فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آروم آروم میری
بابا حیدر..💚
[صلی الله علیک یا امیرالمومنین ]
#حاج_سیدمجید_بنیفاطمه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
بہ مآدر قول دادهـ بود!!
بر می گردد...
چشـممادر
ڪہبہ اسٺخوان هاے
بی جمجمہ افتاد لبخـند ٺلخی زد
و گفـٺ :
بچـہ م سرش می رفٺ
ولی قولش نمی رفـٺـ(:💔...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
من از شوقش زمین خوردم
ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم
علی از جا بلندم کرد . . .
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
همهیماخیلیشنیدیماینحرفروولی
هربارازشنیدنشتلنگرخوردیمگفتمبگمکہ:
چشمیڪهـبہحرامعادتڪنهـخیلیچیزاها
روازدستمیدھ.ڪهـیڪیششهادتہ..
_خداوڪیلیارزشدارھ؟(:
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
خدا که فقط مخصوص بچه مذهبیا نیست:)))
کی شود حر بشوم،توبه مردانه کنم💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت208 جواد چندبا
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت209 محسن خیره به مانیتورش آه میکشد فقط و مسعود که میبیند من حتی دستم را به سمت فنجان دراز نکردهام، نیشخند میزند. فنجان را برمیدارد و کمی از آن مینوشد: - خیالت راحت. مسموم نیست.😏 رفتارهای مسعود زیاد از حد عجیب و غیرقابل تفسیر است. در رودربایستی گیر میکنم و به اجبار، یک قلپ از قهوه را مینوشم. طعم گس و تلخ قهوه، صورتم را درهم جمع میکند و در دهانم میپیچد؛ طوری که دیگر حتی نگاه به فنجانم نکنم و بیخیالِ یک نوشیدنی گرم بشوم. رو به محسن میگویم: - آمار پسر این قاضیزاده رو دربیار. پسر بزرگه. مخصوصا توی فضای مجازی. - حکم قضایی میخواد آقا. ابرو در هم میکشم: - خب؟ - یعنی... چیزه... چشم. خودم هماهنگ میکنم. هنوز اخمم تبدیل به لبخند نشده و آفریناش را نگفتهام که مسعود سریع میگوید: - لازم نیست. خودم درستش میکنم. قبل از این که من موافقت یا مخالفتی اعلام کنم، مسعود رفته داخل اتاق استراحت و درش را هم بسته. این مدل رفتار کردنش عصبیام میکند.😤 محسن هم انگار فهمیده من نمیتوانم مسعود را درک کنم؛ برای همین، صندلی چرخانش را میکشد سمت من و آرام میگوید: - آقا از دستش ناراحت نشید. اخلاقش همیشه اینطوریه، ولی نیروی خوبیه. نزدیک یک سال به عنوان محافظ یکی از مقامات اسرائیلی کار کرده و لو نرفته. کارش درسته. ولی میدونین چیه... صندلیاش را جلوتر میآورد و صدایش را پایینتر: - چند سال پیش وقتی از یه ماموریت طولانی برگشت، خانمش فوت کرده بود. بنده خدا سرطان داشت. مسعود هم بخاطر شرایط خاصی که داشت، حتی نتونسته بود بهش زنگ بزنه. برای همین اخلاقش خیلی تندتر شده. سرم را تکان میدهم و لبخند میزنم: - ممنون آقا محسن. ناراحت نشدم. واقعا هم ناراحت نشدهام. اتفاقا شاید الان، یک احساس همدردی هم با او پیدا کردهام. هردوی ما یک درد مشابه را به دوش میکشیم.😔 چیزی که بیشتر اذیتم میکند، نفهمیدن علت این رفتارهاست و البته، این که میخواهم بفهمم مسعود دیگر چه چیزهایی از من میداند. من الان از گذشته او تنها چند جمله از محسن شنیدهام و این اصلا کافی نیست... مسعود که از اتاق بیرون میآید، کاغذها را مقابلش میچینم و تصمیم میگیرم سطح تحلیلش را محک بزنم: - خب؛ نظر شما چیه؟ به نظرتون صالح سوژهای هست که ارزش وقت گذاشتن داشته باشه؟ مسعود نگاه کوتاهی به چشمانم میاندازد و دوباره چشم میاندازد روی برگه: - همیشه اونی که مهمتره، کمتر توی دیده. صالح شاید مهره مهمی باشه ولی مهره اصلی نیست.☝️🏻 - قبول دارم... چند ثانیهای نفسم را در سینه حبس میکنم. تحلیلش نسبتاً خوب بود. میگویم: - پیشنهادت چیه؟ - یه مدت کنترلش میکنیم. شاید اصلی نباشه ولی باید به یه جاهایی وصل باشه. جواد و کمیل تقریباً همزمان میرسند و تا هویت کمیل تایید بشود و مراحل اداریاش را طی کند، از جواد میخواهم برایم هرچه دیده است را توضیح دهد. جواد خودش را روی تنها مبل داخل سالن رها میکند: - اول از همه بگم... عدسیاشون یکم شور بود. واقعاً باید بساط همچین هیئتهایی جمع بشه.😅 مسعود دست به سینه بالای سرش میایستد و تشر میزند: - اینی که جلوش لم دادی و داره مزه میریزی مافوقته. جمع کن خودتو!🤨 جواد نیشِ تا بناگوش بازش را میبندد و صاف مینشیند: - خب راستش... همونی بود که گزارش دادن. البته کسایی که شرکت کرده بودن بیشتر مسن بودن. فکر کنم بخاطر ساعتشه؛ جوونها کمتر صبحها میان روضه. سخنرانشون هم اول یکم احکام گفت که چیز خاصی نبود. بعد هم درباره غیبت حرف زد که اینم چیز خاصی نبود. هرچند من خوابم گرفت انقدر که بیحال بود. بعدش هم روضه خوند... توی روضه مستقیم چندبار به خلیفه دوم توهین کرد و مردم هم پشت سرش لعن کردن. بعد هم مداحشون اومد که اونم شعرهاش تند بود یکم. لبهایم را روی هم فشار میدهم. هنوز برای این که مطمئن بشویم از کجا خط میگیرند، زمان زیادی لازم است. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞قسمت اول
💔
میگفت...
لحظات احتضار امیرالمومنین از هوش رفت بعد به هوش اومد دیدن گل از گلش شکفت فرمود مرحبا مرحبا...
گفتند چی میبینی؟
فرمود پیغمبر اومده، داداشم جعفر و عَموم حمزه اومده، بعد مکث کرد
فرمود "و هذه فاطمه"
#فاطمه_م اومد💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#مستند مُحَرَّم 2⃣
مستند زندگی شهید مدافع حرم #شهید_جواد_محمدی
شهر دُرچه اصفهان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... ڪاش شهـــ🌷ـــادت رزقمون باشه اگه نشد کاش آخر کارمون اینجوری پیش #ارباب جووون بدیم🥀
💔
#امیرالمؤمنین #آھ...
باید فرقش را میشکافتید؟!
آن آقایی که برایتان چاه میکند
و نخلستان هایتان را آباد میکرد:)🖤
چقدر کینه؟
چقدر قساوت قلب داشتید از او!!!
او که حتی با بدترین شما هم صبورانه راه می آمد...🥀
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#سحر_بیست_و_دوم
غم بی کس شدن و رنج یتیمان، به کنار
#چاه امشب ز غم دوری یارش چه کند؟!
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔 گاهی نسیمی سویِ مشتاقانِ خود بفرست گاهی بده این زخم ها را التیام از دور... السَّلامُ عَليکَ
💔
هَرگِز نَرَود زِ سينه مان يادِ " عَلے"
ضَربُ المَثل عِدالَت و داد " عَلے "
هركَس به كَسی خوش است در زندِگےاَش
ما هَم به " عَلے " خوشيم و اولادِ " عَلے "
السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام.
السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها.
#مولاعلیجانم
#یکشنبه_های_علوی_زهرایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ ما كانَ اَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمينَ
سلام به ضیافتی
که دیر میگذرد
بر غریبهها!
برداشتی از صحیفه_سجادیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#دماذانی
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ سَلامٌ.
خداحافظ
ای موسم ِ سلام!
برداشتی از #صحیفه_سجادیه
💔
بچه ها..!
یه جوری تویِ جامعه راه برید..؛
که همه بگن این بویِ "امام زمان(ارواحنافداه)
" میده..!
اگه بگی چی شد که شهیدا شهید شدن؟
میگم یه روده راست تو شِکَمِشون بود راست میگفتن امام زمان دوسِت داریم.
بیاید راست بگیم که "امام زمان(ارواحنافداه)"رو دوست داریم.
امشب امام زمانو یادتون نره😔💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
رفقاامشبدیگهشبقدرتموممیشهها...
اگرنتونستینازاوندوشباستفادهکنینامشب
روجانمونینوازدستندین...🖐🏿!
💔
تیـغے کہ بین سجـده شکستہ سر مـࢪا..
قبـلا غلـاف او کمـࢪم ࢪا شکستہ اسـت...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#سحر_بیست_و_سه
🌹یا رَبّ....
✨هر ڪس دعایــے مےڪند #شبهاے_احیا
💚من هم فقط یڪ حرف دارم؛ #بارالهـا
✨این #اربعین با ذڪر #زینب دم بگیرم
💚پاے پیاده از #نجف تا #ڪربلا را
#اللهم_الرزقنا_ڪربلا❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔 روزها فکر من این است و همه شب سخنم که: همه عمر... بدهکارِ نگاهِ حسن (ع) ام #صلیاللهعلیکیام
💔
#حـسـن_جانــم💔
دوباره صبح دوشنبه، دوباره روز کریم
دوباره یاد #حسن، یاد بارگاه و حریم
#صلیاللهعلیکیامعزالمؤمنین✋💚
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هرگزنمیردآنکهدلشمستمجتباست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه