#داستانک
🌼حکایتی بسیار زیبا و خواندنی🌼
✍در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است . به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟ جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟
💫آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.
#سبک_زندگی_اسلامی
•┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•
°•⊰ @shahrakeemam
•┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•
#داستانک
#یادمان_باشد ❗️
😔 شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود.
🧐کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
😒 میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود! (بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است)
☀️ آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود.مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
🏃♂ میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
🤔تا سخنم تمام شد گفت : چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
🏃♂ میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند😭 و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند 😁و رفتم.
☀️ فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
#سبک_زندگی_اسلامی
•┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•
°•⊰ @shahrakeemam
•┈┈••✾❀🕊🌸🕊❀✾••┈┈•
#داستانک
#روانشناسی
شاگردی نزد استادش رفته و می گوید:
که ذهنش دائما نشخوار فکری دارد و از دست این افکار خلاصی ندارد…
استاد: از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی!🐵
شاگرد : من اصلا مشکل ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام…🙄
استاد : خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی…🤗
به هنگام شب🌙 شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید!😁
فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد…💬
💠استاد گفت:
وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می آید…🔁
بنابراین به جای اجتناب از چیزهای ناخواسته، سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی!😌
آنگاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند.
📌صفحه روانشناسی
🔸#هشتگ_روان🔸
📱@shahrakeemam
#داستانک
🔸روزی فردی جوکی را برای تماشاگران تعریف کرد، همه خندیدند!😂
🔸سپس برای بار دوم آن جوک را تعریف کرد؛ این بار فقط تعداد اندکی خندیدند!😁
🔸وقتی برای بار سوم آن جوک را تعریف کرد؛ هیچ کس نخندید!😕
❇️سپس آن فرد جمله زیبایی گفت:
اگر یک جوک نمیتواند چندبار تو را بخنداند، چرا یک غم باید چندبار تو را بگریاند...⁉️
✍مجله روانشناسی شرکو
🔸#هشتگ_روان🔸
✏️@shahrakeemam
🔹️ سالروز ولادت حضرت #عبدالعظیم_حسنی
🔸️عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد الهادی:
لَمَّا کَلَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مُوسَى بْنَ عِمْرَان:…
قَالَ إِلَهِی فَمَا جَزَاءُ مَنْ صَلَّى الصَّلَوَاتِ لِوَقْتِهَا قَالَ أُعْطِیهِ سُؤْلَهُ وَ أُبِیحُهُ جَنَّتِی
🔹️عبدالعظیم حسنی از #امام_هادی علیه السلام نقل می کند که:
حضرت موسی به خدا عرضه داشت…
خدایا! پاداش کسى که نمازها را #اول_وقت بخواند چیست؟
🔹️خداوند فرمود: [در دنیا] هرچه بخواهد به او می دهم و [ در آخرت] بهشتم را بر او مباح کنم.
[امالی شیخ صدوق/ ترجمه کمرهاى ؛ متن ؛ صفحه ۲۰۹]
#داستانک:
🔹️ #آیت_الله_بهجت می فرمایند:
از آقا سید عبدالهادی شیرازی رحمه الله که عالم واقعی بود، نقل کردهاند که در کودکی بعد از فوت پدرم، میرزای بزرگ، تکفل ( سرپرستی)خانواده به عهده من بود.
ایشان میگوید: پدرم را در خواب دیدم. از من پرسیدند: آقا سید عبدالهادی! حال شما چطور است؟ در جواب گفتم: خوب نیست.
فرمود: «به بچه ها و اهل خانه سفارش کنید که نماز اول وقت بخوانند، تنگدستی شما رفع میشود»
♥️ @shahrakeemam
#داستانک
#یادمان_باشد ❗️
مردی🧔 صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش⛏ ناپدید شده!
شک كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد؛ برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت!👀
متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه میرود🚶♂، مثل دزدی كه میخواهد چیزی را پنهان كند پچ پچ می كند💬!
و آنقدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد و لباسش👕 را عوض كند، سپس نزد قاضی⚖ برود و شكایت كند.
اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد❗️😮
زنش آن را جابه جا كرده بود...
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت🙄 و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود، حرف می زند، و رفتار میكند!🙂
💠همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را میبینیم که دوست داریم ببینیم.. !
#مهارت_های_زندگی
🔸#هشتگ_روان🔸
📱@shahrakeemam
#یادمان_باشد‼️
#داستانک
🔸روزی باد🌪 به آفتاب🌞 گفت:
من از تو قوی ترم. آفتاب🌞 گفت:
چگونه؟
باد🌪 گفت آن پیرمرد را می بینی که کتی بر تن دارد؟
شرط می بندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می آورم. آفتاب🌞 در پشت ابر☁️ پنهان🌥 شد و باد🌪 به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت.
هرچه باد🌪 شدیدتر می شد پیرمرد کت را محکمتر به خود می پیچید.
سرانجام باد 🌪تسلیم شد. آفتاب 🌞از پس ابر ☁️بیرون آمد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم🙂 کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق😓 کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن درآورد.
در آن هنگام آفتاب🌞 به باد🌪 گفت:
🍃🌸دوستی و محبت قوی تر از خشم و
اجبار است. 🌸🍃
🍃🌺در مسیر زندگی گرمای مهربانی و
تبسم از طوفان خشم و جنگ
راه گشاتر است ...🌺🍃
#سبک_زندگی_اسلامی
📱@shahrakeemam
#یادمان_باشد ❗️
#داستانک
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ماشین ﺷﺨﺼﯽﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ.
