💔
زمان شهادت، تنها شش ماه از سن تکلیفش گذشته بود
هر بار از راه مدرسه فرار می کرد به #جبهه
و چند ماه بعد با جراحت، برش می گرداندند.
تنها یک جمله #وصیت دارد:
"مردانگی نیست که در زیر سایه #ایثار_دیگران خوش بگذرانیم
#شهید_محمدرضا_طوسی دایی #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#شهید_علی_اکبر_جزی
نام پدر : امرالله
تاريخ تولد : ۱۳۴۰/۰۸/۱۲ اصفهان
تاریخ و محل شهادت : ۱۳۶۱/۰۱/۰۳
عملیات فتح المبین ؛ كرخه
محل دفن : گلزار شهداي اصفهان
اكبر در عمليات آزادسازي جاده سردشت بانه،به محاصره كامل واسارت دشمن در آمد.قاسملو در۲مرحله دستوراعدام او را ميدهد ولي سرنوشت چيز ديگر را رقم زده بودوبه رغم شكنجه های فراوان جان سالم به در ميبردوپس از ۷ ماه اسارت او را با گروگانهاي خود مبادله کردند.
پس از معالجه، دوباره به كردستان رفت او را به عنوان فرمانده عمليات سپاه بانه انتخاب کردند.
او به عنوان فرمانده گردان امام محمد باقر لشكر امام حسين(علیه السلام) درعمليات فتح المبين شركت کرد، و در يك حركت حيرت انگيز به حالت سينه خيزتا پشت سنگر دشمن رفت و تيربار دشمن را خاموش کرد تا راه را براي ادامه عمليات باز كند.
این واقعه توسط همرزمانش به این گونه روایت شده است:
در معبر جلوی سنگر کالیبر، از ناحیه شکم مجروح شد و روده هایش بیرون ریخت. فکر کردیم رفته عقب...
سر کالیبر که قاتل بچه ها شده بود و از بس شلیک کرده بود مثل آهن گداخته به خوبی در تاریکی شب می درخشید، به سمت آسمان رفت و دیگر کاری با ما نداشت. بچه هایی که هنوز سالم مانده بودند و پشت پیکرهای مطهر شهدا پناه گرفته بودند، منتظر چنین لحظه ای بودند و با فریاد الله اکبر روی خاکریز عراقی ها رفتند و کار را تمام کردند. پیش روی بچه ها به سمت عقبه دشمن..
همه دوست داشتند دلیلش را بدانند که چرا سر کالیبر به یک باره به سمت آسمان رفت...
ادامه در پست بعد👇👇
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #شهید_علی_اکبر_جزی نام پدر : امرالله تاريخ تولد : ۱۳۴۰/۰۸/۱۲ اصفهان تاریخ و محل شهادت : ۱۳۶۱/۰۱/
💔
#شهید_علی_اکبر_جزی
همه دوست داشتند دلیلش را بدانند که چرا سر کالیبر به یک باره به سمت آسمان رفت... شهید اکبر جزی باهمان وضعیت جسمی، مثل یک شیر به سمت سنگر کالیبر حمله کرد. خود را به لوله ی گداخته شده ی تیربار رساند و با دست، سر آن قسمت را به آسمان هدایت کرد.
شدت حرارت لوله کالیبر، به قدری زیاد بود که دست اکبر را مثل یک تکه ذغال کرده بود. اما دست دیگر اکبر، روده شکمش را گرفته بود و در همان حال، زیر سنگر کالیبر به شهادت رسید!
علی اکبر جزی، با شکمی دریده و دستی خالی، هم مسیر عبور بچه ها از خاکریز عراق را باز کرده بود، هم مسیر عبور خودش از خاکریز نفسش را....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
همیشه در فکر اصلاح خودش بود.
خیلی وقتها از من میپرسید: «فاطمه من چه اخلاق بدی دارم؟»
من هم سنگ تمام میگذاشتم و بدون تعارف جوابش را میدادم.
از آن لحظه به بعد دیگر آن اخلاق در مرتضی دیده نمیشد.
مرتضی میگفت: «من باید به جایی برسم که خدا من را با انگشت نشان بدهد و بگوید این مرتضی که میبینید من عاشقش شدهام و خونبهاش را با شهادت دادم.»
#نقل_از_همسر_شهید
#شهید_مرتضی_حسین_پور_قمی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
#سیره_ی_شهید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت63 نیمنگاه
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت64 جلوی لبخندم را گرفتم: خب، دیگه اینطوری نمیتونید فعالیت کنید. - یعنی چی؟ - یعنی باید یه کاری کنید که از گروه ریموو بشید. اینطوری حساسیتشون از بین میره، چون الان حدس زدند که شما با برنامهریزی حرف میزنید. یه کاری کنید که اینطور فکر نکنند. چندتا جمله تند و احساسی بگید که ریموو بشید. - بعدش؟ - دیگه از اون حساب کاربری خودتون استفاده نکنید. یه حساب کاربری جدید درست کنید با شمارهای که بهتون میدیم. اون حساب کاربری رو بچههای ما هم دارند. با اون اکانت دوباره توی گروه عضو بشید و حرفی نزنید. فقط هروقت حس کردید کسی میخواد جذب بشه، بهش پیام خصوصی بدید و منصرفش کنید. راهش رو شما بلدید، مگه نه؟ باز هم سرش را بالا و پایین کرد. ادامه دادم: - بهتره شما کمکم از این ماجرا خارج بشید. یکم که گذشت، اون حساب کاربری رو حذف کنید و خلاص؛ دیگه بقیهش با ماست. حله؟ - فهمیدم. * تا اینجا را با ترس و لرز آمدهام. تجربه ناکام اعزام قبلی و برگشتنم از پای پرواز باعث شده چشمم بترسد. همهاش منتظرم دوباره ابوالفضل یا یک نفر دیگر مثل اجل معلق نرسند و من را از پای پرواز برگردانند.😢 دلم برای ابوالفضل، تنگ میشود؛ شاید هم میسوزد. آخرین بار مشهد بودم که تماس گرفت. مثل قبل شوخی نمیکرد؛ صدایش گرفته بود. اصلا به زور حرف میزد. فقط چند کلمه گفت: - به امام رضا بگو به حق مادرش زهرا خانمم رو بهم برگردونه... اصلاً به ظاهرش نمیآید انقدر به خانمش وابسته باشد؛ اما هست. شاید خودش هم باورش نمیشد یک روز اینقدر مجنون بشود. من هم باور نمیکردم یک روز کسی مثل مطهره پیدا بشود که من را انقدر عاشق کند؛ اما شد. ساک کوچکم را میگذارم بالای سرم و مینشینم روی صندلی هواپیما؛ کنار پنجره. چشمم به راهرو ست و مسافرهایی که یکییکی وارد میشوند. هیچکداممان شبیه مسافران پروازهای عادی نیستیم. اصلا این پرواز عادی نیست. ما داریم میرویم به کشوری که #داعش در آن حکومت میکند، به کشوری که حتی شنیدن نامش هم یادآور جنگ و خشونت و تروریسم است. اصلا شاید همه ماهایی که در این پرواز نشستهایم دیوانه باشیم که آرامش کشور خودمان را رها کردهایم و داریم میرویم در دل آتش.🔥 یک جوان کنار دستم مینشیند. راستش از ظاهرش جا میخورم. قیافهاش شبیه بقیه کسانی که برای اعزام آمدهاند نیست. نه ریشش بلند است و نه آستینش. یک تیشرت چسبان مشکی پوشیده و شلوار شش جیب. تهریشش هم عمر زیادی ندارد. از ظاهرش برمیآید اهل بدنسازی و پرورش اندام باشد. ساکش را میگذارد بالای سرش و مینشیند. از انعکاس تصویرش در شیشه هواپیما میبینمش؛ بیرون تاریک تاریک است. پیداست که او هم این جمع را نمیشناسد و احساس غریبی میکند. حتی حس میکنم دلش میخواهد سر صحبت را با من باز کند. بالاخره بعد از چند دقیقه، صدای کلفت و لهجه تهرانیاش را میشنوم که میگوید: - شما اعزام چندمته داداش؟ #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#قرار_دلتنگی😔
بعضی از منتظرا هم هستن
که فقط منتظرن جمعه تموم شه سریع
استوری کنن این جمعه هم آمد و نیامدی!
