•🏠•••
↫ در داخل خــانه
به زن مثل گــ🌸ـل باید نگاه کرد
_مقام معظم رهبری
میلاد با سر سعادت #حضرت_زهرا سلام الله علیها
و #روز_مادر بر تمام بانوان ایرانی مبارک باد
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
➕ این مرد با انقلابش دنیا رو تکون داد
اما در جواب عروسشون که میگن خوش بحال
شما کارهای بزرگی برای اسلام کردید میگن من
حاضرم همه اون کارهای بزرگ رو بدم به شما
در عوض ثواب دو ساعت بچه داریتو بدی به من،
بله دوستان اینه جایگاه زن و مادر در اسلام.
#روز_مادر
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
#پیام_شما 💌
ارتباط معنوی با شهید مدافع حرم محسن حججی
من۹سالم بود با شهید محسن حججی اشنا شدم از همون ۹سالگی شد برادر شهیدم تا الان که،۱۴سالم هست
۱۳سالگی بت چند بهانه ولش کردم
بعد از ۱۲۰روز بعد دوباره به یادداداش محسن افتادم صداش زدم اونم دوباره جوابمو داد بااینکه من بی وفایی کردم در حق داداشم اما اون دوباره دستمو گرفت ولم نکرد هروقت خواستم زمین بخورم دستمو گرفت و نذاشت زمین بخورم من الان ۱۴سالم هست و عاشق داداشم هستم ومطمئنم هیچ وقت منو ول نکرد مثل یک برادر پشتم بود
همیشه میگن باشهید رفیق بشی شهید میشی من شهادتم رو از داداش محسن گرفتم و...
والان با کمک داداش محسن سعادت این رو پیدا کردم که بروم راهیان نور و سر مزار عزیز ترین کسم داداش محسنم
ای عزیز برادرم ای عزیز آسمانی من برادرشهیدم داداش محسن من عشق را از تو آموختم. آموختم رسم مردانکی را
داداش محسن عزیزدلم جانم را که هیچ جهانم را فدای فرشته آسمانی مثل تو میکنم
رسم شهادت و شهادت پروری را از شما آموختم دروجودم چنان شعله ور گشته این عشق که هیچ گونه نمی توانم از فورانش کم کنم کاش بتوانم تو را از خودم راضی نگه دارم اما میدانم گاهی گناهانم باعث رنج تو میشود و
دوست دارم لیاقت این رو داشته باشم اینگونه شهید بشوم که شما شدی 🖤
این حسی که الان دارم رو با وجود داداش محسن حس کردم هیچ وقت نمیخوام این حس رو از دست بدم🥹☺️
#شهید_محسن_حججی
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
#پیام_شما 💌
سلام وقتتون بخیر
شاید اهل فوتبال باشین ولی اگر هم نیستین بازم این خاطره رو بخونین ...
من چند روز بود که داشتم کتاب سلام بر ابراهیم۲ مربوط به شهید ابراهیم هادی رو میخوندم و هنوز بهش توسل نکرده بودم شب بود فوتبال مقدماتی جام جهانی ایران و قطر شروع شد و شک داشتم که ایران بتونه ببره و با علاقه نشستم به تماشا کردن ولی دیدم قطر یه گل رو به ایران زد آخرای نیمه اول و خب چون تیم قطر یه بازیکن خیلی حرفه ای به نام اکرم عفیف داشت واقعا ناامید شدم و خیلی ناراحت بودم ناگهان توی دلم به ابراهیم هادی توسل کردم بهش گفتم شهید هادی اگه تو دوست داری برادرم بشی اگه واقعا به خاطر رضای خدا رفتی یه کاری کن امشب ایران ببره منم الان برات صلوات میفرستم شروع کردم به صلوات فرستادن بعد دیدم ناگهان یه دفعه یه گل خیلی خوشگل زدن خیلییی خوشحال شدم ... بعدش نیمه اول تموم شد باز فوتبال شروع شد و من همونطور برای ابراهیم هادی هنوز صلوات میفرستادم نفهمیدم چطوری ایران ۵ تا گل دیگه هم زد ولی نامردا ۴ تا رو قبول کردن ولی خیلییی عالییی بود خودم تعجب کرده بودم و ایران ۴ به ۱ قطر رو برد واقعا اون شب رو هیچ وقت یادم نمیره🙂
