eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
128 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
ء . پرواز به خدا میرِسد آری ای‌کاش مرا هم برسانند بھ آنهـا . !♥️
🌹🕊🥀🥀🕊🌹 مردم رفتند ماهم می رویم را به جان امام نگذارید یاد امام جبهه و خاطره ها محو شود کردن , ادای دین خون سرخی ست که در راه دین و ناموس و شرف واستقلال و آزادی ما این خاک پرور ریخته شده است را به کلامی به نوائی به خاطره ای به تصویری شعر و زمزمه ای یاد شادی روح و 🌹🕊🥀
ء . پرواز به خدا میرِسد آری ای‌کاش مرا هم برسانند بھ آنهـا . !♥️ ┄┅┅❅❁❅┅┅🖤 شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤
متبرکـ استـ تمـامـ روزی که صبحش با یاد شما آغاز شـود ؛😍 ای شهیــدان ...✨🌸 مصطفی رسول هادی دلها 🕊
💢 . ▪️محمد زمانی که به جبهه می رفت، احمد کلاس چهارم بود. به او سفارش کرد که از کبوتر هایم مراقبت کن. برایشان گندم بریز و من هم زمانی که برگردم برایت فشنگ می آورم. احمد هم به او قول داد و مراقب بود اما زمان شهادت او کبوتر هایش بسیار سر و صدا می کردند و هر چقدر گندم می ریختیم به هیچ عنوان نمی خوردند. به نقطه نقطه اتاق می رفتند و از خود صدا در می آوردند. من دلم شک می افتاد که حتما محمد به شهادت رسید که این ها بی قراری می کنند. به احمد گفتم  تو برای کبوتر ها گندم بریز. احمد جواب داد مادر اصلا نمی خورند و دور سرم می چرخند. دو روز گندم نخوردند. بعد از سه، چهار روز خبر شهادت او را آوردند و ما فهمیدیم که از روزی که آن ها بی قرار بودند، او به شهادت رسید. روز تشییع جنازه اش، کبوتر ها روی جنازه اش آمدند. حتی عکس آن روز موجود است. ما آن ها را از امامزاده عباس بردیم اما آن ها برگشتند. زمانی که محمد تیر خورد، به دوستش گفت: «جیب کاپشن من دو تا فشنگ است من به برادرم قول دادم که از کبوترم خوب مراقبت کند و من برای او آن ها را ببرم. دوست و هم سنگرش فشنگ ها را آورد و گفت: احمد، برادرت محمد این ها را برای تو فرستاد.» . 🎥بیاد احمد و محمد یوسفی برنتی_ با شهیدان یوسفی بزودی در هفت تپه ی گمنام. . 🌹 اینجا گذری بر قدمگاه شهیدان است 👇یاد شهدای غواص دست بسته کانال🌹175نفر🌹 @nafar175 دعوت کنید آدرس رانشر دهید
🇮🇷🌹🕊🥀🕊🌹🇮🇷 از شخصـے پرسیدند : تا بهشت چقدر راه است ؟ گفت : یڪ قدم گفتند : چطور ؟! گفت : مثل یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است . 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🇮🇷🕊🌹
باز کن پنجره را صبــح آمده تا دوست داشتنت را از نو گوشزد ڪند ...😍 مصطفی رسول هادی 🌹 ࿐჻❥⸙💚💚💚⸙❥჻࿐
من استغفار ڪردم، از نگاه شما، نمے دانم... اجابت مے شود این توبہ ڪردن هاے با اڪراه؟! مصطفی رسول هادی دلها ❤️ 🌷 ࿐჻❥⸙💚💚💚⸙❥჻࿐
🥀🌹🕊🌴🕊🌹🥀 از طرف من به بگویید چشم و تبلور به شما دوخته است . بپاخیزید و اسلام را و خود را دریابید نظیر انقلاب اسلامی ما در هیچ کجا پیدا نمی شود . شادی روح و 🥀🕊🌹
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 آرمان فراموش نشود دیدید در وصیّت‌نامه‌های چقدر درباره‌ی توصیه شده ، خب یک حکم دینی است . این آرمان فراموش نشود. " این‌جور نباشد که تصوّر بشود فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در دنیا می کنند ، بالاخره هر کشوری دشمنی دارد ، گاهی جنگی اتّفاق می‌افتد ، جوانهایی می روند در جبهه و می جنگند ، کشته می شوند یا زنده بر می گردند یا مجروح بر می گردند ، اینها هم مثل آنها " این نبود قضیّه ، قضیّه قضیّه‌ی دین بود، قضیّه‌ی آرمان الهی بود ، قضیّه‌ی حاکمیّت اسلام و انقلاب بود . ۱۳۹۵/۷/۵ 🥀 🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌷🕊🥀 از شخصی پرسیدند : تا چقدر راه است ؟ گفت : گفتند : چطور ؟ گفت : مثل یک را که روی شیطانی بگذارید دیگرتان در است . 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🕊🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 ماه مثل نوری تو همیشه تو می مونن دلبستن به مثل نور میکنم من فکه و طلائیه به خدا خاکش چزابه و دهلاویه مناطقیه که عجب جای با مثه باشم چی میشه بدون ها نمیشه دلم با همیشه پر زده دل برا از تو سینه برا تا به کرب و بلای با عشق و ایمان و صفا جت دادن تو راه مثله شاه کرب و بلا عاشق بودن فدایی پیر بودن غرق شور و شین بودن دلداده حنین بودن بی همتا توی بودن سربند یا می بستن دل به دار نبستن همیشه تو ما هستن پیچیده باز میون بوی جبهه یاد ردانی پور و همت یا رو لباشون پرچمشون موندن پای یا عبادتم رهرو و ولایتم تشنه خدمت به سعادتم بسیجیم و با صفای دل ماست شفاعت تو محشر دست علی اکبر 🌹 🕊🥀
