💔
یک سلام از راه نزدیکُ و زیارت نامه ای...
این، تمامِ آرزویِ این دلِ وامانده است...!
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @aah3noghte💞
💔
آمد به خط فاطميون سر بزند.
شب که شد، گفتيم لابد میرود جايی دور از هياهوی رزمندهها استراحت کند.
کفش هايش را گذاشت زير سرش؛
گوشه اتاق دراز کشيد. خودمان خجالت کشيديم، اتاق را خلوت کرديم که چند ساعت استراحت کند.
به نقل از (کانال رسمی فاطمیون)
#سردار_دلها
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
ای شهید
آدمهاے دیڪَر را نمیدانم
در من اما...
اولین حسی
ڪه هر روز
صبح بیدار میشود
دوست داشتن توست ..
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
برگشتم از بهشت به تبعیدگاه خویش
..حالا دوباره زندگی من عذاب شد
همه ی بدبختیام از اون روزی شروع شد که
از حرمت اومدم بیرون!
دلم برات تنگ شده
همین!💔
#آھ_اے_شھادت....
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💕@aah3noghte💕
💔
شاید نسل های بعدی
این توفیق رو پیدا کرد که
#جبهه_مقاومت رو طوری که هست ببینن و بشناسن.
این عکس،اون روز خیلی کمکشون میکنه...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
خانومش یه بار لابلای سررسیدش، نامه های بسیجی ها رو دیده بود.
یکی از اونا نوشته بود:
من سر پل صراط جلوی تورا می گیرم. سه ماهه به عشق روی تو در جبهه منتظرم که فرمانده م رو ببینم.💔
حاجی گفت؛ تو فکر نکن من آدم خوبی هستم که بسیجی ها برام نامه نوشتند. من باید با محبت اینها عذاب پس بدم.
#مگه_من_کیام که اینها برای من نامه مینویسند؟!😔
📚 #بانوی_ماه
#شهید_محمد_ابراهیم_همت(ماه🌙)
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
هدایت شده از پویش مردمی قرائت دعاهای سفارش شده توسط آقا
🌠☫﷽☫🌠
بی توجهی یا کم توجهی به توصیه رهبر حکیم انقلاب...
⁉️چرا به توصیه حضرت آقا توجه کافی نمی کنیم⁉️
🥀 هر کس به حاج قاسم سلیمانی ارادت داره دقت کنه...
حاج قاسم سلیمانی می گفت:
در جنگ ۳۳ روزه لبنان و اسرائیل، آقا(رهبری) گفتن به بچههای حزب الله لبنان بگو دعای جوشن صغیر بخونن.
از رادیو و تلویزیون حزب الله و منارههای مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه جنوب، راه به راه، این دعا هر روز پخش می شد و در نهایت، حزب الله بر اسرائیل پیروز شد!
🤲🏻 در مملکت خودمون بعد از توصیه آقا به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه برای برطرف شدن بیماری #کرونا چه اتفاقی افتاد⁉️چرا پیام آقا تبدیل به پویش نشد⁉️
╲\╭┓
╭🌺🍂🍃
┗╯\╲
#حتما_بخوانید
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#نشر_حداکثری
فتــ🇺🇸ـنـــ🇬🇧ــ️ـه
#کرونا_را_شکست_میدهیم
پویش مردمی قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه
🌹سلام همسنگرےهای عزیز
با توجه به این که نویسنده داستان از مدافعین حرم بودند، تا این قسمت از داستان توسط ایشان نوشته شده بود که با شهادت " اقای سید طه ایمانی " در سال ۹۵ خاتمه ی داستان توسط نویسنده دیگه ای ادامه پیدا می کنه.
این شهید بزرگوار را یاد کنید با ذکر صلوات.
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 5⃣9⃣ کلمات صادقانه چندين بار نشست ... ايستاد ... خم شد
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 6⃣9⃣
آخرین امام
سکوت، فضاي اتاق رو پر کرد ... چشم هاي اون منتظر بود ... مغز من در حال پردازش جواب ... از قبل دليل اومدنم رو مي دونستم اما گفتنش به اون ... شايد آخرين کار درست در کل زمين بود ...
براي چند لحظه نگاهم رو ازش گرفتم ...
- ببخشيد ... حق نداشتم اين سوال رو بپرسم ...