اگه اینو خوندین یه صلوات به شهید ابراهیم هادی هم هدیه کنین حتما جوابتونو میده❤️
#شهید_ابراهیم_هادی
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
#پیام_شما 💌
سلام
همه از شهدای اسم و رسم دار گفتن🙂
اما من اومدم از شهید گمنام بگم
امسال سر کلاس بودم که اومدن گفتن برای راهیان نور اسم مینویسیم خیلی خوشحال شدم اسم خودم و دوستمو نوشتم(پارسال هم با دوستم برای اولین بار رفتیم)
گفتن که قرعه کشی میکنن و اسم هرکسی در بیاد میتونه بره
من یکم ناامید شدم گذشت تا روز قرعه اسم دوستم در اومد ولی من نه دلم گرفت و گریه کردم گفتم یعنی انقدر بدم که شهدا نمیخوان من برم همون لحظه گفتن یک نفر گفته نمیتونه بیاد و اسم منو نوشتن
اما استرس داشتم که نکنه یکدفعه ای نشه و نتونم برم
اما بلاخره رفتم
روز آخر که میخواستیم برگردیم رفتیم سر مزار چند شهید گمنام
من سر مزار یک شهید گمنام نشستم و درد و دل کردم بعد یه نگاهی انداختم به اطراف گفتم یعنی واقعا از بین این همه آدم اصلا صدای منو میشنوی
اگه صدامو میشنوی یه نشونه بهم بده
چند لحظه بعد اعلام کردن که تربت کربلا آوردن و قرعه کشی میکنیم و تقدیم میکنیم
و چند لحظه بعد اسم منو خوندن🥺واقعا فکر نمیکردم شهید گمنام انقدر زود جوابمو بده
و الان که بیشتر از یکماه هست که برگشتم هنوز نگاه این شهید رو توی زندگیم احساس میکنم
امیدوارم قسمتم بشه و برم خادمی شهدا
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ثواب بی نظیر کار کردن زن در خانه
هیچ وقت فکر میکردی خانم ها با
خانه داری اینقدررر ثواب میبرن⁉️🤔
#روز_مادر🌹
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شادمانه🎉
بوی گل و سوسن و یاسمن اومد
اسم علی شیــــر خیبر شکن اومد😍
تصویر ایوون طلا تو ذهن من اومد❣
🎙حسین حدادیان
#روز_مادر
#میلاد_حضرت_زهرا
الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
به دل نگیرید اگر تولد شما را تبریک نمی گویند،
ذوق ولادت مادرتان غافلگیرشان کرده.✨
تولدتان مبارک،
بزرگ مرد سرزمینم🌹
#میلاد_امام_خمینی
#روز_مادر
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاه کلید حاجت روایی🔐
(کـــــارسـازتریـن توســل، توسـل بـه
حضرت زهرا سلام الله علیهاست)
#روز_مادر🌸
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
#پیام_شما 💌
#کرامت_شهدا
سلام
راستش با وجود اینکه متحول شدم و خدارو شکر ایمانم رفته بالا اما هنوز مطمئن نیستم که این اتفاقی بوده یا واقعا کرامت شهید بوده اما خواستم باهاتون درمیون بزارم شاید شما منو مطمئن کردین.
