eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 اے ڪه حاجت ز حسین مےطلبی دقت ڪن پرچم شـاه به سوے حـرم است...
💔 روز جانبــاز... روز شـهید... روز پاسـدار روز.... روزت مبارڪ... دلمون برات تنگ شده... ڪاش بودین... به قول .. این زندگے بعد شما ارزش نداره...😔 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 به نام او که هدایتگر است #داستان_تمام_زندگی_من قسمت 3⃣ مسلمانان کشور من زیاد نیستند یعنی در و
💔 به نام او که هدایتگر است قسمت4⃣ عهدی که شکست 💠🍃💠🍃💠 چند ماه گذشت … زمان مرگم رسیده بود اما هنوز زنده بودم… درد و سرگیجه هم از بین رفته بود😳 … رفتم بیمارستان تا از وضعیت سرم با خبر بشم … آزمایش های جدید واقعا خیره کننده بود … دیگه توی سرم هیچ توموری نبود … من خوب شده بودم … من سالم بودم😳🤩 … اونقدر خوشحال شده بودم که همه چیز رو فراموش کردم … علی الخصوص قولی رو که داده بودم … برگشتم دانشگاه … و زندگی روزمره ام رو شروع کردم … چندین هفته گذشت تا قولم رو به یاد آوردم … 💠 🍃 💠 🍃 💠 با به یاد آوردن قولم، افکار مختلف هم سراغم اومد … – چه دلیلی وجود داشت که دعای اون زن مسلمان مستجاب شده باشه؟🤔 … شاید دعای من در کلیسا بود و همون زمان تومور داشت ذره ذره ناپدید می شد و من فقط عجله کرده بودم🤨… شاید … شاید … چند روز درگیر این افکار بودم … و در نهایت … چه نیازی به عوض کردن دینم بود؟ … من که به هر حال به خدا ایمان داشتم😌 … 💠 🍃 💠 🍃 💠 تا اینکه اون روز از راه رسید … روی پلکان برقی، درد شدیدی توی سرم پیچید … سرم به شدت تیر کشید … از شدت درد، از خود بی خود شدم … سرم رو توی دست هام گرفتم و گوله شدم … چشم هام سیاهی می رفت … تعادلم رو از دست دادم … دیگه پاهام نگهم نمی داشت … نزدیک بود از بالای پله ها به پایین پرت بشم که یه نفر از پشت من رو گرفت و محکم کشید سمت خودش … و زیر بغلم رو گرفت… به بالای پله ها که رسیدیم افتادم روی زمین … صدای همهمه مردم توی سرم می پیچید … از شدت درد نمی تونستم نفس بکشم … همین طور که مچاله شده بودم یه لحظه به یاد قولی که داده بودم؛ افتادم … – خدایا! غلط کردم … من رو ببخش … یه فرصت دیگه بهم بده … خواهش می کنم … خواهش می کنم … خواهش می کنم 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 به نام او که هدایتگر است #داستان_تمام_زندگی_من قسمت4⃣ عهدی که شکست 💠🍃💠🍃💠 چند
💔 به نام او که هدایتگر است قسمت 5⃣ پاسخ من به خدا برای اسلام آوردن، تا شمال لهستان رفتم … من هیچ چیز در مورد اسلام نمی دونستم … قرآن و مطالب زیادی رو از اونها گرفتم و خوندم … هر چیز که درباره اسلام می دیدم رو مطالعه می کردم؛ هر چند مطالب به زبان ما زیاد نبود … و بیش از اون که در تایید اسلام باشه در مذمت اسلام بود ☹️… دوگانگی عجیبی بود … تفکیک حق و باطل واقعا برام سخت شد … گاهی هم شک توی دلم می افتاد … 💠 🍃 💠 🍃 💠 – آنیتا … نکنه داری از حق جدا میشی … فقط می دونستم که من عهد کرده بودم … و خدای مسلمان ها جان من رو نجات داده بود☝️ … بین تمام تحقیقاتم یاد حرف های دوست تازه مسلمانم افتادم … خودش بود … مسجد امام علی هامبورگ … بزرگ ترین مرکز اسلامی آلمان و یکی از بزرگ ترین های اروپا … اگر جایی می تونستم جواب سوال هام رو پیدا کنم؛ اونجا بود … تعطیلات بین ترم از راه رسید و من راهی آلمان شدم … بر خلاف ذهنیت اولیه ام … بسیار خونگرم، با محبت و مهمان نواز بودند … و بهم اجازه دادند از تمام منابع اونجا استفاده کنم … هر چه بیشتر پیش می رفتم با چیزهای جدیدتری