eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
📲 اگر لازم باشد، از این هم نزدیکتر خواهیم شد👊 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 میگمـا . . .🌎🥏 اِی ڪاش انقدر ڪھ تࢪس از گرفتن ڪرونا داریم؛ یکمی‌ هم ترس از نیومدن آقا داشتیم/: 💙🔗 تیتر‌تموم‌خبرهاشُده‌ڪـرونا هممون‌بہ‌خاطر‌این‌بیماری‌داریم پیشگیرۍمی‌ڪنیم. ولی‌کدوممون‌تاحالا‌ازگناهمون💔🖇‌ پیشگیری‌کردیم‌کھ،دِل‌مـولامون‌نشکنھ؟! وقتشھ‌یه‌تِکونی‌به‌خودمون‌بدیم !!🦋❄ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 آنقدر حالم نپرسیـدی ڪه پوسیدم به خاڪ تا بیایی و سراغم را بگیری "محشر" است....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هشتاد_و_هشت ... محمدحسین به
💔

✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

عروج
(رضا نژاد شاهرخ آبادی)



یادم می آید آن روز در بیمارستان صحرایی فاطمه زهرا، بیشتر بچه های اطلاعات مجروح و مصدوم روی تخت های بیمارستان افتاده بودند.

حال من بهتر از همه بود و تنها کاری که از عهده ام برمی آمد این بود برایشان کمپوت باز می کردم و آب آن را در لیوانی می ریختم و به آن ها می دادم.

 یک مرتبه دیدم محمدحسین و چند نفر از بچه ها را آوردند. سراسیمه به طرف محمدحسین رفتم، حالت تهوع داشت و چشمانش خیلی خوب نمی دید. او را روی تخت خواباندم. برایش کمپوت باز کردم تا بخورد، اما او گفت :«نژاد دیگر فایده ندارد واز من گذشته.»


گفتم :«بخور! این حرف ها چیه؟ الآن وسیله ای می آید و همه را به اهواز منتقل می کنند.» گفت :«بله! چند تا اتوبوس می آید و صندلی هم ندارند.»


با خودم گفتم او که الان از منطقه آمد، از کجا خبر دارد؟ احتمالا حالش خیلی بد است، هذیان می گوید. هنوز فکری که در ذهنم می پروراندم به آخر نرسیده بود که یکی از بچه ها فریاد زد :«اتوبوس ها آمدند، مجروحان را آماده کنید، اتوبوس ها آمدند.» به طرف در دویدم.

خیلی تعجب کردم، محمدحسین از کجا خبر داشت اتوبوس می آید. برای اینکه مطمئن شوم، داخل اتوبوس ها را نگاه کردم، نزدیک بود شوکه شوم. هر سه اتوبوس بدون صندلی بودند. به طرف محمدحسین رفتم و او را به اتوبوس رساندم. 
گفت :«نژاد! یک پتو بیار و کفت ماشین بینداز.» او را کف ماشین خواباندم.


گفت :«حالا برو و محمدرضا کاظمی را هم بیار اینجا.»
از داخل پله های اتوبوس که پایین رفتم، دیدم محمدرضا با صدای بلند داد می زند :«نژاد بیا! نژاد بیا!» به طرفش رفتم. 
او نیز همین خواهش را داشت :«نژاد من را ببر کنار محمدحسین.»


این دو نفر معروف بودند به دوقلو های واحد اطلاعات. 
محمدرضا کاظمی را آوردم و کنار محمدحسین قرار دادم. دو نفری دستشان را روی سر هم گذاشتند و در گوش هم چیزی گفتند و لبخندی زدند.

 می خواستم بروم تا به بچه های دیگر کمک کنم، محمدحسین گفت :«نژاد گوش کن! من دارم می روم و این دیدار آخر است. از قول من به بچه ها سلام برسان و بگو حلالم کنند.»

