eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 روز خود را آغاز میکنیم به یاد شهیدی که جهاد را به بورسیه آلمان ترجیح داد محمدامین از یک دانشگاه
💔 جانباز ۲۵% دفاع مقدس بود و برای همین اجازه نبرد با داعش به او نمی‌دادند.... بعد از دو سال تلاش بالاخره به عنوان رییس بیمارستان بین راهی در سوریه حاضر شد. بیشتر مجروحان شهرهای مختلف سوریه به این بیمارستان منتقل می‌شدند و به همین جهت آن مکان از موقعیت حساسی برخوردار بود حمید قنادپور علاوه بر سِمَت ریاست این بیمارستان، فرمانده تیپ زینبیون و فاطمیون نیز بود و همین امر مسئولیت‌های وی را سنگین‌تر می‌کرد. او به دلیل شرایط جانبازی، نمی‌توانست هیچ وسیله سنگینی را جابه‌جا کند اما به نقل از یکی از همرزمانش در سوریه، روزی در یکی از عملیات‌های سنگین، تعداد زیادی از مدافعان حرم مجروح شدند که آن‌ها را به بیمارستان الحاضر انتقال دادند و چند روز بعد حمید در تماسی تلفنی گفته بود که این بیمارستان مورد هدف قرار گرفته و موقعیت بحرانی دارد و درخواست نیروی پشتیبانی کرده بود اما زمانی که نیروهای کمکی به بیمارستان رسیدند، مشاهده کردند که بیش از ۵۰ مجروح توسط ایشان از زیر آوار بیرون کشیده شده و به جای امنی منتقل شده‌اند. این قدرت و انرژی در کنار روحیه ایثارگری و شهادت‌طلبی، تنها مختص بزرگ مردانی است که شهادت را سعادت دانسته و برای دفاع از حرم و حریم اهل بیت(علیهم السلام) و حفظ جان همرزمانشان، از جان می گذرند. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان سالروز شهادت🥀 فدایی همه جان 💞 @shahiidsho💞
💔 پای شهید در ساک عکاس دفاع مقدس! وقتی شنیدیم پای حسین صابری بعد از شهادتش تو فکه جا موند و بچه‌ها نتونستند پیداش کنند، به‌همراه چند تا از بچه‌ها بعد از چند ساعت مقتل حسین رو گشتیم. بالأخره پای حسین رو پیدا کردیم! پیکر تهران بود ولی پا تو فکه! من همون روز با هماهنگی با بچه‌های ستاد برای انتقال پای حسین به تهران راه افتادم. پای حسین رو گذاشتم تو ساک دستی و به فرودگاه اهواز رفتیم! در اهواز، وقتی ساکم رو گذاشتم زیر دستگاه اشعه تا وارد فرودگاه شوم، بچه‌های سپاه تعجب کردند. درِ ساک را که گشودم، همه کُپ کردند. پای قطع شده داخل ساک باعث شد تا همه بیایند بالای سرم. وقتی توضیح دادم که حسین صابری امروز در فکه به شهادت رسیده و پیکرش رو بردن تهران و حالا من می‌خوام زود برم تهران تا این پای جامانده را به پیکرش ملحق کنم، مات و مبهوت اجازه دادند تا سوار هواپیما شوم. و بهزاد پایی را که جا مانده بود، به صاحبش ملحق کرد. راوی: حاج بهزاد پروین قدس عکاس دفاع مقدس 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 🎥 خاطرات باور نکردنی یک جانباز در محضر مقام معظم رهبری این جانباز عزیز هم اکنون شهیدند.... . 💞 @shahiidsho💞
💔 والدینش به خاطر ارادتی که به امام صادق علیه السلام داشتند اسمش را جعفر گذاشتند دو سال طول کشید تا با رفتنش به سوریه موافقت شد عاقبت در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان مورد اصابت شلیک موشک های امریکایی قرار گرفت و به شهادت رسید... سالروز شهادت 🥀 فدایی همه جان 💞 @shahiidsho💞
💔 خیلی سخته روز تولدت به جای بوسیدن پدر و پناه بردن به آغوشش ، خاک سردش رو ببوسی 💔 امروز روز تولد دختر شهید قنبری هست 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 معرفی میکنم -ازخوشتیپ‌های‌سپاهی😎🖐🏻! تو مستند یک و بیست زینب سلیمانی میگفتن بابا شبی که میخواستن
