eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
11.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 روزی که نفاق در توهم پیروزی غرق شد و خواب عمیق متوهمان فروغ جاویدان در ننگی جاویدان تبدیل به کابوسی ابدی شد!!! عملیات مرصاد در صبح روز ۵ مرداد با رمز "یا علی ع" و به فرماندهی سپبهد علی صیاد شیرازی آغاز شد تا عملیات فروغ جاویدان را بی فروغ و ناکام کند و حسرت رسیدن به حکومت را بر دل منافقین بگذارد. خون بهای این عملیات تقدیم بیش از ۴۱۲ شهید "۳۰۴ نفر ایرانی و ۱۰۸ نفر شهدای غیر ایرانی و ازجمله یک شهید اروپایی " به انقلاب اسلامی شد. گرامی می داریم یاد و خاطره ۶۸ شهید استان سمنان را که برای خنثی‌کردن فروغ جاویدان جان خود را در طبق اخلاص نهادند. نام و یادشان همواره بر پیشانی سترگ این مرز و بوم و دفتر خونین انقلاب اسلامی به یادگار خواهد ماند... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ای برادر کجا می روی؟!!!!!! کمی درنگ کن!!!!!!! آیا با کمی گریه و یک فاتحه شما بر مزار من و امثال من ، مسئولیتی را که با رفتن خود بر دوش تو گذاشته ایم از یاد خواهی برد یا نه؟؟!!! ما نظاره گر خواهیم بود که تو با این مسئولیت سنگین چه خواهی کرد. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم یادمه از شهدای دفاع مقدس یه روایت هایی می‌شنیدم که با عقل ناقص خود
💔 ...ادامه قسمت قبل ابو احمد هم ی دختر داشت که بار شیشه داشت !! وقتی که خبر شهادت رو دادن به خانوادش خانواده تصمیم گرفتند که خبر رو به دخترش ندن که ی موقع برا بچه اتفاقی نیافته!! برا همین ی هفته زودتر از وقت معلوم می برن بیمارستان و با دکتر صحبت میکنند که بچه رو با عمل بدنیا بیارند !! بعد عمل و توی خواب ابو احمد میاد پیش دخترش و میگه دخترم ، بابا به آرزوش رسید و شهید شد !!! خبر شهادت خودش رو به دخترش داد😢😢😢 صبح که مادر اومد بالاسر دختر! لب باز میکنه و میگه مامان بابا رو دیدم و میدونم که بابام شهید شده خودش خبر رو بهم داد... و اما امام حسین ماهم ی دختر داشت که ... نوکر راه مولاش رو میره... مولا هم هوا نوکرش رو داره ... ۳ شهید در یک قاب❤️ ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸
9.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 🌷 صیاد دلها فرمانده عملیات گوشه ای از ولایت پذیری ایشان شهادت توسط منافقین کوردل و نحوه انتقام گرفتن سبزپوشان سپاه از قاتلان برادر ارتشی بخشی از سخنرانی با موضوع مولفه های یک فرمانده از منظر شهید باقری مشاهده فایل کامل👇 📌 aparat.com/v/vriHF 🌷به یاد فرمانده عملیات غرورآفرین مرصاد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🍃میدونیدآدماچرا ریا میکنن؟'🔍'..͜ چون‌ازمتن، لذت نَبُردن‌میخوان‌ ازحاشیه ها لذت‌بِبَرن'🕳'..͜ 🍂ازخودِقرآن‌📖خواندن‌لذت‌ببرید نه‍‌ازتشویق‌مردم‌که‍‌'📡'..͜ داری‌خوب‌قرآن‌میخونی‍'📓'..͜ ☘ازخودِنمازخوندن‌ لذت‌ببرید'🔭'..͜ نه ‍‌ازتعریف‌دیگران!'🎥'..͜ 🌙 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت جراحت گلو و تار های صوتی راوی:
✨ انتشار برای اولین بار✨

  


جراحت گلو و تار های صوتی
راوی: مادرشهید



....صدای ناله ی تخریب چی را شنیدیم و صدای محمدحسین را که مرتب سرفه می کرد. با عجله بلند شدیم و به طرف آن ها دویدیم.

 محمدحسین همین طور که سرفه می کرد به ما رسید. هر چه می خواست جلوی سرفه اش را بگیرد، نمی توانست. نگاه کردم، ترکش زیر گلویش خورده بود. مانده بودیم چه کنیم! در آن شرایط حساس و در  دل دشمن چطور جلوی صدای محمدحسین و تخریب چی را بگیریم.

عراقی ها در فاصله ی بیست متری ما بودند. صدای انفجار و شعله های آتش را حتما دیده بودند، ناله های تخریب چی و صدای سرفه های محمدحسین هم خیلی بلند بود.

 الان بود که روی سرمان خراب شوند. همگی آیه ی و جعلنا... را می خواندیم. محمدحسین به طرف تخریب چی اشاره کرد. من و حمید بالای سرش رفتیم، کنار سیم خاردار روی زمین افتاده بود. ظاهراً مین منفجر شده پایه دار بود، یعنی یک چیزی مثل مین سوسکی. این مین چهل سانتی متر از سطح زمین فاصله دارد و از چهار طرف به وسیله ی سیم، تله شده بود. 


منطقه، کوهستانی بود و آب باران میدان مین را شسته بود. مین هم کج شده و سیم تله روی زمین افتاده بود؛ به همین سبب تخریب چی بدون اینکه متوجه شود، پایش را روی سیم گذاشته بود و مین منفجر شده بود و یک ترکش به مچ پای تخریب چی و یک ترکش هم زیر گلوی محمدحسین اصابت کرده بود.


به کمک حمید مظهری صفات سعی کردیم تا تخریب چی را از میدان مین خارج کنیم. قمقمه ی تخریب چی لای سیم خاردار گیر کرده بود. وقتی او را کشیدیدم، سر و صدای قمقمه و سیم خاردار هم به بقیه ی صداها اصافه شد.
حسابی ترسیده بودیم.


هر لحظه منتظر بودیم تا عراقی ها بالای سرمان برسند. مات و مبهوت تلاش می کردیم تا هر چه سریع تر از منطقه خارج شویم.

همه اسلحه ها را از روی شانه برداشته بودیم و در حالی که از ضامن خارج بود به دست گرفته بودیم. در همین موقع بلدچی که از همه بیشتر ترسیده بود راه افتاد که از شیار بالا برود و فرار کند. حمید با عجله دوید و پایش را گرفت و کشید پایین. گفت :«کجا می خواهی بروی؟»
بلدچی گفت :«می خواهم بروم بالا، عراقی ها الان می رسند.»


حمید گفت :«بالا بروی بدتر است، یک راست می روی توی شکمشان. همین جا بمان، الان همه با هم می رویم.» و رو کرد به من و گفت :«تو مواظب این بلدچی باش، یک وقت راه نیفتد برود تا من به بچه ها برسم!»


من آمدم کنار ایستادم. حالا هم باید مواظب بلدچی باشم که فرار نکند و کار دست خودش و ما ندهد و هم مواظب اطراف که عراقی ها نرسند و هم حواسم به بچه ها باشد که ببینم چه می کنند.

حمید بالاخره موفق شد تا تخریب چی را از لای سیم خاردار بیرون بکشد. فرصت کمی داشتیم، باید هر چه سریع تر به عقب بر می گشتیم.


 حمید به محمدحسین و تخریب چی کمک کرد تا راه بیفتد. من هم از پشت سر حواسم به بچه ها، بلدچی و عراقی ها بود. در برگشت دوباره به همان بوته ای رسیدیم که وسطش مین منور بود.


حمید خم شد و دستش را بالای سیم تله گرفت. بچه ها یکی یکی از روی سیم رد شدند. از شیار که عبور کردیم ، تازه وارد یک کفی شدیم. همه با هم و از ته دل ایه ی وجعلنا... را می خواندند. خیلی عجیب بود، هنوز هیچ کس به تعقیب ما نیامده بود....



... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
شهید شو 🌷
💔 ڪنار تو همان مفزع الملهوفین است پناهگاه دلسوخته ها همان جایی ڪه خدا زیاد است.... همان جایی ڪه بخا
💔 روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آه‍... وصیت کرده بود از طرف او به امام خمینی ره بگویند: آقای خمینی! خیلی ها شما رو دیدند و خ
💔 ‍... هر چه بگوییم از دین ِ ما به خانواده و همسران شهدای مدافع حرم کم گفته ایم به آنها مدیونیم و این شرمساری، تا رهرو راه شهدا نشویم بر ما باقی خواهد بود امروز اولین سالگرد تولد دردانه بود آقامحمدحسن یک ساله شد او از همان زمان جنینی، مرد خانه شد از همان زمان شهادت پدرش ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ای صفای حرمت بیشتر از کوی بهشت به مشامم رسد از تربت تو بوی بهشت باغ جنت به دل انگیزی درگاه تو نیس
💔 هرجا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد... از بس کریم بود در هم خرید و رفت در ازدحام حاجت ما نیز داده شد " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سالروز درگذشت عارف بالله حاج آقا رحیم ارباب ره ... 💕 @aah3noghte💕