نگاهم برگشت روش ... مثل آدمي نبود که اين کلمات رو براي به حرف آوردن يکي ديگه به زبان آورده باشه ... اگر غير اين بود، هرگز زبان من باز نمي شد ...
نفس عميقي کشيدم ... و تصميم گرفتم باهاش حرف بزنم ... داشتم به آدمي اعتماد مي کردم که کمتر از 24 ساعت بود که اون رو مي شناختم ...
- من اونقدر پولدار نيستم که براي تفريح، سفر خارجي برم ... اين سفر براي من تفريحي و توريستي نيست ... اومدم ايران که شانسم رو براي پيدا کردن يه نفر امتحان کنم ...
- براي پيدا کردي کي اومدي؟ ...
- مهدي ... آخرين امام شما ... پسر فاطمه زهرا ...
جا خورد ... مي شد سنگيني بغض رو توي گلوش حس کرد ... و براي لحظاتي چشم هاش به لرزه در اومد ...
- تو گفتي اصلا باور نداري خدايي وجود داره ... پس چطور دنبال پيدا کردن کسي اومدي که براي باور وجودش، اول بايد به وجود خدا باور داشته باشي؟ ...
سوال جالبي بود ... اون مي خواست مبناي تفکر من رو به چالش بکشه ... و من آمادگي به چالش کشيدن هر چيزي رو داشتم ... ملحفه رو دادم کنار ... و حالا دقيقا رو به روي هم نشسته بوديم ...
- باور اينکه مردي با هزار و چند سال زنده باشه ... جوان باشه ... و قرار باشه کل حکومت زمين رو توي دستش بگيره و يکپارچه کنه خيلي احمقانه است ...
يعني از همون جمله اولش احمقانه است ... باور مردي با اين سن ...
اما ساندرز، يه شب چيزي رو به من گفت که همون من رو به اينجا کشيد ... چيزي که قبل از حرف هاي دنيل، خودم يه چيزهايي در موردش می دونستم ... اما نمي دونستم ماجرا در مورد اون فرده ...
من يه چيزي رو خوب مي دونم ... دولت من هر چقدر هم نقص داشته باشه، احمق ها توش کار نمي کنن ... و وقتي آدم هايي مثل اونها مخفیفانه دنبال يه نفر مي گردن، پس اون آدم وجود داره ... هر چقدر هم باور نسبت به وجود داشتنش غيرقابل قبول باشه ...
مي خوام پيداش کنم ... چون مطمئن شدم و به اين نتيجه رسيدم که اگه بخوام به جواب سوال هام برسم و حقيقت رو پيدا کنم ... بايد اول اون رو پيدا کنم ...
من تا قبل، فکر مي کردم حمله به عراق و از بين بردن سلاح هاي کشتار جمعي فقط يه بهانه بوده ... چون هيچ چيزي هم پيدا نشد ... و تنها دليل هايي که به ذهنم مي رسيد اين بود که دولت براي به چنگ آوردن منابع زير زميني عراق و تسلط روي منطقه به اونجا حمله کرد ... چون عراق دقيقا وسط مهمترين کشورهاي استراتژيک خاورميانه است ...
اما بعدا فهميدم اين همه اش نیست ... و در تمام اين مدت، اهداف مهم ديگه اي وسط بوده ... اين سوال ها ذهنم رو ول نمي کنه ... نمي تونم حقيقت رو وسط این همه نقطه گنگ پيدا کنم ...
چهره اش خيلي جدي شده بود ... نه عبوس و در هم ... مصمم و دقيق ...
- چرا براي پيدا کردن جواب، همون جا اقدام نکردي؟ ... و اين همه راه رو اومدي دنبال شخصي که هيچ کسي نمي دونه کجاست؟ ...
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده : شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 6⃣9⃣ آخرین امام سکوت، فضاي اتاق رو پر کرد ... چشم هاي
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 7⃣9⃣
مسیرهای جهانی
ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- پيدا کردن جواب از دهن اونها ... يعني بايد به آدم هايي که اعتماد کنم که براي رسيدن به هدف ... هر چیزی رو توجیح می کنن ... به مردم خودشون دروغ ميگن و حقيقت رو مخفي مي کنن ... وقتي همه چيز محرمانه است ... چطور مي تونم باور کنم چيزي که دارم مي شنوم حقيقته؟ ...