شهریور ماه بود و تازه داشت حالات معنوی در من شکل میگرفت و خیلی میدیدم که همه دارن از خواص نماز شب میگن یه حاجتی داشتم و به همون نیت یه شب نماز شب خوندم اما نشد خیلی ناامید شدم با خودم میگفتم لابد اشتباهه لابد دروغه تا اینکه یه شب یه شهید اومد به خوابم از اون خواب حتی شکل و شمایل مزارش و راهی که رفتیم یادمه اما خودش نه، به من گفت هر چی داری از اون نماز شب داری، بعد که بیدار شدم با خودم فکر کردم شاید واقعا به صلاح نبوده و الان هم به این نتیجه رسیدم که اون چیزی که میخواستم واقعا باعث تباهی من میشد
گذشت تا اینکه مدرسه میخواست سفر راهیان نور ببره اما من اسمم در نیومد دلم خیلی گرفته بود با خودم گفتم اگر اون شهید راست میگفت و نماز شب خوبه پس این سفر رو هم خدا باید جور کنه خلاصه باورم نمیشد خیلی اتفاقی اومدن گفتن که جور شد و یه نفر انصراف داده جا باز شده و از همه عجیب تر اون مسیری که میگذشتیم همون مسیری بود که تو خواب دیدم اما بازم شهید رو نتونستم پیدا کنم حس میکنم یه شهید گمنام بود چون اونجا هم با شهدای گمنام خیلی بیشتر حس میگرفتم و بعد از اون سفر خیلی عوض شدم و حتی دنبال اینم که خادم شهید بشم اما میگن از درسات عقب میمونی درسته؟ به نظر شما چیکار کنم هم از درسام عقب نمونم هم این راه رو ادامه بدم و به خدا نزدیک بشم؟
راستی ممنون از کانال خوبتون چون یکی از کمک ها برای تحول من بود🌺
و اینکه لطفا تو کانالتون بزارین دخترا با وجود اینکه نمیتونن برن جنگ و شهید بشن چطوری میشه سرنوشت شون با شهادت رقم بخوره؟
التماس دعا
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
کرامت شهدا و راهیان نور
#پیام_شما 💌
سلام وقتتون بخیر
از کرامت شهدا بخوام براتون بگم
من یه دختری بودم که هم مذهبی بودم هم نبودم،چادر سرم میکردم،ولی نماز نمیخوندم،تو مهمونیها هم حجابم خوب نبود،شهدا رو هم قبول نداشتم...
قبل از اینکه وارد کلاس دهم بشم،یه دفعه حالم ریخت به هم،قشنگ حس کردم شیطان در من نفوذ کرد،خدا رو قبول نداشتم،اهل بیت رو قبول نداشتم،شهدا هم که از قبل قبول نداشتم
۳ ماه بعد معاونمون گفت بسیج،راهیان نور میبره،منم با شک اسممو دادم
رفتیم راهیان نور،روز اول گناه کردم و اصلا حس و حال معنوی نگرفتم،چون اصلا وقتی میگفتن ما میریم راهیان نور متحول میشیم،مسخرهام میومد و قبول نداشتم
روز دوم رفتیم طلائیه،نمیدونم چرا اینقدر عاشق طلائیه شدم...ولی باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد
تا اینکه روز بعدش رفتیم شلمچه...
روی تپهی سلام...
لب مرز نشسته بودما ولی نمیتونستم برم کربلا،
از شرمندگی شهدا...
قشنگ یادمه یه جایی از روضه تو شلمچه،مداح میگفت یه شهیدی بوده،بین سربندها دنبال سربند یا حضرت زهرا(سلام الله علیها)میگشته،بهش گفتن چرا اینکارو میکنی،گفته اخه من مادر ندارم،مادرم حضرت زهراست😭
یه جایی دیگه میگفت شما دخترید،باباهاتونو خیلی دوست دارید،ولی ازتون میخوام بپرسم تا حالا چند بار دست باباهاتونو بوسیدید؟حتما تا الان چندبار زنگ زدن،گفتن حالت خوبه دخترم؟یه دختر شهید بوده،استخونای پدرشو میارن،دختر میگه کفن بابامو باز کنید،میگن استخونه چیزی نیست،میگه باز کنید،کفن رو باز میکنن،میگه استخون دست بابامو بدید،استخون دست باباشو که میگیره میکشه رو سرش...میگه آخیش...چقدر نوازش پدر خوبه...😭
فرداش رفتیم معراج شهدای اهواز و اونجا بود که فهمیدم چقدر از قافله عقبم...
حقیقتش برادر شهیدم رو اونجا انتخاب کردم،توی اروند رود،بدون هیچ پیش زمینهای عکس شاسی شهید حججی رو گرفتم،اومدم خونه با خودم گفتم تو بدون هیچ تصمیم خاصی این عکسو گرفتی و برای اولین بار تو اتاق گذاشتی...از اونجا به بعد من برادر شهیدمو انتخاب کردم...