-به کجا چنین شتابان منتظر:))
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#شکرگزارباشیم🤲🏻
خدایا شکرت بخاطر برکتی که تو زندگیم وارد کردی🍁🕊
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#قرار_عاشقی
تکّه ای ابر در این چشم نگه داشته ام
که به هنگام تماشای تو باران بارد....
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 عالم پر است از تو و خالی است جای تو #شهید_جواد_محمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء
💔
انسان قبل از #حرکت باید آزاد شود
و خود را از سودها، هواها ، تعصب ها ، عادت ها و تقلید ها خلاص کند...
✍این خصوصیات را تطبیق دهید با #شهید_جواد_محمدی
- علی صفائی حائری
📚- از کتاب آیه های سبز -
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 شاه شَوم، ماه شوم، زَر شوم در حرمت باز، کبوتر شوم " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی
💔
مرا در بر بگیر ای مهربان هرچند میدانم
ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را ...
" أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا"
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#بسم_الله
وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا
«و کلیدهای غیب فقط نزد اوست و کسی آنها را جز او نمی داند.»
سوره انعام، آیه ۵۹
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #شیطان_میگه: منو خیرخواه خودشون می دونن!!🤣 #تصویربازشود #توییت #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_مناز
💔
#شیطان_میگه:
اینجوری زندگیا می پاشه و من لذت می برم
#تصویربازشود
#توییت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
صحنههایی واقعی از نبرد با داعش و وحشت کودکان
وقتی که حاج قاسم در جنگ،
با #خدا معامله کرد
و خداوند ترس عجیبی به دل داعشیان انداخت
#الله_اکبر✌️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دم_اذانی
• از دعایِ چه کسی این همه خوبی با من ..:)؟🪴🌱
.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #دم_اذانی • از دعایِ چه کسی این همه خوبی با من ..:)؟🪴🌱 . #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھ
نامِ دیگر خدا ملایمت و نرمی است.
خدا رفیق است و رفاقت و نرمی را دوست دارد. ملایم است و ملایمت را دوست دارد.
رفیق، نامِ دیگر خدا است..🌱
یَا رَفِیقَ مَنْ لا رَفِیقَ لَهُ
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران (۱۰۸) تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ مَ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
(۱۱۰) كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ
شما بهترين امّتى هستيد كه براى مردم ظاهر (وگزيده) شدهايد. به خوبىها فرمان مىدهيد و از بدىها و زشتىها، نهى مىكنيد و به خدا ايمان داريد و اگر اهل كتاب (نيز به چنين آئين درخشانى) ايمان آورده بودند، قطعاً برايشان بهتر بود. برخى از آنان مؤمنند، ولى بيشترشان فاسقاند.
✅ نکته ها
در آيهى 104 همين سوره، مرحلهى خاصّى از امر به معروف و نهى از منكر كه توسط گروه ويژه و رسمى صورت مىگرفت، بيان شد. در اين آيه به مرحلهى عمومى كه يك وظيفهى همگانى است اشاره مىشود.
🔊 پیام ها
- بهترين امّت بودن با شعار نيست، با ايمان و امر به معروف و نهى از منكر است. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ ... تَأْمُرُونَ ...»
