شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت57 خندهام
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت58 دستانم یخ میکنند و سرم داغ میشود. حس میکنم الان است که از این تغییر ناگهانی دما، ترک بخورم! از خانه بیرون میآید و در را پشت سرش میبندد. انگار مطهره است. همانجا جلوی در خانهشان میایستد و به کیفش نگاهی میاندازد. با یک دست، چادرش را میگیرد که عقب نرود، مثل مطهره. مطهره هم همیشه یا با دست یا حتی با دندان، چادرش را میگرفت و نمیگذاشت عقب برود. خانم رحیمی شاید از بودن چیزی در کیفش مطمئن میشود و شاید هم گوشیاش را چک میکند. سرش پایین است. در کیفش را که میبندد، تازه یادم میافتد نباید من را ببیند. قبل از این که سرش را بلند کند و رویش را تنگ بگیرد، سرم را کمی پایین میبرم که نبیندم. هرچند شاید اگر ببیند هم نشناسد. اصلاً مگر من را چندبار دیده؟ یک بار شاید...آن هم نصفهنیمه. من بیشتر او را دیدهام؛ تقریباً سر هر قراری که با خانم صابری داشته. رو گرفتنش هم شبیه مطهره است. کمیل داد میزند: - هوی! کجایی؟ نامحرمه ها! لبم را محکم گاز میگیرم تا به خودم بیایم. آمدهام زاغسیاه دختر مردم را چوب میزنم که چه بشود؟ چقدر من احمقم. چشم میبندم و دست میکشم روی صورتم. از خودم انتظار نداشتم. استارت میزنم و دیگر نگاه نمیکنم به خانم رحیمی که دارد پیاده خودش را میرساند به سر کوچه. به مادر قول داده بودم زود برگردم و چمدان ببندیم. قرار است برویم مشهد؛ بعد از مدتها... باید بروم این درگیری ذهنی را در حرم حل کنم...ببینم راه حل امام چیست؟ * مثل مارگزیدهها به خودم میپیچیدم و در اتاق راه میرفتم. با این که به بچههای مرزبانی غرب سپرده بودم کسی کاری به کار قرار تجهیز نداشته باشد و بچههای اداره ایلام هم تیم تروریستی را زیر چترشان گرفته بودند، باز هم دلم آرام نبود. نمیدانم چرا؛ اما همیشه باید کاری را خودم انجام بدهم تا خیالم راحت راحت بشود. این هم شاید یک عیب باشد؛ اما چکار کنم؟ برای چندمین بار بیسیم را برداشتم و با بچههای اداره ایلام ارتباط گرفتم: - یاسین یاسین عباس... - یاسین به گوشم. - اعلام موقعیت؟ - تجهیزشون انجام شده، دارن میرن به سمت شرق. موردی نیست. - بسیار عالی یاسین جان. هرخبری شد به من اطلاع بده. - چشم. بیسیم را گذاشتم روی میز و با دو انگشت، پیشانیام را فشردم. چشمان و سرم درد میکرد. ساعت دو و نیم نصفهشب بود؛ اما با این که شدیداً کمبود خواب داشتم، دلم نمیخواست بخوابم. حس بدی بود این که میدانستم الان یک تیم تروریستی مسلح دارند در خیابانها و جادههای ایران وول میخورند. فعلا نمیتوانستیم دستگیرشان کنیم؛ چون باید به تیمهای تروریستی دیگر هم میرسیدیم و همه را با هم زیر ضربه میبردیم. جلال قرار بود آمار قرارهای تجهیز را به ما بدهد؛ البته اصل کارش این بود که ما را رساند به سرتیم تجهیزشان؛ همان مرد درشتهیکلی که در پارتی دیده بودم. اسمش حافظ بود؛ اصالتاً ایرانی اما ساکن ترکیه. یکی دو سال میشد که برگشته بود ایران برای خرید و فروش اسلحه و تجهیز تیمهای تروریستی. - عباس جان نمیخوای بخوابی؟ برگشتم به سمت صدا. میلاد بود که داشت صندلی چرخدارش را هل میداد به سمت من. نور آبیِ مانیتور لپتاپش روی صورتش افتاده بود. شکستهتر از سنش به نظر میرسید. بعد از حادثه وحشتناکی که سال هشتاد و هشت تجربه کرد و چندماهی به کما رفت، با نذر و نیاز و دعای خانوادهاش توانست به دنیا برگردد؛ اما بدون پا. ویلچر نشین شد و دیگر نتوانست به عنوان نیروی عملیات فعالیت کند. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
📣#اطلاع_رسانی
🌷مراسم گرامیداشت شهید ابوالفضلی، مدافعحرم شهید حامد جوانی🌷
🎙سخنران:سردار بابازاده(فرمانده قرارگاه مطقه ای عاشورا)
🎤باخاطره گویی:همرزم شهید سرهنگ عبدی
📆پنج شنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۰
⏰ساعت۱۵:۳۰
🗺#تبریز_بالاتر از چهارراه لاله_به طرف ابوریحان_انتهای خیابان ملت (تاکسیرانی)_مجتمع فرهنگی هنری دکتر مبیّن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#تلنگرانه
رفقــایـهدقیقــهحـرفخـودمـونـی
تا کِیبگیـم،تاانقـلابمهـدی!!؟؟💔
یکنماینـدهسـاده،یکتیـمتبلیغـاتـیداره
آیـاامـامزمـانِمـنوشمـاکـه
نمـاینـدهخـدارویزمیـنه،💫
نبـایـدتیـمتبلیغـاتـیداشتـهباشـه؟؟
پیـامهـایـیکـهیـادامـامزمـانروتـودلهـا❤️
زنـدهمیکنـهنشـربـدیـم.📚
