eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند... ˹@vsal_313 | وصآل˼
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۲۷۲) لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشا
✨﷽✨ (۲۷۳) لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ‌ (انفاق شما بايد) براى نيازمندانى باشد كه در راه خدا محصور شده‌اند. (به خاطر دين خدا، از وطن آواره و يا در جبهه‌هاى جهاد هستند.) توان حركت و سفر در زمين را (براى تأمين هزينه زندگى و يا كسب سرمايه براى تجارت) ندارند. از شدّت عفاف و آبرودارى، شخص بى‌اطلاع آنها را غنى مى‌پندارد، امّا تو آنها را از سيما و چهره‌هايشان مى‌شناسى. آنان هرگز با اصرار از مردم چيزى نمى‌خواهند. و هر چيز نيكو و خيرى را (به اين افراد) انفاق كنيد، پس قطعاً خداوند به آن آگاه است. ✅ نکته ها در برخى از تفاسير آمده كه اين آيه درباره اصحاب صُفّه نازل شده است. اصحاب صفّه تقريباً چهارصد نفر بودند كه از مكّه به مدينه هجرت كرده و چون در مدينه خانه و كاشانه و آشنايانى نداشتند، در كنار مسجد پيامبر روى صُفّه (سكّوئى بزرگ) زندگى مى‌كردند و اينان هميشه براى جهاد در راه خدا آماده بودند. 🔊 پیام ها - فقرا، در اموال اغنيا حقّى دارند. «للفقراء» - بايد به مجاهدان وكسانى كه به خاطر فعاليّت‌هاى سياسى براى مبارزه با طاغوت‌ها در محاصره‌ى زندان‌ها وتبعيدگاه‌ها قرار دارند ومهاجران بى‌پناه و همه كسانى كه در راه خدا دچار فقر شده وفرصت تلاش براى تأمين زندگى را ندارند، توجّه لازم صورت گيرد. «أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً ...» - كسانى كه مى‌توانند با مسافرت و مهاجرت به نقطه‌اى ديگر زندگى خود را تأمين نمايند، نبايد منتظر انفاق مردم باشند. «لا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الْأَرْضِ» - فقيران عفيف، پاكدامن وآبرودار، مورد ستايش خداوند هستند. «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ» - فقراى گمنام و محترم، در اولويّت هستند. «تَعْرِفُهُمْ بِسِيماهُمْ» - حتّى اگر ضرورتى پيش آمد، باز هم سؤالِ با اصرار از مردم نداشته باشيد. «لا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً» تكدّى‌گرى، ناپسند است. - شرط انصاف نيست كه گروهى خود و تمام هستى خود را فدا كرده و در محاصره قرار گيرند، ولى گروه ديگر حتّى از انفاق به آنان تنگ نظرى داشته باشند. «لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا» ... 💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 ...🌹🕊برخی چه لقمه ها که گلو گیر می خورند ...🌹🕊خوبان ولی به شام بلا تیر می خوردند شادی روح ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ...🌹🕊ستار عاشق اهل بیت (ع) بود. اکثر شب‌ها، نافله می‌خواند. من را از او می‌پرسیدم. را برایم تعریف می‌کرد. داستان اکثر پیغمبران را برایم می‌گفت. گاهی با داستان‌هایی که از پیامبران برایم تعریف می‌کرد به خواب می‌رفتم، وقتی بیدار می‌شدم می‌دیدم به اتاقی دیگر رفته و با می‌کند. صورتش می‌شد. صدایش را می‌شنیدم که از ته دل آرزوی می‌کرد. ستار می‌گفت: مرگ عادی، مرگ واقعی است، اما و زنده بودن است. هر موقع بیرون می‌رفتیم و نیازمندی را می‌دید به او کمک می‌کرد. می‌گفتم به این‌ها پول نده شاید واقعاً نیازمند نباشند، اما ستار می‌گفت: باید بدون حساب کمک کنیم. اگر افراد سالخورده را در خیابان می‌دید سوار ماشین می‌کرد و به مقصد می‌رساند. می‌گویند؛ برای ایمان و ولایتمداری ستار بر دستانش زده بود. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم آدما چه زود فراموش میکنند !!! داشتم تو اینیستا ول میگشتم که یهو ع
💔 همین که پام رو گذاشتم تو منطقه شنیدم روح الله قربانی و قدیر سر لک به شهادت رسیدن. با عمار و اسماعیل رفتیم محل شهادتشون تا بگردیم و ببینیم از بدنشون چیزی جا نمونده باشه و ... عمار هم رفت ی اسپری آورد و روی دیوار نوشت اینجا محل شهادت این دو شهیده ۱۶/ ۸ /۹۴و ...( اون طوری که یادمه) گذشت و گذشت تا ظهر روز هشتم محرم ۹۸ رفته بودم هیئت محمود کریمی، چیذر؛ که سخنران برگشت گفت: خانوم روح الله می‌گفت روح الله هیچ وقت از سوریه برا من کادو نمی اورد و منم همیشه بهش میگفتم‌ چرا سوغاتی برام نمیاری از سوریه و .. که ی بار برگشت بهم گفت (با حالت بغض) من هیچ وقت از اون بازاری که حضرت زینب رو .... سوغات و وسیله نمی‌خرم😢😢 دلم لرزید و از خودم بدم اومد !!! هیچ وقت اینطوری به داستان نگاه نکرده بودم 😢 بابا شهدا یه مایه درونی داشتند که خریدنی شدند!!! نه مثل منی که فقط لب و دهنم ... ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت_و_هفت راوی: مادر شهید اعزام به
✨ انتشار برای اولین بار✨

  

راوی: مادر شهید
عینک



این بار چهار، پنج ماه جبهه ماند. وقتی برگشت، عینکش همراهش نبود.

 محمدعلی، برادرش، پرسید :«محمدحسین عینکت کجاست؟! چرا به چشمت نمی زنی؟ مگر دکتر نگفت آن را برندار و مرتب هم برای درمان به تهران بیا؟»

 گفت :«راستش آن را گم کردم.» 
برادرش گفت :«مگر می شود؟!» با کمال تعجب شروع کرد به تعریف کردن:



«یکی از شب هایی که برای شناسایی روی ارتفاعات رفته بودم، با دو نفر از گشتی های عراقی برخورد کردم، تا آمدم به خودم بجنبم، بالای سرم رسیده بودند.

من هم مجبور شدم که درگیر شوم. اول یکی از آن ها زدم و به پایین پرت کردم، اما دیگری سماجت کرد و با مشت و لگد به جان هم افتادیم. در همین حین ضربه ای به سرم خورد و بی حس روی زمین افتادم.

 آن عراقی هم از فرصت استفاده کرد و پاهایم را گرفت و به طرف پرتگاه کشاند. دیگر رمقی برایم نمانده بود که از خودم دفاع کنم. آن ضربه کاملا گیجم کرده بود. کار را تمام شده می دیدم. با دستانم سعی می کردم جایی را بگیرم و نگذارم او مرا روی زمین بکشد، اما فایده ای نداشت.

 تقریبا به لبه ی پرتگاه رسیده بودم. عراقی که اصلا متوجه پشت سرش نبود، پایش به سنگ گرفت و تعادلش را از دست داد. پایم را رها کرد تا خودش را نجات بدهد، اما قبل از اینکه بتواند کاری بکند به پشت روی زمین افتاد و از لبه ی پرتگاه به پایین دره پرت شد. من هم بیهوش روی زمین افتادم و دیگر چیزی نفهمیدم. وقتی به هوش آمدم دو، سه ساعتی گذشته بود تا حدودی نیرویم را به دست آورده بودم.

 بلند شدم و به سختی خودم را به نیروهای خودی رساندم. وقتی حالم بهتر شد، تازه متوجه شدم از عینکم خبری نیست و در همان درگیری آن را از دست دادم.»



به نظرم گاهی اوقات محمدحسین از شهادت و خطر صحبت می کرد و می خواست برای ما شنیدن این حرف ها طبیعی شود و واقعا هم چنین شده بود....



 من سال ها بود خودم را برای شنیدن خبر شهادت او آماده کرده بودم، اما در همه ی این سال ها به این فکر بودم که فراقش را چگونه تحمل کنم.

