنوی سيد رو درک کردم. شب ۲۳ماه مبارک سيد گفت بريم گلزار شهدای همدان، هيچ وقت باورم نميشد که اين آخرين شب قدر سيد است. اگر شب قدر شب تقدير است، #اواخر عمر سيد همه ی شبهايش شب قدر بود. چرا که تقدير زندگی اش داشت رقم ميخورد. بی تابی و بيقراری تمام وجودش را فرا گرفت. رفتم رسيديم گلزار شهدای همدان، اول زيارتس از قبور شهدا داشتيم. بعد رفتيم نشستيم گوشه ای از قبور شهدا و مراسم شروع شد. #اشکهايی که اون شب سيد ميريخت گواه سوز درونی اش بود. رو کرد به من گفت مجيد جان، امشب شب عزيزی هستش. دعاها #مستجابه؛
شب قدر درهای #رحمت خدا به روي همه بنده هاش بازه. از طرفی هم ديگه اين #آخرين شب قدر امساله، خداوند تقدير امسال مون رو ميخواد بنويسه. قََسمت ميدم که برای من مخصوص دعا کن. من دوست دارم #شهيد بشم، ديگه هيچ رغبتی به اين دنيا ندارم. من زياد حرف #شهادت رو از سيد شنيده بودم. اما خيلی جدی نميگرفتم. ولی سيد اون شب کنار مزار شهدا، دست به دامن شهدا شد. نميدانستم که آخرين بِک یا الله رو از زبان سيد ميشنوم. #قرآن به سرش بود و اشک از چشمانش سرازير. زمزمه مناجات سيد با مناجات شهدا در آميخت و خدا هم خيلی زود دعاهاش رو مستجاب کرد. کمتر از سه ماه سيد به آرزويش رسيد. و اون شب قدر به يادماندنی ترين شب قدر عمر من شد...
جواد رضوانی ميگفت: اين روزهای آخر با يکي از رفقا نزديک گلزار شهدا قرار داشتم. رفتم کارهام رو که انجام دادم چشمم به مزار شهدا افتاد. حيفم اومد تا اينجا بيام و دست خالي برگردم. يک نيرويی من رو کشوند سمت مزار شهدا، رفتم و فاتحه ای خوندم. داشتم بر ميگشتم که صدايی آشنا من رو صدا زد، آقا جواد وايسا کارت دارم. برگشتم سيد ميلاد رو ديدم. سلام و احوال پرسی کرديم. گفت جواد جان، تو رو شهدا حواله کردند!! گفتم بابا اين ديگه چيه؟! آخه من کی باشم که شهدا من رو تحويل بگيرند؟!! گفت آقا جواد خداييش الان سر مزار شهدا بودم. ميخواستم کار خيری انجام بدم اما خودم نميتونستم، #متوسل به شهدا شدم. گفتم خودشون يه نفر واسطه رو بفرستند تا اين کار خير رو انجام بده، تو همين گير و دار بودم که تو رو ديدم اومدی سر مزار شهدا... گفتم: خب حالا بگو ببينم چه کاری از دست من بر مياد؟! گفت: يه بنده خدايی هست كه مريض احواله، من براش دارو و مواد غذايی خريدم چند باری براش بردم، ديگه الان روم نميشه برم در خونشون. ميترسم از من خجالت بکشه. خواستم زحمت اين کار خير رو يه نفری بکشه که شهدا حواله کرده باشند. خيس عرق شدم. گفتم من که لياقت ندارم، اما حالا که اينطور شد چشم .. سيد قسمم داد گفت: جواد جان، تو رو به همين شهدا قسم ميدم که حق نداری اين قضيه رو تا من زنده ام جايی نقل کنی، بی اختيار ياد کمکهای #اهل_بيت و... افتادم و حركت كردم.