مواجه می شدم … جواب سوال هام رو پیدا می کردم یا از اونها می پرسیدم … دید من به اسلام، مسلمانان و ایران به شدت عوض شده بود … 💠🍃💠🍃💠 کم کم حس خوشایندی در من شکل گرفت🌸 … با مفهومی به نام خدا آشنا شدم👌 … من واقعا نسبت به تمام اون اتفاقات و اون تومور خوشحال بودم … اونها با ظاهر دردناک و ناخوشایند شون، واسطه خیر و رحمت برای من بودند … واسطه اسلام آوردن من … و این پاسخ من، به لطف و رحمت خدا بود … زمانی که من، آلمان رو ترک می کردم … با افتخار و شادی مسلمان شده بودم🧕 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 به نام او که هدایتگر است #داستان_تمام_زندگی_من قسمت 5⃣ پاسخ من به خدا برای اسلام آوردن، تا
💔 به نام او که هدایتگر است قسمت6⃣ راهبه شدی؟ 💠🍃💠🍃💠 من به لهستان برگشتم … به کشوری که 96 درصد مردمش کاتولیک و متعصب هستند … و تنها اقلیت یهودی … در اون به آرامش زندگی می کنن😏 … اون هم به خاطر ریشه دار بودن حضور یهودیان در لهستانه … کشوری که یک زمان، دومین پایگاه بزرگ یهودی های جهان محسوب می شد … هیجان و استرس شدیدی داشتم … و بدترین لحظه، لحظه ورود به خونه بود😣 … 💠🍃💠🍃💠 در رو باز کردم و وارد شدم … نزدیک زمان شام بود … مادرم داشت میز رو می چید … وارد حال که شدم با دیدن من، سینی از دستش افتاد … پدرم با عجله دوید تا ببینه صدا از کجا بود … چشمش که به من افتاد، خشک شد … باورشون نمی شد … من با حجاب و مانتو وسط حال ایستاده بودم🧕 … با لبخند و در حالی که از شدت دلهره، قلبم وسط دهنم می زد💓 … بهشون سلام کردم … هنوز توی شوک بودن … یه قدم رفتم سمت پدرم، بغلش کنم که داد زد … به من نزدیک نشو‼️… به سختی نفسش در می اومد … شدید دل دل می زد … – تو … دینت رو عوض کردی؟ … یا راهبه شدی؟ … لبخندی صورتم رو پر کرد … سعی کردم مثل مسلمان ها برخورد کنم شاید واکنش و پذیرش براشون راحت تر بشه … – کدوم راهبه ای رنگی لباس می پوشه؟ … با حجاب اینطوری … شبیه مسلمان ها … و دوباره لبخند زدم … رنگ صورتش عوض شد … دل دل زدن ها به خشم تبدیل شد … – یعنی تو، بدون اجازه، دینت رو عوض کردی؟ … تو باید برای عوض کردن دینت از کلیسا اجازه می گرفتی … و با تمام زورش، سیلی محکمی به صورت من زد … یقه ام رو گرفت و من رو از خونه پرت کرد بیرون☹️ … 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞 ✍ تو برای دینت، چند تا سیلی خوردی⁉️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 تولدت مبارک ای تولد دوباره زندگی تولدت مبارک ای تولد دوباره مرتضی تولدت مبارک ای تولد دوباره هر دعام اعیادتون مبارک✨🌸 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ارادت بی مثال، نسبت به حضرت عباس به یاد شهید ابوالفضلی روز جانباز گرامی باد ✨ ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (١٣٤) تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا ك
✨﷽✨ (١٣٥) وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﻭ [ ﺍﻫﻞ ﻛﺘﺎﺏ ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﻣﺆﻣﻦ ] ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﻳﻬﻮﺩﻱ ﻳﺎ ﻧﺼﺮﺍﻧﻲ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﺗﺎ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻳﺎﺑﻴﺪ . ﺑﮕﻮ : ﺑﻠﻜﻪ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﻳﻜﺘﺎﭘﺮﺳﺖ ﻭ ﺣﻖ ﮔﺮﺍ [ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺁﻳﻴﻦ ﺗﺤﺮﻳﻒ ﺷﺪﻩ ﺷﻤﺎ ﻛﻪ ﻋﻴﻦ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺍﺳﺖ ] ﻭ ﺍﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯ ﻣﺸﺮﻛﺎﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ✅ نکته ها كلمه «يهود» از «هود» به معناى بازگشت به خدا، گرفته شده است. در مجمع البحرين از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه لقب يهود از آيه 156 سوره اعراف اقتباس شده است، آنجا كه بنى‌اسرائيل به خدا گفتند: «إِنَّا هُدْنا إِلَيْكَ» و كلمه نصارى نيز از كلام حضرت عيسى عليه السلام گرفته شده است آنجا كه فرمود: «مَنْ أَنْصارِي إِلَى اللَّهِ»* امّا كلمه «حنيف» از «حنف» به معناى در راه مستقيم آمدن است، همانگونه كه «جنف» به معناى در راه كج قرار گرفتن آمده است. در آيه 113 خوانديم كه يهوديان، نصارى را قبول نداشتند و نصارى نيز يهوديان را پوچ مى‌دانستند وهر يك خيال مى‌كرد كه تنها خودش بر هدايت مى‌باشد. در حالى كه هر دو گروه دچار شكّ گرديده و از راه مستقيم منحرف شده‌اند و راه حقّ راه ابراهيم عليه السلام است كه هرگز دچار شكّ نگرديد. امام صادق عليه السلام فرمودند: دين حنيف و حقگرا، همان گرايش به حقّ واسلام است. «1» 🔊 پیام ها - انحصار طلبى بى‌جا، ممنوع است. يهود و نصارى بدون داشتن دليل، هركدام هدايت را تنها در آئين خود مى‌دانند. «كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى‌ تَهْتَدُوا» - نام وعنوان مهم نيست، ايمان وعمل اهميّت دارد. يهودى يا نصرانى يك لقب بيش نيست، آنچه ارزشمند است، توحيد ويكتاپرستى است. «بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً» - به تبليغات سوء ديگران پاسخ دهيد. «قالُوا ... قُلْ» - ابراهيم عليه السلام هيچگاه از مشركان نبوده است، در حالى كه يهود و نصارى گرفتار شرك شده‌اند. «وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» 📚 تفسیر نور ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 اے دل اندر بنـد زلفش از منـال مرغ زیرڪ چون به دام افتد تحمـل بایدش.. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 روز پاسدار به رفقایش پیام تبریڪ داده بود و گفته بود "دعا کنید اسم پاسداری را یدک نکشیم، پاسدار و
💔 میگفت این شیمیایی ها نفسشان نفس پاڪی است. باید این نفس ها به تو بخورد. شاید ڪمی از گناهانت پاک شود. باید دور و اطراف اینها بروی و ڪمڪشان کنی. 📚 ص۱۹۹ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🙏 ✅ روز نهم (جذب پول) شکرگزاری یعنی ثروت و آه و ناله یعنی تهیدستی! برای هرچه داری بیشتر شکرگزاری کنی بیشتر بدست می آری... آه و ناله در مورد پول تو رو فقیرتر می کنه! شکرگزاری می تونه شرایط مالیت رو متحول کنه! گله و شکایت هر قدر کلامیست ذهنی هم هست، ولی بیشتر مردم از افکار ذهنشون خبر ندارن! برای برخورداری از زندگی غنی باید بابت هرچی که مربوط به پوله شکرگزاری کنی. درسته موقع پرداخت قبض و صورتحساب تو حس خوبی نداری اما باید برعکس عمل کنی! اینجوری فکر کن چیزی که بابتش هزینه می پردازی چقدر بدرد زندگیت خورده؟ وقتی میخوای قبض برق و گاز و آب رو پرداخت کنی به روشنایی منزلت، به گرماش، آبی که استفاده می کنی فکر کن! اگر این امکانات نبود زندگی چقدر دشوار بود؟ ✨✨ راز اول جذب پول با ذهن ✅هر قبض پرداخت نشده ای که داری بردار روش بنویس خدایا از بابت پول متشکرم... وقتی هم پرداخت شد بگو خدایا شکرت پرداخت شد! حال و هوای شکر گزاری رو احساس کن! هرچه شاکرتر باشی بیشتر بدست می آری... بعد از این اینطوری زندگی کن، هر بهایی که می پردازی خدا رو شاکر باش تا بیشتر نصیبت بشه! احساس شکرگزاری برای پولی که پرداخت کردی دریافت بیشتر پول رو تضمین می‌کنه، شکرگزاری مانند نخ طلایی مغناطیسی به پول تو متصله و وقتی پولی می پردازی به خودت برمیگرده. گاهی همون اندازه گاهی صدها برابر... و این بسته به میزان شکرگزاری تو داره! همیشه برگشت بصورت پول نیست، یک هدیه غیر منتظره از چیزی که نیاز داشتی یا تخفیف ویژه یعنی تو دیگه بهایی نمی پردازی یا کمتر میدی و این یعنی بركت پول! ✨✨ راز دوم جذب پول با ذهن 💸به اسکناس هات عطر و ادکلن بزن! شاید احمقانه به نظر برسه!!! ولی با این کار این پیام رو به ضمیر ناخودآگاهت می فرستی که پول برات با ارزش و مهمه! هر روز به پول هات عطر و ادکلن بزن و از بوییدن و در دست گرفتن اونها احساس عشق و شادی کن! ✨✨✨ راز سوم جذب پول با ذهن ✅هر روز به مدت 10 دقیقه تجسم کن که مثل یک آهنربای پول هستی! تو خاصیت مغناطیسی جذب پول و ثروت رو داری. تجسم کن که به هر مکانی وارد می شی پول و ثروت به طرفت جذب می شه... ✅ با این تکنیک ساده، ارتعاشی از جنس جذب پول از ضمیر ناخودآگاهت به جهان هستی ساطع می شه و حتی پیام های عصبی خاصی در اندام هات ایجاد می شه که تو رو بصورت آماده باش برای جذب پول و موقعیت های ثروت زا قرار می ده! امتحان کردن این روش رایگانه! حتی برای تو دوست عزیز!😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @fhn18632019
💔 خدا بنده هاش رو خیلی دوست داره؛ تحقیر کردن بنده هاش، برای اینکه فکر می کنیم ما آدم مقدس و عابدی هستیم، خدا رو خیلی ناراحت میکنه ...! ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 امسال هم بدون تو تحویل می شود؟ #السلام‌علیک‌یاصـاحب‌الزمان #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_
💔 یك سال گذشت و با تموم اتفاق و اعمالی که خودم و خودتون میدونید :) و‌ روز حضرت‌امام‌زمان‌عج🌱 اگه بخواید آخر سالی یه جمله با هاشون صحبت کنید چی میگید به آقا جانمون ؟! ... 💕 @aah3noghte💕 @fhn18632019
شهید شو 🌷
💔 به نام او که هدایتگر است #داستان_تمام_زندگی_من قسمت6⃣ راهبه شدی؟ 💠🍃💠🍃💠 من به
💔 به نام او که هدایتگر است قسمت 7⃣ دنیای بزرگ رفتم هتل … اما زمان زیادی نمی تونستم اونجا بمونم … و مهمتر از همه … دیگه نمی تونستم روی کمک مالی خانواده ام حساب کنم … برای همین خیلی زود یه کار پاره وقت پیدا کردم … پیدا کردن کار توی یه شهر 300 هزارنفری صنعتی-دانشگاهی کار سختی نبود … یه اتاق کوچیک هم کرایه کردم … و یه روز که پدرم نبود، رفتم وسایلم رو بیارم … 💠🍃💠🍃💠 مادرم با اشک بهم نگاه می کرد … رفتم جلو و صورتش رو بوسیدم … – شاید من دینم رو عوض کردم اما خدای محمد و مسیح یکیه … من هم هنوز دختر کوچیک شمام … و تا ابد هم دخترتون می مونم … مادرم محکم بغلم کرد … – تو دختر نازپرورده چطور می خوای از پس زندگیت بربیای و تنها زندگی کنی؟ … محکم مادرم رو توی بغلم فشردم … – مادر، چقدر به خدا ایمان داری؟ … – چی میگی آنیتا؟ … – چقدر خدا رو باور داری؟ … آیا قدرت خدا از شما و پدرم کمتره؟ … خودش رو از بغلم بیرون کشید … با چشم های متحیر و مبهوت بهم نگاه می کرد … – مطمئن باش مادر … خدای محمد، خدای مسیح و خدایی که مرده ها رو زنده می کرد … همون خدا از من مراقبت می کنه و من به تقدیر و خواست اون راضیم … 💠 🍃 💠 🍃 💠 از اونجا که رفتم بغض خودم هم ترکید … مادرم راست می گفت … من، دختر نازپرورده ای بودم که هرگز سختی نکشیده بودم … اما حالا، دنیای بزرگی مقابل من بود … دنیایی با همه خطرات و ناشناخته هاش … 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 به نام او که هدایتگر است #داستان_تمام_زندگی_من قسمت 7⃣ دنیای بزرگ رفتم هتل … اما زمان زی