او حتی محل خاکسپاری پیکر پاکش را به برادرش نشان داده بود، اما باورش برای من سخت بود.🥀




... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
شهید شو 🌷
💔 هر کس به رسم عاشقی،‌دل باخت‌برمعشوق‌خود ما خارج از رسم جهان، در عاشقی جان باختیم!! السلام علی
💔 کم توفیقی نیست ، چرا که مراقبه میخواهد و و . هایش تنها مادی نیست، به قول (ع): ، مراقبه ی قلبی میخواهد❤️ شاید فکر کنی کم است... اما میدانی؟ آدمی به سرعت وابسته می شود و این ، سمّی است برای متعالی شدن و از فرش به عرش رسیدن، وابستگی به مال، وابستگی به آدم ها، به عمر... آری! و اگر چنین شد شدن برایت سخت میشود. باید ورزید و دوست داشت اما وابسته نشد. چراکه این وابستگی ها تو را به زنجیر می کشند و در ، اسیرت میکند. تنی که به شدن فکر نمیکند تنی که اگر باب میلش پیش بروی، عاقبتت می شود قساوت و اما می دانی؟ گاهی اوقات وابستگی خوب است، این که وابسته باشی به و ، این که وابسته شوی به شجاعت و صلابت، وابسته شوی به ...🌺 اصلا میدانی وابسته شوی به . آخر آدم های وابسته به هم، کم پیدا می شوند. کم هستند آدم هایی که از خودشان، از استراحتشان بزنند و خود را وقف شهدا کنند. چون آنها شهدا را درک کرده اند. آری باید دل کند و رها شد چرا که... می گفت مرگ به سراغ آدم خواهد آمد، چه بهتر که جان، فدای عمه سادات شود و انسان با چهره خونی به دیدار معبود رود. ... 💞 @aah3noghte💞
4_6024074876866789722.mp3
6.78M
💔 حاج 🎼وقتےدلم از زمونه خسته میشه میام تو یکے یکے ردمیشم ازکنارتون عکس شما رو میبینم از درد دورے شما ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 چقدَر شال سیادت به شما می‌آید #عید_غدیر، #عید_ولایت بر شما مبارک آقاجان😍 #فداےسیدعلےجانم❤️ #آ
💔 همسنگری ها سلام در جریان هستید که آقا فرمودن: فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد... در این راستا یه ادمین تبادل لازم داریم که کار کنه تا با شناسوندن کانال های مذهبی ـ شهدایی زمین نمونه... پاکارها بسم الله @emadodin123 ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 هرجا اگر به خواسته ها لطف می شود در این حرم نخواسته ها نیز داده شد... از بس کریم بود در هم خرید و
💔 نومیدی و درگاه تو، بی سابقه باشد؛ هر کار ز تو آید و این کار نیاید... آخر به کجا روی کُنَد ای همه رحمت؛ گر در بر تو، شخص گرفتار نیاید... !؟ " أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ادْعُوا رَبَّڪُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ... پروردگار خود را به زارے و نهانی بخوانيد ڪه او از حدگذرندگان را دوست نمی دارد... سوره اعراف، آیه۵۵ بد به دلت راه نده! از همين يواشڪی ها و در گوشی ها میشه فهميد، ڪه خيلی دوستت داره !! ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ⏪👌 #چله_دورزدن_شیطون 🗓 روز سی و چهارم سلام همسفر 🔺قرار بود بزرگ بشیم ، 🔺قرار بود قد بکشیم ،
💔 ⏪👌 🗓 روز سی و پنجم امروز بی توقع بودن رو تمرین کنیم! بی توقع خوب باشیم بی توقع محبت کنیم بی توقع بد نگیم بی توقع بد نباشیم یه جمله رو بسپریم به ذهنمون: فقط برای خدا ☝️ + "مشکل کارهای ما اینه که برای رضای همه کار می‌کنیم به جز خدا !" + موفق باشی رفیق🌱 فراموش نشه👌 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 | کارت 🔶 اقدام جالب محسن وقتی به عروسی دعوت می‌شد 🔰 مجموعه کلیپ‌های برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای مباهله چیست؟ 🖥 انیمیشن مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران 🔻باید داستان مباهله را به کودکان خود بیاموزیم. 🔻اگر غدیر عید ولایت است عید فضیلت است. چون بزرگترین فضیلت علی(ع) در روز مباهله و آن‌هم صریحاً در قرآن کریم بیان شده. 🔻امام رضا(ع) به مأمون فرمودند: بالاترین فضیلت علی(ع) آیۀ مباهله است. چون در این آیه علی(ع) نفس پیامبر(ص) اعلام شده است. باید غربت مباهله برطرف بشود، این خیلی مهمتر از بسیاری دیگر از ایام الله است. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۲۷۳) لِلْفُقَراءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لا يَس