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم
به نیتِ لقای خدا و شهادت بود.
امروز بعد از گذشت این مدت راغب تر
شدهام که این دنیا محلی نیست که دلی
هوایِ ماندن در آن را بنماید!
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
از خداوند؛
تشرف به مقام #شهیدان،
همراهی با پیامبران،
و زندگی اهل سعادت را خواهانم؛
که به راستی ما برای او هستیم،
و به سوی او رهسپاریم...
-از فرمایشات مولا علی علیهالسلام💚
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
مبارزه با دشمنان آرزوی من بود...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام زمان ارواحنا له الفداه
به محبینِ من بگو آن لحظه
که احساس تنهایی میکنید
تنها چیزی که شما را آرام
میکند، من هستم ❤️🩹
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پرچم مولا در روز قیامت😍💚
🎙 حجتالاسلام حامد کاشانی
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
🔹 آیت الله بهجت (ره)
🔸 مؤمن باید خود را در همه حال،
در محضر امام زمان عج ببیند. توجه
داشته باشید هر کاری که میکنید در
محضر اوست ...
حضرت حتی از خیال شما آگاه است!
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
بدانید که شهادت
مرگ نیست رسالت است
رفتن نیست ، جاودانه ماندن است
جان دادن نیست بلکه جان یافتن است💚
#شهید_حمید_تقوی
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا افسرده ای؟
چرا مضطربی؟ چرا ناراحتی؟
هر مدت یک بار باید با خودمون خلوت کنیم و این ویدئو رو ببینیم
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
#زندگی_به_سبک_شهدا ✨
اوایل ازدواجمان بود.
یک شب از صدای دلنشین قرآن بیدار شدم . نور کم سویی به چشمم خورد.
از خودم پرسیدم : این نور از کجاست ؟
بعد از مدتی متوجه شدم از چراغ قوه ای🔦 است که علی روشن کرده بود تا نماز شب بخواند، چراغ بزرگتری را روشن نکرده بود که مبادا من از خواب بیدار شوم!
علی خیلی به من احترام می گذاشت.❤️
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_علی_شفیعی🌷
#سالروز_شهادت
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنجا
فقط کمی آن طرف تر
هوا ، هوای حسین است...🫀
📍یادمان علقمه
#راهیان_نور
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
062.mp3
2.21M
#سوره_جمعه
#امام_صادق_علیهالسلام:
- هر کس این سوره را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود.
متن سوره جمعه
#بخونیمباهم؟!
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
#زیارت_نامه_شهدا🌹🍃'
"بـسماللهالࢪحمنالࢪحـیم"
السَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#یاد_کنیم_شھدا_را_با_صلوات💚!
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
خود را چنان زِ هجر تو گم کردهام ڪہ هست
مشڪل تر از سراغِ توام جستوجویِ خویش!
#سلامٌعلیآلِیاسین
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
#پیام_شما 💌
چرا صبر نکردید تا اونا بیان ؟؟
...
توی یه مغازه یا فروشگاه بودم. کارم که تموم شد، همین که میخواستم از اونجا خارج شم، دیدم جلوی در کفشهام نیست!
(نمیدونم چرا، ولی جلوی این فروشگاه باید کفشهاتو درمیآوردی.)
من داشتم بین کفشها دنبال کفشهای خودم میگشتم. همین که جلوتر رفتم، تعداد خیلی زیادی کفش اونجا دیدم. مثل زمانی که مجالس بزرگ برپا بشه و کلی کفش جلوی در باشه. اما کفشهای خودمو پیدا نکردم.
جلوتر که رفتم، رسیدم به یه مکان خیلی بزرگ؛ مکانی شبیه به حرم یه امامزاده یا شاید یه مسجد بزرگ.
شب بود. وارد صحن اون مکان شدم. خیلی بزرگ بود و جمعیت زیادی اونجا بودن. متوجه شدم که اینجا یه مراسم یا برنامهای بوده و الان آخراشه.
توی صحن، موکت پهن شده بود. سفرهی طعام پهن شده بود و جمعیت، بعد از صرف شام، درحال ترک مجلس بودن. یه عده سرپا و یه عده نشسته بودن.
