شهید شو 🌷
💔 🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷 #و_آنڪہ_دیرتر_آمد #پارت_سیزدهم... ناگهان پایم را عقب کشیدم .
💔
🌷 #بسم_رب_المھدی 🌷
#و_آنڪہ_دیرتر_آمد
#پارت_چهاردهم...
من هم سریع به طرفشان رفتم و قامت بستم .
آن نماز بهترین نماز عمرم بود و به کلمه کلمه اش فکر کردم و بدون اشتباه از اول تا آخر را خواندم .😇
من هنوز هم در حسرت آن نمازم . 😔
بعد از نماز روبه روی مرد جوان دو زانو نشستیم که مرد جوان گفت :
"خب مردان مومن شب را چطور گذراندید ؟"
گفتم :
"بسیار عالی . شیار شما معجزه است".😊
احمد گفت :
"خیلی راحت بودیم حتی تشنه و گرسنه و گرما زده هم نشدیم فقط دلتنگ شما بودیم💔
مطمئنم که از احوال ما با خبرید" .
من گفتم :
"این چنین معجزاتی فقط از پیامبران بر می آید" .
جوان پس از مکثی طولانی لبخندی زد و گفت:
"شما که خوب میدانید پیامبری با رسالت حضرت محمد مصطفی ص خاتمه یافت .
مردی که شما #سرور خطابش کردید پیامبر زاده است."😉
به پهلوی احمد زدم و گفتم:
"دیدی میداند به آن سرور گفتیم؟"
احمد پرسید :
"نسبتان به کدام پیامبر می رسد"؟
لبخندی زد و گفت :
"به آقا و سرورم محمد مصطفی که درود خدا از ازل تا ابد بر اوست".
پرسیدم "پدرتان کیست"؟
گفت "حسن بن علی" .
احمد با تعجب گفت : "امام شیعیان؟😳 اما شیعیان که می گویند پسر حسن بن علی از دیده ها غائب است".
جوان گفت :
"آیا این طور است؟🤔 من از نظر شما غائبم یا به چشمتان می آیم ؟😉"
احمد با گریه گفت :
"پدر من به حرف شیعیان اعتقاد ندارد . ای پدر کجایی که ببینی"؟😭
سرور دست روی سینه ی احمد گذاشت و گفت :
"اگر تو به آنچه که نبینی شک نکنی پدرت نیز ایمان خواهد آورد".☺️
احمد گفت :
"آقا چگونه شک کنم به آنچه که میبینم . اگر به خودم شک کنم به شما شک نمی کنم".
#ادامه_دارد...
#نذر_ظهورش_صلوات✨
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک