eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 نوشته بود: «ما حاضریم گرسنگی بکشیم و سختی و تحریم را تحمل کنیم ولی زیر بار زور نمی‌رویم. این در
💔 شهید بروجردی نه محافظ قبول می‌کرد و نه راننده؛ یکی از دوستان که مُرید شهید بروجردی هم بود همراهش شد و سعی می‌کرد یک لحظه از او دور نشود حتی جلوی در دسشویی می‌ایستاد که اگر شهید شد او هم شهید شود. آنها راه افتادند بروند جلسه‌ای که دعوت بودند. در این بین، یکی از پاسدارها که قبلا دو بار می‌آید پیش شهید بروجردی و میگوید مطلبی خصوصی دارم. محمد به خاطر جلسه و کمی وقت، به روز دیگری موکول میکند اتفاقا این جوان برای دفعه سوم زمانی می‌آید که همان صبح رفتن به جلسه ارومیه بوده. شهید بروجردی این بار می‌ماند چه کند به داوود راننده‌اش می‌گوید تو برو به جلسه برس تا من بیام. داوود می‌گوید: من یک قدم هم نمی‌روم بدون شما. من تو را می رسانم. شهید بروجردی اصرار می کند که شما برو من با این آقا صحبت می‌کنم و خودم را می رسانم. هر چه حاج داوود اصرار می‌کند فایده ندارد و می‌رود. آقای منصوری،هماهنگ کننده تیپ به او می‌گویند برادر بروجردی این جاده خطرناک است، ممکنه مین داشته باشد. من می‌روم نگاه می کنم اگر خبری نبود شما را صدا می‌کنم. شهید بروجردی قبول می‌کند. در این فرصت هم آن جوان می‌آید راز مگویش را بگوید. آقای منصوری از دور اشاره می‌کند که بیایید. شهید بروجردی می‌نشیند پشت فرمان و آن جوان هم کنار دستش می‌روند روی مین و شهید می‌شوند. دسته گلی از صلوات به نیابت ازشهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم به امید نگاهی ازجانب پُر مهرشان نقل ازرضا محمدی نیا همرزم 💞 @shahiidsho💞
💔 ‏مرزبان یعنی: جگرگوشه‌ات چند ماهه بدنیا اومده ولی تو دلتنگیت رو فدای امنیت مردمِ کشورت میکنی :) سربازان 💞 @shahiidsho💞
💔 غذای روح صدای اذان رو که شنید، دست کشید و گفت: "میرم نماز." اصرار کردیم: "غذات سرد میشه، تمومش کن"! گفت: "غذای روحم سرد میشه" در آستانه آزادی خرمشهر بی‌انصافی‌ست یاد نکنیم از فرمانده دلاور سالروز شهادت یاران 💞 @shahiidsho💞
💔 با لباس نظامی خاکم کنید می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بود. یهو حاج عبدالله گفت : " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید. " بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن. حالا تو شهید شو .. ! شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. ! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت حاج عبدالله رو شنیدیم . محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود . شهید شد و پیکرش هم موند دست تکفیری ها . سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت . بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم . چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ... حاج عبدالله به آرزوش رسید ... پ.ن: پیکر مطهر این شهید بعد از ۸سال به میهن بازگشت شهادت ۳۱ اردیبهشت سردار بی سر 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 روحیه طنزی داشت برای هرجا یک حرف و شوخی و شیطنت جدید داشت. متناسب با آن موقعیت، چیزی پیدا میکرد.