من سال هاست که حرف هاي اونها رو شنيدم ... و نه تنها اين حرف ها کوچک ترين کمکي به حل سوال هاي ذهن من نمي کنه ... که اونها رو عميق تر و سخت تر مي کنه ... به حدي که گاهي بين شون گم ميشم ... و حتي نمي تونم سر و ته ماجرا رو پيدا کنم ...
از طرفي سوال دومت خيلي خنده داره ... اگه اون مرد واقعا وجود داشته باشه ... و قرار باشه جامعه رو به سمت رهبري واحد مديريت کنه ... چطور مي تونه با کسي ارتباط نداشته باشه؟ ...
جامعه جهاني چطور مي تونه به سمت هدف و آماده سازي براي شکل گيري جامعه واحد و یکپارچه با سيستمي که اون مرد مي خواد حرکت کنه ... اما هيچ رهبري فکري اي براي سوق دادن مسير به سمت ظهور و آماده سازی برای بازگشت اون وجود نداشته باشه؟ ...
اگر اون مرد واقعيت داشته باشه و اين هدف، حقيقت ... قطعا افرادي هستن که بدون شک باهاش ارتباط دارن ... و الا باور به شکل گيري اين آماده سازي يه حماقت و دروغ بزرگه ... اون هم در مقیاس بزرگ جهان با آدم هایی که نود در صدشون حتی نمی تونن دو روز دیگه شون رو مدیریت کنن ...
پس با در نظر گرفتن وجود این فرد، قطعا اين افراد هم وجود دارن ...
من وقتي توي رفتارها و جريان هايي که دولت ها در تمام اين سالها اون رو مديريت کردن دقت کردم ... متوجه شدم يکي از بزرگ ترين اهداف شون ... جلوگيري و بهم زدن اين رهبري فکري واحد جهاني هست ... حالا از ابعاد مختلف ...
البته مطمئنم چيزهايي که پيدا کردم خيلي کور و سطحي هست ... چون من نه سياستمدارم ... نه تخصصي در اين زمينه ها دارم ... اما در واقعيت داشتن چيزهايي که پيدا کردم شک ندارم ... به حدي که مطمئنم اگه نتونن براي جلوگيري از اين حرکت ... مسيرهاي فکري رو قطع کنن ... به زودي يه جنگ اسلامي بزرگ توي دنيا اتفاق مي افته؟ ...
بدون اينکه پلک بزنه داشت گوش مي کرد ... سکوت من، سکوت اون رو عميق تر کرد ... تا به حال هيچ کسي اينقدر دقيق به حرف هام گوش نکرده بود ... کمي خودش رو روي تخت جا به جا کرد ... گوشه لبش رو گزيد و بعد با زبان ترش کرد ... و من، مثل بچه ها منتظر کوچک ترين واکنشش بودم ... مثل بچه اي که منتظره تا بهش بگن آفرين، مساله هات رو درست حل کردي ...
بعد از چند دقيقه سرش رو بالا آورد ...
- منظورت از اون مسيرهاي فکري چيه؟ ...
متعجب، مثل فنر از روي تخت، پایین پريدم ... و با دست به سمت راست اتاق اشاره کردم ...
- چطور نمي دوني؟ ... دو تاشون الان توي اون اتاق کنارين ...
و اون با چشم هاي متحير، عميق در فکر فرو رفته بود ...
هر چقدر هم اين سفر براي من سخت بود ... هر چقدر هم که ورود به حيطه هاي مقدس اسلام براي انساني مثل من ممنوع ... من کسي نبودم که از سختي فرار کنم ... اين انتخاب من بود ... و در هيچ انتخابي، مسير ساده اي وجود نداره ... در انتخاب ها، فقط انتخاب سختي مسيرها فرق مي کنه ...
دوستي داشتم که مي گفت ... زندگي فقط در رحم مادر ساده است ... اما اون هم اشتباه مي کرد ... زندگي هيچ وقت ساده نيست ... حتي براي نوزاد بي دفاعي که در اون محيط امن ... آماج حمله احساسات و افکاري ميشه که مادرش با اونها سر و کار داره ... بي دفاعي که در مقابل جبر مطلق مادر قرار مي گيره ...
