eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_هشتاد_و_چهارم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے امام پاسخ داد: "من مانند تو نیستم
💔 ✨ نویســـنده: عمروعاص جواب داد: "به راستی که پیشنهاد ای است و این را هم بدان که اگر این پیشنهاد را نپذیری، تا دنیا باقی است این و عار برای تو و خاندانت ثبت خواهد شد." معاویه گفت: "ای عمروعاص، کسی مانند من با این حرف ها گول نمی خورد و مغرور نمی شود و خودش را به کشتن نمی دهد. به خدا سوگند هیچ مردی نیست که با علی به برخیزد، جز آن که زمین خونش را بیاشامد. معاویه این را گفت و به سرعت خود را به صف لشکریانش رساند. حکایتی هم خواندم از ای که بین علی و ابوذر وجود داشت. می گویند در زمان خلافت عثمان، چون او بیت المال را حیف و میل می کرد و آن را به اقوام خویش می بخشید، ابوذر از هر فرصتی برای از عملکرد او استفاده می کرد. او روزی به حالت انتقاد از مردمی که در کنارش بودند، پرسید: "آیا اسلامی می تواند را به عنوان برای خود بردارد و هر وقت که توانست آن را پس بدهد؟" مردی به نام کعب الاحبار که یهودی زاده بود، گفت: "بله، هیچ اشکالی ندارد." ابوذر با عصبانیت گفت: "ای یهودی زاده! آیا تو دین را به ما یاد می دهی؟" عثمان او را فرا خواند و گفت: "اعتراض های تو به من و یاران من بیش از شده و از این به بعد حق ماندن در مدینه را نداری و باید به شام بروی." به این صورت ابوذر به شام که تحت فرمانروایی معاویه بود، تبعید شد. او در شام نیز از روش انتقادی خود دست بر نداشت و افشاگری و ایستادن در برابر و را روش و سیره و سفارش پیامبر اسلام می دانست و از آن، به امر معروف و نهی از منکر یاد می کرد که در قرآن بدان سفارش شده است. تا این که معاویه از عثمان خواست تا او را به مدینه باز گرداند. در مدینه باز ابوذر به کار خود ادامه داد تا این که یک روز در جمع عثمان و یارانش، خطاب به او گفت: "تو باید بیت المال را در راه درست هزینه می کردی و به دست بندگان خدا می رساندی، اما من از رسول خدا شنیدم که فرمود هرگاه دودمان عاص، به سی نفر برسد، خدا را از آن خود می دانند و بندگان خدا را خود می شمارند." عثمان از حاضرین، صحت گفته ی ابوذر را پرسید، آن ها گفتند "ما چنین مطلبی را نشنیده ایم"، اما ابوذر گفت: "من نمی گویم؛ می خواهی باور کن و میخواهی نکن." عثمان کسی را به سراغ على فرستاد. وقتی علی وارد شد، عثمان مسأله را با او در میان گذاشت و گفت: "آیا تو چنین مطلبی را از قول پیامبر شنیده ای؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_نهم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے امام با خوانــدن نامه ے محمد، در پاســ
💔 ✨ نویســـنده: اما مردم عراق، بی وفایی پیشه ساخته اند و حاضر به نبرد نیستند.... محمد ابوبکر با دو هزار سربازی که در اختیار دارد به جنگ سپاه بیست هزار نفره ی عمروعاص می رود؛ به این امید که آنها را سرگرم سازد تا نیروهای کمکی از کوفه برسد که نمی رسد. موج های پی در پی هجوم شامیان بر آن سپاه اندک، آن ها را پراکنده می کند و مجبور به عقب نشینی می سازد. مصر پس از امواج بنیان کن و پی در پی شامیان و شورشیان داخلی، از هم می پاشد. محمد بن ابوبکر را به اسارت می گیرند و او را به طرز به شهادت می رسانند. وقتی خبر شهادت او را به علی می دهند، او اشک ها می ریزد و رو به مردم می گوید: "همانا بدانید که بدکاران و فاسدان، ارباب جور و ستم، کسانی که از راه خدا کنار رفته و در اسلام انحراف به وجود آورده اند، مصر را گشودند و تصرف کردند. و شما مردمی هستید که نمی توان به وسیله ی شما انتقام خونی را گرفت و رشته ی تابیده ای را از دستانتان باز کرد. پنجاه و چند روز شما را برای کمک به برادرانتان در مصر دعوت کردم، اما شما مانند که از درد ناف می نالد، ناله سر دارید و همانند کسی که از جهاد در راه خدا می ترسد، بر زمین چسبیدید. بدانید که بدن های شما در کنار هم، اما افکار و خواسته های شما است. بدانید که افراد ضعیف و ناتوان، هرگز نمی توانند و ستم را دور کنند و حق نیز جز با تلاش و کوشش به دست نمی آید. شما که از خانه های خود دفاع نمی کنید، چگونه از خانه ی دیگران دفاع خواهید کرد؟! به خدا سوگند شب را صبح کردم در حالی که گفتار شما را باور ندارم و به یاری شما.... ♦️رمان قدیس 👈 شرح اتفاقات حکومت علی (ع) با رویکرد کشیش مسیحے♦️ ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi این رمانی‌ست که هر شیعه ای باید بخواند‼️
💔 اخرین سخن امام حسین خطـاب به حضرت سجاد علیهما السلام..: پسرم..! بترس از ڪردن به ڪسی ڪه جز خداوند یاورے نـدارد.. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آھ... سیره عبادی #حاج_قاسم ما خیلی هنر کنیم، نصف شب دل از رختخواب می کَنیم؛ اگر خسته و کوفته
💔 ... چه های ڪه نگفتیم "ظَلَمْتُ نَفْسی" و دوباره کردیم به خودمان!!😔 با گناه با نافرمانی از اوامر ... 💞 @aah3noghte💞