وقتی این حرف را زد، دلم از جا کنده شد. به طرفش برگشتم و دستی روی سرش کشیدم و با دست دیگرم صورتش را نوازش کردم، دیدم که قطرات اشک از گونه هایش سرازیر است. 
او گفت :«فکر نکنی که از درد اشک می ریزم. هر اشکی به خاطر ناراحتی نیست، اشک به خاطر شوق است، من به آرزوی دیرینه ام رسیدم. فقط تنها ناراحتی من این است که با بچه ها خداحافظی نکردم.»

گفتم :نه ان شا الله به سلامتی بر می گردی.»
بعد با او خداحافظی کردم و از آن ها جدا شدم. هنوز از ماشین پیاده نشده بودم که دوباره گفت :«نژاد! یادت نرود پیغام من را به بچه ها برسانی.»


او می دانست که دیگر برنمی گردد و من نفهمیدم از کجا بعضی چیز ها را پیشگویی می کرد. 
 
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست
رهروی باید جهان سوزی نه خامی بی غمی

... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
💔 ✍کسب مدال ارزشمند طلای وزنه‌برداری پارالمپیک توکیو توسط ورزشکار ارزشی بر تمام عاشقان وطن مبارک باد. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 پیر عصا فروش به فرزند خویش گفت: با ذکر یا علی به عصا احتیاج نیست اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِير
💔 از یاعلی زبان و دهان خسته کی شود اصلا زبان برای همین در دهان ماست... اَللَّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ‌عَلِيِّ‌بْنِ‌أَبِي‌طَالِبٍ ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ما انسان را از گِل خشکیده‌ای (همچون سفال) که از گِل بد بوی (تیره رنگی) گرفته شده بود آفریدیم‌. حجر، آیه٢٦ من، همان كه يک روز "از گِلِ خشكيده‌ی بدبويی" خلق شدم، امروز، محتاج نگاه و عطای توأم... كه يک بار ديگر خلق بشوم از وجودی، شايد لجن آلودتر و بد بوتر از ابتدا حتی... من، امروز، يک طوری محتاجِ نگاهِ "غفارانه"ی توأم؛ كه هيچ وقت نبوده‌ام... "فَإنّا مُحتاجونَ إلى نَيلِكَ ياغَفَّارُ"* ... 💞 @aah3noghte💞
هدایت شده از شهید شو 🌷
AUD-20201019-WA0078.mp3
7.8M
💔 دعای هفتم صحیفه سجادیه به ختم دعای هفتم صحیفه سجادیه بپیوندید‼️ لطفا همراه با گوش دادن به صوت، زمزمه کنید...به نیت: 👈تعجیل در فرج امام زمان علیه السلام 👈سلامتی رهبر و همه مسلمانان و شیعیان 👈رفع و دفع کامل ویروس کرونا ⌛️ زمان: جمعه ۱۴۰۰/۵/۲۹ ✅به مدت ۴۰ روز 🏴ان‌شالله اربعین، کربلا🤲 🔴لطفاً این پویش رو تکثیر کنید. 📣توجه: هر زمانی که این پویش به دستتون رسید، دعا رو شروع کنید👈 حداقل به مدت ۴۰ روز ... 🏴 @aah3noghte🏴
💔 دنيا خانه اي است پوشيده از بلاها، در حيله و نيرنگ شناخته شده، نه حالات آن پايدار، و نه مردم آن از سلامت برخوردارند، داراي تحولات گوناگون، و دورانهاي رنگارنگ، زندگي در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است، اهل دنيا همواره هدف تيرهاي بلا هستند كه با تيرهايش آنها را مي كوبد، و با مرگ آنها را نابود مي كند... 📚نهج البلاغه خطبه ۲۲۶ ... 💕 @aah3noghte💕
💔 -أَلَيْسَ‌اللَّهُ‌بِكَافٍ‌عَبْدَهُ- ﺁﻳﺎﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺑﺮﺍﻯ‌[ﻧﺠﺎﺕ‌ﻭﺣﻔﻆ]ﺑﻨﺪﻩ‌ﺍﺵ‌ﻛﺎفی‌نیست ... 💕 @aah3noghte💕
💔 قبیله‌ای از نور، منزل به منزل، قدم به قدم، تازیانه به تازیانه، مظلومیت را فریاد می‌زند.... آوای بلند آزادگی حسین(علیه‌السلام) از حلقوم اسرای مسیر شام به گوش عالم می‌رسد.‌ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 پس از آمدن آیت اللّه کشمیرى به ایران، علامه طباطبایى به دیدن ایشان رفت و این نکته را به عنوان هدیه به ایشان بیان کرد: هر گاه به مشکلى برخوردید، به پشت بام رفته، دو رکعت نماز خوانده و به امام زمان‏ علیه السلام هدیه نمایید. پس از نماز، رو به قبله، تلاش کنید خود را از افکار و پراکندگى و تشتت خالى کنید. در آن هنگام هر چه به ذهنتان رسید، اشاره و الهام و تلقینى است از حضرت ولى عصرعلیه السلام براى رفع مشکل. حیفه در طول روز، یه کم به یاد یوسف فاطمه نباشیم... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 ✨ انتشار برای اولین بار✨ #رمان_آنلاین #حسین_پسر_غلامحسین #قسمت_هشتاد_و_نه عروج (رضا نژاد شاهرخ
💔

