eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت_و_دو جراحت گلو و تار های صوتی
✨ انتشار برای اولین بار✨

  


جراحت گلو و تار های صوتی
راوی: مادرشهید




حمید آهسته خودش را کنار من کشید و به ارامی گفت :«عباس تو سر محمدحسین را گرم کن و مواظب باش نفهمد تا من بروم!»...


گفتم:«حمید نرو! خیلی خطرناک است، ممکن است ارتشی ها اشتباه بگیرند و به رگبارت ببندند، صبر کن همه با هم می رویم.»


گفت :«نمی شود زیاد صبر کرد. همین طور دارد از بچه ها خون می رود. تازه عراقی ها هم هر لحظه ممکن است از راه برسند.»


گفتم :« من نمی دانم، ولی محمدحسین ناراحت می شود.»


این زمزمه ی آهسته ی ما را محمدحسین شنید، تا حمید آمد دوباره چیزی بگوید، یک مرتبه بلند شد و ایستاد، حرف که نمی توانست بزند، با دست جلوی حمید را گرفت و اشاره کرد که نباید از جایش تکان بخورد.
در واقع با اشاره دست فهماند که بنشین و حرکت نکن، وقتش که شد همه با هم می رویم. 


حدود دو ساعت روی تخته سنگ نشستیم، نزدیکی های ساعت سه بود که محمدحسین بلند شد و اشاره کرد را بیفتیم. دیگر مشکلی نبود، در آن ساعت نیرو های خودی انتظار داشتند که برگردیم. به خط که رسیدیم، کلمه ی رمز را گفتم و وارد شدیم. بعد بلافاصله سوار ماشین و به طرف مقر خودمان حرکت کردیم. محمدحسین مهدی شفازند را بیدار کرد و با تخریب چی به سمت اسلام آباد حرکت کردند و واقعا خدا به هر دوی آن ها رحم کرد، چون خونریزی از محل جراحت آن ها را تا مرز بیهوشی رسانده بود . 

جالب اینکه مهدی می گفت او در همان حال بیهوشی لب هایش تکان می خورد و ذکر می گفت.


... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
شهید شو 🌷
💔 ، یک جریان است یک واقعه دنباله‌دار که از کنار برکه غدیر خُم آغاز شد و تا ادامه خواهد داشت... باید گرامی داشته شود حتی با خون دادن به پای تا دیگر برای رقم نخورد... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ما بی تو خسته ایم... دعا کن برای ما 01:20 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 بعضی از روزهای تلفن همراهش خاموش بود. وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت: ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم. اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم... به راویت همسر ♥️🍃اللهم عجل لولیک الفرج ♥️🍃 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز بیست و نهم 🎀ســــــلام همســـفــرا☺️ حالِ دلتون ، خوبِ خوبِ خوب...
💔 ⏪👌 🗓 روز سی ام سلام رفیق خوب خدا..☺️ روزهای زیبای ماه بندگیتون بخیر و خوشی باد🌺 امیدوارم حال دلتون خوبِ خوبِ خوب باشه ان شاءالله... ☀️بریم سراغ برنامه امروزمون... 👈بیا یه قراری بزاریم امروز محض دل امام زمان تا جاییکه میتونیم گناه نکنیم❗️❌ از 📛 گرفته تا تا و تا و ... 💢یه امروز این چنتا رو باهم مواظب باشیم بخاطر لبخندش ! امروز هر جا که میریم ، هر چی که می‌بینیم هر حرفی که می‌زنیم ، هر حرفی که گوش میدیم هر کاری که انجام میدیم حواسمون باشه تموم چیزایی که داریم امانته ❗️ زبان، چشم و گوش و هر آنچه داریم ۲ تا فرشته هم هستن که کارامون رو مینویسن یه دوربین هم همه جا کنارمونه ... پس بهتر خودمون مواظب باشیم تا سوتی ندیم‼️ نقطه ضعفایی که تا دیروز نوشتیم از امروز میشن خط قرمزامون ⛔️ یاعلی مدد...🌺 فراموش نشه👌 ... 💞 @aah3noghte💞