روزے یه پیامـ با اخلاصـم کافیـہ ها...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ ما فقط ظاهرے از اوج تو را میبینیم گذری نیست به معراج تو حیران شده را #آھ_اے_شھادت... #
💔
#آھ
گــوش ڪن
اینجـا دل هر سنگ
مےگوید رضا
سینه ے نقاره با آهنگ
مےگوید رضا.....💔
#نائب_الزیاره اعضای ڪانال آه در حرم مطهر امام رضا جانمون هستیم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آھ گــوش ڪن اینجـا دل هر سنگ مےگوید رضا سینه ے نقاره با آهنگ مےگوید رضا.....💔 #نائب_الزیاره
Misaq-Haftegi970516[02].mp3
9.36M
💔
دلتنگ و غمین
بیتاب و حزین
برگشته حرم
آلوده ترین....😔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 آتش عشق تو برداً و سلاما نشده صبح بی اذن تو خورشید جهان پا نشده #صلےاللهعلیڪیااباعبدالله #ڪ
💔
گر به تکلیف غمت مونسِ جانست چه غم
تا یکی مثلِ تو اربابِ جهانست چه غم
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#ڪربلالازممدلمتنگاست
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#بسم_الله
#یک_حبه_نور
رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ
خدایا
به اتفاقات خوب نیاز دارم...
#با_من_بخوان.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آھ گــوش ڪن اینجـا دل هر سنگ مےگوید رضا سینه ے نقاره با آهنگ مےگوید رضا.....💔 #نائب_الزیاره
💔
رواق حضرت معصومه♥
ارسالی از ادمینمون😭
دل خوشیم به وعده "الاعمال بالنّیات"
و می سوزیم از #فراق
#نائب_الزیاره
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دم_اذانی
📌 فکر میکرد از ته دلش خبر دارد...
🕌 قبل از اینکه وارد مسجد شوم، یک گروه خبری برای مصاحبه با نمازگزاران آمده بود. از من هم مصاحبه کردند. از من پرسیدند: بهترین آرزو یا دعات چیه؟ بیدرنگ گفتم: دعا برای ظهور امام زمان (عجلالله).
📿 نماز شروع شد. در قنوت نماز برای «خودم» دعا کردم: ربَّنا آتنا في الدُّنیا حَسنه… آخر نماز به این فکر کردم که چرا قنوت نمازم با آرزویم یکی نیست؟!
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۰۲) يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُق
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۰۳) وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
وهمگى به ريسمان خدا چنگ زنيد وپراكنده نشويد ونعمت خدا را بر خود ياد كنيد، آنگاه كه دشمنان يكديگر بوديد، پس خداوند ميان دلهايتان الفت انداخت ودر سايه نعمت او برادران يكديگر شديد، و بر لب پرتگاهى از آتش بوديد، پس شما را از آن نجات داد. اين گونه خداوند آيات خود را براى شما بيان مىكند، شايد هدايت شويد.
✅ نکته ها
حضرت علىّ عليه السلام مىفرمايد: قرآن، حبل اللّه است. واز امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «نحن حبل اللّه» ما اهلبيت، حبل اللّه هستيم. و در روايت ديگرى آمده است:
علىّبن ابىطالب عليهما السلام حبل اللّه است.
ايجاد الفت ميان دلها تنها به دست خداست. «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» قرآن خطاب به پيامبر مىفرمايد: «لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً ما أَلَّفْتَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ» اگر همهى سرمايههاى زمين را خرج كنى نمىتوانى بدون خواست او بين دلها ايجاد الفت نمايى.
تفرقه، در رديف عذابها و مجازاتهاى الهى است. همچنين در اسلام دروغ گفتن براى ايجاد وحدت، جايز و راست گفتنِ تفرقهانگيز، حرام است.
🔊 پیام ها
- وحدت و دورى از تفرقه، يك وظيفهى الهى است. «وَ اعْتَصِمُوا»
- محور وحدت بايد دين خدا باشد، نه نژاد، زبان، ملّيت و .... «بِحَبْلِ اللَّهِ»
- از بركات و خدمات اسلام غافل نشويد. «إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ»
- وحدت، عامل اخوّت است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً»
- اتّحاد، از نعمتهاى بزرگ الهى است. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ»
- تفرقه و عدوات، پرتگاه و گودال آتش است. «شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ»
- نعمتهاى خداوند، آيات او هستند. «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ ... يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ»
- يادآورى نعمتهاى الهى عامل عشق و زمينهساز هدايت است. «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ ... لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!