✨﷽✨ (۲۷۴) الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‌ كسانى كه اموال خود را در شب وروز، پنهان وآشكارا انفاق مى‌كنند، اجر وپاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگين مى‌شوند. ✅ نکته ها در تفاسير آمده كه اين آيه در شأن حضرت على عليه السلام نازل شده است. هنگامى كه آن حضرت فقط چهار درهم ذخيره داشت، يك درهم را در روز، يك درهم را در شب، سومين آنرا مخفيانه، و چهارمين درهم را آشكارا در راه خدا انفاق نمود. البته وعده‌ى اين آيه، شامل همه كسانى مى‌شود كه اينگونه عمل كنند. چنين افرادى نه از فقر و تنگدستى بيم دارند، چون به وعده‌هاى خداوند ايمان داشته و به او توكّل مى‌كنند، و نه بخاطر انفاق، اندوهگين مى‌شوند، چون به رضايت الهى و آثار اخروى انفاق توجّه دارند. شايد دليل آنكه «ليل» بر «نهار» ويا «سر» بر «علانية» مقدّم شده است، آن باشد كه انفاق‌هاى پنهانى در دل شب ارزش بيشترى دارد. اين آيه به منزله‌ى جمع‌بندى چهارده آيه گذشته است كه درباره انفاق بحث مى‌كرد. آثار انفاق بر كسى پوشيده نيست، از جمله: تعديل ثروت وكم شدن اختلافات طبقاتى، ايجاد محبّت، شكوفايى روح سخاوت و بالاتر از همه قرب به خداوند. انفاق، علاوه بر انفاق مال و ثروت، شامل انفاقِ علم، آبرو و مقام نيز مى‌شود. يادآورى اين نكته لازم است كه توجّه اسلام به مسئله انفاق، به معناى گداپرورى و رواج‌ تكدّى‌گرى نيست. زيرا در بسيارى از روايات، از كسانى كه بدون داشتن نياز، از ديگران درخواست كمك مى‌كنند، مذمّت شده واز سوى ديگر بهترين نوع انفاق، در اختيار قراردادن ابزار كار به جاى پول دادن، معرفى شده است. 🔊 پیام ها - داشتن روحيّه‌ى انفاق و سخاوت مهم است، نه يكى دو بار انفاق آنهم از روى ترحّم. «يُنْفِقُونَ» فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد. - تعيين نشدن اجر الهى، نشانه‌ى گستردگى آن است. «أَجْرُهُمْ» - وعده‌هاى الهى، بهترين مشوّق انسان در كارهاى نيك است. «فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ» - آرامش و امنيّت، از بركات انفاق است. «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» ... 💕 @aah3noghte💕 وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔 حاج حسین: آتش زده بر خلوتم، دلتنگیِ بی قیمتم ‍... رفیق هیئتم، دارد محرّم میشود...💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 در روايات براى تربت قبر شريف امام حسين عليه السلام نكته ى ديگرى مبنى بر اينكه تسبيح تربت در دست انسان بدون آنكه با آن ذكر گفته شود خود تسبيح مى گويد بيان گرديده است.  روزى حقير خواستم بدانم آن ذكر چيست. توجهى كرده، ناگهان ديدم با صداى آرام و مظلومانه اى مى گويد: «يا حسين! يا حسين! يا حسين!» 📚 سفینه الصادقین ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #دستنوشته_های_شهید_مدافع_حرم همین که پام رو گذاشتم تو منطقه شنیدم روح الله قربانی و قدیر سر لک
💔 همیشه و همه جا همینطور بود با ی لبخند که آب بود روی آتیش ...!!! خستگیت در میرفت وقتی این حالت رو می دیدی 😢 توی اوج سختی و ... واقعا آدما تا کسی رو از دست ندادن به قشنگی ها توجهی ندارند ، به اینکه بابا میشه خیلی بهتر با بقیه بود و میشه آدما رو بخاطر این قشنگی ها دوست داشت و باهاشون حال کرد !!! داش حامد! یقین دارم دم شهادتت هم داشتی میخندیدی با همه خستگیت و ندیده شدن هات !! دمتگرم و پرچمت بالاست که با این حسن خلقت خریده شدی و قیمتی بودی و قیمتی تر شدی !! شدی درّ نایاب ... ان شالله راهت رو ادامه بدیم و جات رو خالی نکنیم تا یادمون رو داشته باشی کنار رفقا و ارباب😢😢😢 داش حامد سلطانی شهادتت مبارک ۹۸/۸/۷ آسمونی شدی !!! چقدر دنیا کوچیکه براتون.... ✍به روایتِ ... 💞 @aah3noghte💞 ؛ تا اتمام قسمت ها کپی نکنید!🌸 به رسم امانت از عکس هایی استفاده میشه که خود شهید عبدالله زاده استفاده کردند👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_شصت_و_هشت راوی: مادر شهید عینک ا
✨ انتشار برای اولین بار✨

