eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
128 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.4هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
🌷 🌷 !! 🌷لحظه‌ای که جانباز شدم، به دلیل این‌که چند ترکش به صورتم خورده بود، حس نمی‌کردم که جانباز شده‌ام. خیلی با آرامش بودم اما بعد از حدود پنج دقیقه حس کردم خیلی درد دارم. وقتی امدادگر پاهایم را می‌بست، در ضمیر ناخودآگاهم احساس کردم پاهایم قطع شده است، اما دستم را نمی‌دانستم. بعد با آمبولانس من را به اورژانس مهران بردند، چون بدن بسیار قوی‌ای داشتم وقتی دکتر آستین‌های لباسم را قیچی می‌کرد، هم‌چنان به هوش بودم ولی نمی‌دانستم اعضای بدنم قطع شده است. بعد از حدود دو روز که در فرودگاه باختران به هوش آمدم، به سختی اندازه یکی _ دو سانت، سرم را از روی برانکارد بالا آوردم و دیدم.... 🌷و دیدم پاهایم قطع شده است، اما اصلاً ناراحت و نگران نشدم. چون زمان عملیات آماده‌باش بودیم موهایم بلند و سر و صورتم خونی و خاکی شده بود. با دست راستم خون‌های بین موهایم را پاک می‌کردم. تا آمدم با دست چپم این کار را انجام دهم، دیدم قطع شده است. خنده‌ام گرفت. پیرمردی که بالای سرم بود و داشت با گاز استریل لب‌هایم را نمناک می‌کرد، گفت: «به من می‌خندی؟» گفتم: «نه، به تو فکر نمی‌کنم.» گفت: «‌پس به چی می‌خندی؟» گفتم: «والا من نمی‌دانستم که دست چپم هم قطع شده، حالا که فهمیده‌ام، خنده‌ام گرفته است.» : جانباز سرافراز ۷۰ درصد قطع دو پا و یک دست علی عباس‌پور، برادر شهید حیدرعلی عباس‌پور منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃حکایت عشق ۱۰ روضه خوانی حاج منصور ارضی در خانه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
هوای گرم تیرماه و شرجی بودن هوا، اکثر نیروهای مستقر در شهرک دارخوین را به اورژانس کشانده بود؛ حتی فرمانده لشکر یعنی حاج‌حسین خرازی را! به محض ورود فرمانده لشکر به اورژانس، پزشک و پرستاران، مشغول معاینه و مداوای او شدند. به تشخیص پزشک، اول، یک سرم، و بعد هم قدری دارو به او تزریق کردند. پس از مدتی، یک سبد گیلاس نزد حاج حسین بردیم تا بخورد؛ ولی او سبد را برگرداند و گفت: اول، به تمام مجروحان و بیمارانی که در اورژانس هستند، بدهید و سپس برای من بیاورید. سبد گیلاس را به دیگر بیماران اورژانس تعارف کردم و ته‌مانده‌ی سبد گیلاس را برای حاج‌حسین آوردم. فروتنانه گفت: نمی‌خورم. گفتم: چرا؟ حالا که همه‌ی بیماران اورژانس از این گیلاس خورده‌اند! جواب داد: وقتی تمام نیروهای لشکر گیلاس داشته باشند و بخورند، من هم گیلاس می‌خورم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─────────┅╮ @kooche_shohadaa ╰┅─────────┅╯
⭕️ توییت سید حسن نصرالله دقایقی قبل از سخنرانی ‏"وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ" | ❉᭄͜͡═══┈✾🕊✾ ✍🌷با‌حاج‌قاسم تا ظهور‌قائم🌷 @bahajghasemtazohureghaem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرباز صهیونیست پس از بازگشت از غزه ما با اشباح می‌جنگیدیم، من از جهنم نجات پیدا کردم
💌 🔵شهید مدافع‌حرم ذاکر حیدری 📀راوے: فرزند شهید 🎈پدرم سال۱۳۶۱ عضو سپاه پاسداران شده بود. بار‌ها به جبهه رفته و جانباز ۲۵درصد بود. شیمیایی هم بود اما پیگیر پرونده جانبازی‌اش نمی‌شد. موج‌گرفتگی هم داشت. وقتی اثرات موج بروز می‌کرد، آن لحظه معلوم نبود چه کار می‌کند! هیچ‌چیز یادش نمی‌ماند. نمی‌گذاشت این صحنه‌ها را ببینیم. بعد از اینکه حالش خوب می‌شد، می‌گفت: ببخشید شما را ناراحت کردم. 🎈از مهم ترین ویژگی‌‌های بابا یکی این بود که دائم‌الوضو بودند؛ هیچوقت بدون وضو بیرون نمی‌رفتند. نماز اول وقت را هم ترک نمی‌‌کردند و سحرگاهان ما با صدای قرآن ایشان از خواب بیدار می‌شدیم. هرروز بعد از نماز صبح سوره اَلرّحمن را قرائت می‌‌کرد. هنوز هم صدایش در گوشم هست. ...🕊🌹 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات ❄️اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد❄️ @Modafeaneharaam
