eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دوزخِ عاشقان، فراق بُوَد هر گناهی... جهنمی دارد... منو به این جدائےها عادت نده😔 💔 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهــایـــے_از_شبـــ ☄ #قسمت_صد_و_چهل_و_ششم این سفر نورانی هم با همه ی زیباییهاش به پایان
💔 روضه و سینه زنی تموم شد و چراغها رو روشن💡 کردند. من هنوز بیم آن را داشتم که 🔥نسیم🔥 نزدیکم بشه.ولی نسیم گوشه ای ایستاده بود وتکیه به دیوار با صورتی اشکبار نگاهم میکرد.سرم رو به طرفی دیگه چرخوندم تا او رو نبینم.برام حالتهای او عجیب بود چرا او اینجا بود؟ چرا نزدیکم نمیشد؟!خودم رو مشغول پذیرایی از عزاداران کردم .دستهام میلرزید.😨 فاطمه متوجه حالم شد.سینی چای رو ازم گرفت و با نگاهی نگران پرسید: _چرا با این حالت پذیرایی میکنی؟برو بشین.🙁 مچش رو گرفتم و با اشاره ی چشم و ابرو بهش اشاره کردم گوشه ای از مسجد منتظرشم.فاطمه سینی رو به کسی دیگه داد و دنبالم راه افتاد.پرسید: _چیشده؟؟😨 هنوز رعشه بر جانم بود. گفتم: _فاطمه ..نسیم…نسیم اینجاست😰 فاطمه چشمهاش گرد شد.دستش رو مقابل دهانش گذاشت.😳 _اینجا؟؟؟؟؟ اینجا چیکار میکنه؟ از استرس توان حرف زدن نداشتم.سرم رو تکون دادم و نفسم رو بیرون دادم. او دستم رو با دل گرمی فشار داد و گفت: _نگران نباش.زود مسجد رو ترک کن تا نزدیکت نشده.اینطوری بهتره.😊 🍃🌹🍃 من سریع چادر نمازم رو داخل کیفم گذاشتم و چادر مشکی سرم کردم و با عجله از مسجد بیرون رفتم.اونقدر وحشت زده بودم که به حاج کمیل اطلاعی ندادم.تمام راه رو با قدمهای بلند تا خانه طی کردم. 🍃🌹🍃 وقتی رسیدم به خونه پشت در نفس زنان زار زدم.😭پس آرامش واقعی کی نصیبم میشد؟؟وقتی حاج کمیل برگشت من هنوز مضطرب و گریون بودم. او با دیدن حال و روزم کنارم نشست و دستهامو گرفت:😥 _کی برگشتید خونه؟چیشده رقیه سادات خانوم؟ نمیدونستم باید به او درباره ی امشب حرفی بزنم یا نه.ولی اون نگاه نگران و مهربان اجازه نمیداد چیزی رو ازش پنهون کنم. براش تعریف کردم که چه اتفاقی افتاده.او ابروهاش به هم گره خورد و گفت: _خیره.. همان موقع فاطمه زنگ زد.پرسیدم نسیم بعد از رفتن من در مسجد بود یا نه.او با صدایی که در اون سوال و تعجب موج میزد گفت: _راستش ..چی بگم.؟ من برام یک کمی رفتاراتش عجیب بود.اون همونجا نشسته بود و گریه میکرد.وقتی هم منو دید سریع به احترامم بلند شد وسلام کرد.اصلا‌ شبیه اون چیزی نبود که قبلا ازش تعریف میکردی با تعجب پرسیدم:😳 _اونوقت تو چیکار کردی؟ گفت: _هیچی منم جواب سلامشو دادم.بعد اون خودش اومد جلو با گریه گفت برام دعا کن خدا منو ببخشه. فاطمه مکثی کرد و گفت:🙁 _رقیه سادات نمیدونم…بنظرم خیلی داغووون بود. من باورم نمیشد هیچ وقت به نسیم اعتماد نداشتم.پوزخندی زدم:😏 _اصلن باورم نمیشه. اون حتما نقشه ای داره.. فاطمه گفت:_آخه چه نقشه ای؟ گفتم: _لابد میخواسته آدرسمو ازت بگیره.