💔
موتورسواره که ظاهر درستی هم نداشت
از تو کوچه با سرعت پیچید تو خیابون جلوی موتورش.
ابراهیم شدید ترمز کرد
بعدشم طرف واستاد و با عصبانیت داد زد:
"هو چیکار می کنی"؟
ابراهیم هم پهلوان کشتی بود و بدن قوی ای داشت
ولی لبخندی زد و گفت؛
#سلام_خسته_نباشید✋😊
طرف جا خورد معذرت خواهی کرد و رفت....
به همین راحتی.
#شهیدجاویدالاثرابراهیم_هادی
#شادی_روحش_صلوات
📚 #سلام_بر_ابراهیم
#آھ...
💕 @aah3nog💕
💔
یاد #شهیدمحسن_حججی به خیر... هنوز صدایش در گوشمان هست که می گفت:
بعضی وقتا دل کندن از یک سری چیزهای خوب باعث می شه تا یک سری چیزهای بهتری را به دست بیاری، من از تو و مادرت دل ڪَندم! تا بتوانم نوکری حضرت زینب را به دست آورم!
... مواظب خودتون باشید و سعی کنید طوری زندگی کنید که #خدا_عاشقت_باشد
که اگه خدا عاشقت بشه، خوب تو رو خریداری می کنه
#شادی_روحش_صلوات
#شهیدمحسن_حججی
#علی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
یاد شهید #محمد_زمانی به خیر؛
اگه کاری رو قبول می کرد حتما انجام می داد.
وقتی می فهمید کسی به کار نیاز داره بهش می گفت برات پیدا می کنم و دنبال کارش رو می گرفت.
به هر کس می تونست رو می زد. حتی اگر طرف را چندان نمی شناخت، معرفش می شد.
کارش رو راه می انداخت.
ای شهید دست ما را هم بگیر✋
#شادی_روحش_صلوات
از مجموعه کتاب #معبر_تنگ
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
هنوز صدایش در گوشمان هست که می گفت:
بعضی وقتا دل ڪـَندن از یک سری چیزهای خوب باعث می شود تا یک سری چیزهای بهتری را به دست بیاری، من از تو و مادرت دل کندم! تا بتوانم نوکری حضرت زینب را به دست آورم!
...
مواظب خودتون باشید و سعی کنید طوری زندگی کنید که #خدا_عاشقت_باشد
که اگر خدا عاشقت شود خوب تو رو خریداری می کنه
#شادی_روحش_صلوات
#شهید_محسن_حججی
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
یاد #زینب_کمایی بخیر که عاشق شهادت بود
او با اینکه ناچار شد از شهرشون آبادان همراه نیمی از خانواده به شاهین شهر اصفهان بره
ولی حدود یکسال بعد خبر شهادتش به دست منافقین را برای دو برادر و دو خواهرش، در مناطق جنگی بردند و همه مبهوت شدند؛
👈آری زینب ۱۴ ساله #شهادت_را_با_خود_برده_بود
#شادی_روحش_صلوات
#آھ_اےشهادت...
📚راز درخت کاج
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
آره...
اینجوریاس!
یه نفر شاید نتونه بره مراسم شبهای قدر
و جای دیگه، مشغول#خدمت باشه
اما #شھادت، مقدر بشه براش...
مثل شهید سروان «کوروش حاجی مرادی»
رییس پلیس آگاهی شهرستان اسلام آبادغرب
که به همراه تیمی از کاراگاهان پلیس آگاهی
برای تامین امنیت عزاداران در دومین شب از لیالی قدر مشغول گشت زنی بودند
در یک درگیری مسلحانه به #شهادت رسید.
اینجاست که میگیم
اگه #شھیدانه زندگی کنی، #شھادت خودش به سراغت خواهد آمد....
#شادی_روحش_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_شھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #میخوای_شهید_بشی⁉️ دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا انــــسان رو ب
💔
#میخوای_شهید_بشی ⁉️
زمانی که فرمانده بود، یک عده پشت سر او حرف می زدند.
یک روز به او گفتم بعضیها پیش دیگران بدِ شما را می گویند.
خیلی تو هم رفت.
از اینکه این موضوع را با او درمیان گذاشتم #پشیمان شدم.
رو به او کرده و گفتم: محمد جان زیاد به این قضیه فکر نکن.
گفت: من از اینکه پشت سرم حرف می زنن ناراحت نیستم.
من که چیزی نیستم؛
از این ناراحتم که چرا آدمهای به این خوبی، #غیبت یک آدم بی ارزشی مثل من رو میکنند؛
از این ناراحتم که چرا باعث #گناه برادرام شدم!!!
سرم را پایین انداختم و با خودم گفتم: #خدایا این کجاست و من کجا!!!
#شهید_محمد_بروجردی
#شادی_روحش_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#شھادت_را_بھ_بھادهند
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @shahiidsho💞
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
🌹شهادت یک بسیجی در پایتخت
بسیجی #محمدمهدی_رضوان متولد سال ۱۳۷۹ از بسیجیان گردان ۱۲۱ امام علی(ع) در تاریخ نهم آبان در جهت برقراری امنیت محلات شهری در قالب #گشتهای_رضویون بسیج در محله شهید هرندی توسط موتور سواری عمداً مورد حمله قرار گرفته و بر اثر شدت ضربهی وارده به جمجمه، به کما رفته و روز یکشنبه نوزدهم آبان به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
#شهید_مدافع_امنیت
#محمدمهدی_رضوان
#شادی_روحش_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
مراسم #تشییع و #خاکسپاری پیکر مطهر شهید مدافع حرم #حمیدرضا_بابالخانی
#زمان: شنبه ۳ اسفندماه ساعت ۱۴:۳۰
#مکان: از فلکه فیض به سمت گلستان شهدا
لازم به ذکر است پیکر پاک این شهید والامقام در قطعه #مدافعان_حرم گلستان شهدا اصفهان به خاک سپرده میشود.
#شهادتت_هنر_مردان_خداست
#شادی_روحش_صلوات
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
تواضع فرمانده لشگر مقدس امام حسین(ع)
رفتم بیرون، برگشتم. هنوز حرف میزدند. پیرمرد می گفت «جوون! دستت چی شده؟ تو جبهه این طوری شدی یا مادر زادیه؟»
حاج حسین خندید.
آن یکی دستش را آورد بالا. گفت «این جای اون یکی رو هم پر می کنه. یه بار تو اصفهان با همین یه دست ده دوازده کیلو میوه خریدم برای مادرم. »
پیرمرد ساکت بود. حوصلهام سر رفت. پرسیدم «پدر جان! تازه اومدهای لشکر؟» حواسش نبود.
گفت «این، چه جوون بی تکبری بود. ازش خوشم اومد. دیدی چه طور حرفو عوض کرد؟ اسمش چیه این؟»
گفتم «حاج حسین خرازی» یهو بلند شد راست نشست.
گفت «حسین خرازی؟ فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین؟»
#شادی_روحش_صلوات
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#شهید_دفاع_مقدس
#خاطره
#سالروزشهادت
#jihad
#martyr
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