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده : شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 7⃣9⃣ مسیرهای جهانی ناخودآگاه خنده ام گرفت ... - پيدا
✨ بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 8⃣9⃣
تا آخرین سلول
صبحانه رو که خوردیم ... یکی، دو ساعت بعد اتاق ها رو تحویل دادیم و از هتل اومدیم بیرون ...
تمام مدت مسیر تهران تا قم، ساندرز و مرتضی با هم حرف می زدن ... گاهی محو حرف هاشون می شدم ... گاهی هم هیچ چیز نمی فهمیدم ... بعضی از موضوعات، سنگین تر از اطلاعات کم من در مورد اسلام بود ...
با وجود روشن بودن کولر ماشین ... نور خورشید از پشت شیشه، صورتم رو گرم می کرد ... چشم های خسته ام می رفت و برمی گشت ... دلم می خواست سرم رو روی شیشه بزارم و بخوابم ... اما قبل از اینکه فرصت گرم شدن پیدا کنن .. بیدار می شدم و دوباره نگاهم بین جاده و بیابان می چرخید ... خواب با من بیگانه بود ...
مرتضی که من رو خطاب قرار داد حواسم از بین دشت برگشت داخل ماشین ...
سرم گیج بود اما جاذبه ورود به قم، تمام اون گیجی رو پروند ... تا اون لحظه فقط دو شهر از ایران رو دیده بودم و چقدر فضای این دو متفاوت بود ... تفاوتی که برای تازه واردی مثل من، شاید محسوس تر از ساکنین اونها به نظر می رسید ...
درد داشت از چشم هام شروع می شد و با هر بار چرخش مردمک به اطراف، بیشتر خودش رو نشون می داد ... این بی خوابی های مکرر و باقی مونده خستگی اون پرواز طولانی دست از سرم برنمی داشت ... و نمی گذاشت اون طور که می خواستم اطراف رو ببینم و تحلیل کنم ...
دردی که با ورود به هتل، چند برابر هم شد ... حالا دیگه کوچک ترین شعاع نور تا آخرین سلول های عصبی چشم و مغزم پیش می رفت و اونها رو می سوزند ...
رفتم توی اتاق ... چند دقیقه بعد، صدای در بلند شد ... به زحمت خودم رو تا جلوی در کشیدم و بازش کردم ... مرتضی بود ...
بدون اینکه چیزی بگم برگشتم و ولو شدم روی تخت ... با دست راست، چشم هام رو مخفی کردم شاید نور کمتری از بین خط باریک پلک هام عبور کنه ...
ـ حالت خوبه؟ ...
مغزم به حدی درد می کرد که نمی تونست حتی برای یه جواب ساده سوالش رو پردازش کنه ... کمی خودم رو روی تخت جا به جا کردم ...
ـ می خوای بریم دکتر؟ ...
می خواستم جواب بدم ... اما حتی واکنشی به این کوچکی دردم رو چند برابر می کرد ... به هر حال چاره ای نبود ...
ـ نه ... چند ساعت بخوابم درست میشه ... البته اگه بتونم ...
ـ میرم دنبال دارویی که گفتی ...
این رو گفت و از اتاق خارج شد ... شاید جملاتش بیشتر از این بود اما ورودی مغزم فقط همین رو دریافت کرد ...
تا برگشت مرتضی ... هر ثانیه به اندازه یه عمر می گذشت ... کلید رو برده بود تا با در زدن دوباره، مجبور نشم بلند بشم ... شاید با خودش فکر می کرد ممکنه توی این فاصله هم، خوابم برده باشه ...
از در که وارد شد ... بی حس و حال غلت زدم و چشم های بی رمقم بهش خیره شد ...
ـ خودش رو پیدا نکردم ... اما دکتر گفت این دارو مشابه اونه ... مسکن هم گرفتم ... پرسیدم تداخل دارویی با هم نداشته باشن ...
با یه لیوان آب اومد بالای سرم ...
آدمی نبودم که اعتماد کنم و تا دقیق نفهمم چی توی اون قرصه بهش لب بزنم ... ولی این بار مهم نبود ... هیچی مهم نبود ... فقط می خواستم از اون حال نجات پیدا کنم ...
قرص به معده نرسیده ... چند دقیقه بعد خوابم برد ... عمیقه عمیق ...