یک وقت بهش نداده باشی؟! فاطمه خندید:😀 _نه بابااا معلومه که نمیدم.بنظرم اصلا فکرتو مشغول اون نکن.سعی کن آرامش خودتو حفظ کنی.این استرس برات سمه. 🍃🌹🍃 بعد از تموم شدن مکالمه م با فاطمه، نگاهم افتاد به صورت درهم رفته ی حاج کمیل .نزدیکش رفتم وبا شرمندگی نگاهش کردم.او سرش رو بالا آورد و پرسید: _شام کی آماده میشه؟! این یعنی اینکه در این باره حرفی نزن. من هم حرفی نزدم و به آشپزخونه رفتم. ادامه دارد… نویسنده: ... 💕 @aah3noghte💕
💔 +گُفت:سجدِه کنید یآرَم را _گَفتَند:چِرا؟ +گُفت:چیزی اَزخِلقَتَش میدانَم که شُما نمیدانید! _گفتند: نَپُرسیم؟ +گفت: 《"عِشق" تَنها کارِ بی‌چِرایِ عآلَم اَست!》 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 باوَرکُنید شُما ثَمَره یِک عِشق هَستید:) ... 💕 @aah3noghte💕
💔 اینکه در کمتر از ۱۰ساعت ۱۵۰راکت به سمت اسرائیل شلیک شود☝️ اینکه بیش از یک میلیون قلاده اسرائیلی، راهی پناهگاهها شوند☝️ اینکه یک اتوبوس اسرائیلی هدف موشک (کورنت) قرار بگیرد☝️ یعنی دوران بزن در رویی تمام شده؛❌ اینها را مدیون آن ۳ شیر مَرد هستیم: حسن طهرانی مقدم شهیدعماد مغنیه شهیدبهاء ابوالعطا شهید ابوالعطا در سالروز شهادت پدر موشکی ایران، در فلسطین به شهادت رسید💔 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 در وصیت نامه اش خطاب به دختران مسلمان نوشته بود خواهر عزیزم! هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی... به یاد آور که اشک امام زمانت را جاری میکنی... به خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت، خیانت میکنی.... به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگی اش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند جلب میکنی به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر میدهی ... بعد از همه این ها اگر توجه نکردی(متنبه نشدی) را از خودت بردار ✍به نظرم تا کسی امام زمان را حاضر و ناظر نداند... شهید نخواهد شد و شهدا در همه حالات، خود را در محضر آن امام، احساس میکردند... ...💔 ... 💕 @aah3noghte💕
4_607315432285669224.mp3
1.34M
🌺 یا رسول الله مولا مولا 🎙 سید مجید بنی فاطمه سرود زیبا و شاد 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 عاشقانه ترین نام را به نام تو سروده اند #ای_نام_آور_بی_نشان... نثار ارواح مطهر شهدا صلوات... #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم #شهید_گمنام #مادران_چشم_انتظار #استوری آدرس پیج✨ http://Instagram.com/istgahedel @aah3noghte
💔 #قرار_عاشقی عاشقي دردسر ڪشيدن داشٺ غالباً ما گِران سَريم همہ بہ گريبانِ ما نگاه مڪن جامہ از شوق ميدريم همہ بہ پدر مادرِ تو مديونيم رعيٺ هستيم ، نوڪريم همہ مآییم وُ سینه ای که در آن مآجرایِ عشق توست 💛✨ #اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی #امام_رضآی_دلم #دلتنگ_حرم #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #حاج_حسین_یکتا: ‌…همه دنیا #بسیج شدند میخوان همه چی مون رو بگیرند ... #دین #شهدا #چادر #حرمت
