eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 سه سال پیش همین موقعا بود رفقای هیئت بهم گفتن برید کوه سفید با بچه های جلستون شروع کنید تزئین، واسه مهدی مراسم داریم جلسمون به اسمش بود، شهید مهدی اسحاقیان لباسامو پوشیدم داشتم بند پوتینامو میبستم زنگ زدم پسر برادر مهدی، می خواست بیاد کمکم بریم واسه تزئینات، بش گفتم وایسا دم در مسجد تا بیام باهم بریم دنبال کارای عموت🙂 ولی یه احساس خاصی داشتم اون روز نمیدونم چرا😣 بعد چند دیقه رسیدم دم مسجد، ولی دیدم بیش از اندازه شلوغه!😕 یه نگاه انداختم دیدم بعضیا متعجب دارن صفحه گوشیشونو نگاه میکنن😳 بعضیا با جیغ و داد پشت گوشی حرف میزنن، ما که نفهمیدیم چیشد🤔 یهو یه نفر دوید بیرون گفت "علی میدونی چیشده"؟، گفتم چی گفت "داداشم محمد حسین میگه: «جواد شهید شده» ـ چییی؟! کودوم جواد؟ توی دلم تمنا میکردم فامیلش محمدی نباشه اخه تازه داریم با غم مهدی میسازیم یهو گفت: "باباااا جواد محمدی رو میگم" زدم زیر خنده، هنوز نمیدونم خندم واسه چی بود اون موقع، ولی فقط خندیدم، گفتم "دروغه بابا... بیاین بریم کار داریم" نفهمیدم از مسجد تا کوه سفید چه جوری گذشت، شاید تمام خاطراتم با جواد از جلو چشمام رد شد، با یه صدای بلند گفتم درووووغهههه، زدم رو پای پسر برادر مهدی و گفتم مگه نه؟ اونم گفت آره... رسیدیم کوه سفید سر مزار شهدای گمنام، ولی کاش نمیرسیدم، دیدم یکی یکی رفقای جواد با چشای قرمز پر اشک دارن میان اونجا و چهرشون عجیب غمناک بود اونجا بود که باور کردم، تلخ اما حقیقت جواد پر کشیده بود ولی من هنوزم باور نمیکنم ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💞 إِلَهِی! هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْکَ شَوْقُهُ. معبودم! به من قلبی ببخش که با بال اشتیاق به سوی تو پ‍ــــــَــــر بکشد. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 نمی دانم از کی و در کجا با آشنا شده بود اما می دانم که آقا سید در همان غروب دلگیر یازدهم ماه مبارک و هنگام افطار همزمان با آقاجواد و یک نفر دیگر (شهید علی سیفی) به دیدار معبود می روند... آتش داغی که در ۱۶ خردادماه سال ۹۶ در حماء سوریه به‌دست تکفیری‌های جنایتکار برپا شد و بر جان ما افتاد هنوز بعد از ۳سال، رو به خنکی نرفته است... و دعا کنیم برای به پایان آمدنِ چشم به راهیِ دو دختر آقاسید که هنوز منتظر برگشتن بابای جاویدالاثرشان هستند... ثواب عبادات امروزمان، تقدیم به روح مطهر فرزند زهرا... ... باشد که در برهوت بی کسیِ برزخ و قیامت، دستگیرمان شود ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مولا به همین خوشم، صدایم بکنی یک وتر شبت... مرا دعایم بکنی از عطر نفس‌های شبانگاهی خود در این رمضان، تو با خدایم بکنی ... 💞 @aah3noghte💞
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد.... دعای فرج با صدای علی فانی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 به دلیل احساس وظیفه، به همراه همسرش و فرزندانش به یکی از نقاط مرزی رفت تا کودکان محروم مهرانی را از نعمت بهرمند سازد. تا جایی که به همراه شوهرش برای دختر دانش آموز مهرانی که با پدر نابینایش زندگی می‌کرد، . زندگی در مهران برایشان شیرین بود اما به دلیل شرایط کاری همسرش و شرایط بد آب و هوای مهران به ناچار به تهران بازگشتند.  سکینه که شور و شعور وصف ناشدنی‌اش، او را شیفته امام(ره) و انقلاب اسلامی کرده بود؛ با در خانواده و مدرسه به یاری نائب امام زمانش شتافت. پس از به ثمر رسیدن نهال انقلاب اسلامی و بازگشایی مدارس به سنگر تعلیم بازگشت و راهنمایی ترکمان را به عهده گرفت؛ در کنارش تعلم را هم رها نکرد و در مقطع مشغول به تحصیل شد.   با شروع جنگ تحمیلی، در مدرسه به می‌پرداخت و سعی می‌کرد همزمان دانش‌آموزان را با آرمان‌ها و آشنا سازد. تلاش‌های سکینه به قدری به ثمر نشسته بود که برخی دانش‌آموزان او را صدا می‌زدند... او در ۱۱ بهمن ۱۳۶۰ توسط منافقین، به شهادت رسید.. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ✍زینب سلیمانی: روزی که بابا مدال ذوالفقار را از حضرت آقا گرفتند، به ایشان تبریک گفتم. گفتند: اینها همه دنیوی است! دعا کن یک روز مدال اخروی ام را از خدا بگیرم. گفتند: مبادا مغرور شوید پدرتان فلان مقام و مدال را دارد! در ذهنتان باشد پدرتان فقط یک سرباز و خادم مردم است و شما هم از مردم و خادم مردمید. ... 💕 @aah3noghte 💕
