eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 💟تا پیش از سفر خیلی پسر شری😈 بود، همیشه در جیبش بود، خالکوبی🌀 هم داشت. 💟وقتی از سفر کربلا برگشت مادرش ازش بود چه چیزی از امام حسین💞 ع خواستی؟! مجید گفته بود یه نگاه به گنبد امام (ع) کردم 💟و یه نگاه به حضرت عباس (ع)انداختم😔 و گفتم آدمم کنیدسه چهار ماه قبل رفتن به به کلی متحول شد، بعد از اون همیشه در حال دعا و گریه😭 بود. نمازهایش را اول وقت میخواند 💟خودش میگفت نمیدانم‼️ چه اتفاقی برایم افتاده که دوست دارم همیشه بخوانم و گریه کنم و در حال عبادت باشم.😇 📎از قلیان کشیدن و خالکوبی تا پاک شدن در خانطومان ... 💕 @aah3noghte💕
💔 داریم نزدیک میشیم به روزهای تازه شدنِ داغ مامان مریم همون مادری که به خاطر اینکه پسرش نره سوریه، لباسهای پسرشو ۳شب توی لگن آب گذاشته بود تا شاید جلوی رفتنِ را بگیرد... داریم نزدیک مےشیم به روز شکستن کمر ... همون پدری که سند خونه و کارگاهش و کارتای بانکیش رو گذاشت جلوی و گفت: "بابا اگه برای پول میخوای بری، این پول..." اما مجید رفت... مامان مریم و آقاافضل مخالف دفاع از حرم بی بی نبودند، محبت تک پسرشان، آنها را چنین بےتاب کرده بود... مجید اما رفت انتخاب کرده بود باید برود تا باید بسوزد تا زنده بماند مجید رفت چون دعوت شده بود از طرف حضرت مادر، یک دعوت خاص ... 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 داستان زندگی و تحول مجید را اینجا بخوانید https://eitaa.com/shahiidsho/4287
💔 تکیه گاهی که بهشت زیر پایش نیست اما همیشه به جُرم پدربودن باید ایستادگی کند و با وجود همه ها باز هم لبخند بزند، تا تو دلگرم شوی که اگر بدانی چه کسی، کشتی زندگےت را از میان موج های سهمگین روزگار، به ساحل آرام رویاهایت رسانده است روزت مبارک ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ها نان می گرفت و بين دوست و همسايه ها پخش می كرد. عاشق مسافرت بود. هر جا مي رفت براي همه سوغاتی می گرفت،ولی از زمانی كه تصميم به رفتن گرفت،خيلي عوض شده بود،انگار نورانی شده بود. ديگر با كسي كاري نداشت.تو خودش بود.مرتب مي گفت فقط زودتر به سوريه بروم🕊 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ثواب اعمال و عبادات امروزمون رو تقدیم مےکنیم به کسی که با شهادتش بهمون نشون داد برای شهید شدن، هیچ وقت دیر نیست، حتی اگه تو یه محله به بزرگی معروف شده باشی به خوب یاد داد که اگه حرمت بعضی چیزا رو نگه داریم، میشه به عاقبت بخیری مون امیدوار باشیم... "مجید، لات بود اما لات " اینو آقاافضل پدر مجید گفته بود... زندگینامه داداش مجید رو در همین کانال با جستجو کردن بخونید 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سلام.. خیلی کوتاه.. من هفت تا رفیق دارم..🙃 اوایل سال ۹۶ درگیر یک مسئله بودم.. که به خدا گفتم خدایا من از این میگذرم 💕تو هم شیرینی عشقت رو نصیبم کن💕.. خیلی مذهبی نبودیم و من خیلی با شهدا آشنا نبودم یا بهتر بگم با خدا آشنا نبودم.. تا اینکه یک رفیق خدایی بهم کتاب از انتشارات شهید هادی رو داد.. بین همه اون شهدا منو مجذوب کرد مثل خیلیا.. 🥀 و بالاخره یه ذره شرینی عشق خدا زیر زبونم رفت.‌. خیلی حال و هوای خوبی داشتم اون روزها.. تقریبا دیگه با شهدا زندگی میکردم.. ماه رمضون بین خبرا، خبر شهادت رو دیدم با همون عکس ک الان روی مزارش زدن.. چهرش خیلی آروم بود.. هر موقع به عکسش نگاه میکنم آرامش میگیرم.. ولی شنیدم که هنوز پیکرش نیومده.. و من بودم و حسرت.. حسرت خوردن خوب نیست ولی حسرت شهادت رو خوردن خیلی شیرینه.. با دیدن مستند داداش مجید و خوندن کتاب یا زهرا و پسرک فلافل فروش همون سال با و و آشنا شدم.. دیگه همه زندگیم شده بود شهدا.. حسابی عوض شدم.. مرداد ماه بود که چشم های خالی از ترس خیره به دوربین رو دیدم.. وقتی شهید شد.. فقط گریه میکردم.. شهدا خوب رفیقایی بودن.. سال ۹۶ جهت زندگیم کلا عوض شد.. 