💔 اصلا حال جواد طوری بود که حواسش به همه‌جا بود و بیخیال چیزی نمی‌شد. با هر اتفاقی، انگار وظیفه‌ای روی دوشش حس میکرد و میخواست آن مشکل را حل کند. ✍🏻گره افتاده به کارمان... به رسم رفاقت، دعا می‌کنید زودتر حل شود؟! 📚 بی برادر (با تغییرات) به روایت دوستان ِ اختصاصی کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر... می‌گفت: "یکی از سندهای حقانیت این اصل عزیز و بزرگ انقلاب (ولایت فقیه) این است که بیش
💔 حرف آخر.. خرمشهر در زمانی آزاد شد که هیچ کس فکرش را نمےکرد جالب بود وقتی احمدکاظمی از پشت بےسیم مےگفت: "ما الان تو شهریم. ۶ هزار نفر پناهنده شدند... خدا خرمشهر رو آزاد کرد"... غلام علی رشید در آن سوی خط باور نمی کرد... خدایا! ما هم سودای شهادت در سر داریم... یعنی مےشود روزی بیاید که خبر شهادتمان دهان به دهان بچرخد و کسی باور نکند؟!! امشب از تو می خواهیم آزادمان کنی! از بندِ گناهان که سخت دست و پایمان را بسته 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شهید بروجردی نه محافظ قبول می‌کرد و نه راننده؛ یکی از دوستان که مُرید شهید بروجردی هم بود همراهش
💔 آخرین مدافع خرمشهر که بود؟ امیر رفیعی، دوشادوش رزمندگان شهر، جنگیده بود. پایش که شکست او را به بیمارستانی در ماهشهر بردند. دلش طاقت نیاورد و با همان پای شکسته، خودش را به همرزمانش رساند. گچ پایش را درآورد و لنگان لنگان به دفاع از وجب به وجب خاک خرمشهر پرداخت. امیر به درد پایش توجهی نداشت. گونی‌های شن را روی هم چید و سنگری برای خودش درست کرد. هر چه دوستانش اصرار کردند، نپذیرفت همراهشان برود. می‌گفت: یک نفر باید باشد، دشمن را نگه دارد تا بقیه از کارون عبور کنند. او تیربار را به دست گرفت و دشمن را در فلکه فرمانداری، زمین‌گیر کرد. آخرین نفرات که به سلامت از شهر خارج شدند، دشمن هم توانست امیر را که دیگر گلوله‌ای در اختیار نداشت، به اسارت بگیرد. تلویزیون عراق، تصویر امیر را در حالی که توان راه رفتن نداشت، نشان داد و او را به عنوان آخرین اسیر ایرانی در خرمشهر معرفی کرد. این آخرین تصویری است که از امیر رفیعی در خاطره‌ها ثبت شد. او دیگر هیچ‌گاه به وطن بازنگشت. امیر، همچنان مفقودالاثر است.🥀 اینگونه بود که او آخرین مدافع خرمشهر لقب گرفت.   📚 چهل حماسه. فصل خرمشهر. 💞 @shahiidsho💞 مطالب متفاوت راجع به شهدا را اینجا بخوانید😉☝️
voice.ogg
1.58M
💔 📢 مکالمه بی‌سیم شهید احمد کاظمی و سردار غلام‌علی رشید در مراحل پایانی فتح خرمشهر ✊خرمشهرها در پیش است... 💞 @shahiidsho💞
💔 شهید «بهروز مرادی» درباره‌ی سقوط خرمشهر چنین می‌نویسد: اگر ما عُرضه این را نداشته باشیم که یک شهر را آزاد کنیم، شهری که خانه و زندگی ما در آن است و سال‌ها در آن جا رشد کرده و بزرگ شده‌ایم و مردم با هم پیوندها داشته و زندگی‌ها کرده‌اند، مطمئناً نمی‌توانیم «بیت‌المقدس» را آزاد کنیم. هدف اصلی ما آزادی بیت‌المقدس است. ما می‌خواهیم عراق را نجات بدهیم به یمن برویم و آن جا را نجات بدهیم لبنان را می‌خواهیم آزاد کنیم. اگر ما شهر کوچکی مثل خرمشهر را نتوانیم آزاد کنیم، چطور می‌خواهیم دیگر کشورهای اسلامی را آزاد بکنیم؟ این‌ها میدان‌های آزمایشی است که خدا برای ما قرار داده است اگر ما در این میدان پیروز شدیم، در میدان‌های بزرگ‌تر بعدی هم می‌توانیم پیروز شویم. لشکری که آمده و شهر را گرفته و می‌خواهد دیگر شهرهای ما را هم بگیرد، در عمل ثابت کرده که ترسو و بزدل هم هست. بزدلی دشمن را بچه‌های خرمشهری در ۳۵ روز مقاومت به خود عراقی‌ها هم ثابت کردند. دشمن آمده است که بماند. این را روی دیوارهای شهر ما نوشته است. بدون شرم نوشته‌اند: «ما آمده‌ایم بمانیم»، اما بچه‌های خرمشهری به دشمن ثابت خواهند کرد که ترسو و بزدل‌تر از آن است که بتواند در مقابل ما مقاومت کند. قسم به خون سرخ شهدای شهرمان، ما بالاخره روزی خرمشهر را آزاد خواهیم کرد. روزی که همین روزهاست و زیاد دور نیست. خرمشهر! آغوش بازکن! فرزندانت در راه‌اند. ۲۳ فروردین ۱۳۶۱ 💞 @shahiidsho💞
💔 همین طور حسین را نگاه می کرد. معلوم بود باورش نشده حسین فرمانده تیپ است. من هم اول که آمده بودم، باورم نشده بود. حسین آمد، نشست روبه رویش. گفت" « آزادت می کنم بری. » به من گفت: « بهش بگو. » ترجمه کردم. باز هم معلوم بود باورش نشده. حسین گفت: « بگو بره خرمشهر، به دوستاش بگه راه فراری نیس، تسلیم شن. بگه کاری باهاشون نداریم. اذیتشون نمی کنیم. » خودش بلند شد دست های او را باز کرد. افسر عراقی می آمد؛ پشت سرش هزار هزار عراقی با زیر پیراهن های سفید که بالای سرشان تکان می داند. 📚یادگاران، کتاب شهیدخرازی 💞 @shahiidsho💞 مطالبی مستند از شهدا در کانال شهدایی-بصیرتی شهید شو
💔 اینجا مزار آن بانوے پاڪدامن است که دستهایش را دستبند زده بودند و زیر شڪنجه بود اما با شجاعت رو به ساواکی ها گفت مرابڪشید اماچادرم را برندارید بله... شهادت دور نیست اگر اهلش باشی... سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت؛🥀🥀 #حاجی #شهید_قاسم_سلیمان
💔 ‏سردار قاسم سلیمانی فرمانده وقت لشگر ثارالله معتقد بود که سردار احمد کاظمی فاتح واقعی عملیات بیت‌المقدس و آزادی خرمشهر بوده است. تصورش این بود که وقتی خبر شهادت حاج احمد گفته شد، حداقل تیتر همه روزنامه‌های ما این جمله باشد که فاتح خرمشهر شهید شد اما از خودش هیچ نگفت... از رشادت هایش، از فرماندهی هایش ، از شجاعتش در این عملیات. سردار سپاه 💞 @shahiidsho💞
💔 می‌گفت تا شهید نباشی شهید نمیشی.. فرمانده عملیات آزاد سازی خرمشهر بود. وقتی شهر رو پس گرفت تنها چیزی که گفت این بود خداوند خرمشهر رو آزاد کرد. 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 اصلا حال جواد طوری بود که حواسش به همه‌جا بود و بیخیال چیزی نمی‌شد. با هر اتفاقی، انگار وظیفه‌ای
💔 خرمشهر در دهه شصت آزاد شد و خرمشهرهایی که به دست جوانان دهه شصتی آزاد شد نقطه پیروزی در هر دو مشترک بود... ایمان به خدا و گوش سپردن به امر ولیّ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر.. خرمشهر در زمانی آزاد شد که هیچ کس فکرش را نمےکرد جالب بود وقتی احمدکاظمی از پشت بےسیم
💔 حرف آخر آزادسازی خرمشهر، کاری غیرممکن به نظر می‌رسید ولی غیرت، باعث شد که این غیرممکن با توکل به خدا ممکن شود و نقش از خودگذشتگی شهدا در بازپس‌گیری خرمشهر ستودنی است خوشحالی مردم از آزادسازی خرمشهر 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 آخرین مدافع خرمشهر که بود؟ امیر رفیعی، دوشادوش رزمندگان شهر، جنگیده بود. پایش که شکست او را به