mahdirasuli-@yaa_hossein.mp3
20.16M
💔 🎵باز هم پشت درت بار گناه آورده ام 🎤 حاج مهدی رسولی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 اگر شما از ‌گناهان ‌خود‌ خسته‌ شوید! خداوند ‌از بخشید‌ن‌ شما‌ خسته‌ نمیشود🌱 ... 💕 @aah3noghte 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 💌 خودتو بچسب 💌 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﻣﺮﺍﻗﺐِ [ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭ ﺍﺭﺯﺵ ﻫﺎﻱ ﻣﻌﻨﻮﻱِ ]ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺷﻴﺪ ; ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ ، ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺯﻳﺎﻧﻲ ﻧﻤﻰ ﺭﺳﺎﻧﺪ . 💕💕 گاهی وقتا ما اینقدر برا افزایش معنویت دیگران کار میکنیم که خودمون یادمون میره.. از صبح تا شب خدمت میکنی، جهاد میکنی خسته و کوفته که میای بخوابی.. نماز صبحت قضا میشه.. این جهاد به چه دردی خورد اصلا؟!!.. تا نیمه های شب بری هیئت .. نماز صبحتو خواب بمونی این چه امام حسینیه؟🤔 خداهم حرفای خوبی میزنه ها!😏 علیکم انفسکم.. خودتو بچسب.. این خودخواهی نیست.. ب مردم خدمت میکنی که خودت به خدا نزدیک بشی.. اگه برای معنویت و تقرب خودت کاری نکنی تو خدمت کردن به مردم هم نمیتونی مفید باشی.. حسابی مراقب خودت باش..🙂 حواست باشه چی به روحت میدی.. گوشت چی میشنوه زبونت چی میگه.. چشمات چی میبینه..🧐 امیر المومنین در صفات متقین میفرماید گوش هایشان را برای علم نافع وقف کردند.. حواست باشه چی میشنوی.. برای شنیده ها و دیده ها و گفته های خودت برنامه داشته باش! مراقبت کن از خودت!..😊 ... 💕 @aah3noghte 💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 معرفی شهید : محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله (ص) نام پدر : علی اکبر تاریخ تولد: 1334‌/1/12 محل تولد : شهرضا، اصفهان تاریخ شهادت: 1362/12/17 محل شهادت: جزیره مجنون، عراق نحوه شهادت : در جزاير مجنون بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شهادت رسيد محل دفن : شهرضا در کنار امامزاده شاهرضا مزار یاد بود: در قطعه ۲۴ ردیف ۷۷ شماره ۵۲۴ بهشت زهرا و در کنار مصطفی چمران، عباس کریمی و رضا چراغی  وضعیت تاهل : متأهل داری 2 فرزند پسر بنام محمدمهدی، مصطفی لقب: سردار خیبر، حاج همت، چشم مجنون شغل : و نظامی  خصوصیات اخلاقی : اخلاص(او انسانی بود که برای خدا کار می کرد و بالاترین اعمال را داشت) بنده شاکر، عشق به عبادت، عشق به شهادت و امام:، شجاعت، یکی از دیگر خصوصیات او تواضع بود با این که فرمانده یک لشکر بسیار قدرتمند بود ولی با این حال هیچ گونه تکبر و غرور در او دیده نشد و رفتارش با نیروهای تحت فرماندهی بسیار متواضعانه بود و نیروهایش هم مثل خود او بندگان خوب خدا بودند ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی شهدا واسطه ازدواج ما شدند.... آقا مهدی عضو گروه طرح بشارت بود. در این طرح کارش
💔 زُل زدم توی چشماش و گفتم: آقا معلم☝️ برا همسرتون درسی ، پیشنهادی ، بحثی نداری؟😌 گفت : حالا دیگه خونه هم شده مدرسه!😓 گفتم : استاد استاده... چه توی خانه و چه توی مدرسه!🙃 گفت: هر وقت خواستی توی زندگیت نذر کنی ، نذر کن ده شب نماز شب بخونی!🤓☝️ یکی دیگه هم اینکه سحرخیز باش...