شهید شو 🌷
💔 🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷 #و_آنڪہ_دیرتر_آمد #پارت_بیست_و_ششم... چهارده نفر بودند و من ج
💔
🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷
#و_آنڪہ_دیرتر_آمد
#پارت_بیست_و_هفتم...
برایم خیلی سخت بود که نمیتوانستم در عبادت هم مانند غذاخوردن و خوابیدن هم با آنها شریک شوم.😔
آخرین شبی که با هم بودیم، خواب به چشمانم نمی آمد.
دلم گرفته بود و خیره ی آسمان پر ستاره بودم....
چه بسیار شبها که به تنهایی گوشه ای میخوابیدم و به آسمان پر ستاره خیره میشدم اما آن شب ...
کسانی که کنار من خوابیده بودند تنهایی مرا پر کرده بودند.
نسبت به هیچکس در طول زندگی چنین #محبت و #کششی، احساس نکرده بودم.
مطمئن بودم #ایمان و #خلوص این چهارده مرد شیعه است که مرا چنین تحت تاثیر قرار داده است.
آنها کجا و من کجا؟...
من با افراد زیادی از هر دین و مذهبی همراه شده بودم. حتی کسانی که سنی و از مذهب خودم بودند، با من چنین رفتار نکرده بودند، ناگهان شهابی از آسمان گذشت.☄
آسمان پر ستاره و آن شهاب و التهاب درونی مرا یاد خاطره ای دور انداخت، خاطره ای که هرچه فکر کردم، یادم نیامد.😞
به مغزم فشار آوردم آنقدر که چشمانم سنگین شد و به خواب رفتم:
در بهشت بودم، کنار درخت بزرگی به رنگهای مختلف و میوه های گوناگون.
عجیب اینکه ریشه ی درختان در هوا بود و شاخه شان در دسترس،😲 به صورتی که میتوانستم به راحتی از هر میوه ای بچینم و بخورم.😋
چهار نهر از کنارم میگذشت، در یکی شربت بود، در دیگری شیر و در دوتای دیگر آب و عسل جاری بود.
کافی بود خم شوی و از هرکدام که میخواهی بنوشی.
مردان و زنان خوش صورت از آن میوه ها میخوردند و از نوشیدنی ها می نوشیدند....
#ادامه_دارد...
#نذر_ظهورش_صلوات✨
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
چون بزرگوارانِ همراه،
زحمت تایپ رو کشیدن،
کپی بدون ذکر لینک مورد رضایت نیست
💔
داشتم برای نماز ظهر وضو می گرفتم، دستی به شانه ام زد.
سلام و علیک کردیم. نگاهی به آسمان کرد و گفت:
« علی ! حیفه تا موقعی که جنگه شهید نشیم. معلوم نیست بعد از جنگ وضع چی بشه. باید یه کاری بکنیم. »
گفتم «مثلا چی کار کنیم؟»
گفت « دوتا کار ؛ اول #خلوص، دوم #سعی_و_تلاش. »
📚یادگاران، کتاب حسن باقری
#شهید_حسن_باقری
#دم_اذانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
بزرگترین خصلت علیرضا #خلوص و تواضعش بود. ایشان هیچ وقت در مورد مسئولیتش در جبهه حرفی به ما نزد
هر بار از او میپرسیدم که تو در جبهه چه میکنی؟ میگفت: کفش واکس میزنم، سنگر درست میکنم.
وقتی شهید شد متوجه شدیم که #فرمانده_تیپ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) از لشکر زینبیون بود.
ایشان خیلی بیریا و خاکی بود.
✅ راوی: همسر شهید
#شهید_علیرضا_جیلان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