#متن_خاطره
🌷 زمستان بود و دم غروب کنار جاده یک زن و ُیک مرد با یک بچه مونده بودن وسط راه. من و علی هم از منطقه بر میگشتیم. تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون. پرسید: کجا میرین؟ مرد گفت: کرمانشاه. علی گفت: رانندگی بلدی گفت بله بلدم. علی رو کرد به من گفت: سعید بریم عقب. مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا. عقب خیلی سرد بود، گفتم: آخه این آدم رو میشناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟ اون هم مثل من میلرزید، لبخندی زد و گفت: آره، اینا همون کوخ نشینایی هستن که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس...
📚 شهید علی چیت سازیان
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✍️راهکار جالب یک #نوجوان_شهید
برای رفتن به #مدرسه
🌹به گوش دانشآموزان برسانید
#متن_خاطره
نمیدونستم هر وقت میخواد بره مدرسه ، وضو میگیره .
چند بار دیدم که تویِ حیاط مشغولِ وضو گرفتنه...
بهش گفتم: مگه الان وقتِ نمازه که داری وضو میگیری؟
گفت: مادر جون! مدرسه عبادتگاهه ، بهتره انسان هر وقت می خواد بره به مدرسه وضو داشته باشه...
🌷خاطره ای از زندگی نوجوان
#شهید_رضا_عامری
📚منبع: کتاب دوران طلائی ، صفحه 54
#مدرسه_عبادتگاهه
#یاد_شهدا
🌴 🌹🍀
هدایت شده از بهشت ایران
#متن_خاطره
🌷 زمستان بود و دم غروب کنار جاده یک زن و ُیک مرد با یک بچه مونده بودن وسط راه. من و علی هم از منطقه بر میگشتیم. تا دیدشون زد رو ترمز و رفت طرفشون. پرسید: کجا میرین؟ مرد گفت: کرمانشاه. علی گفت: رانندگی بلدی گفت بله بلدم. علی رو کرد به من گفت: سعید بریم عقب. مرد با زن و بچه اش رفتن جلو و ما هم عقب تویوتا. عقب خیلی سرد بود، گفتم: آخه این آدم رو میشناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟ اون هم مثل من میلرزید، لبخندی زد و گفت: آره، اینا همون کوخ نشینایی هستن که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس...
📚 شهید #علی_چیت_سازیان
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca
بسم رب الشهداء...
#متن_خاطره
🌷 گفت: آقای امینی جایگاه من توی سپاه چیه؟ سئوال عجیب و غریبی بود! ولی میدانستم بدون حکمت نیست. گفتم: شما فرمانده نیروی هوایی سپاه هستین سردار. به صندلی اش اشاره کرد. گفت: آقای امینی، شما ممکنه هیچ وقت به این موقعیتی که من الان دارم، نرسی؛ ولی من که رسیدم، به شما میگم که این جا خبری نیست! آن وقت ها محل خدمت من، لشکر هشت نجف اشرف بود. با نیروهای سرباز زیاد سر و کار داشتم. سردار گفت: اگر توی پادگانت، دو تا سرباز رو نمازخون و قرآن خون کردی، این برات میمونه؛ از این پست ها و درجه ها چیزی در نمیآد ...!
📚 شهید حاج احمد کاظمی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
#شهید_آقا_سجاد_زبرجدی🕊
.
#متن_خاطره🌹
💠نصف حقوقش را صرف خیریه
میکرد
💠 عباس نصفی از حقوق ماهانهاش را صرف امور خیریه میکرد. در واقع او بخشی از حقوقش را به دو خانوادهای میداد که یکیشان بیمار سرطانی و دیگری بچه یتیم داشتند. باقی حقوقش را هم بخشی صرف امور روزمرهاش و بخشی را خرج هیئات و مراسم مذهبی میکرد. در طول ماه شاید 20 روزش را روزه میگرفت و غذایی که محل کارش به او میدادند، به خانوادههای مستمند میداد. یکبار که میخواست به مأموریت برود، دو، سه غذا توی خانه گذاشت و به پدرمان گفت شما برای فلان خانواده ببر. بابا گفت من خجالت میکشم دو غذا دستم بگیرم و ببرم. اما عباس اصرار داشت که اگر کم هم باشد باید به مردم کمک کرد و باری از دوش کسی برداشت. راوی:خواهر شهید #شهید_عباس_آسمیه #یاد_نامشان_گرامی 🌹 #راهشان_پر_رهرو ✨❤🌹
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
#متن_خاطره
🌷در کردستان با شهید رضایی در یک سنگر بودیم. هوای کردستان در آن ايامِ زمستان، برف و کولاکِ وحشتناک و دما زیر صفر درجه بود. حتى برف روی زمین یخ زده بود. وقتِ اذان شد. ما از شدت سرما در داخل سنگر به خود میلرزيديم!!
شهید رضایی بیرون از سنگر رفت. به ایشان گفتم: فلانی یخ میزنى تا بری!! گفت: نه، اذان و نماز به وقتش مناسب هست. یک ظرف برداشت، رفت یخ های بیرون را شکست. يخ ها آب که شدند، وضو گرفت و نمازش را خواند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
📚 شهید حسين رضایی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
#شهدا
#مذاکره
#شهید
#سپاه_پیروز
#آمریکا
#ایران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#متن_خاطره
🌷در کردستان با شهید رضایی در یک سنگر بودیم. هوای کردستان در آن ايامِ زمستان، برف و کولاکِ وحشتناک و دما زیر صفر درجه بود. حتى برف روی زمین یخ زده بود. وقتِ اذان شد. ما از شدت سرما در داخل سنگر به خود میلرزيديم!!
شهید رضایی بیرون از سنگر رفت. به ایشان گفتم: فلانی یخ میزنى تا بری!! گفت: نه، اذان و نماز به وقتش مناسب هست. یک ظرف برداشت، رفت یخ های بیرون را شکست. يخ ها آب که شدند، وضو گرفت و نمازش را خواند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
📚 شهید حسين رضایی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
#شهدا
#مذاکره
#شهید
#سپاه_پیروز
#آمریکا
#ایران
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هدایت شده از کوچه شهدا✔️
🔸استدلالِ هوشمندانهی شهید؛ برای کمک به خانواده اعدامیها...
#متن_خاطره|دستور داد لیستی تهیه کنیم از خانـوادههای فقیــری که سرپرستشون توی درگیری با نیرویانتظامی کشته شده، یا بخاطر قاچاق موادمخدر اعدام شده بودند. میگفت: میخوام براشون کمک بفرستم... همه بُهتشون زد و اعتراض کردند که اینا بچههای ما رو شهیدکردند و با نظام مشکل دارن... اما نورعلی روی حرفش موند و گفت: سرپرستشون یه اشتباهی کرده، چه ربطی به خانوادهی اونا داره؟ بچههای اینا که مجرم نیستند؛ اگه ما زیر پر و بالشون رو نگیریم، جذبِ دشمـن میشن... خودش هم بهشون سر میزد و پیگیر بود تا برای تحصیل بچه هاشون مشکلی پیش نیاد...
👤خاطرهای از زندگی سردار شهید نورعلی شوشتری
📚راوی: کتاب “ نورعلی” نگاهی به زندگی و خاطرات شهید شوشتری
#شهــــــدآء
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