🕊🇮🇷🌹🌴🌹🇮🇷🕊 💐 سفارش این حقیر به جوانان و نوجوانان این است که هر چه سریع تر با اسلام آشنا شوید که در آینده باید مبلغ اسلام در کشور های دیگر باشید . بنابراین سعی کنید با حفظ سنگرهای مقدس خویش که همانا مدارس می باشد ، در به ثمر رسانیدن خون نقش خود را ایفا نمائید ، ان شاءالله خداوند در این راه شما را یاری نماید . 🌹 🕊 🌹 🌹 🥀🌹🇮🇷
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 در وصیت نامه در خواست کرده که در حرم حضرت دفن شود و علت را نزدیکی شرافت این مکان با کربلا بیان می‌کند او همچنین می‌خواهد که برای او دعای زیاد بخوانند و نسبت به این دعا اظهار علاقه می‌نماید و در آخر می‌گوید . رضیت‌ بالله ربا… به اینکه الله من است… و این وصف راه خدا است که در آمده است : رضی‌الله عنهم و رضو عنه ، آنها از پروردگارشان دارند و نیز از آنها است علیه‌السلام در روز به حُر فرمودند : تو آزاده‌ای (حُر) همانگونه که تو را نامید. باید گفت نیز پاکیزه و از این جهان رخت بر بست . همانگونه که او را نامید . 🌹 🌴🥀
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 طلوعی دوباره است ... که تو را میخواند و در رگهای جاریست می گوید برو و میخواند بیا ... آنگاه در آغوش و "الله" جای میگیری سلام برشما که خدا شد و شما را کرد با ما را هم کنید 🌴 🕊🌹
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀 و یاد و خاطره دانشجویان شانزدهم آذر 1332 ، والامقام ، ، و و بیش از دانشجوی و هسته ای گرامی باد . شادی روح و خصوصاً 🕊 🕊🌹
🕊🥀💐🌹💐🥀🕊 به روایت هنگام حضور سربازان در دانشگاه و مقابل دانشکده فنی، دکتر سیاسی، - رئیس دانشگاه- مهندس خلیلی -رئیس دانشکده فنی- و دکتر عابدی -معاون وی- سعی کردند که با مذاکره نیروهای نظامی را از دانشکده فنی خارج کنند ولی توفیقی به دست نیاوردند و حتی دکتر سیاسی اظهار داشت که این جا سربازان جانباز هستند و از مقامات بالاتر دستور می‌گیرند و از این جهت من قادر نیستم کاری انجام دهم. سربازان به دانشکده‌ها حمله کردند و بدیت ترتیب سه تن از دانشجویان به نام‌های ، و به رسیدند و 27 نفر دیگر دستگیر و عده زیادی مجروح شدند . انتشار خبر واقعه 16آذر و و مجروح شدن دانشجویان، بسیاری از دانشگاه‌های اروپا و آمریکا، با دانشگاه تهران ابراز همدردی کردند. در مراسم برگزاری سومین روز مقتولین، دهها هزار تن از مردم تهران و شهرستان ها بر سر مزار در امام زاده عبدالله در شهر ری جلوگیری کنند، با شکست روبه‌رو شد و دانشجویان به عنوان اعتراض به جنایت‌های دولت کودتا، مدت 15 روز از شرکت در کلاس‌های درس خود داری نمودند . حادثه 16 آذر 1332 به عنوان یک روز «مقاومت تاریخی» در تاریخ دانشگاه تهران ثبت شد. از آن پس همه ساله، دانشجویان دانشگاه تهران و دیگر دانشگاه‌های ایران مراسمی به یاد آن روز بر پا کردند تا آنکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی روز 16آذر به عنوان در تاریخ ایران گنجانده شد . شادی روح و 🌹 🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 محمود هفته قبل از خواب امام زمان (عج) را می‌بیند و آقا ندای را به او می‌دهد. مدام می‌گفت: دوست دارم شوم. از آنجایی که در جبهه نشده بود، همیشه آرزوی بر دلش مانده بود. حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و می‌گفتم به تنهایی چه‌طور بچه‌ها را بزرگ کنم؟ روی خانم‌ها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع می‌ریخت که چرا جامعه اینگونه شده است. مدام توصیه می‌کرد که با مردم باشید. همیشه بعد از تروریستی که رخ می‌داد، خیلی ناراحت می‌شد و می‌گفت : دعا کنید که خون را بگیریم و دشمن را نابود کنیم. راوی : 🌹 🥀🕊
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از هوایی تنفس می کنیم که بوی خون میدهد در زمینی راه میرویم که از خون گلگون است و این بر همه اعمال ما ناظرند.... 🌹 🌹🕊 🌹🕊🌹 🌴 🌴🌹
😍❤️ صبح استـــ و گــل در آیــنہ بیــدار مےشــود خورشیــد در نــگاه شما، تڪرار مےشــود مصطفی رسول هادی دلها روزتــــون متبـــرڪ بـــہ نگـــاه شهیـــدا ❤️ 🦋]🦋
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 همه انسانها می میرند ولی این سرنوشت همگانی را به بهترین وجه سپری کردند . وقتی قرار است این برای انسان نماند چه بهتر در راه این رفتن انجام بگیرد . سلامتی و تعجیل در فرج و نائب بر حقش 🌴 🕊🌹