eitaa logo
شهید شو 🌷
4.8هزار دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
4.2هزار ویدیو
72 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ پست های برجسته به قلم ادمینِ اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل همسطح: @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دلِ هواییِ عاشق، کبوترِ جَلدےست اگر چه می‌پرد اما... همیشه پابند است... #نسئل_الله_منازل_الشهدا #آھ_اے_شهادت❣ 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨🕊✨🕊 🕊✨🕊 ✨🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #رفاقت_با_شهید_ابراهیم_هادی۲ سید جواد حوالی میدون خراسون ساکن بود و
🕊✨🕊✨ ✨🕊✨ 🕊✨ ✨ ۳ در دوران انقلاب، سید جواد از نیروهای انقلابیِ میدون خراسون شد و با شروع جنگ، همراه به منطقه رفت....🤗 در جبهه وقتی کاری نداشت، نماز مےخواند. وقتی به مرخصی آمد، درِ تک تک خانه های کوچه را زد و از همه همسایه ها حلالیت طلبید😇 و پس از ادای ، بار دیگر به جبهه رفت.😌 یک روز همراهِ ابراهیم در یک ماموریت به پشت مواضع دشمن رفت و در جاده دشمن، مین کار گذاشتند...💥 آن روز آخرین روز حیات زمینی بود... ساعتی بعد، تانک دشمن با همان مین، منهدم شد و سید جواد هم بر اثر اصابت گلوله دشمن به رسید...😍 📚....تا شهادت 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🕊✨🕊✨ ✨🕊✨ 🕊✨ ✨ #لات_های_بهشتی #رفاقت_با_شهید_ابراهیم_هادی۳ در دوران انقلاب، سید جواد از نیروهای ان
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 🍷 دوستِ بود و همراه ادواردو به ایران آمد.😊 ادواردو به دکتر قدیری ابیانه گفت: " را تا مرز قبول اسلام آورده" 🤗... دکتر قدیری هم با لوکا صحبت کرد و لوکا و شد.😍 قرار شد اسلام لوکا، مخفی بماند تا او آسیبی نبیند.... پدر لوکا مالک کارخانه بزرگ تولید در ایتالیا بود ، کارخانه ای که اینک توسط برادر لوکا و مراکز پورنو اداره مےشود. عجیب بود پسری از خانواده ای که از طریق پورنوگرافی و مشروبات الکلی ، ثروتی افسانه ای دارند، مسلمان و شیعه شود!!!😳 پس از شهادت ادواردو ، لوکا بیشتر مراقب بود تا اسلامش علنی نشود تا اینکه... روزنامه ایل جورناله نوشت: ساعت ۲ نیمه شب ۱۳فروردین، ۲ آوریل۲۰۰۷ لوکا با حالتی عصبی از منزل خارج شد و جسدش در زیر پل گاریبالدی پیدا شد... دقیقا لوکا نیز مانند ادواردو به شهادت رسید و با برچسب ، قضیه را مختومه اعلام کردند، در حالے که پلکان مسیر رفتن به زیر پل، به خون لوکا آغشته بود و نشان مےداد جسدش را به زیر پل آورده اند...😔 شباهت شهادت و نشان مےدهد هر دو نفر به دست یک گروه به شهادت رسیده اند با این تفاوت که لوکا به دلیل اینکه از نظر جسمانی، از ادواردو قوےتر بوده، مقاومت هایی از خود نشان داده و زخم هایی در بدنش ایجاد شده بود...😞 📚...تاشهادت 💕 @aah3noghte💕
💔 #دلشڪستھ... پیر میکده ما گفت: "شهید، نظر مےکند به وجه الله" و ما جاماندگان در هر ندبه با هر #این_وجه_الله؟مےجوییم آن امام غائب را و حسرت مےخوریم به شهدا آنان ڪہ هنگامه شهادت مولایشان را دیدند و جان دادند آری! جاماندن، درد دارد سوز دارد هر لحظه تو را مےشکند... #نسئل_الله_منازل_الشهدا #شهیدجوادمحمدی #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 ... شهید مثل رود است زنده مےکند ڪویر وجود انسانها را... شهید، جارےست زندگی بخش است فقط کافےست دل به او بسپاری... تا تو را با خود به بی نهایت ببرد.. به ... در کنار زاینده رود... ... 💕 @aah3noghte💕 📛