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نویسنده: شهید مدافع حرم سید طه ایمانی
ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
💔
آرومم میکنی ؟
أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ،
وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِــــي ذَلِكَ
تنها تو ميتواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور كني.
پس با من چنين كن!
فقط تو میتونی آرومم کنی . . .
* دعای توصیه شده آقا
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🎥 ویدئویی از غسالهای خط شکن
۸۰ طلبه خواهر و برادر مشهدی برای غسل و کفن متوفیانی که مبتلا به #کرونا بوده اند، داوطلبانه و رایگان بصورت جهادی آستین بالا زدند👌
#ببینید
اجرکم عندالله
#مدافعان_سلامت
#جهادگران_مخلص
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
خدایا!
وقتی به نازدانه های شهدا نگاه می کنم، شرمم می آید که چرا پدران آنها برای به ثمر رساندن این انقلاب الهی، جان خود را فدا کرده اند و به لقاء یار رفتند
ولی من بدون هیچ خدمتی به جامعه اسلامی از این دنیای بی بقا رخت بربندم.
#شهید_اسماعیل_گلزاده
#سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#martyr
#jihad
💔
ای جوانان!
این لباس های غربی در روز قیامت به درد شما نمی خورد
بلکه در روز قیامت
فقط #اعمال_نیک و #ڪارهای_شایستھ به درد شما مےخورد...
#شهید_یزدان_علیزاده
#سالروزشهادت
#حلبچه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#martyr
#jihad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🎥 بغض و گریه پرستار بخش کرونا بیمارستان امام رضا(ع) مشهد:
۲۳ روزه که بچه هام رو ندیدم؛ یه کم تحمل کنید؛ بشینید توی خونه هاتون؛ دلتون به حال ما بسوزه
با باز نشر این ویدئو در صفحات شخصی مان در شبکه های اجتماعی پیام کادر درمانی را به تمام مردم ایران برسانیم.
#در_خانه_بمانیم
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#سیدعلی مهربون!
چهرهء معصومانه تو را قاب مےکنم
تا جای خالےات را کمتر احساس کنم...
نوش جانت دیدن محبوب اما...
یادی هم از ما کن💔
#سید_علی_زنجانی
#شهید_مدافع_حرم
#ادلب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🎥 بغض و گریه پرستار بخش کرونا بیمارستان امام رضا(ع) مشهد: ۲۳ روزه که بچه هام رو ندیدم؛ یه کم تح
💔
پروفسور کرمی در گفتوگو با تسنیم:
کرونا قدرت سرایت فوقالعادهای دارد
تنها راه مهار ویروس ماندن در خانه است
استاد دانشگاه علوم پزشکی بقیةالله(عج):
🔹اگر راههای ورودی به گیلان بسته شود و مردم نیز رعایت کنند و از خانه بیرون نیایند و مدیران اجرایی استان نیز امکانات در خانه ماندن مردم را فراهم کنند ویروس کرونا ۲۵ روزه مهار میشود.
علائم کرونا بسیار شبیه به علائم سرماخوردگی، آنفلوآنزا و ذاتالریه است بههمین دلیل افراد در تشخیص دچار اشتباه میشوند اما 85 درصد افراد دارای علائم با ماندن در خانه خوب بهبود پیدا میکنند.
قدرت سرایت فوقالعاده بالای ویروس کرونا آن را از سایر ویروسها مانند آنفلوانزا متفاوت کرده است و همین موضوع در شیوع بالای آن نقش بسیار مهمی دارد.
وقتی شخص سرفه میکند ذرات بسیار ریزی از دهانش خارج میشود که همین عامل انتقال ویروس کرونا بوده لذا نیاز است اشخاص دارای علائم حتماً از ماسک استفاده کنند تا زنجیره انتقال ویروس قطع شود.
#کرونا
#کرونا_را_شکست_میدهیم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💞
💔
امان از فراموشی لاله ها!
راحت باشیم.
خودمان را اذیت نکنیم.
نیازی نیست ما به آنها فکر کنیم.
همین که آنها به ما فکر می کنند، ما را بس!
ده - بیست روز قرنطینۀ خودخواسته
ده - بیست روز نشستن در خانه
با همه امکانات
خوراکی، دیداری، شنیداری، اینور آبی و اونور آبی
در کنار خانواده
برای گریز از درد و مرض و کرونا
خسته ام کرده.
