eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت جراحت گلو و تار های صوتی راوی:
✨ انتشار برای اولین بار✨

  


جراحت گلو و تار های صوتی
راوی: مادرشهید



....صدای ناله ی تخریب چی را شنیدیم و صدای محمدحسین را که مرتب سرفه می کرد. با عجله بلند شدیم و به طرف آن ها دویدیم.

 محمدحسین همین طور که سرفه می کرد به ما رسید. هر چه می خواست جلوی سرفه اش را بگیرد، نمی توانست. نگاه کردم، ترکش زیر گلویش خورده بود. مانده بودیم چه کنیم! در آن شرایط حساس و در  دل دشمن چطور جلوی صدای محمدحسین و تخریب چی را بگیریم.

عراقی ها در فاصله ی بیست متری ما بودند. صدای انفجار و شعله های آتش را حتما دیده بودند، ناله های تخریب چی و صدای سرفه های محمدحسین هم خیلی بلند بود.

 الان بود که روی سرمان خراب شوند. همگی آیه ی و جعلنا... را می خواندیم. محمدحسین به طرف تخریب چی اشاره کرد. من و حمید بالای سرش رفتیم، کنار سیم خاردار روی زمین افتاده بود. ظاهراً مین منفجر شده پایه دار بود، یعنی یک چیزی مثل مین سوسکی. این مین چهل سانتی متر از سطح زمین فاصله دارد و از چهار طرف به وسیله ی سیم، تله شده بود. 


منطقه، کوهستانی بود و آب باران میدان مین را شسته بود. مین هم کج شده و سیم تله روی زمین افتاده بود؛ به همین سبب تخریب چی بدون اینکه متوجه شود، پایش را روی سیم گذاشته بود و مین منفجر شده بود و یک ترکش به مچ پای تخریب چی و یک ترکش هم زیر گلوی محمدحسین اصابت کرده بود.


به کمک حمید مظهری صفات سعی کردیم تا تخریب چی را از میدان مین خارج کنیم. قمقمه ی تخریب چی لای سیم خاردار گیر کرده بود. وقتی او را کشیدیدم، سر و صدای قمقمه و سیم خاردار هم به بقیه ی صداها اصافه شد.
حسابی ترسیده بودیم.


هر لحظه منتظر بودیم تا عراقی ها بالای سرمان برسند. مات و مبهوت تلاش می کردیم تا هر چه سریع تر از منطقه خارج شویم.

همه اسلحه ها را از روی شانه برداشته بودیم و در حالی که از ضامن خارج بود به دست گرفته بودیم. در همین موقع بلدچی که از همه بیشتر ترسیده بود راه افتاد که از شیار بالا برود و فرار کند. حمید با عجله دوید و پایش را گرفت و کشید پایین. گفت :«کجا می خواهی بروی؟»
بلدچی گفت :«می خواهم بروم بالا، عراقی ها الان می رسند.»


حمید گفت :«بالا بروی بدتر است، یک راست می روی توی شکمشان. همین جا بمان، الان همه با هم می رویم.» و رو کرد به من و گفت :«تو مواظب این بلدچی باش، یک وقت راه نیفتد برود تا من به بچه ها برسم!»


من آمدم کنار ایستادم. حالا هم باید مواظب بلدچی باشم که فرار نکند و کار دست خودش و ما ندهد و هم مواظب اطراف که عراقی ها نرسند و هم حواسم به بچه ها باشد که ببینم چه می کنند.

حمید بالاخره موفق شد تا تخریب چی را از لای سیم خاردار بیرون بکشد. فرصت کمی داشتیم، باید هر چه سریع تر به عقب بر می گشتیم.


 حمید به محمدحسین و تخریب چی کمک کرد تا راه بیفتد. من هم از پشت سر حواسم به بچه ها، بلدچی و عراقی ها بود. در برگشت دوباره به همان بوته ای رسیدیم که وسطش مین منور بود.


