eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 فرمان صادر شد نیروهای مسلح با فتنه مقابله کنند! نیروهای مسلح باید مراقب فتنه باشند و آرایش و آم
💔 احتمال وقوع فتنه ۹۸ در اواخرِ سال ۹۷ ، رهبر انقلاب این گمانه را مطرح کردند که چه‌بسا دشمن، قصد داشته باشد که در سال۹۷، عملیاتِ فریب انجام دهد و عملیاتِ اصلیِ خود را در سال۹۸ به اجرا گذارد. اینک در نیمۀ دوّمِ سال۹۸، ایشان نخستین هشدارِ صریحِ خویش را دربارۀ احتمالِ وقوعِ فتنه، مطرح کردند: نیروهای مسلّح و نیروهایی حافظِ امنیّت، مراقبِ «فتنه» باشند. قرآنِ کریم در یک‌جا می‌فرماید: «اَلفِتنَةُ اَشَدُّ مِنَ القَتل»، و در جای دیگر می‌فرماید: «اَلفِتنَةُ اَکبَرُ مِنَ القَتل». «اَشَدّ» یعنی سخت‌تر، «اَکبَر» یعنی بزرگ‌تر. کُشتار، نامطلوب است، امّا فتنه از آن بدتر است. اگر فتنه از قتل، بدتر است، پس نیروهایی که حافظِ امنیّت هستند، باید آرایش و نظمِ لازم را برای «مقابلۀ با فتنه» بگیرند و آمادگی‌های خودشان را برای فتنه هم، باید حفظ بکنند (در دیدارِ دانشجویانِ دانشگاه‌های افسریِ ارتش؛ 8 آبان ۱۳۹۸). ❤️ ۹۸ 💕 @aah3noghte💕
💔 حدیثی که در دیدار امروز رهبر انقلاب در بیت کار شده مربوط به بخشی از خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه؛ در باب صبر و بصیرت در ‎ است ترجمه: به هر چه به آن مأمور شده‌ايد، عمل كنيد و از هر چه شما را نهى كرده‌اند، دست بداريد. در كارى شتاب مكنيد، مگر آن گاه، كه به حقيقت آن آگاه گرديد ✍ سلمانه 💕 @aah3noghte💕
سلام همسنگری ها این روزا خواص 😏‏میخوان که ما دور علی رو خالی کنیم! حواسمون هست؟! ۹۸
💔 👈بررسی رفتار میدانی آشوبگران در چند شهر حکایت از آن دارد که مدل رفتاری این افراد در اعتراضات اخیر نسبت به حوادث قبلی تغییرات عمده‌ای داشته است و هسته های خشونت آرایش سه لایه گرفتند. بررسی های یک نهاد امنیتی نشان می دهد در اغتشاشات اخیر، افراد آموزش دیده در گروه‌های 5 تا 7 نفره سازماندهی شده اند بر خلاف اغتشاشات سال 96 که زنان هدایت این گروهها را بر عهده داشتند، این بار مردانی که اکثرا قوای جسمانی بالایی دارند در این هسته های خشونت نقش آفرینی می کنند. موارد کشف شده از این افراد نشان می دهد «هسته خشونت» در لایه اول به نارنجک دست ساز، ژل های آتش زا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد مجهز هستند که توسط یک یا چند موتور سوارمسلح با سلاح گرم درلایه دوم پشتیبانی می شوند. همچنین در لایه سوم زنان جوانی وظیفه تهییج مردم حاضر در میدان به ویژه جوانان را بر عهده دارند که با هدف تحریک عواطف، آنها را برای پیوستن به اقدامات خرابکارانه تشویق می کنند. یکی از نکات قابل توجه، سرعت بسیار بالای گروه‌های تخریبی است که در کوتاهترین زمان ممکن با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتش زدن کرده و پس از آن به طرز ماهرانه‌ای خود را از بدنه معترضان و عابران جدا کرده و محل را ترک می‌کنند. بر اساس اعلام نهادهای امنیتی، افراد «هسته خشونت» از لباس‌ها و نشانه های مشخصی استفاده می‌کنند تا یکدیگر را در زمان ماموریت راحت تر شناسایی کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 رئیس جمهوری که خودش را در جهنم می دید... 🎥شهید رجایی: خداوند در جهنم جایی داره که مساوی است با گناه ۳۶ میلیون انسان. اونجا جای منه! چون یک "بله" و یک "نه" ی من، زندگی‌شون رو تحت‌الشعاع قرار میده 👈کاش دولت مردان امروز این سخن را سرلوحه خود می کردند ... 💕 @aah3noghte💕
💔 السابقون السابقون اولئک المقربون✨ آقا مصطفی در ۸۸ دو بار مجروح شدند ؛ بار اول ۲۵ خرداد با پنج ضربه چاقو به پای چپ و یک ضربه قمه به بازوی دست چپ آسیب دید ، با آن همه جراحت ، فتنه گران اجازه نمی دادند که آمبولانس به آنها کمک کند و تهدید به آتش زدن آمبولانس کردند و آقا مصطفی با تمام این جراحت و خونریزی از ساعت پنج بعدازظهر تا ۱۲ شب کف خیابان در میدان آزادی تهران افتاده بود بعد از هفت ساعت خونریزی به بیمارستان منتقل شد.خون‌ریزی آنقدر شدید بود که تا ۲ روز توان ایستادن نداشت. مجروحیت بعدی وی در روز ۱۶ آذر از ناحیه انگشت دست بود که دچار شکستگی شد ... روای:همسر شهید 🌷مصطفی صدرزاده ... 💕 @aah3noghte💕
💔 دکترها تعریف میکردند ۳بار پسرم از هوش رفت و هر سه باری که به هوش مےآمد ذکر و مےگفت ولی بار سوم چنان یاحسینی گفت که ناخودآگاه همه وسایل از دستمان رها شد و همگی زدیم زیر گریه... به نقل از مادر همون شهیدی که فتنه گران در سال ۸۸ ماشینش را دوره کردند... ۸۸ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 📛انتقام از صدا و سیما با تمام قوا📛 🔻حذف بودجه سه ماهه دوم به خاطر پخش سریال گاندو 🔻تخصیص بودجه تصویبی در صورت تأیید دفتر ریاست جمهوری 🔻 تحریم صدا و سیما توسط سلبریتی ها 🔻حذف برنامه جهان آرا و عدم پخش زنده برنامه های عصرانه و ثریا 🔻صدا و سیما فقط باید بسته های خبری رئیس جمهور که توسط تیم اطلاع رسانی روحانی تولید شده است را بدون دخل و تصرف پخش کند و در غیر این صورت حق ندارد اخبار روحانی را منتشر کند ✍ میخواهند صدا و سیما را صدا و سیمای کنند تا در جنگ رسانه ای فتنه آینده کاملاً منفعلانه و در راستای اهداف آنها کار کند، از طرفی رسانه های جبهه انقلابی را نیز در پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی خارجی قلع و قمع کردند، هشدار میدهم بوی تعفن فتنه فضای سایبری و رسانه‌ای کشور را پر کرده است اگر کاری نکنیم قطعاً خسارت های زیادی به انقلاب و ایران تحمیل میشود 🔴 وظایف ما در این شرایط چیست؟ 🔻نرم افزارهای داخلی را جایگزین نمونه های خارجی بکنید 🔻با کمک رسانه‌ فشار افکار عمومی ایجاد کنید تا صدا و سیما بتواند مقاومت کند 🔻کمپین تحریم نرم افزارهای ارتباطی خارجی راه بی اندازید و فیلتر اینستاگرام و وی پی ان ها را مطالبه کنید 🔻 به چشم رقیب به سایر کانال ها و پیج های خودی نگاه نکنید و از آنها حمایت کنید تا رشد کنند و تأثیرگذارتر شوند 🔻اختلاف ها را کنار بگذارید و به کار تشکیلاتی منظم روی بیاورید، به سایر جزیره ها پل زده و با خودی ها تعامل برقرار کنید، با هم همکاری داشته باشید و از هم حمایت کنید 🔻ما افسران آتش به اختیار جنگ نرم باید جبهه سایبری و رسانه‌ای گسترده و منسجمی برعلیه دشمن ایجاد کنیم 🔻از نظرات کارشناسان و تحلیلگران بهره ببرید و احساسی عمل نکنید 🔻 تکنیک ها و تاکتیک های جنگ روانی و خبر نویسی را یاد بگیرید و به دیگران هم یاد بدهید 🚨 قطعاً عامل پیروزی در تمام جنگ ها فداکاری، استقامت، ایمان به خدا و کار مخلصانه توأم با تدبیر و برنامه ریزی است 🗣 محمدمهدی شریعت ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ✍مُد شده اینروزها برعندازا یه چالشی راه انداختند که "من همونم که..." و دنباله ش می نویسن فلان انقلابی و بسیجی یا حافظ قرآن بودند و الان به این نتیجه رسیدند این چیزها همش کشکه و بهترین راه، آتئیست بودن یا هر چیزی باشی غیر از یک کاری ندارم به اینکه اگه ردّشونو بزنیم باز میرسیم به بزرگترین خانه سالمندان (بخونین کمپ ) ولی حرف آخر رو مثل همیشه مون گفتند: "راه انقلاب، راهى است كه احتياج دارد به ، به ، به . بعضى اين ثبات قدم را دارند، بعضى در بين راه برميگردند؛ البته اينها به ضرر خودشان عمل ميكنند. آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته‌اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند. 🔸این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است." ۸۷/۳/۱۴ امام خامنه ای ، انقلاب را به یک روز روزه گرفتن در هوای گرم تابستان تشبیه کردند که ولی اگر بیاریم و روزه را نشکنیم قطعا به ظهور متصل خواهیم شد و اگر از راه برگشتیم، انقلاب راه خودش را طی می کند و این ما هستیم که از این قافله عقب می مانیم. سختی راه رو به اتمام است و الحمدالله در آستانه قرار داریم، فقط باید کمی کنیم و مراقب باشیم که آلوده به نشویم و در این ها، نخوریم... ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_هفتم اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آورد. زه
✍️ دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ✍️نویسنده: فاطمه ولی نژاد ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_سی_و_چهارم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے خشـــم داشت در وجــودم رخنــہ مےڪـر
💔 ✨ نویســـنده: یڪـے از نامــہ هــا متعلــق بہ لقمــان بـن حڪــم بـود؛ نوشتــہ بـود: تحرڪــات زیـادے در بیــن مــردم ڪـوفــہ بہ چشــم مےخـورد. احتمــال حرڪـت سپــاه علـــے بہ سوے شــام افزایـش یـافتــہ و علــے در خطبـہ هایـے ڪہ ایــراد مےڪنـد، مـــردم را بـہ جہــــاد و جنـــگ بــا معاویــہ فـرا مےخواند. او روز جمعــہ در مسجــــد ڪوفـــہ خطبــہ اے ایــراد ڪـــرد ڪــہ بخشــے از آن را عینــا مےآورم: ”بنــےامیــہ با حڪمــت، جــان و دل را روشــن نساختــہ و با شعلـــہ هاے فــروزان ، قلـب خــود را نورانــے نڪرده اند. اگر روزے بہ شمــا دسـت یابنــد، جـز اندڪے از شما را نگذارنـد. چنـان باقــے مانـده ے غذایــے اندڪ در تــہ دیـگ یا دانــہ هاے غــذاے چسبیــده در اطراف ظـرف، شمـا را ماننــد پوســت هاے چرمــے بہ هم پیچیــده مےفشـــارند و ماننــد خرمــن شما را بہ شدت ميڪوبنـد و چــونان پرنــده اے ڪہ دانہ هاے درشــت را از لاغــر جــدا ڪند مؤمنـــان را از میــان شمـا جــدا ساختــہ نابــود ڪنند. آگــاه باشیـد ڪہ همانــا تریــن ها در نظـر مــن، فتنـــــــہ ے بنــــے امیـــہ بر شماســـت؛ فتنــہ ای ڪــــور و ظلمانــــے که سلطـــــــــہ اش همـــہ جــا را فراگــــرفتــہ و بــلاے آن دامنگیـــر نیڪـــوڪــــاران اســت. بہ خــدا سوگنــد بنـے امیـــہ پـس از مـــن براے شـــما بـــــــدے خواهنــد بـود. آنـــان چــون شتـــر سرڪشـــے ڪہ دســت بر زمیـــن ڪـوبـد و لگـــد زنـد و با دنــــدان گـــاز گیـــرد و از دوشیـــدن شیــر امتنـــاع ورزد، با شـــما چنیـــن برخــوردے ڪنند و از شـــما ڪســے باقــے نگذارند، جــز آن ڪس ڪہ براے آنــان باشــد. بــــلاے فرزنــــدان امیــــــہ بر شما طولانـــے خواهد مانـــد. فتنـــہ هاے آنـــان پیـــاپــے با چہـــره هاے زشـــت و تــــرس آور و ظلمتــــے چــون عصـــر جاهلیـــت، بر شـــما فـرود خواهــد آمد. آنچہ گفتـــم اسـت!!!! اگــــر در برابــــر بنـــے امیــہ نڪنیـــد و فریــــب وعــــده هایـــش را بخوریــــد.“ نامــــہ را بــہ گوشــــہ اے پــرت ڪـــردم. این مـــردک هـرچـــہ علــــے گفتـــہ بـــراے مــا ڪتـابــت ڪــرده بـــدون ایــن ڪه از اخبــار پنہــان چیــزے نوشتــــہ باشـــد. نامہ ے بعــــدے از زیـــد بـــن عمــــر بـــود همـــان جـــوان مصـــــرے ڪہ روزے بـــہ نـــزدم آمـــد و از مـــن خواســت براے امـــرار معـــاش خانـــواده اش ڪــــاری در اختیارش قـــرار دهـــم. من نیـــز ڪــہ دنبــال جاسوســانـــے براے اعـــزام بہ ڪـــوفــہ بــودم راهــے ڪوفـــہ اش نمودم. نـــامہ اش را بـا درود و ســلام بہ معاویــہ آغـــاز ڪرده و در ادامہ نوشتـــہ اســت: ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_پنجاه_و_یکم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے
💔 ✨ نویســـنده: مردے فریــــاد زد و گفت: "اے مــردم ڪـــوفه! ما اهالــے شــام را به ڪتاب خـــدا ڪردیم، آنان نپذیرفتند. لذا بر این اســــاس با آنان جنگیدیم. اینڪ آنــان ما را به ڪتاب خدا مےخوانند، به خدا قســــم علـــے، امروز همان چیزے را از سپـــاه شـــام نميپذیرد ڪه دیروز آنان را به آن دعـــوت مےڪرد." این صداے «حریث بن جابر اکبری» بــود. مردے ڪه معاویــــه را از خانــدان ڪفر مے دانست و مسلمانےاش را بـــاور نداشت. اینڪه خستـــــه از جنگــے فرسایشـــے، در حلقـــه ے مــردان علـــے بر تختـــه سنگـــے ایستاده بود و به علــــے صلــــــــح با معاویــــه را مے داد. علــــے آثار را در چهره ے بسیارے از یــــاران خـــود مےدید؛ یـــاران ساده اندیشے ڪه به گرفتار حیلـــــه هاے معاویـــه شده بودند. رو بــه آنان گفت: "بندگـــان خـــدا! من از هر ڪسے براے پذیرفتــن دعــوت به حڪم شایستــــه ترم، ولے معاویـــه و عمـــروعـــــاص اهل و نیستند. من ، قــــرآن ناطقـــــم. من بهتــر از شما آنان را مےشناسم. من با آن ها از دوران ڪودڪے معاشـــرت ڪرده ام. آنــــان در تمـــام احـــوال، بدتریـــن ڪودڪان و بدترین مـــردان بوده اند. آنان قــــرآن ها را بلنـــد نڪرده اند ڪه می خواهند به آن کنند؛ بلڪه این ڪار جــــــز حیلـــــه و نیرنــــــــــگ . یـــــاران مــــن! ســـرها و بــــازوان خود را لختــــے به من عاریـــــه دهید که حـــق به نتیجــه ے رسیده اســـت و چیزے تا بریـــــده شدن ریشـــه ے ستمگـــــران باقــے نمانده است." اشعث بن قیــــس، از فرماندهان علــــے و توانمند، پیشاپیش بیست هزار نفر از مخالفــــان ادامه ے جنگ ایستــاد و گفت: "اے علـــــے! مےدانــے ڪه مـــرا از جنــگ نیست؛ من همیشه مـــرد جنـــگ و میــــدان هاے نبـــرد بوده و هستم، اما در حال حاضـــر ادامه ے جنگ را به اســــلام و مسلمــان مےدانم. پس به پیشنهـــاد ایــــن جمــــع از یارانــت گوش ده و دعـــوت معاویــه را به قـــــرآن و حڪمیــــت بپذیـــــــــــــــــــــر." ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_پنجاه_و_ششم نویســـنده: #ابراهیم_حسن_بیگے مخالفــــان گفتند: "خيــــر! ما
💔 ✨ نویســـنده: مالــڪ سرش را نه بر تأسف، بلڪه بر تایید سخنـــان امام، تڪان داد و گفت: "آیا بهتـــر نبود اینان را به گردن نهــادن به حــــق مےساختید تا چنین بر طبــــل نڪوبند؟" امـــام آهــے ڪشید و گفت: "در هستم ڪه اگر سخنے بگویم و به حق ڪنم، مےگویند بر حڪومت است و اگر باشم، مےگویند از مـــرگ . هرگـــــــــــــــــــــــز! مـــن و تـــــرس از مــــــرگ؟! پس از آن همه جنـــگ و حـــوادث ناگوار، سوگند به خدا انس و علاقه ے فرزند ابیطالب به مــرگ در راه خـــدا، از عــــــلاقه ے طفل به پستان مــــادر بیشتــــــر است. این ڪه برگزیدم، از آن است ڪه از علــــــوم و حـــــوادث پنهـــــانے آگاهے دارم ڪه اگر باز گویـــم مضطـــــرب مےگردید؛ هم چون لرزیدن ریســــــمان در چاه عمیـــــق." مالــــڪ گفت: "ما اینڪ نگــــران حـــوادث آینده ایم. آیا حوادثــــــے را می بینید که دانستنش براي ما لازم باشد؟" امام گفت: "آگاه باشیـــد ڪه همانا ترسناڪ ترین ها در نظر من، فتنه ے بر شماســت. فتنـــه اے ڪـــور و ظلمـــانے ڪه سلطه اش همه جا را فرا گرفته و بلاے آن دامـــــــن گیر نیڪـــوڪــاران است. به خــــدا سوگنــــــد بنےامیه بعد از مــن براے شما، زمامداران بدے خواهند بود. آنــــان چون شتــــــــــر سرڪشے ڪه دست به زمیــــن ڪوبـــــد و لگــــــد زند و با دندان ها گـــــــــــاز گیرد و از دوشیــــــدن شیـــــر امتنــــــاع ورزد، با شما چنیـــــن برخوردهایے خواهند داشت و از شما ڪسے باقے نگذارند جز آن ڪسانے ڪه برایشان سودمنــــــد باشند آزارے نرسانند." مردے ڪه با نگرانے به امـــام چشــــم دوختــــه بود، پرسید: "یا امیرالمؤمنیـــن! ما را بگوییـــد چه ڪنیم؟ اگر بنےامیه بر ما حاڪــــم شوند چگونـــــه به آنـــــان مقابلــــــه ڪنیم؟" ... 😉 ... 🏴 @aah3noghte🏴 @chaharrah_majazi
شهید شو 🌷
💔 ✨ #قدیس ✨ #قسمت_صد_و_هشتاد_و_چهارم #ابراهیم_حسن_بیگے برک نیز گفت: با کدام نیرو؟ با کدام سلاح
💔 ✨ عبدالله گفت: نترسید؛ بدتر از این که هست نخواهد شد. مگر این همه تفرقه را نمی بینید؟! بهترین یاران و صحابه ی پیامبر اسلام در این اختلافات کشته شده اند. تا کی باید شاهد بی عدالتی ها و فتنه جویی های آن دو باشیم؟ آن ها از دین خارج شده اند و ریختن خونشان، مباح است. برک و عمرو سکوت کردند و به فکر فرو رفتند. عبدالله از این سكوت و تردیدی که می دانست در دل دوستانش به وجود آمده است، بهره جست و ادامه داد: دوستان من! آیا نشستن در خانه، با جهاد در راه خدا یکسان است؟ خداوند می فرماید: مؤمنان خانه نشینی که زیان دیده نیستند، با آن مجاهدانی که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می کنند یکسان نمی باشند. خداوند کسانی را که با مال و جان خود جهاد می کنند، به درجه ای بر خانه نشینان مزیت بخشیده و وعده ی نیکو داده و مجاهدان را بر خانه نشینان به پاداشی بزرگ برتری بخشیده است. برک رو به عمرو گفت: چه کنیم عمرو؟ صلاح را در چه می بینی؟ قبل از این که عمر و پاسخ او را بدهد، عبدالله گفت: به یاد آورید روزی را که علی در نهروان، مسلمانان مؤمن را از دم تیغ گذراند و آنان را به قتل رساند. به یاد آورید معاویه چگونه در صفین ریختن خون مسلمانان را مباح دانست و با همفکری دوستش عمروعاص، محمد بن ابوبکر فرزند خلیفه ی اول را به قتل رساند. به یاد بیاوریم که علی در بصره، طلحه و زبیر را کشت. امروز همه ی سرزمین های اسلامی، از ایران و مصر و شام گرفته تا عراق و حجاز، در تفرقه و آشوب هستند. تکلیف شرعی ما این است که با به رساندن این دو، رضایت خدا را به دست آوریم و ها را خاموش کنیم. عمرو به برک چشم دوخت و گفت: فکر می کنم عبدالله راست می گوید ما که خود، را بر دیگران می خوانیم و مسلمانان را به رعایت و دفع ظلم دعوت می کنیم، صلاح نیست که آرام بنشینیم و از بین رفتن دین را نظاره کنیم. ... 😉 ... 💕 @aah3noghte💕 @chaharrah_majazi رمانی که هر بچه شیعه‌ای باید بخواند‼️
💔 وَلَا تُصَیِّرَنِى لِلْفِتَنِ غَرَضاً خدایا منو هدف ها نکن...! ... 💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 پشت پرده خطرناک از فتنه سیستان و بلوچستان ❌ پازل خطرناک فتنه در داخل و خارج از کشور ⛔️ از سپاه هراسی و تحرکات انتخاباتی جریان_اصلاحات تا مواضع تفرقه انگیز مولوی_عبد‌الحمید و... 👤تحلیل استاد پورآقایی ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 به نظرتون تو انتخابات ۱۴۰۰ چه رنگی می پوشه؟ #رجوی و #انتخابات 😈🤢 #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_من
💔 شاید با زبان روزه بر سجاده، قرآن خوانده باشد لیک از نا اهل هایِ خائن و مُزدورِ دوران بوده باشد😏 خواستم بگم... در پیش ِ امشب بخواهیم ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت265 انگار یک ج
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم: 



صدای شعار دادنشان بلندتر شده است و جمعیت بیشتر. با دقت به مردمی که جلوی در دانشگاه جمع‌اند نگاه می‌کنم؛ دانشجو بین‌شان هست؛ اما چهره خیلی‌هاشان به دانشجو نمی‌خورد.

سن و سالشان بیشتر از دانشجوست، کوله‌پشتی ندارند و اصلا لباسشان با شئونات دانشگاه هم‌خوانی ندارد.
رنگ و بوی شعارها عوض شده.
دو دسته شده‌اند دانشجوها. یک دسته پیداست مذهبی‌ترند و شعارشان هنوز فقط اقتصادی ست؛ اما گروه دیگر، اقتصاد را گره زده‌اند به لبنان و فلسطین و تمام مشکلات کشور را انداخته‌اند گردن کمکی که به محور مقاومت می‌کنیم.

 بوی  بلند شده از شعارهایشان.😏

زیر لب این را می‌گویم و حسن، با دهان پر از کیک و شیر تاییدم می‌کند:
- آره... اونام که ماسک دارن مشکوکن.🤨

ته دلم یک آفرین نثارش می‌کنم که حواسش به این نکته بود. کم نیستند آن‌ها که ماسک زده‌اند و دارند فیلم می‌گیرند. راه خوبی ست برای پنهان کردن صورت.
 می‌روم توی نخ ماسک‌دارها.

از دوربین فرار می‌کنند، شعارها را رهبری می‌کنند و در حاشیه فیلم می‌گیرند.

درجه بخاری ماشین را زیاد می‌کنم و دستم را مقابلش می‌گیرم. نگاهم همچنان به جمعیت است؛ مذهبی‌هایی که آرام‌آرام میدان را خالی می‌کنند و شعارهای عدالت‌خواهانه و اقتصادی‌شان میان شعارهای سیاسی و ضدنظام محو می‌شود. 

می‌گویم:
- چکار می‌تونیم بکنیم؟ تا وقتی اقدام خشن نکنن عملا آمریکاییم!

حسن گیج می‌شود:
- چی؟ آمریکا؟

می‌خندم:
- هیچ غلطی نمی‌تونیم بکنیم!😅

حسن انقدر ناگهانی می‌زند زیر خنده که شیرکاکائو از بینی‌اش بیرون می‌ریزد.
خودم هم خنده‌ام می‌گیرد از شوخی‌ام. خیلی اهل این شوخی نبودم؛ اما الان یکباره به ذهنم رسید.
چند دستمال از روی داشبورد برمی‌دارم و به سمتش دراز می‌کنم:
- جمع کن خودتو!

از بی‌سیم بسیج، صدای گزارش دادن حسین را می‌شنوم. اوضاع خراب است؛ مثل اینجا.
 انقدر خراب که سیدحسین حوزه بسیج را رها کرده و رفته وسط میدان. نگرانش می‌شوم. می‌گوید:
- دارن به آقا توهین می‌کنن.😡

نفس عمیق می‌کشم. تمام دنیا انگار دست به دست هم داده‌اند که من بهم بریزم، نگران باشم و مغزم کار نکند؛ اما من آرامم. 
می‌دانم وضعیت خوب نیست؛ بیشتر از حسن و سیدحسین و بقیه‌ای که حرص می‌خورند.
من از همه آن‌ها بیشتر می‌دانم و مسئولیتم سنگین‌تر است؛ اما باز هم نمی‌توانم بریزم بهم. می‌گویم:
- سیدجان شما کجایی؟

- روبه‌روی در اصلی دانشگاه، ترک موتور.
- خوبه، نمی‌خواد اقدام کنی. فقط لیدرها رو شناسایی کن. ناجا کارش رو بلده.

حسن، قوطی خالی شیرکاکائو و پوسته کیکش را داخل سطل زباله ماشین می‌اندازد و می‌گوید:
- اینا برنامه‌های دیگه هم دارنا!🤨

چشم بسته غیب می‌گوید! تازه خبر ندارد پشت پرده این‌ها، تیم‌های حرفه‌ای  هم هستند که هنوز آن روی وحشی‌شان را نشان نداده‌اند.
 ابروهایم را بالا می‌دهم: نگران نباش، اینا حکم ته‌مونده دارن. تو فقط فیلم بگیر.

کنترل هنوز از دست ناجا خارج نشده؛ اما با این روند، کم‌کم خارج خواهد شد. چند موتورسوارِ جوان ریشو و حزب‌اللهی خودشان را می‌اندازند وسط جمعیت. سعی می‌کنند با درگیری لفظی، مردم را متفرق کنند اما اوضاع بدتر می‌شود.

 حسن غر می‌زند:
- اینا دیگه چکار می‌کنن اینجا؟ از کجا پیداشون شد؟

صدای اذان مغرب را از موبایل حس می‌شنوم. احتمالا تا شب دیگر فرصت برای نماز پیدا نخواهم کرد، برای همین با همان وضویی که از ظهر گرفتم، نماز مغرب و عشا را می‌خوانم.
 عجله ندارم؛ نمی‌دانم چرا.

بر خلاف همه نمازهایی که در ماموریت می‌خواندم، برای این یکی خیلی عجله ندارم. انگار برعکس همیشه، دنیا با همه وقایع پشت سر همش ایستاده منتظر تا نماز من تمام شود.

انگار همه ماشین‌ها در خیابان پارک کرده‌اند،
رهگذرها ایستاده‌اند،
معترض‌هایی که آن سوی خیابانند دست از شعار دادن کشیده‌اند،
 ناعمه و احسان قرارشان را به تاخیر انداخته‌اند،
تیم ترور هنوز از جایش تکان نخورده است و کره زمین حتی از چرخش ایستاده.😇

نمازم که تمام می‌شود، صدای کف و سوت و شعار و فحش و توهین در هم می‌آمیزد. دیگر شعارها یکدست نیست و هرکس ساز خودش را می‌زند. نیروی انتظامی مجبور می‌شود کمی دخالت کند تا جلوی درگیری را بگیرد.

دوباره داخل ماشین می‌نشینم. نگاه از جمعیت می‌گیرم و خیره به کیک و شیرکاکائوی خودم که آن را نخورده‌ام، در بی‌سیم از جواد می‌پرسم:
- احسان کجاست؟


... 
...



