💔
داریم نزدیک میشیم به روزهای تازه شدنِ داغ مامان مریم
همون مادری که به خاطر اینکه پسرش نره سوریه، لباسهای پسرشو ۳شب توی لگن آب گذاشته بود تا شاید جلوی رفتنِ #مجیدش را بگیرد...
داریم نزدیک مےشیم به روز شکستن کمر #آقاافضل... همون پدری که سند خونه و کارگاهش و کارتای بانکیش رو گذاشت جلوی #مجید و گفت: "بابا اگه برای پول میخوای بری، این پول..."
اما مجید رفت...
مامان مریم و آقاافضل مخالف دفاع از حرم بی بی نبودند، محبت تک پسرشان، آنها را چنین بےتاب کرده بود...
مجید اما رفت
انتخاب کرده بود باید برود تا #بماند
باید بسوزد تا #ققنوس_وار زنده بماند
مجید رفت چون دعوت شده بود از طرف حضرت مادر، یک دعوت خاص
#شهید_مجید_قربانخانی
#دلشڪستھ_ادمین... 💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#انتشارحتماباذکرلینک
داستان زندگی و تحول مجید را اینجا بخوانید
https://eitaa.com/shahiidsho/4287