☺️✌️ همسر ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 معلم بود و انقلابی... خانه اش، زندگی اش و همه ی دار و ندارش برای انقلاب بود و با پیروزی انقلاب اسلامی هم خود و تمام هستی اش را وقف امام، انقلاب و اسلام کرده بود. روشنگری هایش در جای جای شهر، بویژه مدارس و دانشگاهها، فرصت هر توطئه ی فرهنگی را از دشمن گرفته بود. آن روز نماز را که خواند، آخرین صبحانه را با خانواده بود و در حالی که بوسه ی گرمش، گونه های سرخ فرزندانش را نوازش می داد باید خداحافظی می کرد تا در کلاس تفسیر سوره ی معراج معلمان شهر حاضر شود. نوع خداحافظی اش مثل همیشه نبود، انگار کلاس امروزش با همه ی کلاسهایی که در طول خدمت صادقانه اش داشته است تفاوتی اساسی دارد. با عجله از خانه خارج شده و داخل ماشین می شود، اما هنوز استارت نزده که موتور سواری کنارش سبز شده و وقتی مطمئن می شود که قدرت الله چگینی خود اوست، ماشه را می کشد تا آرزوی دیرینه ی معلم آزاده و عارف شهر، تحقق یابد. عکسی که آن روز گرفت آخرین عکسش شد. 📚خط سرخ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مهری از وقتی شد و رفت سر کار، متوجه شدم که علاقه اش نسبت به غذا کم شده است. با این که جوان بود و کار می کرد ولی علاقه ای برای خوردن غذا نشان نمی داد. یک روز طبق معمول که سفره را باز کردیم، مهری چند لقمه خورد و بلند شد. من هم لقمه ای برایش آماده کردم و گفتم: این لقمه را با خودت ببر، تا اگر در مدرسه ضعف کردی بخوری. آنروز لقمه را با خوشحالی از من گرفت و خداحافظی کرد و رفت. از آن روز به بعد کارم شده بود لقمه گرفتن برای مهری.   مدتی به این فکر می کردم که چرا دخترم مثل سابق اشتها ندارد. به هر حال من مادر بودم و نمی توانستم طاقت بیاورم. تا اینکه یک روز به دخترم گفتم: مادر جان چرا میل به غذا نداری و دست و دلت به طرف سفره نمی رود، ولی من که لقمه می گیرم با خوشحالی از من می گیری؟ دیدم میل ندارد جوابم را بدهد. تا اینکه از زیر زبانش بیرون کشیدم. گفت: لقمه چند روز پیش را برای یکی از دانش آموزانم برده بودم که از رنگ و رویش معلوم بود که گرسنه است و چند روزی است که غذا نخورده است ولی اینکه چرا خودم درست و حسابی غذا نمی خورم، باور کن هر وقت دست به طرف سفره می برم، چهره بچه های گرسنه کلاس، جلو چشمانم می آید و اشتهایم را کور می کند نقل از خانم منیره فخری ـ مادر شهیده ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 مهمان نوازی از خصلت های بارز بود 👈🏻ماه رمضان که می آمد سفره افطار آقا ، پذیرای فامیل و دوستان بود، اینجور برایت بگویم: در کارهای خیر پیش قدم بود همیشه می خواست در کارهای خـیر، اول باشد👇🏻 🌷والسابقون السابقون🌷 👈وقتی یه کار خیر پیش میاد، چیکار میکنی؟ سرعت میگیری یا بهونه میاری که وقت، بسیاره...؟ همین سرعت در خیرات، خیلی آدمو پیش می بره🕊 آخرین ماه مبارک بود می دانست دهه دوم ماه رمضان مهمان حضرت زینب(س) است او هفته ی اول ماه رمضان، در تدارک رفتن به سوریه بود و به همین خاطر از ماه رمضان، فامیل و دوستان را مهمان کرد... ... 💞 @aah3noghte💞
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد.... دعای فرج با صدای علی فانی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 شهدا پای پیمان رفاقتشان می مانند نشان به آن نشان که این دو رفیق هر دو ملازم حرم سیده زینب بودند که در یک روز گرم هنگام افطار به دست تکفیری ها به شهادت رسیدند هر دو چند صباحی میهمان ویژه حضرت مادر بودند هر دو را تفحص کردند و هر دو در ۱۳ تیرماه ۹۶ تشییع و به خاک سپردند تا مدفنشان، دارالشفای دلسوختگان شود... و عاقبت هر دو در بهشت برین عند ملیک مقتدر... ثواب اعمال امروزمان تقدیم به شهید جوان خنده روی اردبیلی که دو ویژگی خاص داشت... یکی چهره متبسمش که کمتر عکسی از او یافت میشود که لبخند به لب نداشته باشد دیگر اینکه بسیار گمنام و ناشناخته است... (علی بلاغی) همرزم 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #دلشڪستھ... متولد سال ۷۱ بود و متولد مشهد. پدرش متولد مشهد بود اما اصالتا افغانی ولی مادرش اص
💔 شدت محبتش به او را از ناسزاگفتن به مولا برحذر میداشت... و همین جُرم او را بس بود که تکفیری ها در حال ، گفتن، سر از تنش جدا کنند... حالا مادری مانده است که دوست داشت برای بار آخر، صورت پسر را ببوسد و او را روانه خانه آخرت کند اما به بوسه بر پای پسری که سر در بدن نداشت، راضی شد... و حالا تنها آرزویش دیدار ست آن هم برای کشیده شدن دست پدرگونه بر سر فرزندِ رضا که بعد از شهادت پدر به دنیا آمد و پدر ندیده... 💔 ...(٣نقطه) ... 💞 @aah3noghte💞