https://harfeto.timefriend.net/17218421547272 حالا شما معرفی کنید بسم الله...📚

بچها لطفا سه تا الهی به رقیه بگید برای کار یک بنده خدایی خیلی تو استرس هستن خدا خیرتون بده🥲 خیلی دعا کنید‌. صلوات هم بفرستید

سلام ان شالله درست میشه. به مو میرسه ولی پاره نمیشه خدا بزرگه. ما هم صلوات میفرستیم‌.

من گفتم کتاب معرفی کنید ولی اگثرن درد دل کرده بودین🥲 الهی بحق ماه محرم ماه آقای اباعبدالله و بحق خون پاک شهدا هر گره و مشگل و حاجتی دارین ختم بخیر شه. و همچی براتون بخیر باشه و با صلاح و حکمت خدا یکی باشه

یک دور تسبیح الهی به رقیه برای همتون‌.🥲💔

به وقت پرواز به ساعت 1:20💔

رفت غزلم چشم به راهش نگران شد دلشوره ما بود دل آرام جهان شد(:

از این نقطه به یادتون🌱

به راستی چه برسر زن جامعه ایرانی آمده است؟! #اندراحوالات‌‌خیابان‌ها

انسان‌ ممکن‌ است‌ نماز بخواند و روزه‌ هم‌ بگیرد و مسجد هم‌ بسازد، ولی‌ وقتی‌ اینها قیمت‌ دارد که‌ دلالت‌ بر ربط‌ با خدا کند. _علامه طهرانی رضوان الله

دلش میخواد بی‌حجاب بیاد هیات چیکارش داری؟ پس‌فردا هم با شیشه مشروب تو دستش میاد یه گوشه وایمیسته اشک میریزه، به تو چه؟ اگه یه نفر هم با یه چاقوی خونی و یه جنازه تو صندوق عقب ماشینش اومد پشت دسته عزاداری کرد بهش هیچی نگو. بذار هرکی‌ هرجور دوست داره پای دستگاه امام حسین باشه تا یه چندسال دیگه هیچی از‌ شعائر حسینی‌ برامون نمونه..

ما باید حسین‌وار بجنگیم؛ حسین‌وار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه؛ حسین‌وار جنگیدن یعنی دست از همه چیز كشیدن در زندگی؛ #شهیدمهدی_زین_الدین ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

دم اذان خدایا سراسر وجودم را از عشـق خودت پر کن

-

سلام روز گرمی تون بخیر والله من نمیدونم هوا به این خنکی براچی تعطیل کردن؟🤦‍♀ خدایی هوا خنکه الان

ما تو هوای ۵۰ درجه اهواز خادمی میکردیم آفتاب میخورد وسط سرمون هیچی نمیگفتیم 😅... کرمانشاه هم گرم بود ولی شب هاش خنک بود. یاد آن ایام که در گلشن فغانی داشتیم🥲

من بمیرم واسه شهدامون که تو سرما و گرما همه طوره بودن وایستادن🥲💚

کربلا‌.

- کاش میشد مثل‌ بچگی‌ها گریه کرد..

بسم الله الرحمن الرحیم

دزفول بودم که عباس زنگ زد و گفت: اگر امکان دارد به تهران بیایید با شما کار دارم. من هم دو سه روزی مرخصی گرفتم و به تهران رفتم. گفت: آسایشگاهی که من در آن هستم، در طبقه دوم ساختمان است و من می خواهم به طبقه اول منتقل شوم. تعجب کردم. گفتم: شما یک سال بیشتر در این آسایشگاه نمی مانی پس چه دلیلی دارد که می خواهی به آسایشگاه طبقه اول بیایی؟ گفت: این آسایشگاه مشرف به آسایشگاه دختران است، خوب نیست که نمازم باطل شود و مرتکب گناهی شده باشم. شما که مسئول خوابگاه را می شناسی؛ از او بخواه تا مرا به طبقه اول منتقل کند... راوی: از بستگان شهید #شهید_عباس_بابایی