🇮🇷﷽🇮🇷
☁️☀️ذكر روز دوشنبه☀️☁️
🕊يا قاضی الحاجات🕊
ای برآورنده حاجات
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
🌸 #پای_درس_شهید 🌸
همیشہ میگفت :
در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه
⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور " باشد.
⇜ و ڪار بی منطق انجام ندهد.
👈 و این رمز موفقیت او در برخوردهایش بود .👌
#شهید_ابراهیم_هادی
#صبحتون_شهدایی
#22_بهمن_سالروز_شهادت_شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
پیام یکی بزرگواران 👇👇
سلام لطفا برای یه مریض که توی بیمارستان دعا کنید
ممنون
اگه میشه برای شفای این بیمار امن یجیب بخونید و تعداد رو پی وی اعلام کنید تا دلگرم باشن🙏🙏
@besooyeto70
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
🌸 #پای_درس_شهید 🌸 همیشہ میگفت : در زندگی ، آدمی موفق تر است ڪه ⇜ در برابر عصبانیت دیگران " صبور "
🌸🌸🌸🌸🌸🌸💢
🌸🌸🌸🌸🌸💢▫️
🌸🌸🌸🌸💢▫️▫️
🌸🌸🌸💢▫️▫️▫️
🌸🌸💢▫️▫️▫️▫️
🌸💢▫️▫️▫️▫️▫️
💢▫️▫️▫️▫️▫️🌸
#دلنوشته_تقدیم
#شهیدجاویدالاثرپهلوان
#ابراهیم_هادی
السلام علیک یا شهداء و الصدیقین
سلام برپهلوان و قهرمان کانال کمیل
سلام بر شهید ابراهیم هادی؛
آن فرزند برومند و شایسته ایران زمین؛
سلام بر تو که هم معلم علم بودی هم معلم تزکیه نفس...روزگار می گذرد و زمان و مکان از آن روز های با تو بودن دور و دورتر می شود..اما عطر لحظه های با توبودن هنوز در کوچه پس کوچه های جنوب شهر تهران ماندگار است.
راستش را بخواهی از تو نگاشتن برایم سخت بود.ازاین رو دست به قلم شدم تا آنچه را که می دانم بنگارم.
می دانم قبل از اینکه به جبهه بروی سرباز امر به معروف و نهی از منکر بودی؛ وقبل از اینکه در جبهه نبرد با دشمن بعث حاضر شوی با دشمن نفست پنجه در پنجه شدی و پیروز و سربلند شدی..وپس از اینکه آزموده شدی؛ همچون صاحب نامت حضرت ابراهیم خلیل الله حبیب خدا شدی و توانستی شیطان را از خود دور کنی وبر اونیز مسلط شوی ؛ انتخاب شدی تابه مسلخ گاه عشق بروی و در آنجا با ایمانت وبا زور و بازوی پهلوانیت کارهای سخت و دشوار را که بازوی پهلوانی تورا
می طلبید را برعهده بگیری و از سر
راه دیگر همرزمانت برداری تا بارکمتری
به دوش آنان باشد..وچه زیبا در واپسین روزهای عمر گرانمایه ات به گودال قتلگاهت پا نهادی..آری !!!
همان کانال کمیل را می گویم که از مدتها قبل انتظارت را می کشید و در دل زمین جای خود را باز کرده بود تا مهیای پذیرایی تو تا بهشت برین خدا باشد وسکوی پرتاب تو و همرزمانت تا آسمان هفتم باشد و به آرزوی دیرینه اش که همانا متبرک شدن خاکش به خون پاک شما پرستوهای مهاجربود برسد..
شنیدم که با لبهای تشنه به شهادت رسیدید. شنیدم که می توانستی از آن مهلکه بگریزی اما قرار رادر کنار همرزمان مجروحت بر فرار ترجیح دادی.
آفرین بر جوانمردی تو که از خود گذشتی و ماندی و ماندگار شدی و این ماندگاری تا قیامت برتو مبارک باشد..و بلعکس گنامی ات پر آوازه شدی.
سلام ما را به همه بهشتیان و آسمانیان برسان..شفاعت گویمان باش
(التماس دعای فرج)
(اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم).