  

راوی: مادر شهید
عینک

...من سال ها بود خودم را برای شنیدن خبر شهادت او آماده کرده بودم، اما در همه ی این سال ها به این فکر بودم که فراقش را چگونه تحمل کنم.

او حتی محل خاکسپاری پیکر پاکش را به برادرش نشان داده بود، اما باورش برای من سخت بود.


یکی از روزهایی که محمدحسین به مرخصی آمد، قرار شد که برای درمان چشمانش به تهران برود، چون حال عمومی اش خوب نبود و چشمانش درد داشت. تصمیم چنین شد که برادرش، محمدعلی به من گفت :«مادر! خیلی به حال محمدحسین غبطه می خورم.»


گفتم :«چرا؟ چی شده؟»
گفت :«در طول مسیر  که می رفتیم ، حال محمدحسین بدتر شد. چشمانش به شدت درد گرفته بود و اذیتش می کرد. او همیشه با صحبت های شیرینش برای من راه را کوتاه و سختی های سفر را آسان می کرد، اما آن روز ساکت و آرام نشسته بود و چیزی نمی گفت.

فهمیدم که خیلی درد دارد. پیشنهاد دادم کمی استراحت کند. او هم قبول کرد.

 یک مسّکن خورد و روی صندلی عقب ماشین خوابید.
من پتویی را رویش کشیدم و گفتم :«راحت بخواب» و دوباره به رانندگی ادامه دادم. به شهر نائین رسیدیم. برای نماز و شام توقف کردیم. بعد از شام دیدم هر دو نفر خسته ایم.


 گفتم :«محمدحسین! بهتر است شب را همین جا داخل ماشین بخوابیم و صبح دوباره به راهمان ادامه دهیم.» قبول کرد.
 در کوچه ای، کنار مسجد جامع نائین، ماشین را پارک کردیم و هر دو داخل آن خوابیدیم. رانندگی خسته ام کرده بود.


 وضعیت محمدحسین هم آنقدر ناراحتم کرده بود که یک لحظه نمی توانستم فکر او را از ذهنم خارج کنم و این خستگی مرا دوچندان کرده بود ؛ به همین دلیل تا چشمانم را روی هم گذاشتم، خوابم برد.

نیمه های شب یک مرتبه از خواب بیدار شدم. خواستم ببینم در چه وضعیتی است؟
حالش خوب است یا نه؟
نگاه کردم داخل ماشین نبود! ترسیدم....😳
با خودم فکر کردم حتما حالش بد تر شده است و نخواسته مرا بیدار کند. چون همیشه سعی داشت مزاحم کسی نباشد. با عجله از ماشین پیاده شدم. نگاهی به اطراف انداختم. اثری از او نبود.

 
... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
💔 تو که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد
شهید شو 🌷
💔 کم توفیقی نیست #شهادت، چرا که مراقبه میخواهد و #ظاهر و #باطنی_پاک. #مراقبه هایش تنها مادی نیست،
💔 خسته ام از همه ے آنهایی ڪه حالشان خوب است... اگر حسادت به شما بد نیست حسادت مےڪنم به تو به آن بهشتے ڪه ساختی برای خودت و و خسته ام از آن جهنمی ڪه ساختم برای خودم و .... دستم را بگیر....💔 ... 💕 @aah3noghte💕