🕌 ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩﻫﺎﯼ بیرون ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ.
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ پرسید ﭼﻪ چیز ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ؟
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ میزنم ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ میشوند.
ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ را صدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭم ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم.👌
#نماز
#سبک_زندگی_اسلامی
📱@shahrakeemam
#داستانک
💎یکی از قهرمانان مشهور گلف جهان، وقتی در یک مسابقه پیروز شد، زنی به سویش دوید و گفت:
بچه ام مریض است، به من کمک کن و گرنه خواهد مُرد.😰
✔️او بلافاصله همه ی پولی را که برنده شده بود به آن زن داد!💶
🔺هفته بعد، یکی از مقامات ورزش گلف با او تماس گرفت و گفت:
خبر بدی برایت دارم. آن زن کلاه بردار بوده و اصلا ازدواج نکرده بوده که بچه ای داشته باشد.😕
💠قهرمان مشهور گلف در پاسخ گفت:
این که خبر خوبی است، یعنی بچه ای مریض نبوده که در حال مرگ باشد، خدا را شکر.😃
❣مدل ذهنی انسان های بزرگ و موفق این گونه است... بزرگ فکر کنیم!
#مهارت_های_زندگی
🔸#هشتگ_روان🔸
🌿@shahrakeemam
#داستانک
پیرمرد👴🏻 داخل سالن یه گوشه ای تنها نشسته بود. داماد🤵🏻 جلو آمد و گفت: سلام استاد، من رو یادتون هست؟😀
معلم گفت خیر عزیزم! فقط می دانم مهمان دعوتی از طرف داماد هستم.🙂
داماد خودش رو معرفی کرد و گفت: مگه میشه من رو از یاد برده باشید؟
یادتان هست ساعت گرانقیمت⏰ یکی از بچه ها گم شد و شما فرمودید که باید جیب همه دانش آموزان کلاس را بگردید. گفتید همه ما باید سمت دیوار بایستیم ومن هم که ساعت را از روی بچگی دزدیده بودم، از ترس و خجالت خیلی ناراحت بودم، که آبرویم را میبَرید...😢
ولی شما ساعت را از جیبم بیرون آوردید و تفتیش جیب بقیه دانش آموزان را تا آخر انجام دادید.
تا پایان آن سال و سال های بعد هم در آن مدرسه هیچ کس موضوع دزدی ساعت را به من نسبت نداد و خبردار نشد!!💚
🔆معلم گفت: من باز هم شما را نشناختم! ولی واقعه را دقیق یادم هست... چون من موقع تفتیش جیب دانش آموزان چشم هایم را بسته بودم...🙂
#مهارت_های_زندگی
🔸#هشتگ_روان🔸
📱@shahrakeemam
#داستانک
#عکس_نوشته
📌یک داستان ، یک پند
✍دو دوست برای کارگری به باغی رفتند. یک دوست شکمپرست بود که ناهارش با صاحبکار بود و از دستمزد او کم میکرد، و دوست دیگر ناهار از منزل میآورد تا دستمزد کامل بگیرد.
صاحب باغ هم ولخرج بود و هرچه داشت صرف عیش و نوش خود میکرد.
روزی به کارگری که ناهار نمیخورد بساط ناهار پهن کرد و برای آزارش به او گفت: برای که جمع میکنی، خسیس نباش؟
🌘کارگر گفت: من جمع میکنم برای شب که به منزل میروم از جمع کردۀ خود نزد اهل بیت بهره برم و خواهرزادۀ یتیمی دارم که در منزل هر شب منتظر من است.
من برای خانۀ دیگری که دارم (آخرت) جمع میکنم؛ پس من خسیس نیستم. تو خسیس هستی که به خود رحم نمیکنی و خانهای جز دنیا بر خود نمیبینی که برای آن خانه سخاوتی کنی. من برای دستمزد کار میکنم، ولی دستمزد تو همان لذتی است که در حال از دنیا میبری.
سبک زندگی اسلامی
➡️@shahrakeemam
#داستانک
#یادمان_باشد ❗️
✍ابن عبّاس گويد:
من و سلمان در زير درختى نشسته بوديم؛ سلمان شاخه درختى را كه برگهايش خشك شده بود، جنباند و همه برگها به زمين ريخت.
جناب سلمان فرمود:
اى ابوعثمان ، از من نمىپرسى كه چرا چنين كردم؟
گفتم: سبب اين كار چه بود؟
فرمود: با پيامبر (صلّىاللّهعليهوآلهوسلّم) در زير اين درخت نشسته بوديم، آن حضرت چنين كرد كه من كردم و سپس به من فرمود: اى سلمان ، از من نمیپرسى كه چرا چنين كردم؟!
من عرض كردم: يا رسول اللّه، سبب چه بود؟
حضرت فرمود: مؤمن چون آنطور كه دستور داده شده وضو بگيرد و بعد از آن نمازهاى پنجگانه شبانه روز را بجاى آورد، گناهان او بريزد همانند اين برگها كه از اين درخت فرو ريخت .
آنگاه اين آيه را تلاوت فرمود:
و اقم الصلوة طرفى النّهار و زلفا من اللّيل ... . (هود/۱۱۴)
و بپاى دار نماز را هر دو سر روز و پارههايى از شب...
📙(تفسير منهاج الصادقين،ج۴ص۴۶۲).
#درسهایی_از_قرآن
➡️@shahrakeemam