شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدعلیرضانوری قسمت سوم جبران محبــــت در مدت چهار سال و پنج ماه
💔
#گذری_کوتاھ_بر_زندگے_شھدا
#شھیدعلیرضانوری
قسمت چهارم
سال 93 بعد از ترفیع درجه ی همسرم به ستوان دومی،خیلی خوشحال شدم.
گفتم ان شاءالله تا زمان بازنشستگی به درجه ی سرهنگی میرسی.😉
اما خودش از این بابت ناراحت بود.😔
با اینکه همیشه بیش از حد مورد انتظار خدمت و فعالیت میکرد، ولی میگفت:
"ایکاش من گروهبان باقی میموندم و این درجه نصیب من نمیشد. به ازای هر درجه مسئولیت من بیشتر و انجام تکلیف خیلی سخت تر میشه. خدا کنه که شرمنده و مدیون نشم. من تمام تلاشم بر این هست که لقمه حلال وارد این زندگی کنم؛و مسئولیتمو به درستی انجام بدم. اما ترسم از این هست که خدای ناکرده نتونم به درستی و آنطور که مورد انتظار هست انجام وظیفه کنم."🍃
ازاین بابت خیلی دغدغه خاطر داشت ولی همیشه حاضر بود. هیچوقت خودش را کنار نمیکشید. همیشه آماده خدمت و داوطلب بود.💪
زمانی که بحث اعزام به سوریه مطرح شد،جز اولین افراد داوطلب بود و هرسری که رفتنش از سمت سپاه به تاخیر میفتاد بینهایت ناراحت میشد و میگفت
"این از کم سعادتی من هست.
برای من خیلی سخته که در این لباس پاسداری باشم ولی فرصت ادای تکلیف به من داده نشده" و آرام و قرار نداشت برای پیوستن به جمع مدافعان حرم...
خوشا آنان که پا در وادی عشــق
نهادند و نلغــــزیدند و رفــــتند
خوشا آنان که با اخلاص و ایمــان
حریم دوســــت بوسیدند و رفتند
#نقل_از_همسر_شهید
#آھ_اےشھادت...
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_کانال_آھ...
شهید شو 🌷
💔 #گذری_کوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدعلیرضانوری قسمت چهارم سال 93 بعد از ترفیع درجه ی همسرم به ستوا
💔
#گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا
#شھیدعلیرضانوری
قسمت پنجم
گاهی از شیطنت های علی اکبرمان خسته میشدم.
وقتی از خستگی هایم یا شیطنت های علی اکبر به همسرم گلایه میکردم میگفت
"اگر بدانی خدا چقدر اجر برای این شب بیداری های تو در نظر گرفته حتی یکبار هم گلایه نمیکردی."😉
میگفت
"حاضری ثواب پنج دقیقه شیردادن به بچه را با ثواب دو ماه از عبادات من عوض کنی؟"☺️
موقعی که مشغول شیردادن یا خواباندن علی اکبر بودم و نیاز به چیزی پیدا میکردم، آقا علیرضا نمیذاشت من از جایم بلند بشوم.
میگفت هرچی میخوای خودم برات میارم، میخوام منم تو ثوابش سهیم باشم.😊
هیچوقت احساس تنهایی نکردم. در امور بچه داری همیشه کنارم بود.
میگفت زن و شوهر باید شانه به شانه برای پیشرفت زندگیشون قدم بردارند.
و همیشه این داستان را برام تعریف میکرد که روزی امام خمینی(ره) به دخترش که از شیطنت های فرزندش گلایه میکرد گفتند:
"من حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت فرزندت می بری با تمام ثواب عبادات خودم عوض کنم"
حرفش این بود که ببین امام با آن عظمتشان اینقدر اجر در بچه داری میدانستند که حاضر بودند ثواب عباداتشان را با ثواب بچه داری عوض کنند...
به من میگفت راه بهشت برای خانم ها میسرتر است نسبت به آقایون. به شرط اینکه به راحتی اجر کارشون را تباه نکنند.☝️
احساس میکردم علیرضا با چشم دل به همه حقایق هستی نگاه میکرد..نه با چشم سر و نگاه ظاهری ...
✨چشم دل باز کن که جان بینی
✨آنچه نادیدنی است آن بینی...
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری
#نقل_از_همسر_شهید
#ادامه_دارد
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_کانال_آھ...
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدعلیرضانوری قسمت پنجم گاهی از شیطنت های علی اکبرمان خسته میشدم. و
💔
#گذرے_کوتاھ_بر_زندگے_شھدا
#شھیدعلیرضانوری
قسمت ششم
همیشه توی ماشین و سجاده اش یه زیارت عاشورا داشت.🌸
دوران مجردی هر هفته درکنار قبور شهدا زیارت عاشورا میخواند.
