شهید شو 🌷
💔 بعضی وقت ها که دیر به دیر به خانهاش میرفتم، به من میگفت: " تو احساس نداری به من سر بزنی؟" به ر
💔
بمیرم، دخترم وقتی فهمید بابایش نمیآید، تب کرد...
دکتر گفت به خاطر بغض این طوری شده!
راوی: همسر #شهیدجوادمحمدی
#شهید_جواد_محمدی
📚 #دخترها_بابایی_اند
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
1_1977761342.mp3
8.12M
#سفر_پرماجرا ۲
💥مسائلی که دانستنش برای همهما، لازم و ضروریست
✍تـــو؛ اهلِ زمیــن نیستی!
خانه ای داری، فراتر از خاک
خانه ای از جنسِ خُــ✨ـدا...
چهار منزل، تا خانه ات، راه باقی ست،
بشناس و عبـــور کن
#ادامه_دارد...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
هیچ نمیدانستم
كه در دنیا
آتشى سوزانتر از
آتش وجود دارد! 🔥
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 #دوســـت دارمــــ؛ کــه کــودکــــ #دلـــم گـم شه تــو شـلوغـی #حرم #حسین_جان ❤️ #ارباب! آه از
💔
❁﷽❁
هر ڪَس ڪه راهِ ڪربُبَلا شد طریقہ اش
بوےِ حُسیْن مےچڪد، از هر دقیقہ اش
دردانہے خداسٺ حُسیْـن بن فاطمـہ
احسنٺ و آفریـن بہ خُـدا و سلیقہ اش
#حسین_جان ❤️
#ارباب! آه از دوری ...
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
دخٺر خانمے ڪه
بہ جاے آرایش ڪردن و لباسِ جلو باز
و جلب توجہ پسراےِ مردم
چادر سرٺ مے ڪنے
و طعنہ ها رو بہ جون مے خرے...
#واسه_لبخندِ_مادرت_زهراۜ
دمت گرم!خیلے خانمے...!💛
#حجاب
#فاطمیه
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
نگاه کن!
چهره هایشان را ببین!
چقدر پر شور
با خنده هایی از تـھ دل
آن ها هم مثل ما جوان بودند
گاهی حتی از سر و کول رفقایشان بالا مےرفتند اما
مراقب دو چیز بودند
#قلب
#چشم
من مطمئنم
چشمانی که به نامحرم نگاه نکرده باشد
قلبی که محبت نامحرم در آن نباشد
اینچنین زیبا خواهد شد
#شهدای_مدافع_حرم
#سردارقلبم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 #دو_نیمه_سیب ۱۳...🍎 تاریخ دارد تکرار می شود تماشاچی و بی طرف وجود ندارد تو اگر شبیه شهدا نشوی چه
💔
#دو_نیمه_سیب ۱۴...🍎
تاریخ دارد تکرار می شود
تماشاچی و بی طرف وجود ندارد
تو اگر شبیه شهدا نشوی
چه کسی علَم جهاد را برمےدارد؟؟
💖 شھدا در ادامه دادن راه #سیدالشهدا بسیار به هم #شبیه هستند...
سمت راست:
#شهید_عباس_دانشگر (مدافع حرم)
سمت چپ:
#شهید_فخرالدین_مهدی_برزی (دفاع مقدس)
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که "زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از شهادت نیست"
#اختصاصے_ڪانال_شهیدشو
#ادامه_دارد...
💔
✅ چرا نگران میشویم؟!!🤔
🔰 به دو تصویر فوق خوب نگاه کنید
👈 تصویر خانم بی حجاب و هنجارشکن با ضریب بسیار بالا در فضای مجازی منتشر میشود، اکثر کاربران ناراحت، گله مند و معترض میشوند، هر یک نیز نیشتری به #عدم_اهتمام_مسئولین برای فعالیت در حوزه حجاب میزند و در نهایت چون در همه جا منتشر شده و همه به آن پرداخته اند اینگونه القاء میشود که وضعیت حجاب در مرحله حاد و اسفباری قرار گرفته است‼️
👈 طی کمتر از 48 ساعت مسئولین مربوطه، با متصدی آن مرکز برخورد کرده و آن مجموعه را #پلمپ میکنند‼️
اما...
تصویر پلمپ آن مرکز در سطح چند کانال و خبرگزاری منتشر میشود و عملا بخش زیادی از کاربرانی که تصویر هنجارشکنی را دیده اند، تصویر برخورد مسئولین را نمیبینند، لذا همچنان معترض و گله مندند و میگویند مسئولین هیچ اقدامی انجام نمیدهند.
