#خاکریز_خاطرات🌿
دوره جوانی ابراهیم بود. در بازار کار میکرد. ابراهیم هفته ای یکبار ما را در چلوکبابی محل دعوت میکرد. چند هفته گذشت.
یکبار گفت: امروز مصطفی پول غذا را حساب کرد. همه از او تشکر کردیم. 😊
هفته بعد گفت: امروز سعید پول غذا را حساب کرد و همینطور هفته های بعد...
ابراهیم شهید شد. یکروز دور هم نشسته بودیم. بحث چلوکباب شد. مصطفی گفت: یادتان می آید که ابراهیم گفت مصطفی امروز پول غذا را میدهد؟ آن روز هم پول را ابراهیم داد. اما برای اینکه من خجالت نکشم...
💫سعید با تعجب گفت: من هم همینطور... و بقیه هم همین را گفتند.
آن روز فهمیدیم در تمام مدتی که ما با ابراهیم چلوکباب میخوردیم تمام پول غذا را خودش میداد.
چون ما از لحاظ مالی ضعیف بودیم؛ اما این کار را کرد که ما هم از غذای خوب لذت ببریم.
چه آدمی بود این ابراهیم..✨
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
📔 برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم2
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
#خاکریز_خاطرات🌿🌼
توی مسجد یه گروه تئاتر داشتیم. منو حسین هم عضوش بودیم. نمایشهامون غالبا طنز بود.😄
یعنی امکان نداشت شما بشینی پای اجرای ما و خندهات نگیره😁
اصن همین نمایشهای طنز یکی از ابزار جذب به مسجد بود.
یادمه یبار تو یکی از نمایشها قرار بود من بمیرم، حسین هم نقش ملک عذاب من رو توی اون دنیا بازی کنه.😰
یادش بخیر... انصافا اونقدری منو زد که هیچوقت یادم نمیره.😁😢
الانم یاد عذابهای اون نمایش ميفتم بدنم درد میگیره. عجب نمایشی شد.
بچهها زمینو گاز گرفته بودن از خنده ... 😂🤣
#شهید_حسین_ولایتی_فر✨
#عزیز_برادرم🖇
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆◆eitaa.com/joinchat/1457193077C449aab4b54
#خاکریز_خاطرات🌿
صبح شنبه میرفت اهواز و تا چهارشنبه سر کار بود.
آخر هفتهها هم که میومد دزفول معمولا وقتش پر بود. بعدا شنیدم که تو همون یکی دو روزه با گروهی میرفت و بصورت جهادی توی مناطق محروم کار میکرد.
به ما میگفت جمعه ها با رفقا میریم تفریح.
یبار دخترم گفت مامان حسین میره بنایی، دستاشو نگاه کن چقدر زبر شده؟ ما بعد از شهادتش لباسهایی که باهاشون میرفت کار جهادی رو پیدا کردیم و عکسهاشو دیدیم ..
#شهید_حسین_ولایتی_فر 🌹
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
🖇✨ #شب_دهم_چله زیارت عاشورای امشب تقدیم به #شهید_غلامرضا_بامدی 🌹 ◆@shahidzoalfaghari◆
#خاکریز_خاطرات🌿
🎙مادر شهید:
در مدتی که غلامرضا را باردار بودم خیلی دعا و قرآن میخواندم📿. مخصوصا دعای نادعلی را زیاد زمزمه میکردم.
با علاقه زیادی که به ائمه داشتم او را بیمه حضرت زهرا(س) کردم.🖇✨
گفتم: یا بیبی خودت همیشه مراقب پسرم باش.
غلامرضا سفری میرفت میگفتم: یا بیبی او را سپردم به شما. و هر وقت که بر میگشت همانجا به سجده میافتادم و میگفتم: بیبی جان ممنون که باز پسرم سالم برگشت. 🤲🏻
#شهید_غلامرضا_بامدی
#خاکریز_خاطرات 🖇
اثر فوقالعاده اشک!🌱
می گفت: آدمی که گناه میکنه، قلبش سیاه میشه.
قلب آدم مثل یه صفحهی سفیده، با گناه قطره قطره سیاهی رو قلب میشینه و سیاهش میکنه.
اما اشک، همهی اون سیاهیها رو شستشو میده و پاک میکنه.✨
"شهید عبدالحسین خبری"🌹
#زندگی_به_سبک_شهدا
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
#خاکریز_خاطرات 🌱
یکی از سربازاش میگفت: وقتی مرخصی میخواستیم فقط به یه شرط برامون امضا میکرد🖊
اونم این بود میگفت وقتی رسیدی خونه مادرت از دیدن تو خوشحال شد، برای شهادت من دعا کنه.🕊
خوشبحالت رفیق خوشبخت ما...
🗓۶ تیر ماه #سالروز_تولد
🌼 #شهید_حسین_ولایتی_فر
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
شهید هادی ذوالفقاری...♡
شهید عماد مغنیه🥀 #شب_سوم #محرم
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا
▪️یک ماه قبلاز شهادتش که باهم رفته بودیم دمشق، زیارت #حضرت_رقیه (س)، وقتی میآمدیم بیرون، چشمهایش کاسهی خون بود.
آنقدر گریه کرده بود که انگار داشت برای همیشه خداحافظی میکرد.🥀
چندروزه آخر زندگیاش هم در دمشق اقامت داشت. مکرر به زیارت حضرت رقیه (س) میرفت.
شب آخر، چند ساعت قبلاز آن انفجار هم به زیارت رفته بود؛
شاید هم حاجت بیست و پنجسالهاش را از دختر سهساله امام امام حسین علیهالسلام گرفت که در همان روزهای شهادت حضرت رقیه شهید شد.🕊
#شهید_عماد_مغنیه
#محرم
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا
گفتم دارم ازاسترس میمیرم
گفت ی ذکر بهت میگم هربار گیرکردی بگو من خیلی قبول دارم گره کارمنم همین باز کرد( اخه خودشم به سختی اجازه خروج گرفت)
گفتم باشه داداش بگو
گفت تسبیح داری📿
گفتم اره
گفت بگو الهی به رقیه س حتما سه ساله ارباب نظر میکنه منتظرتم
قطع کردم چشممو بستم شروع کردم
الهی به رقیه س الهی به رقیه س...✨
10 تا نگفتم که یهو گفت این 5 نفر اخرین لیسته بقیش فردا
توجه نکردم همینجور ذکر گفتم که یهو اسممو خوندن
بغضم ترکید😭 باگریه گرفتم رفتم سمت خونه حاضر بشم
وقتی حسین رو دیدم گفتم درست شد
اشک توچشمش حلقه زد گفت الهی به رقیه س...💔
#شب_سوم #محرم
◆@shahidzoalfaghari◆
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا
🏴 قبل محرم داشتیم تو حسینیه پرده و سیاهی میزدیم و کارهای فضاسازی هیات رو انجام میدادیم،
حسین پرسید بچهها کسی میدونه شب سوم محرم کی میشه؟
گفتم فکر کنم چهارشنبه باشه.
وقتی شنید چهارشنبه است لبخندی نشست روی صورتش.
حسین نیروی لشکر ولیعصر اهواز بود و آخر هفتهها میومد دزفول.
به همه اهل بیت علاقه داشت ولی ارادتش به #حضرت_رقیه سلاماللهعلیها خاص تر بود.✨
خوشحالیاش از این بود که میتونست تو مجلس #شب_سوم هیات شرکت کنه.🖤
#شهید_حسین_ولایتی_فر
#محرم
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا
حسینآقا روزها کار میکرد و شبها درس میخواند...
🏴محرمها مادر شهید امیرعبداللهیان مراسم مفصلی میگرفت و میزبانی، مهمانان اباعبدالله را عهدهدار میشد،
این خانواده از کودکی حب حسین در دلشان ریشه دوانده بود🖤 و هرکدام از خواهر و برادرهای حسین آقا برای مراسم کاری میکردند،
برادر بزرگ حسین آقا که اکنون به رحمت خدا رفته است، تعزیه میخواند.🎤
درِ خانه خواهرم به مناسبتهای مختلف برای مهمانان باز بود.
سید مطهره خیلی مهماندار بودند، با اینکه حسین در 9 سالگی پدرش را از دست داد و به سختی امورات میگذراندند اما خیلی مهماندوست بودند.
برای حسین و برادر و خواهرش از دست دادن پدر خیلی سخت بود، اما جیکشان در نمیآید.
حسین چون بچه آخر خانواده بود، خوب یادم است که چقدر سخت کار میکرد، روزها کار میکرد و شبها درس میخواند. هروقت خانهشان میرفتیم در حال درس خواندن بود.📚
راوی یکی از نزدیکان شهید
#شهید_حسین_امیرعبداللهیان🌹
#محرم
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
هادی خيلی تودار بود.
وقتی برای هادی مراسم گرفته بوديم يک خانمی آمد و گفت:
«برادرت به ما كمک زيادی كرده است. ما اوضاع مالی خوبی نداشتيم اما برادر تو خيلی به ما كمک ميكرد.»
هيچكس نمیدانست هادی از اين كارها ميكند. خيلی برايم سخت است كه الان میفهمم انقدر كم هادی را شناختم..
📚پسرک فلافل فروش
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری 🌹
#محرم
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆
#خاکریز_خاطرات
#زندگی_به_سبک_شهدا
گفتم آقای رئیسی چرا تیم رسانه ای شما اینقدر ضعیفه؟ اینقدر کارهای بزرگ انجام می دهید و مردم متوجه نمی شوند.❗️
اینطور باشه دور بعد رای نمی آورید.
نگاهی به من انداخت و گفتند: بخوام رسانه رو قوی کنم باید مرتب از خودم تعریف کنم و کار خوبی نیست.
اما برای دور بعد نام من رو توی نامزدها نخواهی دید.
باتعجب گفتم چرا؟😳
گفت: وقتی آمدیم اوضاع کشور واقعا بحرانی بود و خدا لطف کرد شرایط بهتر شد و کشور از لبه پرتگاه دور شد، الان دیگه هرکی رئیس جمهور بشه مشکلات کمتری خواهد داشت.
📙رئیسی روحانی بود. اثر گروه شهید هادی
#محرم
✔️به جمع ما بپیوندید↓
◆@shahidzoalfaghari◆