💔 #حاج_حسین_یکتا یادت باشه اول امام زمان یاد تو میکنه بعد تو یاد امام زمان میفتی... #اللهّمَ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم #حسین_یکتا #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 بـَلَغَ العـُلَی بِکـَمَالـِهِ ڪَشَفَ الدُجَی بـِجَمَالِهِ حَسُنَت جَمیِعُ خِصَالِه صَلّوا عَلَیهِ وَ آله.... 💐 ‍... 💕 @aah3noghte💕
💔 از شدت ارادت زیادی که به حضرت (صلی الله علیه و آله ) داشتند اسم پسرمان را محمد رسول انتخاب کردند همرزمانش میگویند در لحظه جان دادن هم ذکر الله بر لب داشت... راویتی از همسر ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ‏فکر کردم در خصوص بنزین چی بنویسم، یاد این جمله قبل انتخابات افتادم: 👌 انتخاب خوب شما به خودتان برمی‌گردد، انتخاب با غفلت هم بدی‌اش به خودتان برمی‌گردد 😔 یادتونه چه ذوقی میکردین تو خیابونا که حسن روحانی رئیس جمهور شده بود؟! بدی انتخاب شماست که دامن همه ما رو گرفته... 👌 24 میلیون نفر 80 میلیون نفر رو نابود کردند ❤️
💔 🌹شهادت یک بسیجی در پایتخت بسیجی متولد سال ۱۳۷۹ از بسیجیان گردان ۱۲۱ امام علی(ع) در تاریخ نهم آبان در جهت برقراری امنیت محلات‌ شهری در قالب بسیج در محله شهید هرندی توسط موتور سواری عمداً مورد حمله قرار گرفته و بر اثر شدت ضربه‌ی وارده به جمجمه، به کما رفته و روز یکشنبه نوزدهم آبان به درجه رفیع نائل آمد. ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #رمان_رهــایـــے_از_شبــ ☄ #قسمت_صد_و_چهل_و_هفتم روضه و سینه زنی تموم شد و چراغها رو روشن💡 کرد
💔 شب بعد هم به مسجد رفتم و نسیم رو با چادر گوشه ای دیدم که در صف نماز ایستاده.دیدن او در این حالت و این مسجد عجیب بود.ولی اینبار به اندازه ی دیشب نمیترسیدم.نماز را که سلام دادم کنارم نشست دوباره‌ قلبم درد گرفت.آهسته گفت: _میدونم خیلی بهت بد کردم.خودمم از خودم حالم به هم میخوره.من واقعا خیلی بدم خیلی.. وشروع کرد به گریه کردن.😭توجه همه به او معطوف شد.من واقعا نمیدونستم باید چه کار کنم.از اونجا بلند شدم و به گوشه ای دیگه رفتم.او دنبالم اومد. خدایا خودت بخیر کن.😥🙏مقابلم نشست و سرش رو روی زانوهام گذاشت وبلند بلند زار زد: _رقیه سادات منو ببخش..تو روخدا منو ببخش. سرم خورده به سنگ..تازه دارم میفهمم قبلن چی میگفتی.میخوام آدم بشم.تو روخدا کمکم کن.کمکم کن جبران کنم. اگه اون تا صبح هم ضجه میزد من باز باورش نمیکردم.😐ولی رفتارهای او توجه همه رو جلب کرده بود واگر من بی تفاوت به او میبودم صورت خوبی نداشت.او را بلند کردم و بی آنکه نگاهش کنم آهسته گفتم: _زشته..بلند شو مردم دارن نگاهت میکنن. او آب دماغش رو بالا کشید و با هق هق گفت: _برام مهم نیست.من داغون تر از این حرفهام که حرف مردم برام مهم باشه.