چون جمعیت خیلی زیاد بود و مراسم هم تموم شده بود و مردم درحال خروج بودن، کمی همهمه بود.
من بین اون همه آدم یکی از خادمهای مجلس رو پیدا کردم. بهش گفتم:
"کفشهای من نیست!"
گفت: "کفشهات چه رنگیه؟"
رنگ کفشهامو بهش گفتم، همون رنگ کفشهای این دنیا.
گفت: "کفشهات پیش منه!"
من خیلی متعجب شدم که بین جمعیتی به اون زیادی، چطور کفشهای من پیش اون خادم بود؟
به نظرم ازم پرسید که از کجا اومدین؟ و من گفتم فلان شهر. چون اون برنامه توی دزفول بود.
بعد دیدم که برای همون خادم روی گوشیش پیغام اومده. من پیامها رو میدیدم. پیامها از طرف کسی بود که برای من آشنا بود؛ خیلی آشنا.
پیامها از طرف حسین ولایتیفر بود!
خودش توی اون مکان نبود. توی پیامها با ناراحتی و تشر به خادمها و مسئولین مجلس، یه همچین چیزی میگفت:
"این مجلس برای کسانی بود که بیماری یا حاجتی دارن. چرا صبر نکردین تا اونها بیان و بعد مراسم رو شروع کنین؟"
من توی همون عالم خواب، از اینکه شهید داره ما رو میبینه و به قول خودش، حواسش به لحظهلحظههامون هست، از شدت تحیر و تعجب از حال رفتم.
وقتی به هوش اومدم، دیدم کنار یه جادهام و کنار اون جاده یه چیزی شبیه حسینیه یا شاید یه مسجد بود. حس میکردم اونجا برای آدمهایی هست که شاید عمل خاصی رو انجام میدن، مثل حج یا یه چیز اینطوری.
بعضی مغازهها هستن که توی خیابونهای اصلی و جادهها هستن. این مکان هم دقیقاً درب ورودیش مثل مغازهها کنار خیابون بود. اینجا هم باید کفشهامونو درمیآوردیم.
وارد اون مکان که شدم، یه چیزی شبیه به یه سکو یا پلهی بلند قسمت ورودی بود و از اونجا که پایین میرفتی، وارد حسینیه میشدی که فرش شده بود. یه مکانی شبیه حسینیهی امام خمینی، اما اونقدرها بزرگ نبود.
کسانی که اونجا بودن، درحال عبادت بودن.
من اونجا هم خانم دیدم، هم آقا. برام سوال بود چرا قسمت خواهران و برادران جدا نیست؟
دیوارها و نردههای حسینیه کامل سفید بود. وارد حسینیه شدم و همونجا نشستم.
یه صف بود که آقایون نشسته بودن. یه دفعه خشکم زد. بین اون همه آقا فقط صورت یه نفر رو دیدم. خودش بود، حسین ولایتیفر!
به نظر یکم چهرهش با چهرهی این دنیاش فرق داشت، اما خودش بود.
دیدم داره به من نگاه میکنه. نمیخندید، اخم هم نمیکرد، اما با جدیت به من نگاه میکرد. انگار میخواست من از این نگاه جدیش چیزی رو بفهمم.
دو سه بار، در حد یک لحظه نگاه میکردم به شهید و میدیدم هنوز داره نگاهم میکنه.
از اونجا بلند شدم و رفتم قسمت دیگهای از حسینیه نشستم. به محض اینکه نشستم، چند نفر اومدن و برای ما سفره انداختن. غذاهای خوشمزهای به نظر میرسید. شاید حسین میخواست جبران کنه یا از دلم دربیاره؛ اون دفعهی قبل که غذا به من نرسیده بود...
در جای دیگهای هم متوجه شدم که شهید هنوز درحال کمک و باز کردن گرههای مردم توی این دنیاست. (اون ماجرا رو بنا به دلایلی ترجیح میدم باز نکنم.)
پن: من مدتی بود که به دلیل ماجراهای پیچیدهای فکر میکردم شهید نگاهش رو از من برداشته و خیلی ناراحت بودم. ولی توی خواب بهم فهموند که: "ما حواسمون به شما هست، اگه شما حواستون از ما (شهدا) پرت نشه!"
