eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #پناه_حرم۱۶ یکی از دخترهایم در گوشیِ همسرش📱 خبر شهادت را دیده بود و
🕊🌹🕊🌹 🌹🕊🌹 🕊🌹 🌹 ۱۷ تحول و شهادت مجید آن‌قدر سریع اتفاق افتاده که هنوز عده‌ای باور نکرده‌اند. هنوز فکر می‌کنند مجید آلمان رفته است؛ اما است. مادرش هنوز نگران است. نگران نمازهای نخوانده‌اش، نگران روزه‌های باقی‌مانده مجید که آن‌قدر سریع گذشت که نتوانست آنها را به‌جا بیاورد. نگران آنکه نکند جای خوبی نباشد: «گاهی گریه می‌کنم و می‌گویم. پسر من نرسید نمازهایش را بخواند. گرچه آخری‌ها نماز شب خوان هم شده بود؛ اما آن‌قدر زود رفت که نماز و روزه قضا دارد؛ اما دوستانش می‌گویند. مهم حق‌الناس است که به گردنش نیست و چون مطمئنم حق‌الناس نکرده، دلم آرام می‌گیرد.» مجید رفته است و از او هیچ‌چیز برنگشته است. 😔 چند ماهه است که کوچه قدم‌هایش را کم دارد. بچه‌های محله هنوز با دیدن ماشین مجید توی خیابان می‌ریزند. مادرش شب‌ها برایش نامه می‌نویسد. هنوز بی‌هوا هوس خریدن لباس‌های پسرانه می‌کند. هنوز آخرین لباسی که مجید از تنش درآورده است را نگه‌داشته و نـَشسته است. کت‌وشلوار مجید را بارها بیرون می‌آورد و حسرت دامادی‌اش را می‌خورد. یکی از آشناها خواب ‌دیده در بین‌الحرمین برای مجید و رفقایش مراسم عقد گرفته‌اند. بچه‌های کوچه برای مجید نامه نوشته‌اند و به خانواده‌اش پیغام می‌رسانند. پدر مجید می‌گوید: «همسایه روبروی ما دختر خردسالی است که مجید همیشه با او بازی می‌کرد. یک روز کاغذی دست من داد و که رویش خط‌خطی کرده بود. گفت بفرستید برای مجید، برایش نامه نوشته‌ام که برگردد. یکی دیگر از بچه‌ها وقتی سیاهی‌های کوچه را جمع کردیم بدو آمد جلو فکر می‌کرد عزایمان تمام‌شده و حالا مجید برمی‌گردد. می‌گفت مجید که آمد در را رویش قفل کنید و دیگر نگذارید برود بچه ‌محل‌ها و تعداد زیادی از دوستان مجید بعد از شهادتش برای رفتن به سوریه ثبت‌نام کرده‌اند. مجید گفته بود بعد از شهادتش خیلی اتفاقات می‌افتد. گفته بود بگذارید بروم و می‌بینید خیلی چیزها عوض می‌شود. 💕 @aah3noghte💕
💔 شب آرزوها که از راه مےرسد دست دلم را مےگیرم و مثل یک بابا مےبرمَش تا از پشت ویترین ها نگاه کند تا هر چه آرزو دارد برایش بخرم... هر سال، دلم یک چیز مےخواهد و من... سالهاست شرمنده دلم هستمـ سالهاست نتوانسته ام آنچہ آرزو کرده را برایش مهیا کنم... دیگر امسال رویَـم نمےشود در چشمان مشتاقش نگاه کنم و بگویم "امسال هر چه آرزو کنی، هر چه بخواهی... برایت فراهم مےکنم" امسال دیگر دلم هم انگار مےداند من آن آدمِ سابق نیستم...😔 انگار دیگر مطمئن است که نمےتوانم او را به تنها آرزویش برسانم😔 امسال چقدر شرمنده ام😭😭😭 دلم تنها یک آرزو داشت ... و کاش میتوانستم او را به آرزویش برسانم شرمنده ام ... شرمنده ام... شرمنده ام... اما خدایا! به تو امید دارم😔 ان لنا اَملاً طویلاً این دل مرا ناامیدش نکن... به تو امیدها دارد... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 سلام شهید نمےشناسمت اما به دعایت سخت محتاجم🥀 تنها همدم من عکس و یاد شهداست مےشود... سلام مرا به مادرجان برسانی و بگویی: "اَینَ فرَجکَ قریب؟؟" ... 💞 @aah3noghte💞