حمید خم شد و دستش را بالای سیم تله گرفت. بچه ها یکی یکی از روی سیم رد شدند. از شیار که عبور کردیم ، تازه وارد یک کفی شدیم. همه با هم و از ته دل ایه ی وجعلنا... را می خواندند. خیلی عجیب بود، هنوز هیچ کس به تعقیب ما نیامده بود....



... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
شهید شو 🌷
💔 ڪنار تو همان مفزع الملهوفین است پناهگاه دلسوخته ها همان جایی ڪه خدا زیاد است.... همان جایی ڪه بخا
💔 روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آه‍... وصیت کرده بود از طرف او به امام خمینی ره بگویند: آقای خمینی! خیلی ها شما رو دیدند و خ
💔 ‍... هر چه بگوییم از دین ِ ما به خانواده و همسران شهدای مدافع حرم کم گفته ایم به آنها مدیونیم و این شرمساری، تا رهرو راه شهدا نشویم بر ما باقی خواهد بود امروز اولین سالگرد تولد دردانه بود آقامحمدحسن یک ساله شد او از همان زمان جنینی، مرد خانه شد از همان زمان شهادت پدرش ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ای صفای حرمت بیشتر از کوی بهشت به مشامم رسد از تربت تو بوی بهشت باغ جنت به دل انگیزی درگاه تو نیس
💔 هرجا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد... از بس کریم بود در هم خرید و رفت در ازدحام حاجت ما نیز داده شد " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سالروز درگذشت عارف بالله حاج آقا رحیم ارباب ره ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🌸🍃وَأَحْسِن کَمَآ أَحْسَنَ ٱللَّهُ إِلَیْکَ🌸🍃 و همان‌طور که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن ... 💕 @aah3noghte💕
💔 خدا ♡︎رو شکر کن واسه آفریدن اونایی که باعث میشن دنیات قشنگتر بشه!💚
شهید شو 🌷
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓روز بیست و هفتم سلام دوست خوب خدا 😊 روز و روزگارت بخیر🌺 امروز هم برای
💔 ⏪👌 🗓 روز بیست و هشتم سلام همسفر دنیا😊 ⚠️غصه های دنیا رو جدی نگیریا .. اینجا فقط یه بازیه که از بد حادثه توش سرشکستنک هم داره!! داد و هوار راه نندازی.. داور بازی حواسش به همه چی هست👌☺️ بچسب به فرصتت تا سوت پایانو نزده.... 💪میدونی قوی‌ترین آدم کیه؟ اونی که بتونه حرف رو حرف خدا نیاره❌ اونی که شیطون رو به حساب نیاره❌ اونی که مرز بین خودش و شیطونو دیوار بکشه☑️ میدونم کار آسونی نیس ولی اگه قدم برداریم اگه هر روز یک آجر بزاریم بالاخره اون دیوار میاد بالا ... از امروز براش فکری کنیم ❗️ ببینیم چنتا آجر لازم داریم❓ برای خوب حرف زدن✅ برای بد نگفتن ❌ بد نشنیدن ❌ بد ندیدن ❌ بد نرفتن ❌ بد نبودن ❌ خیلی کار داریم یه قول بدیم امروز❓ تمام تلاشمونو بکار بگیریم!! موفق باشی🤝 فراموش نشه👌 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💔 هوای حضرت عیسا دمےست سلمان را نمیرد آنکه کسی جز علی امیرش نیست ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 | درخواست عجیب اهالی یک روستا از فرمانده سپاه ♨️ توانش در ده برابر می‌شد. 🔰 مجموعه کلیپ‌های برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۲۶۶) أَ يَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ
✨﷽✨ (۲۶۷) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! از پاكيزه‌ترين چيزهايى كه بدست آورده‌ايد و از آنچه ما براى شما از زمين رويانيده‌ايم، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمت‌هاى ناپاك (وپست) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض (وناچارى) و بدانيد خداوند بى‌نياز وستوده است. ✅ نکته ها آيات قبل، شرايط انفاق كننده را مطرح كرد و اين آيه شرايط چيزهايى را بيان مى‌كند كه به محرومان انفاق مى‌شود. امام باقر عليه السلام ذيل اين آيه فرمودند: بعضى از مسلمانان درآمدهاى حرامى مانند ربا داشتند كه صرف فقرا مى‌كردند، اين آيه آنان را نهى نمود. 🔊 پیام ها - هدف از انفاق، رهايى از بخل است، نه رهايى از اشياى بى‌ارزش و نامطلوب. «أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ» - در انفاق، تفاوتى ميان پول نقد يا كالا نيست. «ما كَسَبْتُمْ ... مِمَّا أَخْرَجْنا» - بخششِ بادآورده‌ها مهم نيست، بلكه بخشش از دست‌رنج، داراى ارزش است. «ما كَسَبْتُمْ» - در انفاق بايد كرامت محرومان محفوظ بماند. «وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ» - نه تنها از چيزهاى ناپاك و پست انفاق نكنيد، بلكه به فكر آن نيز نيفتيد. «وَ لا تَيَمَّمُوا» - وجدان انسان، بهترين معيار براى شناخت پسنديده و ناپسند است. هر آنچه را مى‌پسندى كه به تو انفاق كنند، شايسته است كه انفاق كنى و اگر آنرا دوست نمى‌دارى، شايسته‌ى انفاق نيست. «لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا» - هر فرد ثروتمندى احتمال فقير شدن خود را بدهد، شايد روزى دستِ دهنده شما، دستِ گيرنده شد. «آخذيه» - گرفتن مال نامرغوب، نشانه رضايت فقرا نيست، بلكه نشانه‌ى استيصال آنان است. «تغمضوا» يعنى شما هم با اغماض وسختى ممكن است چيزى را بگيريد، ولى اين نشانه‌ى رضايت شما نيست. - اثر انفاق به خود شما بر مى‌گردد، وگرنه خداوند غنى و بى‌نياز است. «أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» - غناى الهى همراه با كمالات ومحبوبيّت است. «غَنِيٌّ حَمِيدٌ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 " طَمِّني يا الله ، فَأنا مَملوءٌ بِالخَوف " خدایا آرومم کن که من پر از ترسم... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم ...ادامه قسمت قبل ابو احمد هم ی دختر داشت که بار شیشه داشت !! وقتی
💔 یک سال گذشت از شهادت یه شیر حیدرکرار، یه مدافع حرم عقیله بنی هاشم زینب کبری.. آدم وقتی برمیگرده و به عقب نگاه می‌کنه تازه می‌فهمه با چه آدمایی دمخور بوده و افتخار آشنایی با چه گوهرهایی رو داشته و غافل بوده ازشون! همیشه وقتی میدیدمش جلوش احساس کوچکی میکردم انقدر که این بشر پخته و سنگین بود! با ی لبخند همیشگی روی لباش!وقتی کنارش بودی انگار تکیه به کوه داشتی! انقدر که قابل اعتماد و کاردرست بود! چندین بار مجروح شده بود دوسه بار کنار جاده ایی خورده بود و حسابی مجروح شده بود ولی بسرعت و باهمون اوضاع داغونش برگشته بود منطقه! اهل حرف و خودستایی نبود حاج مسلم! اهل کار بود و عمل!نه شب داشت نه روز! یادمه چند تا از کله گنده های نظامی اومده بودند و حاج مسلم داشت به منطقه توجیهشون میکرد، شور و شعف رو میشد از توی چشماشون به وضوح دید. خیلی حال کرده بودند که ی جوون میتونه توی این سطح به کار آشنا باشه و روی زمین با این کیفیت کار بکنه! برا همین ی درجه تشویقش کردند و توی این سنش سرهنگ شد و با شهادتش سرداریش رو چسبوند! خدایی وقتی اسمش میاد باید جلو اسمش هزاران علامت سوال و تعجب گذاشت که و ما ادراک حاج مسلم!
💔 دلم برای اون موقعی که با چشم اشکی داری میری سمت ضریح و باید مواظب پله باشی تنگ شده سلطان... ... 💕 @aah3noghte💕