- در امّتِ ساكت و ترسو خيرى نيست. «خَيْرَ أُمَّةٍ ... تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
- امر به معروف و نهى از منكر به قدرى مهم است كه انجام آن معيار امتياز امّتهاست. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»
- امر به معروف و نهى از منكر، در صورتى محقّق مىشود كه مسلمانان به شكل يك امّت باشند، يعنى حاكميّت داشته باشند. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»
- مسلمانان مسئول اصلاح تمام جوامع بشرى هستند. «أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ»
- سفارش به خوبىها بدون مبارزه با فساد، كم نتيجه است. «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ»
- هر يك از افراد امّت بايد امر به معروف ونهى از منكر كند. (يك دختر 9 ساله نيز حقّ امر به معروف ونهى از منكر رئيس جمهور را دارد) «تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
- در امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعيّت اقتصادى و اجتماعى نقشى ندارد. «خَيْرَ أُمَّةٍ ... تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
- مسلمان بايد از موضع قدرت امر و نهى كند، نه از روى خواهش و التماس.
«تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
- امر به معروف، مقدّم بر نهى از منكر است. «تَأْمُرُونَ ... تَنْهَوْنَ»
- امر ونهيى مىتواند مؤثّر باشد كه از ايمان مايه گرفته باشد. «تَأْمُرُونَ، تَنْهَوْنَ، تُؤْمِنُونَ»
- خداوند اهل كتاب را به اسلام دعوت مىكند. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ»
- اسلام، ناسخ تمام اديان است. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ»
- انسان، در انتخاب راه آزاد است. «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ»
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
شهید شو 🌷
💔 #زن ها در جبهه در پشت جبهه، زن ها از مردها #قوی تر عمل کردند. #امام_خامنه_ای #فداےسیدعلےجانم
💔
حضرت آیتالله خامنهای در پیامی با تبریک هفته بسیج، «همت بلند، خردمندی، درستاندیشی و توکل به خدا» را ابزارهای تجربهشده برای غلبه بر مشکلات کشور دانستند.
✍️ متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
هفتهی بسیج بر همگان مبارک باد، بویژه بر رویش های تازه و با طراوت بسیجی که همچنان مانند نسل پیش از خود، فرزندان محبوبِ امام راحل عظیمالشأنند.
عزیزان!
#قدرشناس جایگاه خود باشید و بدانید که با #همّت بلند، و در پرتو #خردمندی و #درستاندیشی، و با #اعتماد و #توکل به خداوند دانا و توانا، میتوانید در همهی مسائل عمومی کشور و ملت، اثربخش و مشکلگشا باشید.
این تجربهی چند دههی ملت ایران است.
و السلام علیکم و رحمةالله
سیّدعلی خامنهای
۳ آذر ۱۴۰۰
#فداےسیدعلےجانم❤️
#هفته_بسیج
#بسیج
#بسیجی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
سردار کاجی.m4a
12.59M
💔
ممنون که برامون صوت ضبط کردین🥀
حتما گوش بدین خیلی جالبه
روایت گری #سردار_کاجی در نشست کتاب "تنها گریه کن"
#نائب_الزیاره
#ارسالی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت64 جلوی لبخ