💔 به نام او که هدایتگر است قسمت 8⃣ جوان ایرانی 💠🍃💠🍃💠 روزهای اول، همه با تعجب با من برخورد می کردن … اما خیلی زود جا افتادم … از یه طرف سعی می کردم با همه طبق اخلاق اسلامی برخورد کنم تا بُت های فکری مردم نسبت به اسلام رو بشکنم … از طرف دیگه، از احترام دیگران لذت می بردم😌 … وقتی وارد جمعی می شدم … آقایون راه رو برام باز می کردن … مراقب می شدن تا به من برخورد نکنن … نگاه هاشون متعجب بود اما کسی به من کثیف نگاه نمی کرد😇 … تبعیض جالبی بود … تبعیضی که من رو از بقیه جدا می کرد و در کانون احترام قرار می داد 😌… هر چند من هم برای برطرف کردن ذهنیت زشت و متعصبانه عده ای، واقعا تلاش می کردم و راه سختی بود … راه سختی که به من … صبر کردن و تلاش برای هدف و عقیده رو یاد می داد … 💠🍃💠🍃💠 یه برنامه علمی از طرف دانشگاه ورشو برگزار شد … من و یه گروه دیگه از دانشجوها برای شرکت توی اون برنامه به ورشو رفتیم … برنامه چند روزه بود … برنامه بزرگی بود و خیلی از دانشجوهای دانشگاه ورشو در اجرای اون شرکت داشتند … روز اول، بعد از اقامت … به همه ما یه کاتولوگ و یه شاخه گل می دادن … توی بخش پیشواز ایستاده بود … من رو که دید با تعجب گفت: – شما مسلمان هستید؟ … اسمم رو توی دفتر ثبت کرد … – آنیتا کوتزینگه … از کاتوویچ … و با لبخند گفت … خیلی خوش آمدید خانم کوتزینگه … از روی لهجه اش مشخص بود لهستانی نیست … چهره اش به عرب ها یا ترک ها نمی خورد … بعدا متوجه شدم ایرانیه… و این آغاز آشنایی من با متین ایرانی بود🙃 … 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 به نام او که هدایتگر است #داستان_تمام_زندگی_من قسمت 8⃣ جوان ایرانی 💠🍃💠🍃💠 روزه
💔 به نام او که هدایتگر است قسمت 9⃣ هرگز اجازه نمی دهم من حس خاصی نسبت به ایران داشتم … مادر بزرگم جزء چند هزار پناهنده لهستانی بود که در زمان جنگ جهانی دوم به ایران پناه برده بود … اون همیشه از خاطراتش در ایران برای من تعریف می کرد … از اینکه چطور مردم ایران علی رغم فقر شدید و قحطی سختی که با اون دست و پنجه نرم می کردند با سخاوت از اونها پذیرایی می کردن🙂 … از ظلم سلطنت و اینکه تمام جیره مردم عادی رو به سربازهای روس و انگلیس می داد … و اینکه چطور تقریبا نیمی از مردم ایران به خاطر گرسنگی مردن☹️… شاید این خاطراتی بود که در سینه تاریخ دفن شده بود … اما مادربزرگم تا لحظه ای که نفس می کشید خاطرات جنگ رو تعریف می کرد … 💠🍃💠🍃💠 متین برای من، یک مسلمان ایرانی بود👌 … خوش خنده، شوخ، شاد و بذله گو … جوانی که از دید من، ریشه و باقی مانده مردم مهمان نواز، سرسخت و محکم ایران بود … و همین خصوصیات بود که باعث شد چند ماه بعد … بدون مکث و تردید به خواستگاری اون جواب مثبت بدم و قبول کنم باهاش به ایران بیام … همه چیز، زندگی و کشورم رو کنار بگذارم تا به سرزمینی بیام که از دید من، مهد و قلمرو اسلام، اخلاق و محبت بود … رابطه من، تازه با خانواده ام بهتر شده بود … اما وقتی چشم پدرم به متین افتاد به شدت با ازدواج ما مخالفت کرد😢 … فکر می کردم به خاطر مسلمان بودن متینه … ولی محکم توی چشمم نگاه کرد و گفت … – اگر می خوای با یه مسلمان ازدواج کنی، ازدواج کن … اما این پسر، نه … من هرگز موافقت نمی کنم … و این اجازه رو نمیدم … 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 ادامه دارد.. ... 💞 @aah3noghte💞