من فقط احتیاج به آرامش دارم. 🍃🌹🍃 نگاهی به فاطمه انداختم که کمی دورتر ایستاده بود ونگاهمون میکرد.او بهم اشاره کرد آروم باشم.او در بدترین وحساس ترین شرایط هم باز نگران حال من بود. 🍃🌹🍃 مسجد که خالی شد.🔥نسیم🔥گوشه ای کنار من کز کرده بود و با افسردگی به نقطه ای نگاه میکرد. بلند شدم وچادرم رو مرتب کردم تا به او بفهمونم وقت رفتنه.او بی توجه به من با بی حالی گفت: _چیکار کنم عسل؟؟! نگاهی به فاطمه کردم.فاطمه کنار او نشست وبا مهربونی گفت: _باید مسجدو تحویل خدام بدیم.بلندشو عزیزم. نسیم با درماندگی نگاش کرد و با گریه گفت: _کجا برم آخه؟ من جایی رو ندارم. میخوام تو خونه ی خدا باشم.فقط خداست که میتونه کمکم کنه. 🍃🌹🍃 فاطمه او را در آغوشش فشرد.چقدر او مهربان و خوش بین بود؟! چطور میتونست به او اعتماد کنه؟؟ناگهان دلم لرزید!!!فاطمه به من هم اعتماد کرده بود. اگر او هم توبه ی منو باور نمیکرد و من به مسجد رفت وآمد نمیکردم ممکن بود هنوز در گذشته باقی بمونم. معنی این اتفاق چی بود.؟ خدا ازطریق نسیم چه چیزی رو میخواست بهم یاد آوری کنه؟ نکنه داشتم درموقعیت فاطمه قرار میگرفتم تا امتحان بشم؟!نگاهی به نسیم انداختم که مثل مادرمرده ها گریه میکرد. نسیم عادت نداشت که گریه کنه مگر برای موضوعاتی که خیلی براش مهم باشه.با خودم گفتم یک درصد..☝️فقط یک درصد تصور کن که او واقعا پشیمون باشه.من هم خم شدم و دستش رو گرفتم تا بلند بشه.نسیم بغلم کرد و با گریه گفت: _تنهام نزار عسل خیلی داغونم خیلی.. با اکراه سرش رو نوازش کردم و آهسته گفتم: _توکل به خدا..آروم باش و بگو چیشده؟ نسیم اشکشو پاک کرد و گفت: _چی میخواستی بشه؟! مامانم مریضه. داره میمیره.وقتی رفتم ملاقاتش میگفت از دست تو به این روز افتادم.دلم میخواد این روزای آخر عمرش اونجور که اون میخواد باشم.تو رو خدا کمکم کن. من وفاطمه نگاهی به هم انداختیم.تو دلم گفتم به فرض که اون بخواد بخاطر مادرش تغییر کنه این تغییر چه ارزشی داره؟دوباره به خودم نهیب زدم تو هم اولا بخاطر یکی دیگه خوب شده بودی .. بین احساس ومنطقم گیر افتاده بودم. برای اینکه حرفی زده باشم گفتم: _ان شالله خدا شفاش میده. فاطمه گفت:😊 _برای تغییر هیچ وقت دیر نیست. او با لبخندی کج رو به من گفت: _اگه تو تونستی عوض بشی منم میتونم! از لحنش خوشم نیومد ولی جواب دادم:_آره..تو هم میتونی اگه بخوای.. فضا برام سنگین بود. به فاطمه گفتم: _بریم دیگه حاج اقا حتما تا به الان بیرون منتظر واستادن. فاطمه منظورم رو فهمید.کیفش رو برداشت و رو به هردومون گفت: _بریم نسیم نگاه حسرت آمیزی بهم کرد: _خوش بحالت..بالاخره به عشقت رسیدی.. دلم شور افتاد.گفتم: _ممنون. گفت: _رفتم دم خونتون..از صابخونه ی جدید پرسیدم کجایی گفت عروسی کردی..اونم با یه آخوند. همون موقع شستم خبردار شد اون آخوند کیه.. خوشم نمیومد از اینکه به حاج کمیل من میگفت آخوند..دلم میخواست با احترام بگه روحانی..طلبه..