برای حاجت روایی چله زیارت عاشورا برمیداشت و هدیه میکرد به حضرت زهرا (س)...
و حاجت روا هم میشد.
کار هر روزش بود ؛
بعد از نماز باید زیارت عاشورا میخوند.
حتی اگه خسته بود.
حتی اگه حال نداشت و یا خوابش میومد.
شده بود تند میخوند ولی میخوند..
تاکید داشت باید با صدای بلند توی خونه خونده بشه و علی اکبرمون رو توی بغلش میگذاشت و میگفت باید اخت پیدا کنه با دعا و زیارت..
او واقعا زندگی و مرگش مصداق این فراز زیارت عاشورا بود:" اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ محمّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ"..
تازه فهمیدم داستان سلام هاش به آقا امام حسین (ع)چی بود..😭
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری
#نقل_از_همسر_شهید
#سبک_زندگی
#خاطره
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_کانال_آھ...
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدعلیرضانوری قسمت هشتم ارادت بینظیر علیرضا به حضرت آقا مثال زدن
💔
#گذرے_ڪوتاه_بر_زندگے_شھدا
#شھیدعلیرضانوری
قسمت نهم
روز وداع با همسرم،در حالیکه بسیار اشک میریختم به او گفتم:
"علیرضا، اگه رفتی و شهید شدی، من و علی اکبر تو این دنیا چکار کنیم؟
زندگی بدون تو خیلی سخته!
تو میری و من میمانم و دلتنگی های علی اکبرمون و یک قاب عکس و یک پلاک ..."😭
مثل همیشه لبخندی ملیح زد و گفت:
"تا الان هم من هیچ کاره بودم. شما را به همون خدایی میسپارم که همیشه محافظ تو و پسرم بوده. خداتون بزرگه... نگران نباش.."😊
قبل از پرواز به من پیامک زد:
"بودنش نیازیست همچون نفس کشیدن، خدا را میگویم، همیشه پشت و پناهت"😇
با خواندن این پیام آخرین بند دلم هم پاره شد.احساس کردم آخرین پیامک همسرم هست.😢
پیامکی که پر از امید بود.
اینکه اگر تنهاترین تنها شوی بازهم خدا هست.
خدا جانشین همه ی بی پناهی ها و دلتنگی هاست.
علیرضا توکلش به خدا زیاد بود.هرگاه کلام من بوی ناامیدی میداد میگفت:
"لا تقنطوا من رحمه الله"_"از رحمت خدا مایوس نشوید"☝️
ایمان و اعتقادش به لطف و حکمت و رحمت خدا اینقدر زیاد بود که با وجود علاقه ی شدیدی که به من و پسرمان داشت ولی با توکل به خدا با خیالی آسوده زندگی دنیوی را ترک کرد.
#شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری
#نقل_از_همسر_شهید
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_کانال_آھ...
💔
آنقدر به اهل بیت و هیئت، ارادت داشت
و آنقدر اهل هیئت رفتن بود که شب عروسی اش که مصادف شده بود با #ولادت_حضرت_زهرا (س)، رفته بود هیئت...😅
آنجا دوستانش او را دیده بودند، گفته بودند تو اینجا چکار می کنی؟
مگر مجلس عروسی نداری؟
و بالاخره راهی اش کرده بودند خانه.
#نقل_از_همسر_شهید
#شھید_بهرام_مهرداد
#شھید_مدافع_حرم
#خاطره
#سالروزولادت
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
#آھ_اے_شھادت...
💕 @aah3noghte💕
#انتشار_بدون_تغییر_در_عکس
مطالب ناب شهدایی را اینجا بخوانید
💔
همیشه در فکر اصلاح خودش بود.
خیلی وقتها از من میپرسید: «فاطمه من چه اخلاق بدی دارم؟»
من هم سنگ تمام میگذاشتم و بدون تعارف جوابش را میدادم.
از آن لحظه به بعد دیگر آن اخلاق در مرتضی دیده نمیشد.
مرتضی میگفت: «من باید به جایی برسم که خدا من را با انگشت نشان بدهد و بگوید این مرتضی که میبینید من عاشقش شدهام و خونبهاش را با شهادت دادم.»
#نقل_از_همسر_شهید
#شهید_مرتضی_حسین_پور_قمی
#شهید_مدافع_حرم
#عکس
#خاطره
#سیره_ی_شهید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr