💔
#طنز_جبهه
#بهشت_که_خواستی_بروی...
کاری نبود که با این پای چوبی و لنگ نکنند🙄
گاهی آن را در می آورند و مثل چماق روی خاکریز نصب می کرند.😅
گاهی دست می گرفتند و به دنبال بچه ها می دویدند.😬
یک وقت هم آن را جایی جا گذاشته، و برمی گشتند.😢
همه ی این کارها را هم برای این می کردند که نشان دهند، خیلی امر مهمی نیست، یا به ما نمی آید که جانباز باشیم.😉
ما هر وقت آنها را می دیدیم، می گفتیم:
"فلانی بهشت خواستی بروی، یک اردنگی هم با این پای مصنوعیت به ما بزن و ما را به زور هم که شده، جا بده توی بهشت."😅
بعضی هم می گفتند:
«نامردی نکنید، چنان بزنیدشان که از زمین بلند نشوند. یکی از شما بخورند، یکی از دیوار!»😜
و آنها برای این که لطف مزاح را تمام کرده باشند، سرشان را بالا می انداختند و می گفتند که
"مگر نمی گویند همه ی اعضا و جوارح اشخاص در روز قیامت شهادت می دهند؟😏☝️
آن وقت اگر پایم گفت این پارتی بازی کرده چی؟🤔
پایم را تو سرت خرد می کنند!😂"
ما هم می گفتیم:
"آن پایی که گواهی می دهد، پای راست راستکی است نه این پاها."
📚فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)
جلد 2
#طنز
#جانباز
#آھ_اےشھادت
💕 @aah3noghte💕
#اختصاصے_کانال_آھ...