🔴 مشکل ما دقیقا از همینجا شروع میشود. یعنی در مخابره #ناهنجاری با ضریب بالا مشارکت میکنیم اما در مخابره برخورد با ناهنجاری تحرکی نداریم❌
◀️ اینگونه میشود که مدام میگوئیم مسئولین ما کفایت ندارند و انقلابی عمل نمیکنند و در نهایت خودِ ما میشویم یک پمپاژ کننده #یاس و #ناامیدی در جامعه نسبت به مسئولین و حاکمیت
✍️ سید احمد رضوی
#حجاب
#امام_زمان
#نشرحداکثری
#لبیک_یا_خامنه_ای
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
امروز زاد روز #شهید_عباس_بابایی است
اسطوره مردانگی، شجاعت و افتادگی که با بیش از ۳۰۰۰ ساعت پرواز با هواپیماهای جنگنده و صدها عملیات موفق، صبح پنج شنبه ۱۵ مرداد ماه ۱۳۶۶ هدف گلوله ضدهوایی قرار گرفت و نامش یادگاری پرآوازه برای آینده ایران زمین شد.
تولدت مبارک خلبان دوست داشتنی
#شهید_خلبان
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
روز شمار دهه اول فاطمیه
#فاطمیه
#یا_زهرا
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی 🔹🔹فصل دوم🔹🔹 «قسمت پنجاه و یک» سوزان: خو
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸🔸تقسیم🔸🔸
✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی
🔹🔹فصل دوم🔹🔹
«قسمت پنجاه و دو»
پیتر گفت: با وجود تفاوت هایی که در روش های ما با سازمان مجاهدین وجود داره، فکر میکردیم اونا حالا که اسم پیمان نوین میشنوند تغییر فاز میدن و با ما هماهنگ تر میشن.
اما از وقتی مریم رجوی اسم آلادپوش را آورد و رابط ما که دختری به نام سوزان هست، با آلادپوش ارتباط گرفت و جلسات دو جانبه گذاشتند، متوجه شدیم که اینم یه جونور وحشی هست لنگه مریم و مسعود.
یکی از اون دو نفر که حدودا شصت ساله و لاغر و کوتاه اندام بود و کماندار نام داشت گفت: لابد اینم برداشت کرده که میخوایم ناتوی نظامی علیه رژیم تشکیل بدیم. درسته؟
پیتر جواب داد: اگه به جای مغز تو کله اینا پِشکل گوسفند ریخته بودند، میشد امیدوار بود که تهش یه جاییو سرسبز میکنه. اما از نعمت همینم محرومند. این که مثلا از همشون روشنفکرتره از ما توقع داره بزنیم تو نخِ قیام مسلحانه. میخواد هر چه کِشتیم، یه شبه بر باد بده.
کماندار گفت: خب من توقعی به جز همین از اینا نداشتم. صدام کارشو بلد بود که اینا رو گذاشت گوشتِ جلوی چرخگوشت. اینا به درد همون چرخ گوشت میخورن.
نفر دوم حرف نمیزد. یه پیر مرد گنده و خیکی با سیبیل های بناگوش در رفته. مشخص بود که یه کم مست کرده و چشماشو میمالوند. کماندار رو کرد به طرف اونو و گفت: نظر شما چیه آقا سیا؟
سیا تا اسم خودشو شنید، پیچی تو تن و بدن خودش انداخت و یه کم راست تر نشست که بگه حالم خوبه و گفت: اولا سیا نه و سیاوش! صد دفعه گفتم به من نگو سیا!
کماندار خنده ای کرد و گفت: خیلی خب حالا ... ترش نکن آقا سیاوش! راستی چه کراوات خوش رنگی.
سیا که حتی تا یک متری خودشم نمیدید از بس مست بود، دستی به کراواتش کشید و گفت: دیشب برام خریده. آره ... قشنگه ... میخوای بدمش به تو!
کماندار گفت: خودم قشنگترش گیرم میاد. یکی مامانِ زری واسم خریده ... ندیدم هنوز اما گفته خیلی قشنگه ... لامصب نمیدونم اینارو از کجا پیدا میکنه! گفته گذاشته واسه جشن تولد دختر آقا رضا!
سیا خنده ای از روی مستی کرد و دوباره دستی به کراواتش کشید و گفت: همین بود. اینا ... نگا ... اینو واست خریده بود.
کماندار اخمش تو هم رفت و گفت: نکنه دیشب پیش مامان زری بودی؟
سیا قهقهه ای زد و گفت: آره که بودم. اگه الانم میبینی پاتیلِ پاتیلم، بخاطر مزه ای بود که سرِ صبحونه زحمتش کشید. جات خالی ... عجب مامانی داره این زری بلا!
کماندار که معلوم بود بهش برخورده و انتظار نداشته سیا پیشِ مامان زری باشه، گفت: ای بابا! تو هم از دوره جوونیت یه تپه آباد نذاشتی برامون! رو هر کی نظر داشتیم...
پیتر نذاشت جمله کماندار تمام بشه. کلامشو قطع کرد و گفت: آقایون مگه شما نباید نتیجه جلسه مشورتی امروزو خدمت شاهزاده تقدیم کنید؟
کماندار و سیا خفه خون گرفتند و به حرفای پیتر گوش دادند: ظهر شد و هنوز به نتیجه ای نرسیدیم. جناب سیاوش خان قبلا هم به شما تذکر داده بودم که در کمال صحت عقل و حواس جمعی در جلسه حضور داشته باشید.
سیا ترش کرد و گفت: خفه کار کن بینم! دیگه همینم مونده که تویِ بچه فوفول به من بگی چیکار کنم چیکار نکنم.
کماندار رو به سیا گفت: خب راس میگه این بی پدر. بذار زِرِشو بزنه ببینیم چی باید بگیم به شاهزاده!
پیتر سری از روی تاسف تکون داد و گفت: بذارین ده دقیقه ای جمعش کنم. ببینید ... ما شرایط هزینه نظامی و جنگ داخلی نداریم. این از ما. هیچی. ولی رابطِ ما معتقده که این فرصتو از رجوی و اینا نگیریم.
سیا پرسید: اسمِ رابطت چی بود؟
پیتر گفت: سوزان!
سیا گردنشو خاروند و گفت: آهان ... همین ... سوزان ... این سوزانه داره آدرس #جنگ_ترکیبی میده. حواست بهش هست؟
پیتر و کماندار برگشتند و دقیق تر به سیا نگاه کردند و از این جمله اش در مستی تعجب کردند. سیا که متوجه این تعجبشون شد گفت: زهر مار! نِگا میکنن! خب این سوزنه ... سوزانه ... چیه؟ همین، داره ما رو میندازه تو بد مخمصه ای! آمادگیش داریم؟
پیتر گفت: ما نهایتا میگیم کارِ رسانه ای و پوشش جهانیِ کارای مجاهدین با ما!
سیا یه آروق بلند زد و گفت: لابد مریمم میگه باشه و دست گلت درد نکنه! هان؟ میخوای آرزوی موفقیت و دو تا دعای خیر هم بدرقه راهشون کنی؟!
کماندار رو به پیتر گفت: راس میگه. قبول نمیکنن اینا! ولی اگه قبول کنن که ما عقب وایسیم و فقط پشتیبانی رسانه ای داشته باشیم خیلی عالیه!
ادامه دارد...
به قلم محمدرضا حدادپورجهرمی
@mohamadrezahadadpour
💕 @shahiidsho💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
وقت بذارید انصافا این ۳ دقیقه رو ببینید. خیلی حقائق براتو روشن میشه ...
استاد ماندگاری: ناراحتی دشمن از پیشرفتهای خیره کننده این دولت در یک سال اول است.
سوزش روحانا و دارو دسته ش😁👌
نشرحداکثری
#تا_پای_جان
#برای_ایران
#امام_زمان
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
💔
اطلاعیه مهم و فوری
👇👇👇👇
#نشر_حداکثری
بنابر اخبار واصله جمع کثیری از بازاریان تهران و استانهای کشور ضمن اتحاد و همدلی با یکدیگر مقرر نموده اند تا با حضور قدرتمند و تاثیر گذار خود همه روزه ، بخصوص در روزهای ۱۴و۱۵و۱۶ آذر در مکانهای کسب خود به خدمت رسانی به مردم پرداخته و دلاورانه در برابر مزاحمت احتمالی اراذل و اوباش ایستادگی کنند .💪🏻
لذا برابر ماده ۱۵۶ قانون مجازات اسلامی هر گونه مقابله و ایستادگی به هر نحو در برابر اراذل و اوباش مصداق #دفاع_مشروع بوده
و نظر به اینکه حکم اراذل و اوباش در این فقره #مفسد_فی_الارض می باشد چنانچه در جریان دفاع مشروع ، اراذل و اوباش دچار آسیبدیدگی و یا صدمهای شوند نه تنها حقی در محاکم قضایی نخواهند داشت بلکه به جرم تهدید و ارعاب و افساد فی الارض تحت پیگرد قانونی قرار خواهند گرفت و به اشد مجازات خواهند رسید‼️
لطفاً اطلاع رسانی کنید تا تمام بازاریان کشور بیشتر با یکدیگر متحد شوند و در برابر اراذل و اوباشی که احیانا مانع کسب و کار مردم می شوند، قاطعانه ایستادگی کنند.
#نشر_حداکثری
💔
#قرار_عاشقی
به دلْ میبینمت،
وز جان سلامت میفرستم...♡
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضای_دلم
#دلتنگ_حرم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
1_1977761496.mp3
8.3M
💔
#سفر_پرماجرا ۳
✍چونان جنینی در رحم مادر،
که دنیا احاطه اش کـرده
و او بی خبر است...
💠ملکوت؛
تمام جان تو را فرا گرفته است؛
و تو نمی دانی....
ostad_shojae
#مرگ
#دنیا
#آخرت
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #یک_داستان_یک_پند کسی می گفت: در بیمارستان نوزاد مُرد و آن را به پدرش دادند که دفنش کند، من نیز
💔
#داستان_کوتاه
💠 راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس💠
💎 آیه: عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/216
💎چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالیکه خیر شما در آن است.
🔹آینه: حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطرهاي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان ميكند: بیابان سوزان و بیانتها در چشمهایمان رنگ میباخت و به کبودى میگرایید و از دور هم، چیزى دیده نمیشد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاهچرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسطهای ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر میدانستم تو را اصلاً سوار نمیکردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى.
مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچکترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمیکرد که با او باشم، هر چه من پافشارى میکردم، او نهى میکرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت میکنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم.
بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند میکردم نگه نمیداشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم میخواستم به همدان بروم، چون مدتها بود که دنبال یک سرى مطالب میگشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط میدانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان میتوانم آنها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقهمند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى میکردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا اینکه به نزدیکیهای همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه میکند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکمفرما شد، هنوز چند لحظهای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشکآلود گفت: اینطور که تو میگویی و من از حرفهایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان میشوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیلهایی که از من حرفشنوی دارند مسلمان میکنم .
بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .1
1. با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم
#آیه_ها_و_آینه_ها
💞@shahiidsho💞
💔
سلاما على قلبُ يتألمَ قبلُ المنامِ
ويبكيُ بكاءَ العالمُ ولمِ يشعرَ بهِ احدُ.
سلام بر قلبی که قبل از خواب درد میکشد و به
وسعت دنیا میگرید و کسی آن را احساس نمیکند.
#دلنويس
💞@shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 بمیرم، دخترم وقتی فهمید بابایش نمیآید، تب کرد... دکتر گفت به خاطر بغض این طوری شده! راوی: همس
💔
در زمان مفقود بودنِ پیکر آقا جواد،
مادرشون هم خیلی بےتاب بودند و گریه میکردند
ولی با اون حال و هوا همش میگفتند:
" #جواد شهادتت مبارک؛ پیش حضرت زینب روسفیدم کردی جواد❤️
این هدیه در برابر زجرهای حضرت زینب و ۷۲تن هیچی نیست"و...
#صبرزینبی
#ارسالی
#شهیدجوادمحمدی
#شهید_جواد_محمدی
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 هیچ نمیدانستم كه در دنیا آتشى سوزانتر از آتش وجود دارد! 🔥 #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @s
💔
من مسئولیت تام دارم كه در مقابل شداید و بلایا بایستم ...
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
شهید شو 🌷
💔 ❁﷽❁ هر ڪَس ڪه راهِ ڪربُبَلا شد طریقہ اش بوےِ حُسیْن مےچڪد، از هر دقیقہ اش دردانہے خداسٺ حُسیْ
💔
❁﷽❁
چه خوش است در فراقی
همه عمر صبر کردن...❤️🥀
#حسین_جان ❤️
#ارباب! آه از دوری ...
#صلی_الله_علیک_یااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
36.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
همه با هم اعتراض به کشف حجاب دختران پایه ششم
در شبکه آموزش
کلاس درس علوم پایه ششم!!!
دختران پایه ششم بدون حجاب
تاریخ پخش ۱۳ /۹/ ۱۴۰۱
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
https://telewebion.com/episode/0x5288020
این هم لینک مستقیم ارشیو برنامه👆
☎️ تماس با ۱۶۲
(روابط عمومی صدا وسیما) در خصوص ساختن برنامه غیر شرعی و حرام شبکه آموزش
📩 سامانه پیامکی 30000 صدا و سیما
❌❌❌لطفا زنگ بزنید ۱۶۲ اعتراض کنید
امر به معروف و نهی از منکر لسانی وظیفه همگانی است
#لبیک_یا_خامنه_ای
#حجاب
#فاطمیه
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
34.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
🎞 نماهنگ زیبای "آرمان"
👥 کاری از گروه سرود آل یاسین(ع)
🔹 نوجوانان پایگاه بسیج شهید سهیلی - تهرانسر
🔸 شاعر : قاسم صرافان
#فاطمیه 💔
#شهید_آرمان_علی_وردی
#آرمان_دهه_هشتادی_ها
#شهدای_امنیت
#برای_ایران
#نسئل_الله_منازل_الشهداء
💞 @shahiidsho💞
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"