شهید شو 🌷
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 #لات_های_بهشتی #پسر_سلطان_شرابـــــ🍷 دوستِ #ادواردو_آنیلی بود و همراه ادواردو به ای
🌸🕊🌸🕊🌸 🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 ۱ احمد خلاف بود اما نه هر خلافی!☝️ بیشتر اهل دعوا بود... در یکی از دعواهایش حسابی از خجالت یک نفر درآمد او هم رفت مقداری تریاک در خانه احمد انداخت و به ماموران گفت احمد در کار پخش مواد است!!!! احمد که نمےخواست دستگیر شود، به توصیه من، راهیِ جبهه شد😬 تا بعد از یکی دو ماه بیاید و ثابت کند حرف مواد و... تهمت بوده😅.... با تلاش بسیار راهیِ جبهه شد و فرستادنش ... من هم برای اینکه احمد را تنها نگذاشته باشم رفتم جبههء ریجاب😌... دو ماهی در ریجاب بودیم اما فرمانده سپاه منطقه ، بخاطر زیاد سیگار کشیدن و ... ما را از جبهه کرد!😣 ما هم به شهر ری برگشتیم و با نامه جبهه که پیش احمد بود، قضیه مواد هم تمام شد...✌️ اما این تازه، اول ماجرا بود😑... روزی در قهوه خانه نشسته بودیم که دو نفر با لباس فرم سپاه وارد شدند و به سراغ آبدارچی رفتند، آبدارچی هم با دست ما را نشان داد👈... 😓 ... 💕 @aah3noghte💕 📛
💔 گـر بـرود جــان ِ مـا در طـلـب ِ وصــل دوســت حیف نباشد که دوست، دوست‌تر از جان ماست #نسئل_الله_منازل_الشهدا #لحظه_وصال #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊🌸 🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 #لات_های_بهشتی #اخراجی۱ احمد خلاف بود اما نه هر خلافی!☝️ بیشتر اهل دعوا بود...
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 ۲ آن دو پاسدار کنار ما آمدند، سلام کردند و نشستند؛ بعد هم شروع کردند با احمد به حرف زدن... البته با لهجه !😬 بعد هم تعارف کرد!!!!😑 گفت: "من هستم. اومدم بپرسم چرا از جبهه ریجاب رفتی"؟🤔 احمد که در این مدت کم، از اخلاق مهدی خیلی خوشش اومده بود گفت: "من داشتم اونجا مےجنگیدم اما فرمانده ریجاب منو اخراج کرد!!! منم دیگه برنمےگردم"!!!☹️ مهدی گفت: "حالا فرمانده ریجاب داره از تو خواهش مےکنه برگردی"!😊 احمد با تعجب نگاهش کرد.😳 پاسدار همراه مهدی خندید و گفت: "آقای خندان الان فرمانده ریجاب شدن، سراغ بچه های قدیمی رو گرفت که رسید به شما، پرسون پرسون اومدیم و شما رو پیدا کردیم"...🙃 احمد حس کرد چقدر با مهدی شباهت دارند... و همین شد که دوباره به ریجاب رفت...☺️ این بار اما برای فرار نبود و خیلی با دفعه قبل فرق داشت... ... مطالب متفاوت در مورد شهدا را اینجا بخوانید 👇👇👇 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #اخراجی۲ آن دو پاسدار کنار ما آمدند، سلام کردند و نشستند؛ بعد هم شرو
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 ۳ بعد از مدت ها که احمد در جبهه بود به مرخصی آمد؛ مهدی خندان هم تصمیم گرفت همراه برادرش سری به احمد بزند و به خانه اش برود...☺️ در راه به برادرش گفت: "داریم به دیدن کسی مےرویم که اگر دکمه های پیراهنش را باز کند، مےبینی بدنش پر از هست ولی در جبهه یکی از ترین و سر به زیرترین و انقلابی ترین بچه هاست... مےخوام تو را از او یاد بگیری"😌.... ادامه را بشنوید از زبانِ برادر مهدی خندان: وارد منزل که شدیم جوانی ، با موها و ریش به استقبالمان آمد و خیلی تحویلمان گرفت.😍 احمد بود... ...😊 نماز و ناهار را پیش او بودیم و بعد برای دیدار امام، راهیِ جماران شدیم.😇 و بعد به منطقه ریجاب رفتیم. در طول مسیر، تمام رفتار و کردار احمد را زیر نظر داشتم،👀 بود...☺️ یک ماه با احمد بودم. رفتارش خیلی برایم عجیب بود! بود!!!💪 یک روز ازش پرسیدم: "قبل از جنگ و انقلاب چکار مےکردی"؟؟🤔 معلوم بود نمےخواهد کسی از کارهای قبل انقلاب او خبردار شود؛ فقط گفت: "اون زمان جامعه آلوده بود! پر از فساد بود!! ما هم کسی را نداشته باشیم نصیحتمان کند... تا این که امام آمد و دست ما را گرفت. الان دیگه جامعه این طور نیست... الان اگه کسی پیش بده"!!!!😬☝️ احمد به یکی دیگر از دوستاش که گفته بود: "چقدر تغییر کردی"!!! گفته بود: "امام خمینی کاری کرد من "...😇 ... مطالب متفاوت پیرامون شهدا را اینـــ👇ـــجا بخوانید 💕 @aah3noghte💕 📛
شهید شو 🌷
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #اخراجی۳ بعد از مدت ها که احمد در جبهه بود به مرخصی آمد؛ مهدی خندان
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 ۴ شنیدم که احمد از شهید شدن مےترسد!!!😳🤔 تعجب کردم... احمد آن قدر شهامت داشت که اگر بگویم یک تنه در برابر دشمن مےایستاد، غلوّ نکرده ام! اما حالا شنیدم که او مےترسد!!!!😳😳 یک روز احمد گفت: "دعا کن وقتی خدا منو قبول مےکنه، کسی بدنمو نبینه"!! مےترسم مردم بدن منو ببینن و به شهدا بےاعتماد بشن!!! آن وقت فکر مےکنن همه شهدا مثه من..... دعا کن بدن من بسوزه و از بین بره"!!!!!🔥😔 خیلی از حرف های احمد تعجب کردم... دیده بودم که او هیچ وقت با بچه ها به حمام عمومی نمےرود یا در رودخانه استحمام مےکرد یا به حمام شهرهای مجاور مےرفت.... مےخواست حتی بسیجےها هم بدنش را نبینند!!!!🤔 سرانجام روز ۲۲ اردیبهشت از راه رسید. قرار بود شناسایی منطقه توسط محسن حاج بابا انجام شود و احمد هم به عنوان راننده با چند نفر دیگر عازم شدند... ساعتی بعد گلوله توپ دشمن، درست به خودروی آنها خورد و بدن احمد، کاملا !!!!😱 همان طور که بارها از خدا خواسته بود... پیکر احمد و همراهانش در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. چند روز بعد، تکه های بدن این سه شهید از لا به لای ماشین جمع آوری شد و در گلزار شهدای یکی از روستاهای به خاک سپرده شد... زندگی شهید احمد بیابانی و امثال او ، بودن خدای مهربان را به ما گوشزد مےکند☝️ صد بار اگر توبه شکستی بازآ.... فقط! واقعا توبه مردانه کن مطالب متفاوت راجع به شهدا را اینـــــ👇👇👇ـــجا بخوانید 💕 @aah3noghte💕 📚...تاشهادت
شهید شو 🌷
🕊🌸🕊🌸 🌸🕊🌸 🕊🌸 🌸 #لات_های_بهشتی #سوره_توبه شب عملیات بود و گردان مےخواست حرکت کند که از طرف #بازرسی_ل
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 (شهید رامین تجویدی) پدرشان استاد دانشگاه تاریخ بود و از کودکی همان جا زندگی مےکردند. و برادران دوقلویی که به یُمن داشتن مادر و پدری معنوی، در مهد فساد، بسیار خوب بزرگ شده بودند.☺️😊 به طوری که هنوز چیزی از سنشان نگذشته بود که نیمی از قرآن را حفظ کرده بودند.😍 پدر ارتباطش را با ادامه داده بود و برای همین در جریان مسائل داخلی ایران بودند. پس از پیروزی انقلاب، اخبار نگران کننده ای از جنگ به آنها مےرسید😨 رامین و افشین که حالا دیگر #۱۷ساله بودند تصمیم مهمی گرفتند. یک شب با پدر و مادر صحبت کردند و گفتند: "اجازه دهید به خانه مادربزرگ در ایران برویم تا بتوانیم به حرف امام گوش داده به جبهه برویم"... مادر نگران بود اما مخالف دستور دین، حرفی نزد☺️ رامین و افشین به خانه مادربزرگ رفته و در محل ثبت نام کردند و پس از مدتی در سال #۱۳۶۲ راهی جبهه شدند. در جبهه، رامین نامش را به نام تغییر داد🙂 در عملیات ۴ بود که گلوله ای بر سینه نشست و به عقب منتقل شد (رامین)نیز روی مین رفت و به شهادت رسید..😇 پدر و مادر برای مراسم تدفین رحیم به ایران آمدند و افشین را برای معالجه به پاریس بردند... اکنون افشین مهندس کامپیوتر است☺️ و در فرانسه زندگی مےکند مادر هم مدتی پیش به آسمان پر کشید...😇 آری... این حدیث در مورد شهید (رامین) مصداق پیدا کرد: "خوشا به حال آنکه مادرش عفیفه است"... عزیزان تهرانی، هر گاه به بهشت زهرا رفتید برای این نیز فاتحه ای بخوانید 📚...تاشهادت 📛 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #شهیدغریب(شهید رامین تجویدی) پدرشان استاد دانشگاه تاریخ #پاریس بود
🌸🕊🌸🕊 🕊🌸🕊 🌸🕊 🕊 مبارز سیاهپوستی بود که سال 1925 در ایالت اوهامای به دنیا آمد. پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می کرد و عاقبت به دست عده ای نژادپرست کشته شد. مالکوم، در نوجوانی، هنگام سرقت دستگیر شد و به۸تا۱۰ سال حبس محکوم شد!! پس از آزادی، به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآمد. او سیر مطالعاتی و تحقیقاتی خود از اسلام را آغاز کرد و تا جایی پیش رفت که به عنوان این جمعیت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآیند. مالکوم ایکس در جامعه آمریکا چنان جایگاهی پیدا کرده بود که هرگز تصوّر آن را نمی کرد. همان گونه که خود در یادداشت هایش می نویسد، الله به یاری او آمد و او را از اوج تباهی، به قله های معرفت و انسانیت رساند. سفر به سرزمین وحی و زیارت خانه خدا، برگ افتخار دیگری بود که در دفتر زندگی مالکوم ایکس جای گرفت. آن گونه که خودش اشاره کرده، در این سفر روحانی و مقدس با معنای واقعی و میان آشنا شد و حقیقت اسلام را فرا گرفت. مالکوم ایکس، پس از از مناسک حج، نام را برای خود برگزید. او پس از بازگشت درصدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا به وسیله آن، مسلمانان جهان را با نژادهای گوناگون به همدلی و ظلم ستیزی فراخواند. مالکوم در آستانه راه بود که خانه اش را به آتش کشیدند و چون از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در 39 سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم منهتن، با چند به زندگی پرفراز و نشیب او پایان دادند. 📚...تا شهادت 📛 💕 @aah3noghte💕