یا هرچیز دیگه ای.. گفتن آخوند اونم با این لحن خوشایندم نبود.دم در حاج کمیل و حامد ایستاده بودند.از اقبال خوشم آقارضا و پدر شوهرم هم بودند.نسیم انگار قصد جدا شدن از ما رو نداشت.او چادر سرش بود ولی آرایش غلیظی داشت و چهره اش حیا نداشت.موهای بولوندش هم از زیر روسری بیرون ریخته بود.از خجالت نمیتونستم نزدیک اونها بشم.حاج کمیل با دیدن من نگاهش خندید.از او مطمئن بودم. چون او همیشه فقط منو میدید..نه هیچ کس دیگری رو. ولی میدیدم که پدرشوهرم حواسش به هر سه نفر ماست.😥 ادامه دارد… نویسنده: ... 💕 @aah3noghte💕
💔 فاصله این دو عکس چند سال است. به اندازه قد کشیدن یک دختر.... به اندازه روی پا ایستادنش... به اندازه زبان باز کردنش.. به اندازه بابا گفتنش وقتی که دیگر بابا نیست. حالا از بابا چه مانده جز همان قاب عکسی که او آن را سخت در آغوش کشیده است؟ آنها که دختری به این سن و سال دارند، می فهمند غمِ ریخته توی این عکس را. آدم زیر بار غصه اش له می شود. دخترک زیبا، سرت را بالا بگیر.. بابایت قهرمان است. ... 💕 @aah3noghte💕
🔴 راهی به جز وجود ندارد! 1️⃣ قیمت هر لیتر بنزین در ایران نسبت به کشورهای منطقه خیلی کمتر است لذا «قاچاق بنزین» یکی از تبعات این تفاوت قیمت است. به طور میانگین روزانه 10 میلیون لیتر از کشور به دلیل اختلاف قیمت با کشور های همسایه قاچاق می‌شود. 2️⃣ سود قاچاق بنزین از ایران به ترکیه در هر لیتر ۱۵ هزار و ۶۰۵ تومان است. قیمت بنزین در ترکیه به ۱.۲۳ دلار می‌رسد که بر مبنای ریالی حدود ۱۶ هزار و ۶۰۵ تومان است؛ در نتیجه در مقایسه با قیمت ۱۰۰۰ تومانی بنزین در ایران، سود قاچاق آن ۱۵ هزار و ۶۰۵ تومان برآورد شده است. 🔹یا در مورد قاچاق بنزین به آذربایجان، سود هر لیتر به ۵۳۴۵ تومان می‌رسد؛ به‌گونه‌ای که قیمت این سوخت در آذربایجان ۴۷ سنت است که معادل ریالی آن ۶۳۴۵ تومان بوده و در نتیجه اختلاف قیمت ۵۳۴۵ تومانی ایجاد می‌کند. علاوه بر ترکیه، آذربایجان، ترکمنستان، در مورد عراق و افغانستان و پاکستان و سایر کشورها همین مسئله وجود دارد. 3️⃣ تفاوت قیمت به علت ارزانی بنزین در ایران نیست بلکه بعلت بی ارزش بودن پول ملی نسبت به پول سایر کشورهاست. چون پول ملی در برابر دلار و سایر ارزها روز به روز بی ارزش تر شده برخی متوهم شده اند که بله بنزین نسبت به سایر کشورها ارزان تر است! در حالیکه هزینه بنزین در ایران با توجه به درآمد خانوارها گران است و هر گرانی باعث ایجاد شوک سنگین در بازار است و همه اجناس را با خود بالا می کشد. 4️⃣ اگرچه دولت ها باتوجه به جمیع شرایط نیاز دارند که قیمت بنزین را هرچند سال یکبار افزایش دهند و در ایران نیز این مسئله انکارناپذیر است. قاچاق روزانه 10 میلیون لیتر یک فاجعه و بی عرضه گی دولتمردان است به همین علت برای جبران کسری بودجه ها و جلوگیری از قاچاق، تنها هنر آنها گران کردن بنزین است. 5️⃣ مردم ایران از سال 90 تحت شدیدترین فشارهای