💔 پرسید: مادر! دوست داری من چه‌طوری شهید بشوم؟ گفت: من چه می‌دانم که تو دوست داری چه‌طوری شهید بشوی؟ ناصر گفت: دوست دارم فوری شهید نشوم؛ چند ساعت توی خون خودم بغلطم و درد بکشم تا سختی و رنج جانبازان را هم درک کنم. خمپاره که آمد، 11 ترکش به بدنش نشست. وقتی رساندنش به بیمارستان، داشت ذکر می‌گفت: یا حجت‌بن الحسن(عج)... . پارچه نوشته «آزادی خرمشهر را به حضور امام و امت حزب الله تبریک می گوییم» بر فراز مسجد جامع خرمشهر یادگار شهید ناصر فولادی است. شهید ناصر فولادی مسئول تبلیغات تیپ ثارالله(قبل از تبدیل تیپ به لشکر) بود و در عملیات بیت‌المقدس و روز فتح خرمشهر به فیض عظیم شهادت نائل شد. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی ازجانب پُر مهرشان 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 خانواده‌ای که ۲۳ نفرشان یک‌جا شهید شدند موشک ۱۲ متری آن شب مهمان خانهٔ یکی از مردم دزفول شد و ۲۳ نفر از اعضای خانواده را یک‌جا شهید کرد. 💞 @shahiidsho💞
💔 قمقمه آب و سربند سالم در تفحص شهید گمنام این شهید گمنام را کارگران شهرداری امیدیه در حال خاکبرداری پشت موکب شهید دستیاری شلمچه پیدا کرده‌اند. قمقمه هنوز آب داشته و پارچه سبز سربند سالم است. هنوز استخوانهای این جوانان جان داده در راه دفاع از میهن، استقلال و ازادی زیر خاک است و برخی خجالت نمی‌کشند! 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 خرمشهر در دهه شصت آزاد شد و خرمشهرهایی که به دست جوانان دهه شصتی آزاد شد نقطه پیروزی در هر دو مشت
💔 کسی که دوسـت‌داشته باشه شـہـید بِـشه...! خودش‌ رو لآیق‌ می‌کنہ‌، فقط‌ طلب‌ نمیڪنہ:) زنـدگـی شهـدا اینو ثـابت میکنھ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر آزادسازی خرمشهر، کاری غیرممکن به نظر می‌رسید ولی غیرت، باعث شد که این غیرممکن با توکل به
💔 حرف آخر شب جمعه شهدا مهمان حسین‌اند همین برای یک حسرت و غبطه عظیم به حال شهدا برایمان بس 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 پرسید: مادر! دوست داری من چه‌طوری شهید بشوم؟ گفت: من چه می‌دانم که تو دوست داری چه‌طوری شهید بشوی
💔 قبل از شهادتش در فکه، غسل شهادت کرده بود و زیر لب زمزمه می‌کرد: آرزو دارم در روز عاشورای امسال در محضر امام حسین (ع) باشم. روز5 خردادماه سال75مصادف با 7محرم در فکه که مشغول تفحص شهدا در منطقه عملیاتی والفجر یک بود، در کانالی معروف به «والمری» بر اثر انفجار مین، دو دست و پایش قطع شد و صورتش نیز سوخت. در حال انتقال به بیمارستان، شهادتین را گفت و شربت شهادت نوشید. روز آخر به رفقایش گفته بود که امروز را به عشق حضرت عباس کار می‌کنم. به من الهام شده که امروز یک شهید پیدا می‌کنیم. آن روز یک شهید را به معراج آوردند. آن هم خودش بود. عباس برادر شهیدان حسن و حسین صابری بود. سه برادری که هر سه شهید شدند. مزار شهید عباس صابری در قطعه ۴۰ ردیف ۳۵ شماره ۲۳ در بهشت زهرای تهران قرار دارد دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی ازجانب پُر مهرشان سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