eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥پروفایل برعنداز سووووز🔥 همه پروفایلامونو عوض کنیم 🇮🇷ابوالفضل چوپانی🇮🇷 در تیم ملی کشتی فرنگی در میان یک مشت زبان‌بسته! 😶فقط یک نفر باغیرت بود.تو جشن قهرمانی سرود ملی رو دست به سینه تنهایی خوند.👌✌️ حلال زاده شیر مادر👏 نان پدر حلالت با وجود👏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین فیلم از دستگیری عامل حمله به نیروهای پلیس در کرج •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
37.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ابوذر روحی که سریع یه اثر خوب درباره شاهچراغ داد🥀🌷 بازخوانی ((🌷سرود رفیق شهیدم🌷)) در رثای شهدای حادثه تروریستی حرم مطهر شاهچراغ "علیه السلام منم یه آرشامم....🌷 منم علی اصغر....🌷 نماهنگ ۲ ✌🏻🇮🇷 🎙 ✌🏻🇮🇷 🌿🍃✨️🎗 ✨️ 🌷✨️ •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩از ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
❤️ ❤️ 💚 💚 💝 💝 صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم ای اولین سروده و ای شعر آخرم صبحی که یاد تو در آن شکفته شد گویا تلنگری زده بر صبح محشرم 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑِﺒَﺮَﻡ "ﻣَﺤﻀَـــــﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ" ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﺳـَﺮےٖ ﻫَﺴﺖ، ﻓـَﺪﺍٰےِ ﺳـَﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ" ﺍَﺯ ڪﻮﺩَکے ﺍَﻡ ﯾﺎٰﺩ ﮔِﺮِﻓﺘـَــﻢ ﮐِﮧ ﺑِﮕـﻮﯾَﻢ: "ﻣـﺎٰﺩَﺭ ﭘِـﺪَﺭَﻡ"ﻧَـﺬﺭِ ﭘِـﺪَﺭ ﻣﺎٰﺩَﺭ" ﺍَﺭﺑـﺎٰﺏ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعا ، آسمان را می شکافد بالا و بالا می رود تا جایی که خدا را ملاقات می کند ! آنجاست که می گویند خدا عاشق نجوای بندگان خویش هست.. دعا کنید و مطمئن باشید که خدا آن را می شنود .. به آدم های خودخواه ، چیز زیادی نمی دهند!
جزئیات تکان دهنده از نحوه شهادت آرمان علی وردی در شهرک اکباتان از زبان دوست صمیمی شهید: با آجر و چاقو به سر آرمان زدن. وقتی تو وسایلش عبا پیدا کردن دوباره زدنش. بهش گفتن به رهبر توهین کن، گفت آقا نور چشم ماست شما می‌خواید بزنید، بزنید.
💠شهیدی که وصیت کرد برایش سنگ مزار نگذارند ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽﮔﻔﺖ: «ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻫﻢ، ﻓﻘﻂ ﯾﻚ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭد؛ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺳﻨﮓ ﻗﺒﺮ ﻧﮕﺬﺍﺭﯾﺪ!» ﺗﺎ ﻣﯽﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ ﻛﻨﻢ، ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﯽﮔﻔﺖ: «ﺧﻮﺍﻫﺶ ﻣﯽﻛﻨﻢ ﻫﯿﭻ ﻧﮕﻮ.» ﻭﻗﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺑﺮ ﺳﺮ ﻣﺰﺍﺭ ﺳﯿﻤﺎﻧﯽ ﺍﺵ ﻛﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ ﺗﺎ ﺩﺭﺩﺩﻝ ‌ ﻛﻨﻢ، ﻣﯽﺩﺍﻧﻢ ﻛﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺭﺍﺿﯽ ﻛﺮﺩﻩﺍﻡ. چندی است که اشق اشقیا و بدترین دشمنان اسلام و قرآن و ولایت آمده اند که ریشه دین را بزنند و این بار نقطه عزت مندی ما را یعنی حریم و حرم آل الله در سوریه و عراق را هدف قرار داده اند. احمق ها فکر کرده اند چون شیطان بزرگ و استکبار جهانی و ظالمان عالم در کنارشان است قدرت دارند ولی کور خوانده اند مگر بچه شیعه مرده باشد که بگذارد این خزان زدگان و نوکران استکبار جهانی و این کافران و حرام زادگان به اهداف شوم خود برسند. 🌷 شهادت: ۱۳۹۴/۸/۱۶ - حلب سوریه 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حرکت زیبای جوانان مشهدی در واکنش به عمامه‌پرانی عده‌ای معلوم‌الحال
38.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نام فیلم: خط باریک کارگردان:شفیع آقا محمدیان ژانر: جنگی ،تاریخی •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
33.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞 تصاویر بازداشت و اعترافات قاتلین بسیجی شهید سید روح الله عجمیان به همراه اولین تصاویر از صحنه جنایت 🔻متهمان: بعد از آنکه عده ای به دنبالش دویدند با سنگ و چاقو زدیم ، صحنه جان دادنش هم دیدیم .. 🔞 این تصاویر برای کودکان و افراد دارای بیماری قلبی و افراد زیر ۱۸ سال توصیه نمی شود •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🖇♥️』 🔻هرچیز که در جُستن آنی، آنی... یکی از چیزایی که نشون میده درون ما چخبره، خواسته‌های ماست! چی می‌خوایم از خدا؟ تو این روزای غیبته که باید پای کار (عج) باشی و واقعاً بخوایش! تماشاچی نباشی🚗.. •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدن این فیلم کار ساده ای نیست. باور کردنی نیست که شهید آرمان علی وردی تنها به جرم ریش داشتن توسط یک مشت حرامی اینطور دوره شد و با شکنجه های دردناک به شهادت رسید. کاملا حساب شده اول با چاقو سفید رانش را می برند تا نتواند راه برود، بعد سر فرصت با بلوکهای سیمانی به سرش می کوبند و او برای دفاع دستش را روی سر می گذارد اما از شدت ضربات انگشترش هم می شکند. بعد موهایش را می کشند و با چاقو روی صورتش می کشند تا بیشتر زجر بکشد. همزمان همه جور اهانت به مادرش می کنند اما باز هم آرام نمی گیرند و با پنجه بوکس گوشت پشت تنش را تکه تکه می کنند و آخر سر پیکر نیمه جانش را گوشه ای از خیابان رها کرده و رویش پتو می اندازند تا کسی نتواند پیدایش کند. •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
سختی‌ها را تحمل کنید، ان‌شاءالله انقلاب با نهایت اقتدار و توان به انقلاب جهانی صاحب‌ الزمان عجل‌ الله اتصال پیدا می‌کند؛ تحقق این آرزو دور نیست. "‌شهید ابراهیم همت"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رائفی پور :خدا فتنه رو شبیه فروپاشی نشون میده که همه خودشون رو نشون بدن
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش بیست و هفتم: نمی دانم به دلیل وضعیت کاری بود یا چیزهای دیگر، ولی
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۲۸: به پدرم حق می دادم. زور می زدم با هئیت رفتن، پیاده روی و زیارت، سرگرم شوم اما این ها موضعی تسکینم می داد، دل تنگی ام را از بین نمی برد. گاهی هم با گوشی خودم را سرگرم می کردم. وقتی سوریه بود، هر چیزی را که می‌دیدم به یادش می افتادم، حتی اگه منزل کسی دعوت بودم یا سر سفره، اگه غذایی بود که دوست نداشت، یا بر عکس خیلی دوست داشت. در مجلسی که می رفتم و او نبود، باز دلتنگی خودش را داشت. به هر حال وقتی انسان طعم چیزی را چشیده و حلاوت آن را حس کرده باشد در نبودش خیلی به او سخت می گذرد. در زمان مرخصی اش، می خواست جور نبودنش را بکشد. سفره می انداخت، غذا می آورد، جمع می کرد، ظرف می‌شست، نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم. می نشست یکی یکی لباس ها را اتو می کرد. مهارت خاصی در این کار داشت و اتو کشی هیچ کس را قبول نداشت. همان دوران عقد یکی دو بار که دید گوشه ی دستم را سوزاندم، گفت: «اگر تو اتو نکنی بهتره!» مدتی که تهران بود، طوری برنامه‌ریزی می‌کرد که برویم دیدن خانواده یکی از همرزمانش. از بین دوستانش فقط با یکی رفیق گرمابه و گلستان بودند و رفت و آمد داشتیم. می شد بعضی شب ها همان جا می خوابیدیم و وقتی هم هر دو نبودند باز ما خانم ها با هم بودیم. راضی نمی شدم دوباره مادر شوم. می‌گفتم: «فکرشم نکن! عمرا اگه زیر بار بچه ‌و بارداری برم!» خیلی روضه خواند: «الان تکلیفه و آقا گفتن بچه بیارید!» می‌خواست با زیاد شدن نسل شیعه متقاعدم کند، بهش گفتم: « اگه خیلی دلت بچه می خواد می تونی، دوباره ازدواج کنی!» کارد بهش می زدی، خونش در نمی آمد. می گفت: «چند سال سختی کشیدم که آخر از یکی دیگه بچه داشته باشم؟» نه اوضاع و احوال جسمی ام مناسب بود، نه از نظر روحی آمادگی اش را داشتم. سر امیر محمد پیر شدم. آدم می تواند زخم ها و جراحی ها را تحمل کند چون خوب می‌شود، اما زخم زبان ها را نه. زخم زبان ها به این زودی‌ها التیام پیدا نمی‌کند. دیدم دست بردار نیست فکری کردم و گفتم شرطی جلوی پایش بگذارم که نتواند عمل کند. خیلی بالا پایین کردم، فهمیدم نمی‌تواند به این سادگی‌ها به دلیل موقعیت شغلی اش سفر خارجی برود. خیلی که پا پی شد، گفتم: «به شرطی که من را ببری کربلا» شاید خودش هم باورش نمی شد محل کارش اجازه بدهند، اما آن قدر رفت و آمد که بالأخره روادید گرفت. مدتی با هم خوش بودیم. با هم نشستیم از مفاتیح، آداب زیارت کربلا در آوردیم. دفعه اولم بود می رفتم کربلا. خودش قبلا رفته بود. آن جا خوردن گوشت را مراعات می کرد و نمی خورد. بیشتر با ماست و سالاد و برنج خودش را سیر می کرد. تبرکی ها و سنگ حرم را خریدیم. برخلاف مکه نرفتیم بازار، وقت نداشتیم و حیفمان می‌آمد برای بازار وقت بگذاریم. می گفت: «حاج منصور گفته توی کربلا خرید نکنید. اگه خواستین برین نجف!» از طرفی هم می‌گفت: «بیشتر این اجناس تهران هم پیدا می شه، چرا بارمون رو سنگین کنیم؟» حتی مشهد هم که می رفتیم تنها چیزی که دوست داشت بخریم، انگشتر و عطر سید جواد بود. زرشک و زعفران هم می آمد تهران می‌خرید. همه همّ و غمش این بود تا جایی که بدنمان می‌کشد، در حرم بمانیم زیارت نامه بخوانیم و روضه و توسل. سیری نداشت. زمانی که اشکی نداشت راه می افتاد که برویم هتل. هتل هم می آمد که تجدید قوا کند برای دوباره رفتن به حرم. در کاروان، رفیقی پیدا کرد لنگه خودش، هم مداح بود هم پاسدار. مداحی و روضه کاروان را دو نفره انجام می‌دادند، ولی اهل این نبود که با کاروان و با جمع برود. می‌خواست دو نفری با هم باشیم. می گفت: «هر کی کربلا می ره از صحن امام رضا می ره» قسمت شد خادم حرم حضرت عباس (علیه السلام) فیش غذا به ما داد، خیلی خوشحال بودیم رفتیم مهمانسرای حضرت. ⏪ ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯ ┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