به سوریه که اعزام شده بود
بعضی شبها با هم در فضایمجازی چت میکردیم.
بیشتر حرفهایمان احوالپرسی بود،
او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم..!
و اندک آبی هم میریختیم بر آتش دلتنگیمان.
روزهای آخر ماموریتش بود؛
گوشی تلفن همراهم را که روشن کردم
دیدم عباس برایم کلی پیام فرستاده
وقتی دیده بود که من آنلاین نیستم
نوشته بود:
آمدم نبودی؛ وعدهیِ ما بهشت..!
#همسرشهید
#شهید_عباسدانشگر
@shahidshalamche_8