👈فقط با یک دعای ساده.. فاطمیه ۹۷ رسید.. اولین سالی ک اصفهان بودم.. ناگهان خبر شهادت پاسدارای با غیرت باعث گریه هام شد.. شهدا خیلی با حال آدمو انتخاب میکنن.. عکس رو که دیدم که با پیراهن هیئتی که روش عکس محسن بود ایستاده بود، زیر پست نوشتم.. آقا امید.. شما مال خودمی☝️.. رفاقت با شهدا باعث شد من تو خونمم تنها باشم و مورد تمسخر قرار بگیرم.. اما نمیدونین تنها بودن با خدا چه حالی میده!! حالا هفت تا رفیق دارم.. یعنی فقط هفت رفیق دارم.. هر روز هفته رو هدیه به یکیشون میکنم.. اونام هوامو دارن.. راستش من تو زندگیم دنبال کرامت از شهدا نبودم که بهونه ی رفاقت باشه.. من خودمو لایق کرامت ظاهری شهدا نمیدونم.. ولی شهدا دلمو دل کردن.. این بالا ترین کرامته😇... لذت عشق خدا با شهدا نصیبم شد هر چند به اندازه ظرفیتم کم بود.. اما همین عشق زندگیم رو عوض کرد.. خدایا شیرینی عشقت رو نصیب همه کن..! خادم الشهدا ... 💞 @aah3noghte💞 ... منتظر نوشته هاتون هستم 👇👇👇 @salar31
شهید شو 🌷
💔 #چله_عاشقی قرائت #دعای_هفتم_صحیفه‌_سجادیه روز دهم به نیت #شهید_عماد_مغنیه یَا مَنْ تُحَلُّ ب
💔 قرائت روز یازدهم به نیت یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَج... توصیه امام خامنه ای(حفظه‌الله)به دعای هفتم صحیفه سجادیه برای دفع بلا تصویر دعا سنجاق شده است❌ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🌹🕊🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊🌹🕊 🌹🕊🌹🕊 🕊🌹🕊 🌹🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #پناه_حرم۱ آن زمان که مسعود ده‌نمکی بر روی پرده نقره‌ای
💔 مجید قصه ما در هوای گرم روز آخر مرداد ماه سال 69 در محله یافت آباد تهران به دنیا آمد.👶 تک پسر خانواده و عزیز کرده خانواده و البته کل محل، شاید دلیل محبوبیتش در بین همه اهالی محل به خاطر شوخ طبعی و اخلاق بسیار خوبش بود. بچه‌های محله دوستش داشتند چون با نیسان آبی پدر هر روز آنها را به زمین بازی می‌برد و تا پاسی از شب با آنها فوتبال بازی می‌کرد. او داداش مجید همه بچه‌های محله یافت آباد بود. پیران محله مجید را دوست داشتند چون هر کدام را که می‌دید و به کمک احتیاج داشتند، کمکشان می‌کرد و حتی خریدهایشان را که توانایی نداشتند با خود به منزل ببرند، آنها را تا پای یخچالشان می‌برد تا نکند اذیت شوند.... قسمتی از مجموعه داستان های به مناسبت سالروز زمینی شدن ... 🏴 @aah3noghte🏴 پست ریپلای شده رو ببینید👌
💔 دست کرد توی کفن و یک تکه استخوان سوخته آورد بیرون گفت اونایی که میگن مدافعان حرم واسه پول میرن ببینید از پسر رشید من یک مشت استخوان سوخته برگشته... مادر ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 شجاعتش باعث شد تا او را با نام «شیر سامرا» بشناسند. در عملیات‌هایی که در سامرا و نواحی آن انجام م
💔 بود قرار بر شدن نبود... می گفتند: تکرار است نمی دانستم هم شدنی است... روزهای خانطومان به یادمان آورد که تزویر، قابل اعتماد نیست!!! که شاید از در دوستی وارد شود اما تا زهر خود را نریز آرام نخواهد گرفت!!! و بےشک شهدای مظلوم خانطومان روز قیامت سوال خواهند کرد از ، که "ما در کلاس درس کربلا در جبهه امام حسین علیه السلام بودیم شما در کدام جبهه و به نفع که جنگیدید"؟؟؟!!! ثواب اعمال امروز تقدیم به روح ملکوتی 🥀 در سالروز شهادتشان دسته گلی از صلوات به نیابت از آنها هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 💞 @shahiidsho💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از نیست"
💔 ازپله های قهوه خانه که پائین مےآمد به من اشاره مےڪرد و مےگفت: "پناه حرم! بریم"؟ و خودش شروع مےکرد به خواندن: "پناه حرم! کجا داری میری برادرم؟! بدرقه راه تو، دیدهء ترَم! آهسته تر برو داداش، ببین چه مضطرم" حالا این نوحه را من یاد گرفته بود ولی عجیب به دلش نشسته بود... دلش تاب اضطرار حضرت زینب را نداشت رفت تا بار دیگر عمه سادات به اسارت نرود... راوی: دوست 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 حرف آخر برای هزارمین بار ثابت شد که شهادت را به اهل خدمت می دهند نه مرّفهان بی درد که راحت طلبی