35.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔞🔞یا حسین ورودی بیمارستان رو زدن
🔸 برحق یا در برابر حق؟ 🔹 عالم را درندگی و وحشی‌گری فراگرفته است. * وعده خدا حتمی است. ❉᭄͜͡═══┈✾🕊✾ ✍🌷با‌حاج‌قاسم تا ظهور‌قائم🌷 @bahajghasemtazohureghaem ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📚 🔴اللهم ارزقنا ترکشاً ریزاً 🤲😂 انا و جعلنایی شنیده بود اما نمی دانست این آیه است ، حدیث است یا چیز دیگر🧐 خود عبارات را هم معلوم بود تا آن روز جایی ندیده بود ؟ این قدر می دانسته که در خطوط مقدم بچه ها زیاد استفاده می کنند تا آن روز که از روی سادگی خودش یکی از برادران را پیدا می کند و می پرسد : شما ها وقتی با دشمن روبرو می شوید یا در تیر رس او قرار میگیرید چه می گوئید که کشته نمی شوید و توپ و تانک آنها در شما تاثیر نمی کند ؟ و او که آدمی تا این اندازه نا وارد هیچ وقت به پستش نخورده بود خیلی جدی می گوید : البته بیشتر به اخلاص بر می گردد و الا خود عبارات به تنهایی دردی را دوا نمی کند و وقتی او را سراپا گوش می یابد ادامه می دهد که اولا باید وضو داشته باشید ، ثانیا رو به قبله و آهسته بنحوی که کسی نفهمد بگویی ، « اللهم ارزقنا ترکشا ریزا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین😂 طوری این کلمات را عربی و از مخرج ادا می کرد که او باورش می شود و با خودش میگوید اینها اگر آیه نباشد احتمالا حدیث است .اما آخرش که فارسی عربی می شود شک می کند و به او می گوید : اخوی غریب گیر آوردی😅 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋 🌿 باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه‌ها به ابراهیم گفت: «ابرام جـون! تیپ و هیکـلت خیلی جالـب شده. توی راه که می‌اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می‌زدند». بعد ادامه داد: «شلوار و پیرهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملاً معلومه ورزشکاری!» ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت. جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده‌ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می‌خورد غیر از کشتی‌گیر. بچه‌ها می‌گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی! ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباس هائیه که می پوشی؟!» ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه‌ای باشه، فقط ضرره». کتاب سلام بر ابراهیم،ص 41-40📚 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~بچه ها...! بگردید یه رفیق خدایی پیدا کنید! یه دوست پیدا کنید که وسط میدون مین گناه، دستمون رو بگیره...💚 🌹
•🌻• ♥️ حمید خیلی به مستحبات پای بند بود. کافی بود روایتی درباره کار مستحبی ببیند، بهش عمل می کرد؛ حتی در بدترین شرایط بهش پایبند بود. قرار بود روز جمعه حمید با یکی از دوستانش برود قم. داشتم توی آشپزخانه برایش کتلت درست می کردم. ساکش را که بستم از فرط خستگی کنار پذیرایی دراز کشیدم. حمید داشت قرآنش را می خواند. وقتی دید آنجا خوابم گرفته، آمد بالای سرم و گفت: «تنبل نشو. بلند شو وضو بگیر راحت بخواب.» با خنده و شوخی می خواست بلندم کند. گفت: به نفع خودت است که بلند شوی و با وضو بخوابی وگرنه باید سر و صدای مرا تحمل کنی. شاید هم مجبور شوم پارچ آبی را روی سرت خالی کنم. حدیث داریم '' بستر کسی که بی وضو می خوابد مثل قبرستان مردار و بستر آنکه با وضو بخوابد همچون مسجد است و تا صبح برایش ثواب می نویسند'' آنقدر گفت و سرو صدا کرد که به وضو گرفتن رضایت دادم. 📝به روایت:فرزانه سیاهکالی مرادی 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌•• :  از همه خواهران عزیزم و از همه زنان امت رسول الله (ص) می خواهم که حجاب و حیای خود را تقویت کنید و در این راه الگوی خود را حضرت زهرا (س) قرار دهید، و در راه حفظ و گسترش این ارزش الهی از هیچ تلاشی دریغ نکنید. که همانا دشمنان انقلاب اسلامی از حجاب و حیای شما خواهران و مادران سرزمینم هراس بیشتر، از سلاح مردان شما دارند. 🍂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~🇮🇷~ : دفاع مقدّس مرزهای ما را گسترش داد. مثلاً مرز «مقاومت» را گسترش داد؛ امروز مفهوم مقاومت و عنصر مقاومت، یک عنصر جاافتاده است؛ در فلسطین مقاومت است، در عراق مقاومت است، در ایران و در جاهای مختلف مقاومت است؛ این عنوان مقاومت را دفاع مقدّس در دنیا مطرح کرد و پیش برد و در خیلی از جاهای دنیا جا انداخت... 🇮🇷