💔 سخت‌ترین روز برای حاج قاسم روزی که داعشی‌ها از جاده بغداد به سمت حرم‌های امامان در شهرهای کاظمین و سامرا حرکت کردند، آن روز سخت‌ترین روز برای من بود و به قول ما کرمانی‌ها "عین گندم برشته" بودم و اصلاً آرام و قرار نداشتم؛ الحمدلله این اتفاق نیفتاد و حرکت داعشی‌ها خنثی شد 📸به وقت سفر حاجی به کاظمین انتشار به مناسبت سردار سپاه 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 باید مدال عشق بچسبد به سینه ای کز جان گذشت و بر سر پیمان خویش ماند . . و چه مدالی بالاتر از مدال
💔 پرسیدند: فرق کریم با جواد در چیست..؟! فرمودند: از شخصِ کریم همین که درخواست کنید به شما عنایت می‌کند ولی جواد خود به دنبال سائل می‌گردد تا به او عطا کند ما هم یه آقاجواد داریم که هنوز واسطه‌اش نکردی، حاجت دلت رو از خدا گرفته... اینقدر که او جود و سخاوت داره... فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر ... دو دو تا چهار تای ساده‌ای‌ست خودت قاضی ببین چقدر زندگی‌ات امام حسینی ست؟!!! شاید شه
💔 حرف آخر.... عجب از ما واماندگان ِ زمین‌گیر... خدایا بال پرواز بده🕊 روح زمینگیر مرا⛓ 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 جانباز ۲۵% دفاع مقدس بود و برای همین اجازه نبرد با داعش به او نمی‌دادند.... بعد از دو سال تلاش با
💔 شهیدی که نام و هویتش به امام جواد علیه‌السلام گره خورده وقتی جواد به دنیا آمد به آقا اباعبدالحسین(ع) گفتم پسرم را به تو سپردم و او را نذر امام حسینش کردم و به یاد امام رضا (ع) که نام فرزندش را جواد گذاشته بود نام جواد را بر او نهادم و گفتم او را جواد نامیدم تا غلام امام رضا (ع) شود. امام رضا(ع) خواست تا تهران برای پابوسی پسرم بروم. از خداوند میخواهم صبری به من و پدرش بدهد که این چهار روز دنیا را پشت سر بگذاریم. جواد میهمان امام حسین(ع) است و حالا که در تهران به خاک سپرده شده نظرمان هست که همان جا که خودشان خواستند باقی بمانند. خوشحالم که در سالروز شهادت امام جواد(ع) خداوند جوادم را که هم نام با میوه دل حضرت رضا(ع) است را به من برگرداند. این شهید متولد سال 48 و اعزامی از سپاه پاسداران است که در تاریخ 28 تیر سال 66 در جزیره‌ی مجنون به شهادت رسیده و سال 90 به عنوان شهید گمنام در محوطه دانشگاه صدا و سیما به خاک سپرده شد. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان راوی: پدر و مادر انتشار به مناسبت 💞 @shahiidsho💞
💔 نوجوانی که در روز شهادت امام جواد علیه‌السلام شکم نواده امام را درید من با حاج آقا از پله رفتیم پایین که یکی از افراد درون ساختمان با سرعت از کنار من گذشت. دیدم هادی علویان، همان نوجوان ۱۵-۱۶ ساله، است. سریع حاج آقا را از پشت بغل کرد و چند ثانیه بعد، نارنجک منفجر شد من هم به شدت زخمی شده بودم. به حاج آقا نگاه کردم که روی زمین افتاده بود و شکم ایشان به طرز دل خراشی شکافته شده بود. هادی علویان دستش قطع شده بود. حاج آقا را روی زمین گذاشت و قصد فرار داشت که از پشت او را گرفتم. بسیار ضعیف شده بودم و نمی ‎توانستم او را به خوبی مهار کنم. کمی مقاومت کردم، اما علویان از دستم فرار کرد و من هم روی زمین افتادم و چیزی نفهمیدم. حاج آقا همان لحظه به شهادت رسیده بودند.. علویان در پیاده رو توسط افراد منافقین، قبل از فرار، کشته شد و بقیه هم فرار کردند. انتشار به مناسبت 💞 @shahiidsho💞
💔 شهیدی که به سه زبان تسلط داشت حجت الاسلام میرزا محمود به ۳زبان انگلیسی، عربی و فرانسوی تسلط داشت و در سوریه فارسی صحبت نمی‌کرد تا شناخته نشود. سرباز 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 پرسیدند: فرق کریم با جواد در چیست..؟! فرمودند: از شخصِ کریم همین که درخواست کنید به شما عنایت می‌ک