#شهید_حسین_ولایتی_فر
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
برای خیر دنیا و آخرتتان به شما
وصیت میکنم که ایمانتان به
رهبری حضرت امام خامنهای
(که سایهاش مستدام باد)
قوی و محکم باشد ..
• شهید سیدحسن نصراللّه •🌹
#یادشهداباصلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
شهید هادی ذوالفقاری....♡
💢 امام خامنه ای: شهیدان مانند ستاره راهنما، راه را به همه نشان میدهند. 💫 سلام علیکم عزیزان شهدا🌹 ت
#پیام_شما💌
سلام
توی مدرسه خیلی وظایف داشتم مثلا جهادی بودم و....
به عنوان دانش اموز نمونه سر صف تشویق میشدم
و به همین دلیل تمام دخترای مدرسه منو میشناختن
تو بسیج مدرسه فعالیت میکردم (نیروی انسانی) مدیر بهم خیلی اعتماد داشت(دستار مدیر بودم ) و همچنین معلما و اعضای بسیج...
دوستام هر مشکلی داشتن میومدن با من در میون می گذاشتن تا اگه بتونم کمکشون کنم و از بابت راز نگهداری من هم اطمینان کامل داشتن
کلید دفتر بسیج دست من بود...
یکی از همکلاسیا یه مشکلی داشت بهم گفت میتونیم بریم یه جای خلوت گفتمش بریم دفتر بسیج
بدون اینکه به فرمانده بسیج بگم 😞
بردمش و باهم صحبت کردیم
تا اینکه در بسیج باز شد و فرمانده وجانشین و.... وارد اتاق شدن
من تازه یادم اومده بود باید باهاشون درمیون می گذاشتم
خلاصه از اتاق زدیم بیرون و در بسیج رو قفل کردم🔐
با هزار بدبختی عذرخواهی کردم و هرکدوممون رفتیم سرکلاس
زنگ بعد خورد فرمانده گفت کلید اتاق و بده کار دارم
هرچی دنبال کلید گشتم نبود
کل سالن و گشتم و...
خلاصه خیلی بد گذشت کل زنگ رو فقط دنبال کلید میگشتم
به فرمانده گفتم بهت قول میدم که زنگ خونه بهت بدم اونم بیخیال شد
زنگ اخر بود و من د به قولم عمل میکردم
کل کلاس فقط به این فکر میکردم کجا گذاشتم کلیدو
۱۰دقیقه مونده به زنگ درس تموم شد به معلم گفتم ببخشید میتونم برم دنبال کلید بگردم
ایشونم قبول کردن
یکی از دخترا هم باهام اومد
شروع کردیم به گشتن
یاد صحبت عمم تو خونه افتادم
اسم شهید علی جهانیاری رو اورد و گفت که ۷سیب نذر کنی کارت درست میشه
ولی من یادم رفته بود اسم شهید بزرگوار رو
تو دلم گفتم خدایا من نمیدونم اسم اون شهید چیه ولی اگه کلیدو پیدا کنم ۷سیب میدم به ثواب این شهید
حرفم تموم نشده بود که دوستم گفت حتما توی اتاق بسیج افتاده
خداروشکر از نمازخونه راه بود به دفتر بسیج رفتیم تو دفتر دیدم توی دفتر افتاده
نتیجه گیری: چقدر شهدا ... که حتی بدون اوردن اسمشون نذرمو بهم دادن
(سه تا نقطه گذاشتم چون کلمه ی مناسبی برای مقام شون نداشتم
هرچیزی که خودتون انتخاب کنین چه کلمه ای لایق شهداست🕊)
یاعلی مدد
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | #کلام_شهید
«اگر مردم این انتظاری را که به خاطر
مال دنیا و دنیا میکشند ، کمی از
آن را برای امام زمان (عج) میکشیدند
ایشان تا حالا ظهور کرده بودند
امام منتظر ندارد»
-شهید محمود راد مهر
#یاد_شهدا_با_صلوات
🌱کانال شهید ذوالفقاری↯
『@shahidzoalfaghari』