💕 @aah3noghte💕
 @istadegi
قسمت اول
💔 🚨 نگران آقای خامنه‌ای نباش! در بهشت زهرا تهران بودم، پیرمرد باصفایی دیدم که با ادب خاصی بالای این مزار ایستاده و دعا می‌خونه، نگاهم بهش بود و مدّت‌ها که دور زدم دیدم دست به سینه هنوز بالای مزار هست، بعد پایان دعا و ذکر متوجه من شد. صدام کرد و گفت: پسرم ازت می‌خوام هروقت اومدی برای این شهید فاتحه بخونی. گفتم چشم، می‌شه خواهش کنم دلیلش رو بگید. گفت من سال‌ها بود بعد از برای حضرت آقا و سلامتی جسمی و تعرض احتمالی به جان‌شان خیلی نگران بودم و اضطراب درونی داشتم، روزی شهیدی با همین شمایل به خوابم اومد و شماره ردیف و قطعه هم بهم گفت. ازم پرسید چرا نگران آقای خامنه‌ای هستی؟! نگران نباش من خودم محافظش هستم. بار اوّل توجهی به خواب نکردم تا اینکه دوباره همان خواب تکرار شد، همان هفته پنجشنبه با حفظ کردن شماره ردیف و قطعه اومدم بهشت زهرا و دقیقاً همان چهره رو روی قبر دیدم، دیدم تو توضیحات شهید نوشته «محافظ رئیس جمهور محترم حجت الاسلام سید علی خامنه‌ای». از اون موقع به بعد دیگه خوفی از تعرض به جان آقا ندارم و‌ در عوض مدام به این شهید سر می‌زنم و دعاگوش هستم، به هرکسی هم که بتونم میگم. 💐شک نکنیم که عنایت الهی و نگاه شهدا کشور ما را از خطرات محافظت می‌کند. 🌷حضرت امام فرمودند: مسلم خون شهدا اسلام و انقلاب را بیمه کرده است. 💞 @aah3noghte💞
💔 اینچنین آزادی خواهان😏 زن، زندگی، آزادی را تفسیر کردند... و را از میگیرند.... تصویری که در استوری هیچ سلبریتی نخواهید دید ...😭 تصویر را میبینم و برای چندمین بار دعا میکنم این زن و کودک شهید نشده باشند یا اگر شهید شده اند همسر و فرزند آن مرد در تصویر نباشند... سخت است... خیلی خیلی سخت است که عزیزانت جلوی چشمت در خون بغلطند...🥀 و لایوم کیومک یااباعبدالله... ... 💞 @aah3noghte💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست"
💔 «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ، ما کانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلى‌ ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» «حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» «حَتَّى یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ» البته کافران گمان نکنند که مهلتی که ما به آنهامی دهیم برایشان بهتر است ،بلکه ما به آنها مهلت می دهیم تا به گناه و سرکشی خود بیافزایند و برایشان عذابی خوار کننده خواهد بود؛ خدا بر آن نيست كه مؤمنان را به اين [حالى] كه شما بر آن هستيد واگذارد تا آنكه پليد را از پاك جدا كند تا آنكه پليد را از پاك جدا كند تا آنكه پليد را از پاك جدا كند تو کجا وایسادی؟ سوره آل عمران ، آیه ۱۷۸ و ۱۷۹ . ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏دقیقا این هجمه سنگین و جنگ ترکیبی که این روزها علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفته، در سال ۶۱ هجری علیه حسین(ع) و یاران حسین شکل گرفته بود، بدون شک هرکسی در این شبها و روزهای فتنه گون در کنار انقلاب اسلامی است، اگر در کربلا حضور داشت، در کنار اباعبدالله الحسین قرار می‌گرفت. 💞 @shahiidsho💞
9437163084.mp3
13.07M
💔 پشت صحنه اغتشاشات اخیر 🛑👈 اگر این صوت مهم و روشنگرانه را نشنیده اید، واقعا از اغتشاشات چند روز پیش چیزی نمی دانید. این صوت سه روز پیش انتشار یافته و به همه حوادث یک هفته گذشته و کشته شدن مجموعا ۱۲۷ نفر تا آن تاریخ و .. می پردازد حتما تا آخر گوش کنید و هیچ بخش از این صوت را از دست ندهید 💞 @shahiidsho💞