eitaa logo
مجتمع فرهنگی پژوهشی شهید جواد زیوداری
392 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
191 ویدیو
23 فایل
اندیمشک، شهر ظرفیت‌ها شهر هزار شهید و هزار کار نکرده و هزار راه نرفته ارتباط با مدیر: @nikdel313
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالشهید چهل‌ودومین دیدار با همسر شهید مدافع حرم وارد آپارتمان محل زندگی خانواده شهید شدیم، پدرخانم هویدی با استقبال گرم ما را به داخل خانه دعوت کرد و بعد هم استقبال همسر و دختر کوچولوی شهید... دوربین را کاشتیم و همسر شهید قربانی شد مجری برنامه... متولد الیگودرز و بزرگ‌شده همان شهر است. در پادگان الحدید اهواز در سپاه استخدام شد. ۶محرم سال۸۶ خواهر شهید باعث آشنایی برادر و دوستش شد. در آغاز هیچ کدام قصد جدی برای ازدواج نداشتند، شهید تصمیم جدی داشتند به قم برود و دخترخانم قصد ادامه تحصیل داشت و فقط به اصرار دوستش قبول کرد که مراسم خواستگاری انجام شود. با همان دیدار اول جواب هر دو مثبت شد. سال۹۰صاحب دختری شدند و نامش را یسنا گذاشتند. همسر شهید از ویژگی‌های بارز شهید صحبت کرد و گفت: «شهید بسیار و اهل ابراز محبت به من و یسنا بود. در حضور همه به ما محبت می‌کرد و از این مسئله ابایی نداشت. گاهی توی خیابان یسنا رو روی دوشش می‌گذاشت و قربان صدقه‌اش می‌رفت. ماموریت که می‌رفت برام نامه میذاشت و کلی سفارش می‌نوشت که مراقب خودتون باشین. وقتی خونه نبود مدام با تماس‌های تلفنیش جویای احوال ما بود. اگه چیزی رو فقط می‌گفتم قشنگه همون یه بار گفتن کافی بود، امیر هر طور شده برایم فراهم می‌کرد. با هر کسی مطابق سن و سال خودش رابطه برقرار می‌کرد. همیشه می‌گفت دعا کنید به مرگ عادی از دنیا نرم و بشم، طوری که هم یاد گرفته بود و مدام به پدرش می‌گفت بابا شهید بشی. وقتی امیر شهید شد یسنا می‌گفت "تقصیر منه که بابا شهید شده." امیر عاشق بود و ایام محرم خیلی توی روضه‌ها گریه می‌کرد. یه بار که می‌خواست بره سوریه شرایطش فراهم نشد من خیلی خوشحال شدم. از من دلخور شد. گفت: "تو اگه راضی باشی همه چیز درست میشه و من میرم سوریه." ۶محرم سال۹۴ از هم جدا شدیم و رفت سوریه. دفعه اولی بود که می‌رفت، به دوستانش گفته بود این رفتن برگشت نداره و برگشتی نداشت. بعد از شهادت امیر خیلی زمین خوردم و هر بار با کمک امیر بلند شدم. الان حس می‌کنم فرد دیگری شدم; فردی مقاوم در برابر هر مشکلی..." این دیدار صمیمی با گرفتن عکس یادگاری و بدرقه همسر شهید پایان گرفت. در این دیدار همسر ، همسر و خواهر و جمعی از خواهران زینبی حضور داشتند. نویسنده: سیده‌آمنه میرعالی دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک @shahre_zarfiyatha