#برگرفته_از_کتاب_مهمان_شام
#گروه_نشر_شهید_ابراهیم_هادی
#این_چنین_پرواز_کردن_رسم_پاکان_است
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🇮🇷شما دعوتید به کانال شهید مدافع
حرم مهندس سید میلاد مصطفوی🇮🇷
https://eitaa.com/shahidseyyedmilademostafavi
@shahidmiladmostafavi
به کانال سید خندان بپیوندید✨👆
🍂🌺🍂
🍃🍂🌺🍃🍂
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
⚘ ارزش خانه داری در اسلام ⚘
https://eitaa.com/shahidmostafavi
هیچ مسئله ای برای زنان به اندازه حضور #زن در #خانه تاکید نشده است؛ گاهی بانوان مذهبی فکر می کنند اگر بیرون بودند بهتر به #کمال می رسیدند و یا اگر مثلا جایی مشغول بودند و #خادم حریم مقدسی بودند و امثال این کارها که در جای خودش مطلوب است.
اگر کسی بتواند بین #خانه داری و همسرداری و #تربیت فرزند و کار بیرون جمع کند اشکال ندارد ولی طبق #تجربه ها و #گزاراش هایی که است نوع زنانی که بیرون کار می کنند نسبت به مسئله خانه داری کم کاری می کنند.
اگر کسی احادیث اسلامی را نگاه کند هیچ کار و ارزشی برای یک زن در دین به پای ارزش خانه داری و همسر بودن و مادر بودن نمی رسد.
فقط قسمتی از احادیث تقدیم میشود تا ارزش خانه داری بانوان روش شود:
۱- هرگاه زنی برای مرتب کردن خانه چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد خداوند به او نظر #رحمت میکند..
پیامبر اکرم (ص)
۲- در هربار شیر مکیدن نوزاد خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده را به زن میدهد.
پیامبر اکرم (ص)
۳- #جهاد زن خوب شوهرداری کردن است.
امام علی (ع)
https://eitaa.com/shahidmostafavi
۴- بهترین زنان زنی است که برای شوهرش #خوشبو باشد.
امام صادق( ع)
۵- چند گروه از زنان با حضرت زهرا در قیامت محشور میشوند. یکی از انان زنانی هستند که بر بداخلاقی #شوهر خود صبر میکنند.
امام صادق (ع)
۶- هیچ چیز برای زن در شب اول #قبر بهتر از رضایت شوهرش نیست.
امام محمد باقر (ع)
۷- یک لیوان #آب دست شوهر دادن بهتر از یک سال نماز شب خواندن و روزه گرفتن است.
پیامبر اکرم (ص)
۸- چون زنی به شوهر خود آب گوارایی دهد خداوند 60 گناه او را میبخشد.
پیامر اکرم (ص)
۹- هیچ زنی نیست که دیگ #غذایش را بشوید مگر آنکه خدواند او را از گناهان وخطا ها می شوید.
حضرت فاطمه( س)
۱۰- هیچ زنی نیست که هنگام نان #پختن عرق کند مگر آنکه خداوند بین او و جهنم هفت خندق قرار دهد.
حضرت فاطمه (س)
۱۱- هیچ زنی نیست که لباس #ببافد (بدوزد) مگر آنکه خداوند برای هر نخی صد حسنه می نویسد وصد گناه محو می کند.
حضرت فاطمه (س)
۱۲- هیچ زنی نیست موی فرزندان خود شانه بزند ولباس آنان را #بشوید ، مگر آنکه خداوند برای هر مویی حسنه ای بنویسد و برای هر موی گناهی را پاک کند واو رادر چشم مردم زینت دهد.
حضرت فاطمه (س)
۱۳- بهتر وبرتر از همه اینها رضای خدا ورضای مرد از همسرش است .رضای همسر رضای خدا وغضب #همسر غضب خدا می باشد. حضرت فاطمه (س)
۱۴- هیچ زنی نیست که با اطاعت همسرش بمیرد مگر آنکه #بهشت بر او واجب میشود. حضرت فاطمه( س)
۱۵- هیچ زنى نیست که شوهرش را یکبار آب دهد (یک لیوان) مگر اینکه این رفتار براى او از #عبادت یک سال که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش به شب زنده دارى مشغول باشد بهتر است وخداوند در عوض هر بار که شوهرش را آب دهد ، شهرى در بهشت براى او بنا مى کند وشصت گناه از او می آمرزد. امام صادق (ع)
📙 وسائل الشیعه ج ۲ص۳۹.
عضو شوید 👈
https://eitaa.com/shahidmostafavi