✨ انتشار برای اولین بار✨ 

  

بچه های آشنا 
(حاج اکبر رضایی)


در بیمارستان اهواز زیاد ما را نگه نداشتند. فقط یک معاینه ی ساده و یک سری اقدامات درمانی اولیه را انجام دادن، بعد همه را به فرودگاه فرستادند.

من از روی صدا ها فهمیدم که همه ی بچه ها آشنا هستند. توی مسیر، یکی آه و ناله می کرد و دیگری ذکر می گفت و یکی صحبت می کرد.

خلاصه خیلی طول کشید تا ما به فرودگاه رسیدیم، اما آنجا زیاد معطّل نشدیم و ما را به سرعت سوار هواپیما کردند و به تهران فرستادند. 


بیمارستان خاتم الانبیا 
(محمدعلی یوسف اللهی)

معمولا اگر خبری از محمدحسین می شد و یا اتفاقی برایش می افتاد، به من می گفتند. دوستانش اطلاع دادن که محمدحسین شیمیایی شده و اکنون در بیمارستان خاتم الانبیا ی تهران بستری است.

من قضیه را برای داداش تعریف کردم. او هم این خبر را با مقدمه چینی، طوری که مادر اذیت نشود، به آن ها اطلاع داد و قرار شد همان روز من به همراه پدر، مادر و برادرم، محمدشریف، به طرف تهران حرکت کنیم...


... 
...



💞 @aah3noghte💞


 
💔 دل دراین گلشن فردوس صفا می گیرد گرچه بی ارزش و قدر است بها می گیرد ... 💕 @aah3noghte💕
14000218-23-hale-khoob-Low.mp3
7.37M
💔 💥سلسله سخنرانیهای بسیار جذاب ۲۳ 🌹 استاد پناهیان ... 🏴 @aah3noghte🏴
شهید شو 🌷
💔 گرچه در مظلومیت احساس غربت مےڪنیم مےرسد از راه، روزی که قیامت مےڪنیم مے رسد روزی که می سازیم صحن
💔 گمان مبر ڪه حسن بےضریح و بےحرم است ڪریم آل عبا هر چه هست، بخشیــده...♥ "اَلسَّلامُ‌عَلَيْكَ‌ياحَسَنَ‌بْنَ‌عَلِی‌وَرَحْمَةُ اللّهِ‌وَبَرَكاتُهُ" :)🍃 ... 💞 @aah3noghte💞