eitaa logo
شهید شو 🌷
4.5هزار دنبال‌کننده
20.6هزار عکس
4.1هزار ویدیو
72 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ پست های برجسته به قلم ادمینِ اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱@Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 ‏السَّلامُ عَلَيكَ يا بابَ حِكمَةِ رَبِّ العالَمين هفت پشتم در هراس روز محشر غصه داشت! یاحسینی گفتم و خیرش به اجدادم رسید 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
5.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 تو پاکی مثل دریا تو شیرین مثل رویایی❤️ ندیده دنیا قبلت یه جا اینهمه زیبایی😍 گرفتارم ای جان به خال لبت بنازه خدا به نماز شبت😍🥀🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 یکی از رفقا میگفت: "قصد داشتم گفتم برم و از امام رضا(ع)… یه زن خوب بخوام...❗️ رفتم و درخواستمو به آقا گفتم... شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️ هر جای حرم که میخوابیدم... خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢 "آقا بلند شو..." متوجه شدم کنار پنجره فولاد… یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن… کسی هم کاری به کارشون نداره. رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و....... تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️ صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️ پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم... چشتون روز بد نبینه…❗️ یهو یکی داد زد : "آی ملت…شفا گرررفت…😱 به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭 نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که… خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️ "مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛ مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..." "آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️ خوابم میومد،جا واسه خواب نبود... رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴… همین" تاااا اینو گفتم… یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت: "تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕 خیلی دلم شکست💔 رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم: "آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔 زن که بهمون ندادی هیچ… یه کشیده آب دار هم خوردیم. همینجور که داشتم نِق میزدم… یهو یکی زد رو شونم و گفت: "سلام پسرم❗️ "مجرّدی⁉️" گفتم آره؛ "من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️ اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛ تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت... خلاااااصهههه... تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁 بعد ازدواج با خانومم اومديم حرم... از آقا تشکر كردم و گفتم: "آقا،ما حاضریما...😂 یه سیلی دیگه بخوریم و یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂 (به روایت آقای موسوی زاده) ... 💕 @aah3noghte💕
💔 کرامتی که ز خون شهید می‌جوشد هزار دست دعا را ز پشت سر بسته فکر میکردیم شهیدت کنند اما نمی دانستیم اینقدر زود... ولی صادقانه اعتراف کنم نمی دانستم زخم رفتنت اینقدر کاری باشد نمی دانستم داغ نبودنت، اینقدر بسوزاندم نمی دانستم این اشک گاه به گاه، اینقدر بجوشد در هجر تو... سردار قلبم... دعا کن این زخم، این داغ، این سوز دل، ما را مصمم کند در ادامه دادن راهت و برساندمان به تو... 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 جدی ترین لحظات انسان ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ #رمان_واقعی #عــاشــقـانـہ_ای_بــراے_تــو #قــسـمـت_دهــم (مـعـن
بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ (زنـدگـے بـا طـعـم بـاروت) از ایرانی های توی دانشگاه یا از قول شون زیاد شنیده بودم که امیرحسین رو مسخره می کردن و می گفتن: ماشین جنگیه ... بوی باروت میده ... توی عصر تحجر و شتر، گیر کرده و ... . ولی هیچ وقت حرف هاشون واسم مهم نبود ... امیرحسین اونقدر خوب بود که می تونستم قسم بخورم فرشته ای با تجسم مردانه است ... . اما یه چیز آزارم می داد ... تنش پر از زخم بود ... بالاخره یه روز تصمیم گرفتم و ازش سوال کردم ... باورم نمی شد چند ماه با چنین مردی زندگی کرده بودم ... . توی شانزده سالگی در جنگ، اسیر میشه ... به خاطر سرسختی، خیلی جلوی بعثی ها ایستاده بود و تمام اون زخم ها جای شلاق هایی بود که با کابل زده بودنش ... جای سوختگی ... و از همه عجیب تر زمانی بود که گفت؛ به خاطر سیلی های زیاد، از یه گوش هم ناشنواست ... و من اصلا متوجه نشده بودم ... . باورم نمی شد امیرحسین آرام و مهربان من، جنگجوی سرسختی بوده که در نوجوانی این همه شکنجه شده باشه ... و تنها دردش و لحظه سخت زندگیش، آزادیش باشه ... . زمانی که بعد از حدود ده سال اسارت، برمیگرده و می بینه رهبرش دیگه زنده نیست ... دردی که تحملش از اون همه شکنجه براش سخت تر بود ... وقتی این جملات رو می گفت، آرام آرام اشک می ریخت ... و این جلوه جدیدی بود که می دیدم ... جوان محکم، آرام، با محبت و سرسختی که بی پروا با اندوه سنگینی، گریه می کرد ... . اگر معنای تحجر، مردی مثل امیرحسین بود؛ من عاشق تحجر شده بودم ... عاشق بوی باروت ...😌 ✍شهید سید طاها ایمانی ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی زُل زدم توی چشماش و گفتم: آقا معلم☝️ برا همسرتون درسی ، پیشنهادی ، بحثی نداری؟😌
💔 بله برون و عقدمان یکی شد; روز ولادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برایم یک گردنبند طلا آوردند و یک حلقه نامزدی. با یک لباس سفید نشستم سر سفره عقد. صیغه عقد که خوانده شد, دیدم دنبال چیزی می گردد. ـ اینجا مهر دارید؟  ـ مهر می خوای چیکار؟ مگه نماز نخوندی؟ ـ حالا تو یه مهر بده. ـ تا نگی برای چی می خوای, نمی دم. ـ می خوام نماز شکر بخونم, که بهم همسر عطا کرده, اونم روز تولد رسول الله. 📚 حجت الاسلام نماینده حضرت امام رحمةالله علیه در قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله ... 💞 @aah3noghte💞
سیدرضا نریمانیFadaeian_Haftegi_990308_6.mp3
زمان: حجم: 22.46M
💔 🕊🌹مداحے ،بہ مناسبت رونمایے از ڪتاب 🌹🕊 🔹با نواۍ کربلایے 🔊 | بابایے سلام دلِ من تنگِ نگاه تو شده 👌 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 👈 دو نوع مواجهه با برادران سیاهپوست در ایران و آمریکا ✅ اینجا مرجع تقلید شیعه دست یک طلبه عادی سیاه پوست را می بوسد 😐 اما در آمریکای وحشی، یک پلیس عادی پا بر گرده یک برادر سیاه پوست می گذارد ❌ بیچاره برجامیان عاشق آمریکا که از اصول متعالی اسلامی عبور کرده و به دنبال تحمیل ولایت و کدخدایی شیطان بزرگ می گردند. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 : شما جوانها دائما هشیار باشید مثل پاره های زُبرالحدید و در مقابل ، بُرنده و بااراده باشید... ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🌼 آيت الله مجتهدی : من علمای بسياری را درک كردم ،از امام خمينی گرفته تا آيت الله بروجردی و آيت الله شاه آبادی و آيت الله حایری و ...و اگر بخواهم در يک كلام نصيحت تمام بزرگان را بگويم، می گويم: اگر دنيا و آخرت می خواهيد ، اگر رزق و روزی می خواهيد و در يک كلام اگر همه چيز می خواهيد بخوانيد. ... 💕 @aah3noghte💕