خانم:دستجردی
🌸💢💢▫️💢💢🌸
💢▫️▫️🌸▫️▫️💢
🌸💢💢▫️💢💢🌸
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
14.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یاد شهدای کانال کمیل و حنظله
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
هدایت شده از 📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
سلام رفقای شهید
خب بریم سر #ادامه_خاطرات_شهید تورجی_زاده😊🌹
#یازهرا
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
#یازهرا #خاطرات_شهید_تورجی_زاده #رفاقت #صفحات_132_133_134 اواخر سال ۶۵ بود در ایام عملیات کربلای پ
#یازهرا
#خاطرات_شهید_تورجی_زاده
#خمپاره
#صفحات_135_136
برای عملیات کربلای ۴ به منطقه رفتیم حدود ۲۰ نفر از ارکان گردان بودیم میخواستیم منطقه رو از نزدیک ببینیم .
اما با اعلام پایان کار قرار شد برگردیم در مسیر برگشت همه ما پشت یک تویوتا نشسته بودیم محمد تورجی هم فدستادیم جلو. در راه گلوله های خمپاره مرتب اطراف ما زمین می خورد هر لحظه ممکن بود یک از آنها روی ماشین اصابت کند بعصی از بچه ها ترسیده بودند فکری به ذهنم رسید . من یک دبه پلاستیکی برداشتم شروع کردم به زدن و خواندن !! محمد سرش را بیرون آورد با عصبانیت گفت: چکار میکنید ! این بجای ذکر گفتنه؟! چند نفری از بچه ها هم دست می زدند . می خواستم کمی روحیه بچه ها رو عوض کنم . یکدفعه گلوله خمپاره پشت ماشین فرود آمد . لاستیک عقب پنچر شد دونفر از بچه ها بشدت مجروح شدند . محمد سریع از ماشین پیاده شد . با عصبانیت به من نگاه کرد و گفت اینم هم نتیجه کارهای تو! گفتم ممد جون ناراحت نشو من بخاط شما اینکارو کردم . با تعجب نگاه کرد و ادامه داد اگه ذکر می گفتیم که بدتر بود خمپاره رو سر ماشین می خورد!
من اینکارو کردم که ملائک خدا مارو انتخاب نکنند بگن اینها که مشغول این کارها هستند لیاقت شهادت ندارند .
با وجود عصبانیت کمی به حرف من فکر کرد بعد هم اخمهایش باز شد خندید . جلسه رو به پایان بود محمد اصرار داشت گردان به عملیات برود . برادر زنجیر بند گفت به منطقه پدافندی برویم. از فرماندهان سوال شد . بعد از صبحها قرار شد به منطقه پدافندی برویم شب برادر تورجی گفت : برو زنجیربند را صدا کن ، جلسه داریم !
رفتم و صدایش کردم . خیلی سریع آمد . تا وارد شد با تعجب به اطراف نگاه کرد . هیچ نشانه ای از برگزاری جلسه نبود . یکدفعه محمد از پشت او را هُل داد ! یک پتو هم رویش انداختند و ... .
حسابی کتک خورد . بعد محمد با خنده نشست روی پتو و گفت : خُب ، باز هم دوست داری بری پدافندی ؟! توبه کن ! بگو اشتباه کردم !
خیلی خندیدیم . خود برادر زنجیربند هم می خندید . شوخی های محمد در نوع خودش جالب بود . بعد از جشن پتو محمد را در آغوش گرفت و بوسید . بعدها هر بار همدیگر را می دیدیم از او حلالیت می طلبید .
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯
🔵 ⚠️ دوقشر از
مردم همیشه بدبخت
هستند:👇
🔹 👈 1_آنهایی که
حرف هیچ کس راگوش
نمی دهند.
✅ #خودرأی_!!!
🔹 👈 2_آنهایی که به
حرف همه گوش
میدهند.
✅ #دهن_بین_!!!
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده🏴
╭─┅*═ঈ🏴ঈ═*┅─╮
@shahidtoraji213
╰─┅*═ঈ❤️ঈ═*┅─╯