💔 حرف آخر کربلا رفته بود و از امام حسین خواسته بود آدم شود... مادرش هم چهار سال به نیت او غسل عاقبت بخیری انجام میداد... با نگاه ارباب از دعای مادرش عاقبت بخیر شد... عاقبت به شهادت رسید... در مَعرکه، از سنگدلان " حُـر " بتراشد این خاصیتِ چَشمِ هنرمندِ حُسیـن است... یار نظرکرده 💞 @shahiidsho💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 درخواست پدر شهید قربانخانی از رهبر انقلاب تا از مادر شهید بخواهند لباس مشکی خود را عوض کند. صبوری و آرامش دل خانواده های شهدا صلوات 💞 @shahiidsho💞
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهیدی که می‌گفت: "هر کس عملی را انجام دهد که به نظرش به اسرائیل،
💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد آنان که بی دریغ، مهربانند... و همین مهربانی و ازخودگذشتن به خاطر دیگران عاقبت بخیرشان میکند... خانواده اش می‌گویند: مهربان و دلسوز ،خاكی، شوخ طبع و پرانرژی بود. اهل رعایت حلال و حرام در كسب و كار، بسیار خوش قول و صادق، شجاع و باغیرت نسبت به خانواده و خاندان عصمت و طهارت بود. در حد توان كمک می‌كرد و خوش‌رو و دست و دلباز بود. در روزهای پایانی این ماه عزیز، می‌توان با تاسّی به شهدا، دستگیر محرومان باشیم دسته گلی از صلوات به نیابت از او و تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 فدایی عمه جان 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
💔 پشیمان که باشی توبه ات اگر مردانه باشد به چشم خواهر ارباب می آیی و کسی که پای حرم ارباب، غیرت داشته باشد خریدنی خواهد شد مثل داداش مجید بربری شهید آوینی: «یاران شتاب کنید! گویند قافله‌ای در راه است که گنهکاران را در آن راهی نیست. آری، گنهکاران را در آن راهی نیست اما پشیمانان را می پذیرند.» یکی از این پشیمانان که به قافله سال ۶۱ هجری قمری پیوست، شهید مدافع حرمی بود اهل یافت آباد و صاحب دو قهوه خانه بزرگ! آذرماه ۱۳۹۴ به سفر اربعین رفت تا آن را همانند یک تفریح تجربه کند اما تیر غیب عنایت حضرت زینب به قلب او اصابت و مدتی بعد با فرمانده شهید مدافع حرم مرتضی کریمی شالی آشنا می شود. از طریق مرتضی متوجه عمق فاجعه و ظلم در حق نوامیس مردم سوریه می شود. همانجا توبه می کند و گریه کنان عهد می بندد که خود را به تکفیری ها برساند. در دوره ها شرکت کرد اما به خاطر نداشتن حسن شهرت، خالکوبی های دستش که همه آن را می دیدند، داشتن قهوه خانه، قلیان و... به طور محرمانه و بدون گفتن علت خط می خورد! با قلبی شکسته، دست به دامن شهدا می شود... در روز تشییع یکی از شهدا، به عمه اش گفته بود: «خواب حضرت زهرا را دیدم که به من گفتند: به سوریه می آیی، روز هفتم شهید می شوی و پیکرت برنمی‌گردد.» با گریه و التماس فراوان در ۱۳ دی ماه ۱۳۹۴ به سوریه می رود و دقیقا ۷ روز بعد یعنی در ۲۱ دی ماه به همراه ۱۳ تن از همرزمانش در گردان فاتحین استان تهران در منطقه خانطومان به شهادت می رسد... 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
شهید شو 🌷
💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهیدی که به دنیا آمد محض نوکری اباعبدالله... و با شهادتش ثابت کرد
💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد لاتی که لوتی شد هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» او حـرّی دیگری از نوع مدافعان حرم شده بود که فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. ✍🏻دلم میخواهد اینجوری عاقبت بخیر بشم دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می‌دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 📚 کتاب "مجید بربری " 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"
عاشورا فانی.mp3
28.44M
💔 روز سی و پنجم🥀چله زیارت عاشورای امام حسین هدیه به به نیت تعجیل در ظهور امام زمان و برآورده شدن حاجات اعضای کانال شهیدشو 💞 @shahiidsho💞