📚 عنایت امام زمان(عج)💚 از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت. می گفت: من دوست دارم امام زمانم (عج ) از من راضی باشد.🥺 نماز امام زمان(عج) را همیشه می خواند. صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است. ازش پرسیدم چه شده: گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم که سوار بر اسب در میان جمعیت بود. آن آقا شمشیری بر کمرش بود و روی شمشیرش نوشته بود: یا مهدی-عج، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان(عج) دیده بودم😍. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود. شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است. 🌱
•°|✨🌵|•° ✍بسیاری از شهدا جا مانده بودند . دلمان پیش آنها بود . باید می رفتیم و بر می گرداندیمشان ؛ یک فرصت ده روزه گرفتیم . چند روزی کارمان جستجو بود . فرصت ما روز نیمه شعبان به پایان می رسید . بعضی بچه ها پیشنهاد کردند کار را تعطیل کنیم اما شهید غلامی گفت : (( نه ، تازه امروز،روز کار است و باید عیدی خودرا امروز از آقابگیریم .))آفتاب داشت غروب می کرد که صدای ناله و توسل شهید غلامی بلند شد : «آقا جون دیگه خجالت می کشیم تو روی مادرای شهدا نگاه کنیم ... »چندلحظه بعد ،فریاد شهید غلامی که رفته بود شاخه شقایقی را برای معراج شهدا از ریشه بیرون بیاورد ، میخکوبمان کرد . به سویش دویدیم ... شقایق درست روی جمجمه شهیدی سبز شده بود !چه حالی می شدی دراین غروب نیمه شعبان ، اگر می دانستی نام این شهید ، « مهدی منتظر القائم » است🕊 #شهیدحسن_غلامی🦋
•••🌺🍃••• عزيزانم‌! اگر شبانه‌روز شكرگزار خدا باشيم كه نعمت اسلام و امام را به بما عنايت فرموده‌، باز هم كم است‌. آگاه باشيم كه صدق نيت و خلوص در عمل‌، تنها چاره‌ساز ماست‌. بدانيد اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست‌.هميشه به ياد خدا باشيد و فرامين خدا را عمل كنيد‌. پشتيبان و از ته قلب مقلد امام باشيد‌💚 اهميت زياد به دعاها و مجالس ياد اباعبدالله (ع‌) و شهدا بدهيد كه راه سعادت و توشه آخرت است‌. همواره تربيت حسيني و زينبي بيابيد و رسالت آنها را رسالت خود بدانيد‌. و فرزندان خود را نيز همانگونه تربيت كنيد كه سربازاني با ايمان و عاشق شهادت و علمداراني صالح و وارث حضرت ابوالفضل (ع‌) براي اسلام بار بيايند‌
👌
🕊
با هر کسی رفیق‌ بشوی، شکل‌ و فرم‌ آن‌ را میگیری فکرش‌ را بکن...🌱 اگر با شھدا رفیق‌ شَوی چه‌ زیبا‌ شکل‌ میگیری(: #شهیدانہ/#شهیدبابک‌نوری🪴
「﷽」 💌فرازی از وصیتنامه شهید: خدایا  گناه‌های من را ببخش، اشتباهاتم را در رحمت و مغفرت خودت ببخش و تا وقتی‌که مرا نبخشیدی از این دنیا مبر🌱 تا وقتی‌که راهم راه حق هست مرا بمیران. خدایا کمکم کن تا در راه تو قدم بردارم و در راه تو جان بدهم♥️ من با خدای خود عهدی بسته‌ام که تا مرا نیامرزید مرا از این دنیا مبرد. 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊•• بخشی از وصیت نامه شهید: راه نجات فقط پیروی ازامام خامنه ای می باشد!! بنده حقیر کوچکتر از آنم که نصیحت کنم اما به همه برادران و خواهران خود وصیت میکنم پیرو ولی فقیه زمان باشید و بدانید این انقلاب با هزینه های فراوان به دست ما رسیده است و راه نجات فقط پیروی از امام خامنه ای می باشد🇮🇷 بروید و وصیت شهیدان راه حق و سیره عملی آنان علی الخصوص سرور و سالار شهیدان امام حسین( ع) را مطالعه کنید و الگوی خود قرار دهید👌 سفارش میکنم به زیارت عاشورا و مداومت بر روضه امام حسین (ع) که در آن برکات فراوانی است و بنده حقیر هر چه دارم از آن دارم و بس.🙂 سهم‌شمایک‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید📿 🥀