دفعه آخری که میخواست برود،
خیلی نگران بودم و بیتابی میکردم. گفت:
نگران نباش من سرِ ۱۵روز برمیگردم!
گفتم اگه نیومدی من با این بچهها چیکار کنم..؟!
خندید و گفت: نه، مطمئن باش میام.
پانزده روز بعد جنازهاش رو آوردند..!
#همسرشهید
#شهید_محمدرجبی
@shahidshalamche_8
-ڴنبد آبے شݪمچہ🍃💚
هدیه به روح داداش احمد ۱٠٠ تا صلوات❤️
#شهید_احمد_مشلب
#شهدای_مدافع_حرم
شهادت همین است دیگر
به ناگه، پنجرهای باز میشود
به سمت بهشت؛ مهم تویی که چقدر
از دلبستگیهای این طرف پنجره دݪ کندهای..!
@shahidshalamche_8
گفتم: ببینم توی دنیا چه آرزویی داری..؟!
قدری فکر کرد و گفت: هیچی!
گفتم: یعنی چی؟!
مثلا دلت نمیخواد یک کارهای بشی،
ادامه تحصیل بدی یا از این حرفها دیگه!
گفت: یک آرزو دارم.
از خدا خواستم تا سنم کمه
و گناهم از این بیشتر نشده، شهید بشم..:)
#شهید_نوراللهاختری
@shahidshalamche_8
جدی گرفتهایمزندگـی دنیایی را
وشوخـی گرفتهایمقیامترا..!
کاشقبلازاینکه بیدارمانکنند؛
بیدارشویم...
#شہیدحسینمعزغلامـے
@shahidshalamche_8