💔 ذی الحجه که از راه میرسد دل، هوایی میشود هوای قدم زدن در پاک ترین نقطه زمین ما اینجا دل را پرواز می‌دهیم ولی شهدا... آه از شهدا که "عند ربهم یُرزقونند" از تمامی خوبی‌ها و زیبایی‌های دنیا که برای ما حسرت است، نصیب برده‌اند و چرا چنین نباشد؟ وقتی شهدا با خدا بر سر جانشان معامله کرده‌اند... 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 شهیدی که نام و هویتش به امام جواد علیه‌السلام گره خورده وقتی جواد به دنیا آمد به آقا اباعبدالحسی
💔 زنگ زدند که در حرم امام رضا نیاز به خاموشی آتش هست. خودم را با عجله به ماشین سازمان رساندم و فرمان ماشین را سمت حرم گرفتم. نمی‌دانم چطور به حــرم رسیدم، اما وقتی به خودم آمدم، دیدم جلو پنجره طلا ایستاده‌ام و 6نفر اطراف یک پتوی قرمز را گرفته‌اند و درحال دویدن به طرف صحن بیرونی هستند. نمیدانستم انفجار صورت گرفته. گمان می‌کردم مجروحی که داخل پتوست، آسیبی جزیی دیده و می‌شود با کمک‌های اولیه درمانش کرد. پتو را که کنار زدم، جانم به لبم آمدم. گوشتِ تکه‌تکه‌ای که توی پتو بود، سر و تنی برای شناختن نداشت. سرم را بین دو دستم گرفتم و ماندم چه باید بکنم. یک آن چشمم خورد به سیل جمعیتی که توی هم می‌لولیدند و ناله‌کنان پای فرارشان را تند کرده بودند. به‌سمت ضریح دویدم.  خاطرم هست که چند نفرجلویم را گرفتند و با فریاد گفتند: «‌جلوتر نرو. امکان دارد بمب دیگری منفجر شود‌.» وقتی خودم را داخل صحن ضریح انداختم فقط دود می‌دیدم و بوی گوشت سوخته که زیر دماغ می‌نشست. چند ثانیه طول کشید تا بفهمم انفجاری که رخ داده، بالاتر از ترکیدن یک پیک‌نیک مسافرتی است. هاج‌‌ وواج ایستاده بودم و به آدم‌های هراسانی که یا در‌حال فرار بودند یا بر تکه گوشت‌های جزغاله‌شده ضجه می‌زدند، نگاه می‌کردم. دسته گلی از صلوات به نیابت از شهدا، هدیه میدهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 راوی: اولین آتشنشانی که خود را به حرم امام رضا رساند 💞 @shahiidsho💞
💔 سلام همسنگری پست های امروز ان شالله اختصاص می‌دیم به شهدا😉❤️
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی 💍 بعد از چند ماه انتظار خواستم خبرِ پدر شدنشو بدم اما وقتے از منطقه اومد فوراً
💔 موقع ازدواج و خواستگاری ڪوتاه صحبت ڪردیم ! ایشون فقط گفت: من همسنگر می‌خوام. گفتم یعنی چی؟ گفت: موقع جنگ دشمن روبرو بود اما الآن دشمن همہ طرفہ. راوی: همسر 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی موقع ازدواج و خواستگاری ڪوتاه صحبت ڪردیم ! ایشون فقط گفت: من همسنگر می‌خوام. گف
💔 روز عروسیش خیلی خسته شده بود، مدام درگیر کارها بود و رفت و آمد. شوخی میکرد و به هرکسی که می‌رسید می‌گفت: زن نگیریا، ببین به چه روزی افتادم ، زن نگیری.😁 حتی به ما خواهرها هم می‌رسید می‌گفت: آبجی زن نگیری...😂 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی روز عروسیش خیلی خسته شده بود، مدام درگیر کارها بود و رفت و آمد. شوخی میکرد و به
💔 خرید عقدمان یک حلقه‌ ۹۰۰ تومانی بود برای من ؛ همین و بس! بعد از عقد رفتیم حرم بعدش گلزار شهدا شب هم شام خانه‌ی ما صبحِ زود مهدی برگشت جبهه..! همسر 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی خرید عقدمان یک حلقه‌ ۹۰۰ تومانی بود برای من ؛ همین و بس! بعد از عقد رفتیم حرم