کلافه ام.
دلم سفر می خواهد.
گردش با خانواده.
به کوه و دشت زدن با دوستان
شنا در دریا
و جوجه زدن در جنگلهای آمل.
در این ده - بیست روزه، همه جاهایی را که بیست سال است نرفتم، لیست کردم که به محض رفتن کرونا، بروم.
می دانستند
خیلی خوب
می شناختند
قبل از این که من و تو بشناسیم
گاز خون
گاز خردل
گاز اعصاب
گاز تاول زا
گاز خفه کننده
موج انفجار
سوزش ترکش
آتش گلوله
و ...
کسی به آنها دروغ نگفت
گولشان نزدند
خوب می دانستند که
اگر آنها نروند و تیر و ترکش و گاز را نخورند،
کودکان و زنان سرزمینشان ایران، باید طعم زهرآگین آنها را در سایه اشغال بعثیان می چشیدند!
هر دفعه که می رفتند جبهه، انتظار همه اینها را داشتند.
منّتی بر کسی ندارند
سی - چهل سال است این گونه اند
آرام و ساکت
افتاده بر تخت آسایشگاه
مثلا آرمیده اند
تا مزاحم زندگی آرام ما نشوند!
قرار نیست ما از آنها خبری داشته باشیم
قرار نیست بشناسیمشان
حتی قرار نیست در این شبها که خیلی محتاج خدا شده ایم
برای آنها دعا کنیم!
مهم این است که آنها
باوجودی که با ریه های شیمیایی شده شان
خیلی بیشتر از من و تو در معرض خطر کرونا هستند
برای سلامتی و شفای من و شما دعا می کنند!
اینها خوب می فهمند دکترها چه زحمتی می کشند
خیلی بهتر از همه ما به خدمات و زحمات پرستاران و کادر پزشکی کشور آگاهند
نه فقط این یک ماهه
که سی - چهل سال است
چون فقط دکتر و پرستارها می فهمند اینها چه می کشند!
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
حمید داودآبادی
فروردین 1399
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
@hdavodabadi
💔
#قرار_عاشقی
از دور سلامی و تو از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است
#به_تو_از_دور_سلام
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
بهار آمده
همه جا بوی باران بهاری پیچیده
همه جا پر شده از بوی خاڪ نم خورده
بوی شب بوها...
نفس می کشم...
عمیق تر
من اما در این روزهای فراق، فقط بوی #دلتنگی را حس مےکنم
من اما هر روز، از بام خانه به سمت امامزاده
به تو سلام می دهم
و هر شب، چراغ سبز گنبد
سمت سلامم را مشخص می کند
#سلام_جواد...
رفیق!
مشتی..
حالا که ما نمی تونیم بیاییم، لااقل تو بیا به دیدن ما...
حداقل به خوابمان بیا😔
دلمون پوسید...
#شهید_جواد_محمدی
#دلشڪستھ_ادمین 💔
#کرونا
#در_خانه_بمانیم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
عزیزم،اله من...
دیروز یه دل سیر با خاک حرف زدم😍
تا تونستم و بنده هات اجازه میدادن نشستم نگاهش کردم😊
اونم منو نگاه میکرداا☺️
اونقدر محجوب نشسته بود و به حرفام گوش میداد که تا حالا هیچ کدوم از بنده هات اینطور برای شنیدن حرفام حوصله به خرج نداده بودن😉
هی دل دادیم و قلوه گرفتیم❤️
خودمونیما چقدر این خاک زیباست😘
چقدرم خوش سروزبونه😜
من جلوش کم آورده بودم.حرف که میزد صدای تو رو میشنیدم.نگاهش میکردم چهره ی زیبای تو رو میدیدم ازش بوی عطر دلفریب تو رو استشمام میکردم.وااای عزیزم مست شده بودم.
اصلاً چی دارم میگم؟مگه میشه تو چیزی بسازی و آدم دیوانش نشه.😍
ممنونم خدا خیلی خوش گذشت❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
"یا من هو الاله
و لا یغفر الذنوب سواه.."
"ای کسی که معبود است
و کسی جز او گناهان را نمی آمرزد.."😍
#مناجات
#آھ_اے_شھادت....
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💕 @aah3noghte💕