💔 🔰 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 🔰 📕رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت65 بالاخره بعد از چند دقیقه، صدای کلفت و لهجه تهرانیاش را میشنوم که میگوید: - شما اعزام چندمته داداش؟ به لهجه داشمشتیاش میخورد اهل جنوب تهران باشد. برمیگردم و لبخند میزنم تا احساس غریبی نکند؛ اما باید حواسم باشد که تخلیه اطلاعاتی نشوم. میگویم: - نه. بار اولم نیست. تازه متوجه خالکوبی روی گردنش میشوم. کلمه «مادر» را خالکوبی کرده است. نگاهم را از خالکوبی میگیرم که ناراحت نشود. ابرو بالا میاندازد: - آهان... و حرفی میخواهد بزند که حرفش را میخورد. پیداست غرورش اجازه نمیدهد بگوید اعزاماولی است. تلاشش برای باز کردن سر صحبت به بنبست خورده. چند دقیقه بعد میپرسد: - بچه کجایی؟ دوباره میخندم: - اصفهان. و بعد خودم ادامه میدهم: - به تو میاد بچه جنوب تهرون باشی، آره؟ این را که میگویم، گل از گلش میشکفد: - آره داداش، زدی تو خال. و دستش را برای دست دادن جلو میآورد: - مخلص شما، سیام. دست میدهم و میگویم: - سیا؟ -آره دیگه. بچهمحلها بهم میگن سیا. سیا پلنگ. با نمونه کامل یک لوطی مواجه شدهام و نمیدانم دقیقاً دارد میآید سوریه برای چه؟ سوالم را قورت میدهم و میخندم. خودش اضافه میکند: - اسمم سیاوشه. - به منم میگن سیدحیدر. -کیا؟ - بچهمحلهای دمشق! لبخند نصفهنیمهای میزند. فکر کنم هنوز نمیداند جریان اسم جهادی و اینها را. یعنی اسم جهادیاش میشود پلنگ؟ میپرسم: حالا چرا بهت میگن سیا پلنگ؟ غرور خاصی توی صورتش میبینم. انگار خوشش میآید درباره این صفت توضیح بدهد: - آخه خیلی تند میدوم. آخرین مسافر را میبینم که وارد راهروی هواپیما میشود. چهرهاش آشناست. با دیدنش، طعم شیرین خاطرات اربعین سال گذشته میرود زیر زبانم؛ مثل طعم خرمای نخلستانهای نجف. حامد است. همان که بچههای عراق و سوریه او را به عابس میشناسند، بس که سر نترس دارد. کسی که هیچوقت ترس را در چهرهاش ندیدهام. با این که بیست و شش سال بیشتر ندارد، سابقه اسارت در دست داعش را هم داشته. فرزند شهید است؛ پدرش جانباز بود و چند سال پیش شهید شد. هنوز من را ندیده. دنبال صندلی خالی میگردد؛ آخر این پرواز اینطوری نیست که یک صندلی از قبل رزرو کرده باشند برایت و هرکس روی شماره صندلی خودش بنشیند. هرکس هرجایی مینشیند که دلش بخواهد. اصلا هواپیما کامل پر نمیشود. کلا این پرواز با همه پروازهای معمول فرق دارد. حامد که هنوز دارد میان صندلیها چشم میگرداند، من را میبیند. چند لحظه مکث میکند و بعد میشناسدم. جلو میآید و گرم سلام میکند: ستاره سهیل شده بودی، فکر نمیکردم دوباره ببینمت! دست میدهیم. از شانس خوبمان، صندلی جلوی من خالی ست. حامد ساکش را میگذارد روی صندلی کنار دستش و مینشیند. سریع برمیگردد به سمت من و میگوید: - کمپیدایی! چکارا میکنی؟ لبخند میزنم: - همین دور و برام. تو بگو ببینم چه خبر؟ اعزام چندمه؟ میخندد؛ میداند من حرفی نمیزنم و جواب سربالا میدهم. شانه بالا میاندازد: - نمیدونم. حسابش از دستم دررفته. خانواده میگن تو همش سوریهای، گاهی هم یه سر به ایران میزنی و برمیگردی. مهماندار تذکر میدهد که کمربندها را ببندیم. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞 کپی فقط با ذکر نام نویسنده و آیدی #کانال_آه...
💔
#قرار_دلتنگی😔
مواظب باشیم
دلمان جایی نرود که اگر رفت؛
بازگرداندنش کار سخت و گاهی محال است!!
اگر برگردد؛
معلول، مجروح و سرخورده باز میگردد!!
مراقب باشیم
دل آرام سربه هوا و عاشق پیشه است
و خیلی سریع اُنس میگیرد!!
اگر غفلت کنیم میرود و خودش را
به چیزهای بی ارزش وابسته میکند!!
نگهبان دلمان باشیم
تا به غیر از مهدی فاطمه به کسی دل نبندد...
هم دل و هم قرار من
امام عصر علیه السلام، باید باشد
یک #آیت_الکرسی و #سه_صلوات، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر
#سلام_امام_زمانم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#قرار_عاشقی
چند وقتیست ظرف نباتمان خالیست؛ چای میخورم و حسرتِ خراسان را ... !)♥️
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