💔 شهیدی که باانگشتر ازدواجش به خاک سپرده شد اول اردیبهشت ماه برای آغاز زندگی مشترک به مدت ۱۰ روز راهی مشهد مقدس شدیم. روز دوم سفرمان، طی تماس تلفنی با خانواده‌اش مطلع شد که گردان قصد شرکت در عملیاتی برای آزادسازی خرمشهر را دارد. روز بعد به تهران برگشتیم. غسل شهادت کرد و رفت.... تصمیم گرفتیم در مدت حضورش در جبهه، جهیزیه‌ام را در خانه بچینیم .... چند روزی بی‌خبر بودیم که خبر شهادتش آمد. امیرحسین را با لباس مقدس سپاه، به خاک سپردند. ساعت و انگشترش همچنان بر دستش بود. ساعت را برای یادگاری برداشتیم اما انگشتر از دستش خارج نشد. در آن لحظه به یاد قول همسرم در هنگام عقد افتادم که گفت: «انگشتر ازدواج‌مان را هرگز از دستم خارج نمی‌کنم.» زندگی مشترک ما سه روز طول کشید.💔 راوی: همسر 💞 @shahiidsho💞 فقط نوشته روی مزار... اے ڪاش بودے💔
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی شهیدی که باانگشتر ازدواجش به خاک سپرده شد اول اردیبهشت ماه برای آغاز زندگی مشتر
💔 ازدواج شهدا کجا و ازدواج ما کجا...؟! گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک شهدا تنگ می شود... ازدواجی به سبک شهید ردانی پور.... که به جای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم حضرت معصومه بود... مراقب بود در مجلسش گناه نشود... آخر حضرت زهرا مهمان ویژه‌ی مجلسش بود... ازدواجی مثل شهید میثمی... که شبِ عقد از همسرش مُهر در خواست کرد تا نماز شُکر بجا آورد‌... می‌توانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد اما فهمید که همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان... یا مثلاً ازدواجی شبیه به شهید مُدق... که همسرش گفت نمی‌خواهم مهریه‌ام بیشتر از یک جلد قرآن و شاخه نبات باشد.. او هم می‌توانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ... یا دلم برای ازدواجی به سبک شهید کلاهدوز تنگ شده... که خرید عقد همسرش یک حلقه و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی ـ چهل نفر مهمان برگزار کرد... یا شهید محمد ابراهیم همت که زندگی‌شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند! دریغ از یک چراغ خوراک‌پزی در اوایل زندگی... یا شهید مهدی باکری که اهل سادگی و از تجملات بیزار؛ که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند! همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می‌شد... آن روزها مراسم را ساده می‌گرفتند در انتخاب همسر به تقوا و دیانت توجه میکردند نه پول و ظواهر... خدایی عمل و علوی زندگی می‌کردند... این روزها سخت درگیر تجملات و ظواهر شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر طلاق و بدبختی زیاد است... ما بجای توجه به "شعائر" الهی به "ظواهر" دنیوی توجه می‌کنیم.... به راستی که همه‌ی ما میدانیم راه اهل بیت و شهدا چیست ... اما بیراهه می‌رویم 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 ذی الحجه که از راه میرسد دل، هوایی میشود هوای قدم زدن در پاک ترین نقطه زمین ما اینجا دل را پرواز
💔 برای عروسی نگذاشتیم کسی موسیقی بگذارد، مولودی داشتیم. موقع خداحافظی برخی اطرافیان نق می‌زدند که مراسم ختم صلوات بود به جای عروسی. 😏 ولی مهم نبود❌ مهم برایمان قلب امام زمانمان بود که شاید ان شب از ما راضی باشد❣ راوی همسر قسمتی‌ازکتاب‌ با اندکی تغییر 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 درخواست پدر شهید قربانخانی از رهبر انقلاب تا از مادر شهید بخواهند لباس مشکی خود را عوض کند. صبوری و آرامش دل خانواده های شهدا صلوات 💞 @shahiidsho💞