اقتصادی بین المللی قرار گرفته که سوءتدبیر دولت های قبلی و فعلی، معیشت ملت را در تنگنا قرار داده است. افزایش چندبرابری نرخ ارز و همچنین افزایش قیمت بنزین طی دو سه مرحله طی این 10 سال، زندگی مردم را با مشکلات جدی مواجه کرده است. نارضایتی فراگیر عمومی همه اقشار ضعیف، متوسط و دارا، امروز به وضوح قابل مشاهده است و دشمنان سعی کرده اند از طریق همین نارضایتی با فعال کردن برخی گسل ها در ایران آشوب هایی را به راه بیاندازند. 6️⃣ طراحی پروژه «آشوب هوشمند» اگرچه با هوشمندی دستگاه های امنیتی اطلاعاتی بهم خورد اما حالا افزایش قیمت بنزین، آتش زیر خاکستر توده های مردمی را فعال می کند. 7️⃣ امروز اگر بین دو مصلحتِ «جلوگیری از قاچاق سوخت و جبران کسری بودجه» با «امنیت و آرامش جامعه» می خواهیم یک مصلحت را انتخاب کنیم بی تردید «امنیت و آرامش مردم» اهم واجبات است. برخی خیال می کنند نظام سیاسی یک شیء و موجود خارجی است لذا به جای دفاع از مردم و مطالبه حقوق آنان به توجیه افزایش قیمت بنزین می پردازند و مدعی اند تنها راه حل مشکلات اقتصادی کشور از این طرح می گذرد! در حالیکه نظام سیاسی چیزی به جزء اجتماع همین مردم نیست. نظام متشکل از مردم است و چنانچه پشتوانه مردمی و نارضایتی عمومی فراگیر شود اصل و اساس نظام با خطر مواجه خواهد. 8️⃣ در شرایط فعلی توصیه به اجرای صحیح این طرح، افزایش یارانه خانوارهای ضعیف، شفافیت درآمدهای حاصل از افزایش نرخ بنزین، فانتزی برخی از رسانه ها شده و فکر می کنند می توان با این ادبیات جامعه را از شر فتنه ها و آشوب ها حفظ کرد! در حالیکه تنها راه «توقف گرانی بنزین» است. تجربه نشان داده همچنین تصمیماتی همیشه غلط بوده و آینده ناخوشایندی برای اقتصاد داشته است و مسئولین همیشه عقل کل نبوده اند! چنانچه نهادهای دولتی و غیردولتی قصد حل مشکلات اقتصادی مردم را دارند بهترین راه دستور به توقف طرح است و لاغیر. نمایندگان مجلس با طرح سه فوریتی جلوی این اقدام را بگیرند.
💔 #قرار_عاشقی . پَناهم بدھ تنهٰا مرزِ آشنا پنٰاهم بِدھ..! 🌱| #یاغریب‌الغربا.. #اللهم_صل_علی_علی_بن_الموسی_الرضا_المرتضی #امام_رضآی_دلم #دلتنگ_حرم #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕
💔 "وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً" اگر اينان هنگامی كه بر خود ستم كردند نزد تو مي آمدند، از خدا آمرزش میخواستند، و پيامبر براي آنان طلب آمرزش میكرد، و به يقين خدا را توبه پذير و رحيم می يافتند... یا مولا! یا رسول الله! ما بر خود ستم کردیم که با گناهانمان، به خود ظلم کردیم اما امشب به یُمن ولادت شما با تمام گناهانمان به نزد شما آمده ایم تا شما برایمان طلب مغفرت کنید... همان گناهانی که ما را از حسینِ شما دور کرده است همان گناهانی که شهادت را برایمان دست نیافتنی کرده است دعایمان کنید و برایمان از خداوند، طلب آمرزش کنید.... ... 💔 ... 💕 @aah3noghte💕